༺⃟• 🏴ྃ﷽ 🏴༺⃟• ུྃ
هر صبح دست ادب بر روی سینه می گذاریم و با افتخار عرضه میداریم:
#صلیالله_علیک_یا_صاحبالزمان #سلاممولای ما🌟
✾࿐༅ 💚 ༅࿐✾
پروردگارا
همنشین شایستهی راستی و راستگویی را همواره برایم نگاه دار و انگیزهام را ازین همنشینی رسیدن به مقام همجواری با نیکیها و نیکان قرارده نه منفعتهای زودگذر و تهی🤲🏻
┄┅══🏴🌷🏴══┅┄
⏳━ لحظهشماری تا ظهور
ذکر روز دوشنبه : یا قاضیالحاجات
✅ سیام مرداد ۱۴۰۲
✅ چهارم صفر ۱۴۴۵
✅ بیست و یکم اوت ۲۰۲۲
🏴✨أللَّھُمَصَلِّ؏َلیمُحَمَّدوَآلِمُحَمَّدوَ؏َـجِّلْفَرجھُمَ✨🏴
https://eitaa.com/Noorkariz
🌱 #نهال_ولایت 117
🌺وقتی میبینیم عَلَم امام حسین علیه السلام دست حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام هست
میبینیم امام حسین علیه السلام چه کسی رو دوست داره و ما میریم سمت ابوالفضل العباس علیه السلام💞
چون مهمترین ویژگی او "ولایتمداریه"✔️
✅ نمیشه سمت خیمه او بریم و بچه هامون ولایتمدار نباشند.
🔹چجوری ولایتمداری تو خونه پدید میاد⁉️
👈🏼 سطح ادب بچه ها نسبت به پدر و مادر باید بالا بره
این کار هم فقط از دست پدر و مادر برمیاد✔️
💢 اما بعضی از مادرها و پدر های محترم، چون خیلی بچه هاشونو دوست دارند یادشون میره خونه یک کمی جنبه پادگان هم داره....
🌷 "از هفت تا چهارده سالگی دوران ادب کردن بچه هست"
نه راحت گذاشتن بچه!
🔴بعد از چهارده سالگی اگه دعواها شروع بشه، حالا میخوای ادب بکنی نمیشه❌
چون دیر اومدی دوست محترم....
🔷اون موقعی که حرفتو گوش میکرد و مقاومت نمیکرد چرا ادبش نکردی که حالا میخوای اینکار رو انجام بدی؟!😒
👌🏼الان بچه دیگه شکل گرفته.
⭕️بچه جلوی پای باباش بلند نمیشه مامانش میگه؛ بذار راحت باشه، پدرش هم همینطور!!!
🙄😒
🔴 بعد به مشکل برمیخورن ، درگیر میشن بعد از چهارده سالگی....
✔️این #ادب رو "پدر و مادر" باید یاد بچه بدن چون بچه ها دوستشون دارن و باهاشون ارتباط دارن
🚫تلویزیون و مدرسه نه!
فقط پدر و مادر...
✅پدرهای محترم وقت بذارید برای #تربیت بچهها
مادرها انرژی بذارید برای بچه ها ؛ فقط تمرکز نکنید رو کارهای خونه....⚠️
🏴
#مرغ_سوخاری 🍢 😋
🔸دو عدد سینه یمرغ رو چرخ کنید و با دو عدد تخم مرغ ،۶ عدد پیازچه ، یک هویج نگینی شده ،۳ ق غ آرد پودر سیر ، پودر پیاز مخلوط کنید و داخل غذاساز بریزید یا کاملا ورز بدید یک مقدار بردارید به سیخ چوبی بزنید داخل آب جوش بذارید به مدت یک ربع تا نیم پز بشه و بعد توی پودر سوخاری بغلتونید و در روغن سرخ کنید.
♦️اگر نگران وا رفتن گوشت هستید می تونید اون رو بر روی بخار آب جوش ، بخار پز کنید یا روی کمی تابه گریل کنید
بچه مسجدی ها منتظرتونیم در:
🌱ویژه برنامه روز جهانی مسجد🌱
🔻ایستگاه بازی و سرگرمی به مناسبت روز جهانی مسجد
➕به همراه همخوانی سرود عزیزم حسین 1 و 2
🔸ویژه کودکان 4 تا 9 سال (ورود برای مادران مانعی ندارد.)
⏰زمان: دوشنبه 30 مردادماه ساعت 6 الی7 عصر
🕌مکان: مسجد جامع
📎لطفا همراه خود دفتر نقاشی📒 و مدادرنگی✏️ بیاورید.
_🌱________________
https://eitaa.com/najmehkhaton_masjedjameh
https://eitaa.com/kfemamzamani
https://eitaa.com/Noorkariz
السلام علیک یا رقیة الشهیده...
مراسم شهادت دردانه سیدالشهدا علیه السلام
📍سخنران: سرکار خانم جمالی با موضوع نقش مادر در روابط پدر فرزندی✅
📍مداح: سرکار خانم براتی
🔸زمان: سه شنبه 31 مرداد ماه. ساعت 5الی 6 عصر
🔸مکان: چهارراه مسجد جامع. پایگاه مقاومت بسیج نور شهر کهریزسنگ
➕به همراه برپایی موکب نسل حاج قاسم
https://eitaa.com/Noorkariz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺صبح امروزمان را معطر میکنیم
🍃به عطر دل نشین
🌺صلوات
🍃🌺اَللهُمَّ صَلِ عَلی مُحَمَّد
🍃🌸وَ آل مُحَـــمَّد
🍃🌺وَ عَجِّـــــل فَرَجَهُـــــم
🍃🌸وَالعَن اَعدائـــــهُم اَجمَعین
🌸🍃
https://eitaa.com/Noorkariz
🌠☫﷽☫🌠
🔴شوق دیدار یار در #اربعین...
راوی:
🌴برام اهداف مردم از پیاده روی و خدمت به زوّار خیلی جالب بود.
🔵از خیلی از عراقیا و موکبدارا همین سوالو میپرسیدم.
یکی گفت: همه زندگیمو مدیون حسینم، قول دادم تا آخر عمرم نوکری زائراشو بکنم.
یکیشون گفت: سیر کردن زائر #امام_حسین خیلی ثواب داره.
یکی گفت خدمت به زائرا، خدمت به امامحسینه.
🍀 اما بین این همه، یه جواب خیلی به دلم نشست...
🌹یه پسر جوونِ سبزه که یه سینی خرما دستش گرفته بود و اول صبح وایساده بود وسط مسیر،سینی رو گرفت سمتم.
💫یه خرما برداشتم و پرسیدم: چرا برای چند روز از همه زندگیت زدی اومدی اینجا که از زائرا پذیرایی کنی؟؟
💥 اشک تو چشاش حلقه زد، بغضش رو خورد و با یه صدای گرفته با همون لهجهی عراقی، دست و پا شکسته شروع کرد فارسی صحبت کردن:
هرسال همه دلخوشیم اینه که فقط یه بار یکی از این خرماها رو به امامزمانم که میدونم حتما اربعین به زیارت میاد، تعارف کرده باشم... همین...#امام_زمان
🌹اللهم عجل لولیک الفرج...🌹
https://eitaa.com/Noorkariz
داســتــان مـعـنــوی
یکی از علمای اهل بصره میگوید:
روزگاری به فقر و تنگدستی مبتلا شدم
تا جایی که من و همسر و فرزندم
چیزی برای خوردن نداشتیم
خیلی بر گرسنگی صبر کردم پس تصمیم
گرفتم خانهام را بفروشم و بجای دیگری بروم
در راه یکی از دوستانم به اسم ابانصر را
دیدم و او را از فروش خانه باخبر ساختم
پس دو تکه نان که داخلش حلوا بود بمن داد
و گفت: برو و به خانواده ات بده
به طرف خانه به راه افتادم
در راه به زنی و پسر خردسالش برخورد کردم
به تکه نانی که در دستم بود نگاه کرد و گفت:
این پسر یتیم و گرسنه است و نمیتواند
گرسنگی را تحمل کند چیزی به او بده
خدا حفظت کند
آن پسر نگاهی به من انداخت که هیچگاه
فراموش نمیکنم
گفتم این نان را بگیر و به پسرت بده تا بخورد
بخدا قسم چیز دیگری ندارم و در خانهام
کسانی هستند که به این غذا محتاج ترند
اشک از چشمانم جاری شد و در حالی که
غمگین و ناامید به طرف خانه برمیگشتم
روی دیواری نشستم و به فروختن خانه
فکر میکردم که ناگهان ابو نصر را دیدم
که از خوشحالی پرواز میکرد و به من گفت:
ای ابا محمد چرا اینجا نشستهای
در خانه ات خیر و ثروت است
گفتم: سبحان الله!
از کجا ای ابانصر؟
گفت: مردی از خراسان از تو و پدرت
میپرسد و همراهش ثروت فراونی است
گفتم: او کیست؟
گفت: تاجری از شهر بصره است
پدرت سی سال قبل مالی را نزدش به امانت
گذاشت اما بی پول و ورشکست شد
سپس بصره را ترک کرد و به خراسان رفت
و کارش رونق گرفت و یکی از تاجران شد
و حالا به بصره آمده تا آن امانت را پس بدهد
همان ثروت سی سال پیش به همراه سودی
که بدست آورده
خدا را شکر گفتم و به دنبال آن زن و پسر
یتیمش گشتم و آنان را بی نیاز ساختم
در ثروتم سرمایه گذاری کردم و یکی از
تاجران شدم مقداری از آن را هر روز بین
فقرا و مستمندان تقسیم میکردم
ثروتم کم که نمیشد زیاد هم میشد
کم کم عجب و خودپسندی و غرور وجودم
را گرفته بود و خوشحال بودم که دفترهای
ملائكه را از حسناتم پر کرده بودم
و یکی از صالحان درگاه خدا بودم
شبی از شبها در خواب دیدم که قیامت
برپا شده و خلایق همه جمع شدهاند
و مردم را دیدم که گناهانشان را بر پشتشان
حمل میکنند تا جایی که شخص فاسق
شهری از بدنامی و رسوایی را بر پشتش
حمل میکند
به میزان رسیدم که اعمال مرا وزن کنند
گناهانم را در کفهای و حسناتم را در کفه دیگر
قرار دادند، کفه حسناتم بالا رفت
و کفه گناهانم پائین آمد
سپس یکی یکی از حسناتی که انجام داده
بودم را برداشتند و دور انداختند چون در
زیر هر حسنه «شهوت پنهانی» وجود داشت
از شهوتهای نفس مثل:
«ریا» «غرور» «لذت به گناه»
«تعریف و تمجید مردم نسبت به خود»
چیزی برایم باقی نماند و در آستانه هلاکت
بودم که صدایی را شنیدم
آیا چیزی برایش باقی نمانده؟
گفتند: این برایش باقی مانده
و آن همان تکه نانی بود که به آن زن
و پسرش بخشیده بودم
سپس آن را در کفه حسناتم گذاشتند
و گریه های آن زن را بخاطر کمکی که به
آنها کرده بودم در کفه حسناتم قرار دادند
کفه بالا رفت و همینطور بالا رفت تا وقتی
که صدایی آمد و گفت: نجات یافت
👈 .... بله دوستان من
خداوند هیچ عملی را بدون اخلاص از ما
قبول نخواهد کرد پس بکوشیم هیچ عملی
را کوچک نشماریم و هر عبادت و کار خیری
را خالصانه برای الله تعالی انجام دهیم
↲کتاب وحی القلم
✍تألیف: مصطفی صادق
https://eitaa.com/Noorkariz