eitaa logo
رِسانہ‌محـــــــله‌نوٓر
344 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
2هزار ویدیو
18 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔔مسابقه - مسابقه 🔥 مسابقه ساخت آدمک‌های استکبار 💯شانست رو برای دریافت یه جایزه هیجان انگیز امتحان کن ♦️طراحی وساخت ازشما،جوایزنفیس ازما 📬آخرین مهلت ارسال اثر⬅️1403/1/18 *⃣ آثار خودرا به‌ آیدی ادمین های کانال کهریزسنگ به نشانی @admineeitaa ارسال نمایید 🎊ارائه نمایش آدمک ها،درراهپیمایی روز قدس 🧮عزیزانی که باخانواده وهمراه آدمک هاشون درراهپیمایی شرکت کنن و به بهترین عکسها همراه آدمک و بدون آدمک و خانوادگی و تکی یا به صورت دسته جمعی بفرستند ازامتیاز ویژه برخوردار هستند! 😍دانش آموزان ودانشجویان عزیز،ازهمین الان دست به کاربشید! حمایت ازمردم مظلوم_مقاوم غزه_ درراهپیمایی روز قدس،شرکت میکنم✋
روز قدس روز حمایت از مردم 🇪🇭 وعدهٔ ما جمعه ۱۷ فروردین 🇪🇭🇪🇭🇪🇭🇪🇭🇪🇭🇪🇭🇪🇭🇪🇭 بیهوده نگو که مرد میدان هستیم وقتی که ز فریاد گریزان هستیم در غزه برادرانمان را کشتند انگار نه انگار مسلمان هستیم « ڪَِــاَِنَِاَِلَِ خَِبَِرَِیَِ ڪَِــهَِرَِیَِزَِسَِــَِنَِگَِــ.
🎬: شخصی که از طرز برخوردش مشخص بود از وهابیهای سعودیست از جا بلند شد وگفت:ای کسی که ادعا میکنی مهدی موعود هستی,من هم مثل تو مسلمانم ومنتظر قیام مهدی موعود هستم اما مهدی ما با تو خیلی فرق دارد,مهدی ما به بزرگان مذهب ما اعتقاد دارد اما شما خلافت را از ان محمد وبعداز ان از آن علی واولاد او دانستید پس تکلیف بزرگان دین ما چه میشود؟انهمه زحمتی که برای اسلام ونشرمعارف این دین کشیدند به کجا میرود ودرحالیکه از دشمنی دندان بهم میسایید ,کلت کمری را از زیر لباسش بیرون اورد وبه سمت قلب حضرت نشانه رفت,با دیدن این صحنه ,دل در سینه ام شروع به تلاطم کرد ,ازجا بلندشدم تا خودم را در برابر حضرت قرار دهم وسپر بلای وجود ایشان نمایم که انگار همه این فکر را کرده بودند,درچشم بهم زدنی فرد مورد نظر راخلع سلاح کردند و فداییان مولا,میخواستند ان مرد را بکشند که با اشاره ی حضرت دست نگهداشتند,حضرت رو به جمع فرمودند:دین اسلام,دین جنگ وخونریزی نیست وقتی میشود با دلایل روشن وبحث ومباحثه ,مطلبی را عیان نمود دیگر چه حاجت به جنگ وجدل...,ای مرد، من به اذن خدا برای برقراری حکومت عدل الهی مجهز به انواع معجزات ودلایل روشن هستم,ایا اگر مانند عیسی مسیح مرده را زنده کنم وبزرگان مذهب تورا زنده کنم وحقیقت امر را از دهان انان بشنوی,قول میدهی که از عقیده ی باطلت برگردی؟ ان مرد که ازهجوم یاران حضرت سخت ترسیده بود ,سری تکان داد وگفت:اری,به خدای محمد ص,اگر چنین کنی من هم چنان میکنم که شما فرمودید... حضرت روبه جمع فرمودند:احتمالا نمونه ی این مرد بااین اعتقاد دراین سرزمین وسرزمین های دیگر زیاد است,پس حرکت مارا از مکه بوسیله ی تلویزیون وفضاهای مجازی تعقیب کنید وهرکس میتواند باما همراه شود وباچشم خود ببیند که حقیقت چطور برملا میشود اما اگاه باشید اگر کسی حقیقت برایش اشکار شد وهنوز متعصبانه برخورد کرد,با ان همان کنم که حضرت رسول ص با معاندینش میکرد... صدا از,هیچ کس درنیامد وبا اطمینان قلبی میتوانم بگویم امثال این مرد وتکفیرهای وهابی در ان جمع زیاد بود که همه به قصد کشتن حضرت امده بودند ,اما به راستی که حضرت به سلاح رعب مجهز بود یعنی خداوند ترس عمیقی از حضرت درون دل معاندیش قرار داده بود که نمیتوانستد ابراز وجود کنند... جلسه ی موعظه طولانی شده بود ونزدیک غروب افتاب بود که ناگاه... دارد... 🖊به قلم ………ط_حسینی 💦🌧💦🌧💦🌧
🎬: نزدیک غروب بود که صدای حزین مولا در بلندگو پیچید: سلام برفرزند پیامبر خاتم سلام برفرزند سرور جانشینان سلام برفرزند فاطمه زهراس سلام بر ان اغشته به خون سلام برانکه حرمت خیمه گاهش دریده شد سلام برغریب غریبان سلام برمقتول دشمنان سلام برلبهای خشکیده سلام بر جسم های عریان وبرهنه سلام بران بدنهای لاغرونحیف سلام بر اعضای قطعه قطعه شده سلام برسرهای بالای نیزه و.... خدای من ,نزدیک غروب عاشورا,همان دمی که زمانی امام مظلوممان را درصحرای کربلا ,سربریدند,انگار که اماممان به عینه داشت میدید.. این حرم امن الهی گویی کربلای دیگری شده بود وامام وهمه ی یارانش ضجه میزدند,ناگاه فریادی بلند شد(یالثارات الحسین)همه باهم تکرار کردیم یا لثارات الحسین ....ودرپی ان برای عرض ارادت وتسلیت, بار دیگر با فریاد (لبیک یامهدی) مولا را چونان نگین انگشتری در برگرفتیم...اری اینک زمان انتقام فرا رسیده...دیگر شیعه مظلوم نیست,دیگر شیعه پدر دارد...دیگر دوران یتیمی به سرامده... درحال وهوای خود غرق بودیم که ندای ملکوتی اذان مغرب در صحن حرم پیچید وبا دلی سرشار از ارادت روبه سوی کعبه پشت سر امام عزیزمان ,یوسف تازه از سفر برگشته به نماز عشق ایستادیم... دارد... 🖊به قلم....ط_حسینی 💦🌧💦🌧💦🌧
🎬: صبحی دیگر دمید اما بااین تفاوت که ایام غم بسر امده بود ودر معییت مولایمان رهسپار اینده ی زیبا بودیم, به امام خبر رسید که لشکر عظیم سفیانی به فرماندهی خزیمه وارد مدینه شده,قتل وغارت وبی ناموسی میکنند وگویا درپی شنیدن خبر ظهور مولا راهی مکه هستند تا به حساب خودشان با امام ما ,منجی دنیا بجنگند... امام اعلام حرکت به سوی مدینه را داد,چون اوضاع مکه ارام بود ,یکی از یارانش را به فرمانداری مکه قرار دادوبا سپاهی عظیم که بالغ بر ده هزارنفر میشد که هریک خود را به عشق مهدی زهراس از,هرگوشه ی این عالم خاکی به مکه رسانده بودند تا در رکاب مولایشان جانبازی کنند, با ماشینهایی که سرداران حضرت تدارک دیده بودند ,پیش به سوی مدینه حرکت کردیم... به اخرین خروجی مکه رسیده بودیم ,که انگار اتفاقی ناگوار افتاده باشد... دارد... 🖊به قلم……ط_حسینی 💦🌧💦🌧💦🌧
🎬: انگار اتومبیلی که خودحضرت سوارشون بودند,داشت دور میزد,بعدش متوجه شدیم به حضرت خبر دادند که تا ما حرکت کردیم به سوی مدینه,یه مشت وهابی تکفیری که ادعای مسلمانی داشتند ودرحقیقت از یهودیهای صهیون هستند,پشت سر حرکت لشکر امام,فرماندار انتخابی حضرت راکشتند وبه خیال خودشون شهر را به تصرف خودشان دراوردند... همراه حضرت مجددا به سمت مکه برگشتیم,حضرت نقشه ی ماهرانه ای برای غلبه بر دشمن کشیدند که همه را متعجب نمودند,اما امام ماست وعلم وحکمتش متصل به علم الهی است وجای تعجب ندارد... در کمتراز ساعتی,سران اشوبگران به درک واصل شدند وبقیه ی طرفدارانشان که یک چشمه از مهارت مولا را دیده بودند در لاک خود فرورفتند وبه خانه هایشان پناه بردند وحضرت هم که عطوفتش نشات گرفته از مهربانی خداوندی بود ,به انها امان داد به شرطی که دیگر شورش نکنند وتاکید کرد که واقعه ای را که قرار است درمدینه انجام شود واز طریق دوربین وفیلم و..مخابره میشود را پیگیری نمایند تا به حقیقت اصلی برسند. حضرت ولی عصر شخصی دیگر را به جای فرماندار شهید مکه گماشت وبا اطمینان از دفع خطر شورشیان مکه دوباره به طرف مدینه حرکت نمودیم.... هنوز نیم ساعتی از حرکتمان نگذشته بود که واقعه ای عجیب رخ داد...انگار در راه برپایی حکومت عدل الهی,باید عجایب پشت عجایب ببینیم... دارد... 🖊به قلم...ط_حسینی.. 💦🌧💦🌧💦🌧
🎬: کاروان نظامی ما همینطور در حرکت بود که نا گاه یک ماشین جنگی که باسرعتی سرسام اور در حرکت بود وپرچم سرخ سفیانی بر روی ان در تلالو بود به طرفمان میامد,چند نفر از افراد لشکر با مهارتی خاص ماشین را متوقف کردند,بعداز توقف ماشین ,از انچه که میدیدم وحشت کردیم,دونفر از افراد سپاه خزیمه بودند که انگار واقعه ای خارق العاده برای انها بوجود امده بود,هردو,از هول وهراس صحنه ای که دیده بودند سرشان طوری به عقب برگشته بود که بیننده را از دیدن همچنین انسانهایی هراس در دل میافتاد. ابتدا قادر به سخن گفتن نبودند اما بعداز اینکه کمی اب به سرورویشان زدیم ونزد امام بردیمشان,زبان باز کردند واینچنین گفتند:ما سپاه سفیانی درپی جنگ با امام مهدی عج بودیم وبه سمت مکه درحرکت بودیم وخزیمه تمام مارا مطمین میساخت که در این جنگ ما برنده ایم,چون ما از همه طرف حمایت میشدیم وتمام قدرتهای بزرگ دنیا برای پیروزی ما هر نوع امکاناتی که فکرش را بکنید تحت اختیارمان قرار داده بودند با خوشحالی وبه خیال خودمان پیش به سوی پیروزی درحرکت بودیم تا به منطقه ای دربین مکه ومدینه به نام(بیدا)رسیدیم,دراین منطقه همه چی برعکس شد ,ناگهان طوفانی از شن به هوا بلند شد ولرزه های زمین ترسی در دل همه ی سپاه انداخت اول فکر کردیم مورد حمله ی سپاه امام قرارگرفتیم اما بعد از لحظه ای شکافی در دل زمین بوجود امد واین شکاف هی عمیق وعمیق تر شد به طوریکه همه ی سپاه خزیمه در درون این شکاف فرورفت و سپس ان شکاف همانطور که بوجود امده بود ,همانگونه بهم امد واز انهمه سپاه وتجهیزات ده هزارنفری خزیمه ,فقط ما دونفر ماندیم که وضعمان اینچنین است واز ترس دیدن آن صحنه, رویمان برگشته وصورتمان درعقب سرمان قرارگرفته.... در این هنگام حضرت، لبخندی زد وفرمودند:(خسف بیدا)این همان وعده ی خداوند است که محقق شد,فرو رفتن لشکر کفار در دل زمین ,این معجزه ای الهی ست تا معاندان به دعوت حق وحقیقت ما پی ببرند ودست از مبارزه وعناد بردارند وبه این دین مهربان خدا بپیونند.. ودرتمام این لحظات دوربینهای لشکر این صحبتها وواقعه ها را شکار میکردبه تمام دنیا مخابره میکرد تا همه بدانند قراراست کل دنیا زیر لوای اسلام,این دین پراز مهر وعطوفت وعدالت وبرادری ,درآید... با احساساتی سرشار از امید به مدینه النبی رسیدیم... نمی دانستیم به کدام سو برویم که حضرت خود, راه را نشانمان داد... دارد.... 🖊به قلم...ط_حسینی 💦🌧💦🌧💦🌧
🎬: حضرت روبه سوی گنبدخضرای رسول کرد ودست به سینه ی مبارکش نهاد وسلام داد وهمه ی لشکر همکلام وهمزمان با حضرت,زیارت حضرت رسول ص را خواندیم وپشت سر حضرت رو به سوی خرابه ای به نا م بقیع، نهادیم.... رعشه تمام وجودم را فراگرفته بود,الان میدانستم هدف حضرت از رفتن به بقیع چیست ,تمام شیعیان از بعد از حادثه ی سقیفه وان درنیم سوخته وان پهلوی شکسته وان صورت نیلی وان مادروسیلی, سالهای سال به اندازه ی هزارو چهارصد سال صبر کرده بودند تا قبر مادرمان آشکار شود,تا این زخم کهنه التیام یابد تا دلمان قرارگیرد.... تمام لشکر حالشان دگرگون شده بود ,برسروسینه میزدیم وباهم تکرار میکردیم,با مهدی زهرا میرویم تا انتقامه سیلی مادر بگیریم....میرویم تا قبر مادرم در بربگیریم.... حضرت برسر قبری بی نشان ایستاد، اشک از چشمان مبارکش فرو میریخت وبا بغض شکسته اش به مادرش زهراس ومادر تمام شیعیان دنیا سلام داد...همه باهم باردیگر زیارت حضرت زهراس را همراه حضرت خواندیم وخیلی از لشکر حالشان دگرگون بود ومدام این فراز از زیارت عاشورا را میخواندند(اللهم العن اول ظالم, ظلم حق محمد وال محمد واخر تابع له علی ذالک,اللهم العنهم جمیعا) با این واقعه ی مبارک والتیام زخم کشته شدن مادر در جوانی وپرپر شدن محسن شش ماهه اش,لشکر روحیه ای دوچندان گرفت... نماز را اقامه کردیم ودوباره پشت سر امام حرکت کردیم... دل در دلم نبود ,نمیدانستم چه قرار است اتفاق بیافتد ,اما میدانستم هرچه هست ,برای ما وکل دنیا حیرت انگیز است... دارد.... 🖊به قلم....ط_حسینی 💦🌧💦🌧💦🌧
🎬: امام امر کردند ان شخصی را که درمسجد الحرام ادعا میکرد حضرت برحق نیست و مذهب او وبزرگان مذهب او, برحقند حاضر کردند. بر سر قبری ایستاد نا گاه با صدایی اسمانی که از دل پراز دردش برمیامد ندا داد یا فلان بن فلان وسه بار تکرار کرد وسه نفر را بعداز گذشت وهزاروچهارصد سال از دل زمین به بیرون فراخواند,گرد بادی به وزیدن گرفت,تمام دوربینها وتمام چشمهای مشتاق درحال ثبت این لحظه بودند,نا گاه سه نفر که اتشی,سوزنده انها را در بر گرفته بود با چهره هایی هراس انگیز در پیش روی حضرت از دل زمین بیرون امدند,حضرت رو به انها کرد وفرمودند:حال که به دیار باقی شتافتید ودستتان از این دنیا کوتاه است,بگوییداز حقی که سالها غصب کردید وپرده بردارید از گمراهیی که مردمان زیادی را در خود فرو برد. با معجزه حضرت وبه اذن خدا مردگان زنده شده به سخن در امدند وگفتند:به راستی ماغصب کردیم چیزی را که از آن مانبود,ما دست درازی کردیم به حقی که از اول افرینش به نام کسی دیگر ثبت شده بود واینک ازاین عملمان سخت پشیمان ونادمیم..... با رو شدن این حقایق ,حضرت باردیگر انان را به قبر خود بازگردانید تا بقیه ی محاکمه درقیامت کبری انجام گیرد وان مرد معاند که با دیدن این واقعه ی عظیم واین معجزه ی حضرت ,ندای حق طلبی درونش بیدارشده بود ,دامن حضرت را گرفت وبه اوایمان اورد وحضرت با عطوفت پدری اش اورا درجمع یارانش پذیرفت ودوربینها تمام این لحظات راثبت کردند وهنوز,ساعتی از این واقعه نگذشته بود که دسته دسته پیامهایی که به حضرت میرسید حاکی از یکدست شدن دین اسلام وبرتری مذهب تشییع میداد وهمه ی مسلمانان حق طلب خود را سربازی در لشکر مهدی زهرای خوانده بودند.... به به عجب روزگار مبارکی شده بود,مکه ومدینه این دومکان مقدس,یک دست شعار (لبیک یا مهدی)سر میدادند... حضرت که انگار کارش در عربستان روبه راه شده بود,دستور داد در ورودی مدینه النبی ,منتظرش باشیم... میدانستیم دوباره واقعه ای عجیب را شاهد خواهیم بود,اما نمیدانستیم که ان واقعه چه میتواند باشد... دارد... 🖊به قلم....ط_حسینی 💦🌧💦🌧💦🌧
🎬: در آخرین خروجی مدینه النبی بودیم ، خودروی حضرت پیشاپیش، ما رابه سمتی راهنمایی کرد،از دور تعدادی وسیله مانند هواپیما در جلوی نگاهمان پدیدار شد ، هرچه که جلوتر می رفتیم,مطمین تر میشدم که آنها هواپیما هستند. به نزدیکشان که رسیدیم از هیبت این هواپیماها همه انگشت به دهان مانده بودیم,یک نوع ماشین پرواز و فوق پیشرفته که تابه حال نظیرش را ندیده بودیم,کاملا مشخص بود ، کار کار انسانها است اما علمی که در ساخت این نوع هواپیما به کار رفته بود فراتر از علم بشر امروزی بود ,براستی که ساخت دستگاه با علم الهی حضرت بود,هر هواپیما گنجایش بیش از سه هزار نفر را داشت.. به دستور حضرت سوار هواپیما شدیم...من وعلی کنار هم نشستیم,قبل از حرکت هواپیما با بچه ها در ایران تماس گرفتم وبا تک تکشان صحبت کردم,اما هرچه به علی اصرار کردم از وجودش بچه ها را مطلع کنم,مخالفت کرد,حالا چرا ,نمیدانم... درفکر عباس وزینب بودم,علی انگار که فکرم را خوانده باشد,دستش را روی دستم گذاشت وبا محبت فشرد ,با این حرکتش قلبم مطمئن شد و آرامش وجودم رافرا گرفت. همه که مستقر شدند,امام که صدایش از طریق بلندگوهایی درهواپیما پخش میشد,شروع به صحبت نمودند ومقصد اصلیمان را اعلام کردند... باورم نمیشد,مقصد امام,کشور عزیز من ,عراق وشهر کوفه بود. هواپیما که اوج گرفت,پیش خود حساب میکردم ,تا چند ساعت دیگر به زمین خواهیم نشست که... دارد... 🖊به قلم....ط_حسینی 💦🌧💦🌧💦🌧
🎁 مسابقه بزرگ حجاب فاطمی " يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْوَاجِكَ وَ بَنَاتِكَ وَ نِسَاءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ ... " شرکت کننده شماره : 25197 دختر گلم : زهره ابراهیمی 🎁 جایزه نفر اول از بازدید بیشتر: مبلغ ۱.۵۰۰.۰۰۰ میلیون تومان 🎁 جایزه نفر دوم و سوم: هر نفری ۵۰۰/۰۰۰ هزار تومان 🎁 جایزه ۳٠ نفر بعدی: هر کدام یک تابلو فرش چهره اهدا خواهد شد. ✓ مهلت ارسال تا ادمین ثبت نام مسابقه: @girls_313 لینک شرکت در مسابقه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2853830665C232c32048c " سفیــــــران حجـــــاب "
🤲 دعای روز بیست و چهارم ماه رمضان https://eitaa.com/Noorkariz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
24.mp3
3.94M
▫️ ▫️ 😍 جزء : ۲۴ 😍 📖 از صفحه ۴۶۲ تا آخر صفحه ۴۸۱ ⏳ زمان: ۳۳ دقیقه ♨️ التماس دعا دارم ♨️ https://eitaa.com/Noorkariz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️‌رژیم صهیونیستی سست‌تر از خانه عنکبوت است 🔹‌رییسی در نشست «» در آستانه روز قدس:همه روزهای سال تا زمانی که اشغال ادامه دارد،‌ روز قدس است. 🔹‌به برکت شجاعت فلسطینی‌ها،‌ امروز برای همه ثابت شد که خانه پوشالی رژیم صهیونیستی سست‌تر از خانه عنکبوت است. 🔹‌تحولات ، بیش از گذشته ثابت کرد که رژیم صهیونیستی به هیچ کدام از اصول اخلاقی پایبند نیست. https://eitaa.com/Noorkariz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 🎥 نشست مجازی 🍃🌹🍃 ✅ موضوع: روز جهانی قدس و تحلیلی بر حمله رژیم صهیونیستی به کنسولگری ایران در سوریه 🎙 سخنران: دکتر قاسم حبیب‌زاده ⏰ زمان: پنجشنبه-  ۱۶ اسفندماه- ساعت ۲۱ ❌ لینک ورود به نشست 👇👇👇 🆔 rubika.ir/meyar_pb
🔹اهمیت ده شب اخر رمضان 🔹بعضیها بعد از شب بیست و سوم توجهشان به حقیقت ماه رمضان کم می شود، در صورتی که تمام ماه رمضان به ده شب آخرش است و ده شب آخرش هم به شب آخرش! (شبهای آخر را خیلی قدر بدانید.) استاد بزرگ اخلاق حضرت آیت الله سید حسن ابطحی
ثبت نام اردوی نمازعیدفطر به امامت حضرت آقا ☝️چهل دستگاه اتوبوس ویژه پسران متولد ۸۵ تا ۹۰ 🌸 از مسجدسید اصفهان به مقصد مصلای بزرگ امام خمینی تهران 👈هزینه ثبت نام ۱۱۴ هزار تومان بعنوان حامی افطار بچه های غزه ثبت نام ازطریق سایت👇 🌐 GoftemanRazm.ir 🚩 🆔 @GoftemanRazmIR
♦️پیکر مطهر شهید زاهدی صبح شنبه در اصفهان تشییع می‌شود روابط عمومی استانداری اصفهان: 🔹 در پی شهادت شهید والامقام سرلشکر پاسدار محمدرضا زاهدی و جمعی از پاسداران انقلاب اسلامی در جنایت حمله تروریستی رژیم صهیونسیتی به کنسولگری ایران در سوریه و با عنایت به آیین تشییع و خاک‌سپاری این شهید سرافراز در روز شنبه هجدهم فروردین ماه، این روز از سوی استاندار اصفهان در سراسر استان عزای عمومی اعلام می‌گردد. 🔹 زمان آیین تشییع پیکر مطهر شهید سرافراز سرلشکر زاهدی از ساعت ۸:۳۰ صبح هجدهم فروردین ماه از میدان بزرگمهر به سمت گلستان شهدای اصفهان خواهد بود. https://eitaa.com/Noorkariz
🎬: دقایق کمی از پروازمان سپری شده بود که صدایی دربلندگو پیچید وفرودمان را درعراق اعلام کرد... باورم نمیشد به طرفه العینی به عراق رسیده بودیم... با تعجب رویم را به طرف علی کردم وگفتم:این چگونه هواپیمایی بود؟سوخت این هواپیما از چه بود ؟چرا اینقدر زود رسیدیم؟ علی بالبخندی برلب دستی به پشتم زد وگفت:این که عادیست، براستی که اگر علم بیست وهفت حرف باشد ,ما فقط میتوانیم دوحرفش را کشف کنیم وبقیه اش نزد امام زمانمان است,این یک چشمه از علم الهی امام است...هنوز عجایب درپیش داریم. از هواپیما که پیاده شدیم,خودمان را نرسیده به شهر کوفه دیدیم,امام دستور ایستادن دادند,انگار منتظر واقعه ای دیگراست. ناگهان بوی عطری عجیب درفضا پیچید وسوارانی نشسته بربال ملائک در زمین فرود امدند,اول فکر کردم نکند فرشتگانند ,اخر در روایات زیادی خوانده بودم که درلشکرکشی وفتوحات امام زمان عج,لشکر ملایک همراه لشکر جن وانس به مولا برای برپایی حکومت حق کمک میکنند اما وقتی ,از راه رسیده ها لب به سخن گشودند وخود را معرفی کردند ,متوجه شدم که موضوع از چه قرار است.. درمجموع بیست وهفت نفر درپیش چشممان بودند وبه گفته ی امام ,اینها بزرگان عصرها وقرنهای گذشته بودند که رجعت کرده بودند,مردگانی که به اذن خدا زنده شده بودند تا در رکاب حضرت خدمت کنند,پانزده نفر انان از اصحاب باوفای حضرت موسی ع بودند که همگی اسلام اوردند,هفت نفر اصحاب کهف بودند ویوشع بن نون,سلمان فارسی,ابودجانه انصاری ومالک اشتر نخعی زنده شده بودند,تمام دوربینها وچشمها بکارافتاده بود باز این معجزه ی حضرت را با تمام جزییات ثبت کردند وبه کل دنیا مخابره نمودند تا همه بدانند حق ترین دین روی زمین اسلام وبرحق ترین مذهب,شیعه ی اثنی عشری ست... با دلهایی مملو از مهر وسرشار از خوشحالی راهی کوفه شدیم. دارد... 🖊به قلم...ط_حسینی 💦🌧💦🌧💦🌧
🎬: پشت سر حضرت وارد شهر کوفه شدیم,شهری که بعداز حمله ی سفیانی از ان چیزی جز یک خرابه باقی نمانده بود... اما درشهر غلغله ای برپا بود,انگار که مردم از امدن مولا خبر داشتند ,زن ومرد وپیر وجوان همه برای استقبال از کاروان امام امده بودند....اشک درچشمانم حلقه زده بود...کوفه ای شهر مقدس,با مردمی هزارچهره,روزگاری این شهر شاهد بی وفایی مردمانت بود,روزی کشته شدن سفیر حسین ع را به چشم خود دیدی,روزگاری دیگر, اسارت حرم حسین ع را دیدی واینک اوج بزرگی وعظمت نواده ی حسین ع را میبینی,دیگر دوران بی وفایی وحیله ونیرنگ به پایان رسیده,دیگر دوران مظلومت شیعه ویتیمی گروه حق تمام شده,اینک دوران طلایی شروع شده که همه ی ما ارزو.میکنیم که عزیزانمان از مردگان زنده شوند واین روزها را به چشم خویش ببینند... حضرت راهی رامیرفت که من وعلی بارها وبارها رفته بودیم. حضرت راه مسجد کوفه را درپیش گرفته بود... وارد مسجد شدیم...ازدیاد جمعیت انقدر بود که همه ی لشکر دور تا دور مسجد ,بیرون ان ایستادند تا کسانی که مشتاق دیدن مولا هستند به داخل بروند وفیض ببرند. اما من که طاقت دوری حضرت را برای لحظه ای هم نداشتم باسیل جمعیت داخل مسجد شدم,نمی دانم چه معجزه ایست که دیدن روی حضرت تمام زخمها ودردهای درونم را پوشانیده است.حتی زخم ربودن عباس وزینبم,دیگر به چشم نمیاید...ومن با کلام حضرت ارامش گرفتم ,چون میدانم که حضرت کلامی جز راستی وحقیقت برزبان جاری نمیکند,پس عباس وزینبم سلامتند وبالاخره به من بازگردانده میشوند... داخل مسجد,روبه روی منبر مسجد ایستادم,جمعیت از هرطرف هجوم اورده بود ,اما نظمی که یاران امام ایجاد کرده بودند مانع اسیب به سیل دلسوختگان حضرت میشد... که ناگاه... دارد... 🖊 به قلم....ط_حسینی 💦🌧💦🌧💦🌧