eitaa logo
نور شریعت
1هزار دنبال‌کننده
296 عکس
39 ویدیو
156 فایل
محل نشر آثار و دروس استاد محقق دکتر سید صائب هاشمی نسب 🔻 استاد درس خارج حوزه علمیه قم (PhD in Clinical Psychology)🔻 🔻مؤلف کتب و مقالات عدیدۀ علمی در علوم گوناگون (استدلالی و اجتهادی) 📌 ادمین 👇 @Norshariat
مشاهده در ایتا
دانلود
📌این چند سطر برشی از بیانات استاد معظم دکتر هاشمی طباطبائی در حاشیه درس خارج است. بسم الله الرحمن الرحیم؛ معظم و گرانقدر تقلید، در عین آگاهی‌های بسیاری که در و فروعات شرع دارند و به‌رغم اینکه برای ما ثابت است که آنها دارای نفس هستند. به‌شدت نیازمند آشنایی با علوم جدید و البته پیچیدگی‌های ، و جریان‌شناسی ، اسلام و ایران ، قوانین نوین و روش‌های متنوع و نوبنیاد در تربیت و گفت‌وگو با انسان معاصرند. و اگر دانش‌اندوزی در این زمینه‌ها را در شأن خویش نمی‌بینند یا فرصت آن را ندارند، دست‌کم جانب احتیاط را فرونگذارند. چراکه در مقام پاسخگویی به و بررسی‌ قواعد نوین، نمیشود علوم جدیده را با الحان و الفاظ صد سال پیش پاسخگو بود! گاهی توقف در مسائل، به اندازۀ فتوا اثر دینی و ارزش علمی دارد. ... و از طرفی مراجع گرامی باید بقدر وسعشان مجتهدان نو اندیش و دانشمندان علوم جدید را مطرح، و حتی به عامه مردم معرفی کنند.تا مردم درخور تخصص و شأنشان به آنها رجوع کنند. قطعا این عمل باعث می‌شود که جامعه ی تبلیغی و ترویجی مذهب حقه ، رنگ نبازد و در مقابل دیگر مکاتب جهانی حس عقب ماندگی به خود نگیرد. مطلقا می‌گویم که این امر قطعا باید در ضل مقام رفیع مرجعیت واقع شود و نیازمند رأی و نظر مراجع عظام تقلید است. اما مراجع عالیقدر هم باید از جانب خود، علمای متفکر و آشنا به جوامع نوپدید را به هر وجه که مقدور است، پشتیبانی کنند. گرچه ما در دورانی واقع شده ایم که عده ای درصدد حذف مقام مرجعیت، یا حدأقل ، حذف استقلال و رأی مراجع عظام تقلید هستند. و به اسم نظارت بر مقام مرجعیت و چاپ رسالات عملیه ، بر این امرند که مرجعیت را گزینشی کنند و کسانی که به افکار خودشان نزدیک هستند را به این مقام منصوب کنند. که واقعا روزی که مرجعیت انتصابی بشود ، آنروز، روز مرگ حوزات علمیه است. 🔹 تذکرا و مضطراً این موضوع را بیان میدارم. ترسی در وجود ما رخنه کرده است و آتش تسأصل در وجود ما زبانه میزند. با این رویه ی انفعالی؛ کأنه میخواهند با مختل کردن علم آموزیِ درست و طبیعی و عدم خوشه چینی آنان از علوم آل محمد علیهم السلام ، آنها را فقط برای کارمندی فلان و فلان معمم کنند. بر کسی پوشیده نیست که اولین قدم برای انفعال، بی سوادی تام است. چراکه اگر رأی مستقل و معتبر وجود داشته باشد ، انسان بدنبال این و آن نمیرود. و از طرف دیگر علمای اسلام و روحانیون مروج مذهب را که دل جز به حریم ولایت اهل بیت علیهم السلام نسپرده اند، تخریب و تکفیر میکنند. والله که میخواهند حوزه علمیه ، روحانیت و مرجعیت را در دلِ حکومت ها ، دولت ها و اشخاص« هضم » کنند. والله میخواهند روحانیت شیعه را از چشم اهل تشیع بندازند. والله که می‌خواهند حوزه علمیه ای را که از شیخ طوسی اعلی الله مقامه به ما رسیده، با مباحث پوچ، و زد و خورد های سیاسی مشغول نمایند تا از نشر عقاید و معارف اهل‌بیت علیهم‌السلام باز دارند. والله که همه ی ما مسئولیم در قبال حفظ حریم مرجعیت و بدنه ی حوزات علمیه. والله که اگر مرجعیت برود ، حوزات علمیه می‌رود.علوم و معارف آل محمد علیهم السلام میرود ، دین می‌رود ، امام حسین میرود ، مباحث فقهی و اصولی می‌رود ، این عمامه میرود. والله چوبش را می‌خورید.... 🔸 علمای معظم حوزوی و دانشگاهی به هیچ وجه نباید از جایگاه خیرخواهی امت ، انتقاد و حتی مبارزه با انحرافات و فساد‌ تنزل پیدا کنند.و در مقام یک توجیه گر ظاهر شوند. که اگر اینگونه باشد ، برای مردمِ درد کشیده هم اینطور امر متشبه شود که علمای علوم، کارمند فلان دولت و حکومتند، و محل فعالیتشان هم شعبه ای از آن دولت ها و حکومت هاست.
📌انتظار بشر از و انتظارات و منطقی از دین در حقیقت همان اهداف خداوند از نزول دین را تشکیل می‌دهند. بین انتظارات معقول و موجه از دین و قلمرو دین ارتباط مستقیمی بر قرار است ، بدین معنا که ما موظفیم انتظارات خود از دین را با قلمرو دین موزون و هماهنگ کنیم. انتظار اینکه دین یا جای و بشری را بگیرد و مشکلات و بشریت را نیز حل کند انتظاری است نامعقول و ناموجه و غیرمنطقی ؛ زیرا چنین انتظاری از دین به خصوص در غیبت معصوم و صاحب وحی امکان پذیر نیست. قلمرو دین را از روی انتظارات نامعقول بشر از دین نمی‌توان تعیین کرد. دین در حقیقت و اصل خود برای برطرف کردن نیازهای دینی آدمیان نازل شده نه برای برآوردن همه نیازها آنان. انتظار معقول از دین انتظاری است که از رهگذر دین برآورده شدنی است. بگذریم از اینکه ، تحقق این امر نیز در گرو این است که آدمی هنجارهای عقلانی را در فهم و دین و در عمل به دین مراعات کند. چیزی که خداوند از مؤمنان می‌خواهد این است که و و الزامی دین را تصدیق و مراعات کنند ، اما در مواردی که خدا حکم الزامی ندارد ، مؤمنان آزادند امور فردی و خود را بر اساس عقل و تجربه و ریزی علمی سامان دهند. بنابر این ما موظفیم انتظارات خود از فقه و فقیهان را با غایت و کارکرد فقه و فقهی موزون و هماهنگ کنیم. فقه راه حل همه بشر نیست و به تنهایی سعادت دنیا و آخرت مسلمانان را تأمین و تضمین نمی‌کند ، بلکه بر اگر فقه جای علوم دیگر مثل عقاید و و اخلاق و و و را بگیرد دنیا و آخرت مسلمانان را تباه خواهد کرد. چنین انتظاری از فقیهان ناموجه و نامعقول است. نظریاتی که از سوی فقیهان در راستای پاسخگویی به چنین انتظاراتی ابراز می‌شود ، در حقیقت اظهار نظر فقهی و تخصصی نیست. تطبیق احکام فقهی بر موضوعات و اوضاع و احوال خاص در عالم خارج و نیز احراز شرایط فعلیت آن احکام ، از قلمرو تخصص فقهی بیرون است. از آن نظر که فقیه است حق ندارد درباره موضوعات خارجی و اظهار نظر کند ، یعنی اظهار نظر او در این مورد به نیست و دیگران هیچ الزامی در پیروی از این گونه اظهار نظرها ندارند. 🔻برشی از مباحث @norshariat110
📌 کاستی های روشنفکری دینی و کج باوری های روشنفکران روشنفکری دینی با چهار مشکل مواجه است : 1️⃣ دینی از ابتدا، تحت تأثیر جریان‌های چپ، را به یک تبدیل کرد. منطق دین بیشتر شبیه علم است تا ایدئولوژی؛ حال آنکه با مساوی شدن دین با ایدئولوژی، به دلیل تضاد ایدئولوژی و علم، این ایده شکل گرفت که دین با علم در تضاد است. 2️⃣ اینکه روشنفکری دینی حتی نظری و عملی را از هم جدا می‌کند. روشنفکران دینی ما بشدت روی و فشار آورده و از ارزش غافلند. حال آنکه زندگی عملی را فقه اداره می‌کند. این رویکرد، نوعی عدم در دینداری ایجاد می‌کند. 3️⃣ تضادی که روشنفکری دینی بین فقه و اخلاق ایجاد کرده، هر دو را از کار می‌اندازد. با اخلاق نمی‌توان هیچ جامعه‌ای را اداره کرد چون اخلاق ضمانت اجرایی ندارد. روشنفکری دینی فقه را مساوی با تکلیف و اخلاق را مساوی با حق می‌داند با آنکه اخلاق بشدت از تکالیف اخلاقی صحبت می‌کند و ابتدای فقه از حق شروع می‌شود. 4️⃣ خلط بین فقه و فقاهتی است. فقه به عنوان یک دانش، امکانات بسیاری دارد. حال اگر برای اصلاح مشکلات این سنت فقاهتی، به اصل فقه هجوم بیاوریم، دچار خطا شده‌ایم. تفقه کارویژه‌ای دارد به نام پیوند نص و زندگی و مسلمان نمی‌تواند از فقه جدا شود. نه تنها روشنفکری دینی که حتی روشنفکران نیز وظیفه دارند در راه اصلاح دستگاه فقهی به جای طرد آن گام بردارند. اصلاح دستگاه فقهی موضوع غایب روشنفکری دینی امروز است.
📌حسن و قبح عقلی و قاعده ملازمه 🔹 روشن است که تنها مبنای احکام فرعی ، جعل و اعتبار شارع است که عقل به صورت مستقل راهی بدان ندارد ؛ ولی به ادعای برخی دلیل قطعی عقل به انضمام قاعده ملازمه می‌تواند حکم شرعی را کشف کند. عقل نخست بر اساس مستقلات عقلیه به حسن یا قبح کاری پی‌ می‌برد و سپس با انضمام دلیل دیگر که همان تلازم حکم عقل و شرع است ، پی می‌برد که شارع نیز این کار را حسن یا قبیح می‌داند. بنابر ادعا حکم عقل در اینباره از انواع عقل نظری است که بیانگر واقعیتی دیگر یعنی اعتبار شارع است. برخی بر این عقیده‌اند که با اثبات حسن و قبح عقلی ، ملازمه حکم عقل با حکم شرع نیز ثابت می‌شود و نیاز به استدلال جداگانه ندارد. ولی بیشتر علما ، این دو بحث را مستقل می‌دانند ؛ چنان که برخی حسن و قبح عقلی را قبول می‌کنند ولی ملازمه بین حکم عقل و شرع را قبول ندارند. به عقیده منطق دانان از گزاره‌های توصیفی که در مورد امور واقع بحث می‌کنند و محمول به کار گرفته شده در آن‌ها از نوع اخباری است نمی‌توان احکام اخلاقی استنتاج نمود که محمول آن‌ها از نوع ارزشی و انشائی است و به عکس از احکام ارزشی نیز نمی‌توان گزاره توصیفی استنتاج کرد. شناخت و التزام خداوند به حسن و قبح افعال مستلزم این نیست که خداوند باید بندگان را به آن افعال مکلف گرداند و به فرض که خداوند بر اساس کمال اخلاقی باید بنابر حسن و قبح ذاتی افعال حکم کند مستلزم این نیست که این تکلیف به وقوع پیوسته و حکمی جعل شده باشد. هر گاه از طرف شارع امری صادر شود ، عقل می گوید حتما متعلق آن داری جهت حسن است و هر گاه نهیی از طرف ایشان صورت گیرد، حتما متعلق آن دارای قبح است. زیرا شارع مقدس حکیم است و عالم را بر اساس حکمت آفریده و اداره می کند و فعل او در جهت کمال است. اما در طرف مقابل مساله کلیت ندارد. درست است که آنچه حسن ذاتی دارد و عقل هم درک کرده است نزد خداوند حسن و آنچه قبح ذاتی داشته و عقل نیز آن را درک نموده است نزد خداوند ناپسند است اما این واقعیت از نظر منطقی ارتباطی به تکلیف یا عدم تکلیف بندگان از جانب خداوند بر اساس آن حسن و قبح ذاتی ندارد. فقیهان و متکلمان مسلمان تصریح دارند که عقل جز در موارد اندک حکم قطعی به حسن و قبح ذاتی نمی‌کند که قاعده ملازمه در این موارد کلی مثل وجوب عدل و حرمت ظلم نمی‌تواند برای تفریع این قواعد در احکام دیگر کافی باشد. قواعد فقهی با یکدیگر تزاحم دارند و به فرض پذیرش وجوب عدل و حرمت ظلم به واسطه قاعده ملازمه در تشخیص فروع این قاعده امکان تزاحم بسیار است که مانع از تشیخص قطعی حکم در فروع می‌گردد. عقل نمی‌تواند تمام مصالح و مفاسد و علل احکام را درک کند. نهایت چیزی را که عقل درک می‌کند ، بعضی از خصلت‌های نیکو یا ناپسند حکم است یا برخی از علل تشریع و قواعد منطبق بر حکم است. ولی چه بسا این حکم جهات دیگری در واقع داشته باشد که معارض و مزاحم با برخی ملاک‌ها و قاعده‌ها باشد و عقل آن مزاحمات و موانع را در نیافته باشد. در نتیجه حکمش را بر اساس مصلحت یا مفسده‌ای صادر کند که مناط حکم شرعی نبوده است. از این روست که بسیاری قبایح عقلی در شریعت حرام نیستند و بسیاری از محاسن عقلی در شریعت واجب نشده‌اند. وقتی احکام شرعی در انحصار اراده و اعتبار شارع باشد، محال نیست آن موردی که عقل حسن یا قبح آن را درک کرده ، از مواردی باشد که شارع درباره آن سکوت کرده و حکمی جعل نکرده است. هیچ کس نمی‌تواند مدعی شود که بر تمامی عوامل مؤثر در اراده پروردگار و جعل احکام احاطه دارد. امروزه بحث حسن و قبح عقلی در موارد بسیاری با شبهه مواجه است که از آن جمله شبهات مربوط به خلق شرور و عدل الهی و عذاب اخروی است. این شبهات با بیانات و اقسام مختلفی مطرح شده‌اند که ایمان دینداران معتقد به حسن و قبح عقلی را با چالش جدی مواجه ساخته است و پاسخ قانع کننده به این شبهات جز با اعتراف به نقصان عقل بشر در تشخیص حسن و قبح و مصالح و مفاسد ممکن نیست به خصوص که برخی عقاید یا احکام مشترک و ضروری ادیان با صفات اخلاقی خداوند ناسازگار عنوان شده است. https://drhasheminasab.blog.ir/1401/01/18/%D8%AD%D8%B3%D9%86-%D9%88-%D9%82%D8%A8%D8%AD-%D8%B9%D9%82%D9%84%DB%8C-%D9%88-%D9%82%D8%A7%D8%B9%D8%AF%D9%87-%D9%85%D9%84%D8%A7%D8%B2%D9%85%D9%87
نور شریعت: . ✍️ . 🔻تقیه و حجیت روایات امامیه . محمد ابن عبد الوهاب در کتابی که بر علیه شیعیانِ اهل بیتِ عصمت و طهارت علیهم السلام نوشته،شبهه‌ای در باب تقیه به این عبارت مطرح میکند: اقتضای تقیه، عدم وثوق به اعمال و اقوال اهل بیت است. زیرا ممکن است آنها این کارها را از روی تقیه کرده باشند و این سخنان را از روی تقیه گفته باشند پس هیچ یک از سخنان و اعمال آنها حجت نمی باشد. [محمد بن عبد الوهاب ؛ رسالة فی الرد على الرافضة ، تحقیق : تحقیق الدکتور ناصر بن سعد الرشید ، عربستان ، مطابع الریاض ، چاپ اول ، ج 1 ، ص 20] . . باید گفت،در میان علمای کرام و متخصصین علوم حدیث شیعه، قواعد بسیار مدونی برای شناخت احادیث و روایاتی که به صورت تقیه ای از ائمه معصومین علیهم السلام صادر شده‌اند، وجود دارد؛ که ما به قدر توان ناچیز،برخی از آن قواعد را بیان میکنیم : . 🔸1. وجود تعارض بین روایات: اصل در شناختِ حدیثِ تقیه آمیز این است که در بین سایر روایات معارض داشته باشد. چنانچه حدیثی از روی تقیه بیان شده باشد باید در محل مناسب دیگری حکم و فتوای واقعی بیان شود. . ادامه ⬇️ 🔸2. قرینه موجود در روایت: گاهی امام با‌ اشـاره‌ای‌ نهان، تقیه‌ای‌ بودن حدیث را برای پرسش کننده نمایان می کند. این اشاره ممکن است به صورت نهی از پرسش یا گفتن جوابی ‌‌غیر‌ منطبق با سؤال خود را نمایان سازد. . 🔸3. موافقت حدیث با رأی و فتاوای اهل سنت: دشمنی با امامان علیهم السلام و شیعیان، از مسلمات تاریخی‌ است. امامان‌ شیعه‌ نیز به منظور دفع آزار و اذیت‌ها و فشارهای‌ موجود‌ نسبت بـه پیروان خود، فتواهای موافق اهل سنت صادر نموده‌اند. . 🔸4. تصریح امام به تقیه آمیز بودن روایت: گاهی برای حفظ حیات پیروان‌ ، سخنان‌ خلاف واقع صـادر می‌کرده‌اند و سپس تقیه‌ای بودن آن را از طریق دیگر اطلاع می‌دادند. این مـطلب برای علمای حدیث، از خـلال‌ احادیث معصومین علیهم السلام به راحتی قابل حصول است. . 🔸5. تصریح اصحاب امام به تقیه آمیز بودن روایت: گاهی یکی از اصحاب امام بـه صـادر شدن حدیث در شرایط تقیه اذعان می‌کند. این فرد باید از اصـحاب بـاشد و علما پس از زمان حضور امامان نمی‌توانند به شرایط زمان صدور شهادت دهد. چرا که به وجه منظور ما، در حدیث شریفی امام کاظم علیه السلام فرمودند،نگویید روایات منسوب به اهل‌بیت (علیهم السلام) باطل است . حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ اَلْحُسَيْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنْ حَمْزَةَ بْنِ بَزِيعٍ عَنْ عَلِيٍّ اَلسِّنَانِيِّ عَنْ أَبِي اَلْحَسَنِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ : أَنَّهُ كَتَبَ إِلَيْهِ فِي رِسَالَةٍ وَ لاَ تَقُلْ لِمَا بَلَغَكَ عَنَّا أَوْ نُسِبَ إِلَيْنَا هَذَا بَاطِلٌ وَ إِنْ كُنْتَ تَعْرِفُ خِلاَفَهُ فَإِنَّكَ لاَ تَدْرِي لِمَ قُلْنَا وَ عَلَى أَيِّ وَجْهٍ وَ صِفَةٍ. 📚بصائر الدرجات / ج 1 / ص 538 . علی السنانی از امام کاظم (علیه السلام) نقل می‌کند: در کتابی که ایشان به او نوشته فرموده است: «در مورد آنچه از ما به تو رسیده یا به ما نسبت داده شده است نگو که باطل است. اگر چه خلاف آن را می‌دانی؛ بدرستی که تو چه می‌دانی برای چه منظور و بر چه وجهی و صفتی این سخن را گفته‌ایم.» . 🔸6. ظروف مکانی و زمانی حدیث: امامان در تقیه موقعیت یـکسانی نـداشته‌اند؛ زیرا زمـان و مکان و موقعیت‌ اجتماعی‌ برخی از آنها به گونه‌ای بـود کـه احتمال تقیه را در حق آنان منتفی می ساخت و یا نزدیک ‌‌به‌ صفر می‌رساند. . 🔸7. مخالفت با مبانی اعتقادی شیعه: اگر روایـتی در ضـمن‌ بیان‌ یک‌ مسأله، حاوی مسأله‌ای کلامی بود که با مبانی کلامی شیعه تعارض داشت، می‌توانیم این تعارض را قـرینه ای بـرای حـمل ‌‌روایت‌ بر تقیه بگیریم. . 🔸8. مخالفت با ضرورت فقه شیعه: درصـورت مسلم شدن صدور حدیثی از معصوم در‌ مـعارضت‌ بـا‌ احکام ضروری که رکن فقه امامیه است و فقه بدون آنها شکل نمی‌گیرد یا مورد اجماع است ؛ باید آن را حمل بر تقیه‌ نـمود. . بنابراین قواعد روشن و مدون که مرز وضعیت احادیث را از لحاظ تقیه‌ای یا غیر تقیه‌ای بودن روشن می‌کند، هیچ شبهه ای نمی‌تواند موجب دست کشیدن شخصیت‌های عالم و فاضل و فقیه از برخی احادیث، به بهانه شائبه تقیه‌ای بودن گردد. نور شریعت محل نشر آثار ، عقاید ، و دروس استاد دکتر سید صائب هاشمی نسب ( هاشمی طباطبائی) ┏━━━••••••••••━━━┓     @norshariat110 ┗━━━━••••••••••━━┛
🔹تقیه ، حکم ترخیصی یا حکم اصلی⁉️ 🔸 می‌گویند : تقیه تنها یک رخصت به شمار می‌آید و در موارد اضطرار است و به عبارت دیگر در منزل احکام اصلی و اولیه دین قرار نمی‌گیرد.... 🔸 می‌گوییم : تقیه ضروری مذهب امامیه و مهمترین فارق میان این مذهب با فرقه زیدیه است که به تقیه اعتقادی ندارند و قیام و جهاد را شرط امامت می‌دانند. چنانچه در روایات تصریح شده ، کسی که تقیه ندارد ، دین نداشته و مسئول به خطر افتادن جان و مال مؤمنان است که گناهی نابخشودنی در ردیف حق الناس خواهد بود. همچنین ترک تقیه به عنوان گناهی بدتر از گناهان کبیره در ردیف انکار نبوت و امامت عنوان شده که اهمیت آن در حفظ اساس مذهب را می‌رساند. تقیه در غیبت امام معصوم مهمترین راهبرد مذهب برای حفظ عقاید و مصالح شیعه است و بر جهاد و قیام و امر به معروف ، مقدم شده است.... رخصت، عبارت است اجازه ترک یا فعل به جهت تسهیل امور برای مکلفین. برخی معتقدند مؤدای حکم رخصت همیشه اباحه است ؛ بنابر این اگر تقیه در شرایطی واجب یا ترک آن حرام باشد دیگر نمی‌توان آن را رخصت دانست. در مقابل برخی معتقدند رخصت گاه واجب یا مستحب یا مکروه نیز می‌تواند بود. در این صورت غرض طراحان شبهه حاصل نمی‌شود ، چه طراحان شبهه سعی دارند از وجوب تقیه فرار کنند با آنکه تقیه هر چند رخصت باشد در شرایطی واجب یا دست کم مستحب خواهد بود. در فقه از تقیه به عنوان یکی از عناوین ثانویه یاد شده که در مقابل احکام اولیه قرار می‌گیرد. باید توجه داشت ثانوی بودن یک حکم به معنای مباح بودن یا جواز ترک آن نیست..... آنچه درباره اضطرار گفته شده تنها در تقیه خوفی قابل فرض است ، اما در تقیه مداراتی که شامل روابط حسنه و رواداری مذهبی و جلب مودت است ، قابل فرض نیست. مدارا مختص شرایط اضطرار نیست.... به فرض تقیه رخصت باشد نه عزیمت ، در تقیه برابر عامه مسلمین هم همینطور است و این تنها در قبال قدرت‌های جهانی و کشورهای غربی نیست. پس طرفداران این نظریه نباید نسبت به ابراز برائت علنی از سایر مسلمین و غیر امامیه بر لزوم تقیه پافشاری نمایند.... ┏━━━••••••••••━━━┓     @norshariat110 ┗━━━━••••••••••━━┛
🔻برائت شیعی حقوق - اخلاق - آزادی - روابط 🔸 برخی در تلاشند باورداشت برائت را در تضاد با حقوق و اخلاق و آزادی پیروان سایر ادیان و مذاهب وانمود کنند ؛ در همین راستا موضع صریح شیعیان برائی در این موضوعات را بیان می‌کنیم : 1- و پیروان تمامی مکاتب و مذاهب محترم است و مطابق قانون و شریعت می‌بایست مراعات گردد.... 2- در روابط خود با پیروان سایر مکاتب حسنه را رعایت کرده ، همراه مدارا و بزرگواری با ایشان رفتار می‌نمایند.... 3- آزادی عقیده و آزادی بیان برای تمامی انسان‌ها محفوظ است و پیروان سایر ادیان و مذاهب نیز باید آزادی شیعیان را پاس بدارند.... 4- معاشرت نیکو با تمامی انسان‌ها و شرکت در مجالس و کمک به نیازمندان با لحاظ منافع و هویت توصیه شده است.... 🔹همه این قوانین که روایات اهل‌بیت علیهم‌السلام نیز بدان سفارش دارد ، دلالتی بر حقانیت یا احترام ذاتی پیروان سایر مکاتب نداشته و اختصاصی به مسلمانان نیز ندارد، و در مورد همه مکاتب الهی یا بشری صادق است. ما با حفظ برائت درونی و به حقوق و آزادی‌ انسان احترام می‌گذاریم و از دیگران هم انتظار داریم که به حقوق و آزادی شیعیان احترام متقابل داشته باشند. اخلاق و معاشرت نیکو بیشتر از آن که سزاوار مخالفین باشد بایسته شیعیان و نشانگر فضائل ایشان است.... 📚 برشی از مباحث استاد محقق دکتر سید صائب هاشمی نسب
📌 کاستی های روشنفکری دینی و کج باوری های روشنفکران روشنفکری دینی با چهار مشکل مواجه است : 1️⃣ دینی از ابتدا، تحت تأثیر جریان‌های چپ، را به یک تبدیل کرد. منطق دین بیشتر شبیه علم است تا ایدئولوژی؛ حال آنکه با مساوی شدن دین با ایدئولوژی، به دلیل تضاد ایدئولوژی و علم، این ایده شکل گرفت که دین با علم در تضاد است. 2️⃣ اینکه روشنفکری دینی حتی نظری و عملی را از هم جدا می‌کند. روشنفکران دینی ما بشدت روی و فشار آورده و از ارزش غافلند. حال آنکه زندگی عملی را فقه اداره می‌کند. این رویکرد، نوعی عدم در دینداری ایجاد می‌کند. 3️⃣ تضادی که روشنفکری دینی بین فقه و اخلاق ایجاد کرده، هر دو را از کار می‌اندازد. با اخلاق نمی‌توان هیچ جامعه‌ای را اداره کرد چون اخلاق ضمانت اجرایی ندارد. روشنفکری دینی فقه را مساوی با تکلیف و اخلاق را مساوی با حق می‌داند با آنکه اخلاق بشدت از تکالیف اخلاقی صحبت می‌کند و ابتدای فقه از حق شروع می‌شود. 4️⃣ خلط بین فقه و فقاهتی است. فقه به عنوان یک دانش، امکانات بسیاری دارد. حال اگر برای اصلاح مشکلات این سنت فقاهتی، به اصل فقه هجوم بیاوریم، دچار خطا شده‌ایم. تفقه کارویژه‌ای دارد به نام پیوند نص و زندگی و مسلمان نمی‌تواند از فقه جدا شود. نه تنها روشنفکری دینی که حتی روشنفکران نیز وظیفه دارند در راه اصلاح دستگاه فقهی به جای طرد آن گام بردارند. اصلاح دستگاه فقهی موضوع غایب روشنفکری دینی امروز است. ┏━🍀━━••••••••••━━━┓     @norshariat110 ┗━━━━••••••••••━🍀━┛
⭕ آسیب‌های حدیث گرایی معاصر « بخش اول » پیروی از احادیث امامان معصوم ( صلوات الله علیهم اجمعین ) یگانه عامل هدایت و نجات و ترک احادیث ایشان عامل گمراهی و هلاکت است. اما حدیث گرایی در دوران معاصر با آفاتی رو به روست که لازم است شیعیان به آنها دقت کرده و از آنها برحذر باشند تا جریان بار دیگر دچار ضعف و انحطاط نگردد. برخی آسیب‌های شکل نوین حدیث گرایی در عوام از این قرار است : 🔻تفقه گریزی برخی مدعیان حدیث گرایی به دنبال یک فهم جامع و عمیق و دقیق از متون دینی و احادیث نیستند. این عده به جهت عدم تسلط کافی به علوم لازم برای فهم احادیث همچون ، ، ، ، ، وجه صدور، رفع تعارض و عدم توجه به وجود عام و خاص و مطلق و مقید و مجمل و مبین و ظاهر و باطن در احادیث به سراغ می‌روند و بدون توجه به تمام احادیث مرتبط با یک موضوع و قرائن موجود در فهم متن به بیان عقیده یا حکم شرعی پرداخته و و را نتیجه می‌دهند که حتی در سنت حدیث گرایی شیعه نیز سابقه ندارد. بسیار دیده شده که تفقه مجتهدین با وجود تمام انتقادات بر تفقه ناقص ، و برداشت‌های سطحی محدث‎نمایان عصر حاضر برتری دارد. ┏━🍀━━••••••••••━━━┓     @norshariat110 ┗━━━━••••••••••━🍀━┛
. 🔻استاد محقق دکتر سید صائب هاشمی نسب در حاشیه درس خارج : 🔹آنچه امامان شیعه صلوات الله علیهم اجمعین داشتند ، نبود. بلکه خودِ جایگاهِ ولایتِ الهیّه بود. چیزی که هرگز و به هیچ وجه به آن نمی رسد. همین مقام و وجوب اطاعت و علم خدادادیِ امام معصوم است که را از فقه تفکیک ، و از طرفی متمایز می کند. کسانی که معتقدند امامان معصوم نیز مانند فقهای عصر خویش ، فقیه بوده اند. با این تفاوت که علاوه بر فقه استنباطی از فقه ولایی هم بهره داشته اند ، حقیتاً در فهم بنیادین شیعه دچار مشکل شده اند. نه اینکه بگوییم این اشکال در مبانی و قواعد اصولی یا فقهی است. بلکه می‌گوییم این کلام شبهه ای در اصلِ تشیعِ صاحبان این تفکر است! ┏━🌙 ━━••••••••━━━┓     @norshariat110 ┗━━━━••••••••━🌙 ━┛
🔹آسیب های حدیث گرایی معاصر « بخش پنجم » 🔻 غلو یکی از آسیب‌های اعتقادی در تاریخ تشیع است. برخی به جهت فرط محبت به اولیای دین تمایل شدیدی دارند که به آثار مطرود و متروک از منابع غالیان یا منابع متأخر تمسک جسته و صفات الوهیت و ربوبیت را به اهل بیت نسبت داده و با توجیه روایات معارض امامان را خالق جهان و رازق تمام موجودات معرفی کنند. در حالی که ائمه اطهار صلوات الله علیهم اجمعین ،این اوصاف را در احادیث معتبره بارها از خود نفی کرده‌اند و حتی اگر این عقاید قابل توجیه ذهنی باشد مورد رضایت امامان نیست. ادامه این روند گاه دیگر مفاسد غالیان از جمله اباحه گری را به دنبال داشته است. امروزه با هجوم عقلانیت برخی با توسل به افکار باطنی و غالی سعی در خارج کردن دین از زندگی یا ارائه خوانشی انسانی مطابق عقلانیت مدرن از هستند. 🔻 روایات نیز محکم و متشابه دارد. بسیاری از اخبارگرایان با وجود انتقاد از ذهن گرایی مجتهدین و متکلمین و صوفیان خود در تفسیر روایات دچار همین آفت شده و گاه برای توجیه برخی به روایاتی پذیر متوسل می‌شوند و با ذهن و رأی شخصی به تفسیر روایات متشابه دست می‌زنند تا جایی که گاه معنایی خلاف واقعیت تاریخی و مصطلح حدیثی و روایات محکم و قواعد ادبی و شواهد فرهنگی ارائه می‌دهند. این روش تحقیق ناصواب بیشتر در توجیه عقاید صوفیانه یا غالیانه بوسیله روایات دیده می‌شود. ذهن گرایی همانطور که در مقام استدلال و استنباط نادرست است در مقام تفسیر متن نیز نادرست است. متن را باید در بستر تاریخی و فرهنگی و حدیثی شناخت نه اینکه چند روایت را برداشت و بدون توجه به دیگر روایات و شواهد تفسیر به رأی کرد. 🔻 عده‌ای از مدعیان حدیث گرایی معتقدند هر چه هست باید از همین احادیث موجود استخراج شود و این علوم جدید مانند دستاوردهای تجربی، ، صنعتی هیچ اعتباری نداشته و همگی باطل و بی‌فایده است. این گروه سعی دارند با تمسک به ظواهر بعید روایات و یا با فهم نادرست خود، هر آنچه که علوم جدید بدان رسیده را رد و طرد کنند. هر چند علم زدگی به معنای تأیید هر آنچه که علوم جدید هر چند به صورت ظنی و احتمال مطرح کرده منطقی نیست، اما علم ستیزی و مقابله با قطعیات علمی از طریق ارائه فهمی ظاهر گرایانه از آیات و احادیث، موجبات وهن مذهب را فراهم می‌آورد. امروزه ذهنیت جوامع یک ذهنیتی علمی است و وقتی که متن دینی هر چند با تأویل و تفسیر قابلیت ارائه فهمی سازگار با مشهورات و مسلمات علمی را دارد، شایسته نیست به جدال با علم جدید بپردازیم. 🌐 اینستاگرام / تلگرام ┏━🔸 ━━••••••••━━━┓     @norshariat110 ┗━━━━••••••••━🔸 ━┛
🔻پی نوشت: این موضوع متوجه کلیت سازمان روحانیت هم هست. چرا که روحانیون باید آگاه به جایگاه و تخصص خود باشند. حتی در مباحث علوم اسلامی که مختص حوزه های علمیه است. روحانیون بصرف تعمم ، اجازه ورود به مباحث کلان و تخصصی حوزه ی دین و مذهب را ندارند. و فقط باید در مقام ناقل آراء و نظرات مجتهدین متخصص باشند. اینستاگرام / تلگرام ┏━🔹 ━━••••••••━━━┓     @norshariat110 ┗━━━━••••••••━🔸 ━┛
🔻 اعلام خطری برای عُقلای شیعه ! 🔹ما در مقاله ای که جناب مستطاب عماد الأعلام آقای شیخ محمد سبحانی دامت توفیقاته جمع آوری نمودند که بخشی از آن مکتوبه ، تقریرات دروس خارج ولایت فقیه ماست ، توضیح دادیم که یکی از مقدمات نظریه ولایت فقیه ادعای در اثبات لزوم تشکیل حکومت دینی و صلاحیت فقیهان برای حکومت است. بدیهی است که علم به تنها نزد امام معصوم علیهم السلام است و تمامی دین ابلاغ نشده و آنچه ابلاغ شده کامل به ما نرسیده است.( به طوری که بخشی از اعمال و احکام اسلام فقط در نزد ولی مطلقه الهی و حجت تامه خداوند متعال است، و فقط در حضور او یا نائب خاصش جاری و ساریست . مانند اجرای حدود و غیره...) نظریه ( ولایت عامه ) بر خلاف پیش فرض جامعیت دین به احکام حکومتی و منطقه فراغ و مجلس شوریٰ و مصلحت نظام و مقتضیات زمان متکی است. حکومت یک امر پیچیده و گسترده است و به دانش و صلاحیت فراتر از علم استنباط احکام از ادله شرعی نیازمند است. تشخیص موضوعات خارجی در صلاحیت دانش نیست و فقیه نیازمند استفاده از افراد متخصص است. ضمیمه کردن شرط عدالت و بصیرت این نقص را مرتفع نمی‎سازد. متأسفانه باید گفت عده ای با امثال این نظریه ها (منطقه فراغ و امثالهم ) ، که یک بحث فقهیست می‌خواهند اینگونه مباحث را بطور آن هم فقط با تفکر گروهی خاص پیاده سازی کنند. این فرقه در جریان اسلام سیاسی ، بجای اینکه بفکرِ اصل ماهیت حکومت داری یعنی خدمت رسانی ، که مصداق بارز آن رفاه مطلق و تسهیل زندگانی شهروندانِ تحت لوای اسلام است ، باشند. در تلاشند حوزه‌­های خالی از نص را بزور با چیزی که در سر دارند بنام احکام شرعی پر کنند ، تا اراده آزاد انسان­ها را محدود و نقش فقیه ( آن هم یک فرد خاص) که فقط در مباحث دینی تخصص دارد را در زندگی مردم بالا ببرند. ما از هرسو بارها بطور متقن و به طرق مختلف بیان داشتیم به عینه حاکم ( چه جائر و چه عادل) و اهالی هر حکومتی ، حداکثر فقط ولایت قانونی دارند که بطور کلی اصل این قوانین هم یا بدست نمایندگان مردم و یا عقلای قومشان وضع میشود. و این قوانینِ وضع شده تا جایی که عقلایی باشند و مخالفت صریحِ شرع شاملشان نشود ، لازم الإجراست و هیچ نیازی به امر و نهی مستقیم احکام دین مبین ندارند. پس نیازی نیست کسی را بدون شأنیت به آسمانِ هفتم ببریم تا بتوانیم حجیت حکمرانیش را بر مردم ثابت کنیم. هر شخصی که دلبخواه مردم باشد و در مخالفت با عقاید حقه دین مبین اعمالی انجام ندهد ، شایسته حکمرانی است. چرا که اکابر علمای شیعه مانند مرحوم سید ابن طاووس رحمة الله علیه گفته اند حاکمِ کافرِ عادل قطعا از حاکمِ مسلمانِ ظالم شایسته تر است. و این رویۀ همۀ اعاظم مجتهدین است. ▪️از عزیزانم دعوت میکنم برای رجوع به آراء و نظرات معصومین علیهم‌السلام و اکابر فقهای عظام ، حتماً به مقاله «بررسی حجیت ولایت عامه فقیه » که در کانال های ما موجود است رجوع بفرمایند. والعاقبة للمتقین 🌐 همهٔ راه های ارتباطی ┏━🔹 ━━••••••••━━━┓     @norshariat110 ┗━━━━••••••••━🔸 ━┛
💠 نوآوری یا تحریف متون؟! 🔻مرحوم آیت الله العظمی حاج سید محمد سعید حکیم (قدس‌سره): 🔸 احکام اسلام دست‌خوش تعدیل و تبدیل به چیزی که متناسب با شرایط نوپیدا باشد، نمی‌شود. بلکه اسلام ( خاتم ادیان ) احکام ثابت خود را دارد... . 🔹... اجتهاد مشروع در اسلام و نزد امامیه ... تنها و تنها عبارت است از : «به‌کارگیری توان برای شناخت حکم شرعی و دریافت آن از منابع اصیل معرفت و پاسداری از آن منابع و معارف؛ به‌دور از هرگونه تغییر و سازگارسازی با اوضاع نوپیدا و عوامل بیرونی [بدون حجت شرعی]»... . 🔸 این [طریقه] باعث فخر و عزت این طائفه [=شیعه] است؛ اینکه توانسته در این مدت طولانی و بدون اشراف و نظارت مستقیم معصوم، در طول ۱۱ قرن از احکام شرعی پاسداری نماید... . 🔹 تغییر و تبدیل، فقط در موضوعات شرعی و احکام ولائی ( در چارچوب مشروع ) ممکن است... . در هم آمیختن این دو مطلب با مسأله‌ی تغییر حکم شرعی یا تغییر راه‌های اجتهاد، خطایی فاحش است... . ‏📚 مصباح المنهاج، كتاب التجارة۴: ۲۴۱. ┏━▪️━━••••••••••━━━┓     @norshariat110 ┗━━━━••••••••••━▪️━┛
نور شریعت
هوالعزیز ابتدای کلام باید گفت همینطور که قبلاً عرضه داشتیم ، رویه حقیر بر این است که مصداقاً در رد افراد، بحث را منعقد نمیکنیم و فقط به نقد افکار میپردازیم ، اما حال که افاضل خواسته اند چند کلامی برای پاسداری از جایگاه رفیع بیان میداریم. در گام نخست میگوییم ، این فرد آن زمانی در باب علم و دانش خودکشی کرد، که بجای نقد و اقامه برهان دست به کتاب سوزی ( کتاب طبی ) زد ، و خود و هم قطارانش را راهی حلقه جهال نمود. 🔹 قطعه ی پیش رو از این سخنرانی برای انسان های دارای شعور و آگاه حداقل دو مطلب را روشن می‌کند: ▪️۱. این شخص که خود را میداند ، اعتراف میکند که به اصطلاح اسلامی‌اش ریشه‌ی محکمی در تراث دینی و نصوص قرآنی و روایی ما ندارد؛ زیرا از یک‌سو مسأله را بی‌مدرک ارزیابی می‌کند و از سوی دیگر طب اسلامی را با آن قیاس کرده و همسنگ می‌داند. «یخربون بیوتهم بأیدیهم»! ▪️۲. برخلاف آنچه از سابق ادعا می‌کرد و در این قطعه نیز با زبان بی‌زبانی فریاد می‌کند، نه‌تنها با و بلکه با میراث حدیثی نیز آشنایی عالمانه ای ندارد؛ چون اکثر فتاوایی که آن‌ها را بدون مأخذ روایی عنوان کرده، دارای روایات خاص [مشخصاً مرتبط با موضوع مذکور] هستند. اگرچه ممکن است مناقشات سندی یا دلالی نسبت به برخی از آن‌ها مطرح باشد، اما بحث‌های اجتهادی-استدلالی پیرامون اکثر مسائل فقه (به‌جز و ) وجود دارد و این به‌هیچ وجه مساوی با بی‌دلیل بودن یا از روی نظر و رأی شخصی فتوی دادن نیست! ⚠️ گویا این فرد موضع خود را چنان ضعیف یافته که ترجیح داده به جای دفاع حمله کند و رسماً به گروه دور از عقل بپیوندد! باشد که افراد بخواب رفته بیدار گردند و رشته دوستی با افراد ناباب را بگسلند. «ثم کان عاقبة الذین اساؤوا السوء ان کذبوا بآیات الله» 📌 حرف بسیار است ، اما این چند کلام برای روشن شدن موضوع و فهم اهل خرد و اهالی علم کافیست. « والعاقبة للمتقین » ┏━ 🖤 ━━•••••••━━━┓     @norshariat110 ┗━━━━•••••••━ 🖤 ━┛
47.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پی‌ نوشت: 🔻این بیانات در جلسه نهم درس خارج فقه کتاب الصلاة، مبحث شرائط لباس مصلی مطرح شده است. برای برداشت صحیح از مبحث فقهی مطرحه ، باید تمام جلسه ی مذکور استماع گردد. ▪️برای استماع اصوات میتوانید به کانال تلگرام و ایتا نور شریعت مراجعه نمایید. . . . ┏━ ▪️ ━━•••━━━┓ @norshariat110  ┗━━━━•••━ ▪️ ━┛
❇️ میرزای شیرازی؛ 🔹️ مرحوم میرزای شیرازی در سال ۱۲۳۰ قمری در پا به عرصه این جهان گذاشت و چون از آغاز آثار نبوغ و ذکاوت سرشار در او پیدا بود، پدرش در سن ۴ سالگی او را به معلم سپرد و در ظرف دو سال قرآن و خط را کاملاً یاد گرفت و در سن ۶ سالگی به فراگرفتن علوم ادب عربی مشغول شد. و با سرعت آن را یاد گرفت و به خواندن و روی آورد و با نبوغ و هوش خود در فقه و اصول مهارت پیدا کرد به‌طوری‌که تدریس کتاب فقهی را شروع کرد و در سن ۱۵ سالگی شرح لمعه را تدریس می‌کرد. 🔹️ تااینکه در سن تقریباً ۱۶ سالگی به مسافرت کرد و در حوزه درس عالم بزرگوار و استاد برجسته شیخ محمدتقی حضور یافت و مورد توجه او قرار گرفت و مدتی در درس او شرکت داشت تا این‌که آن استاد بزرگوار به رحمت ایزدی پیوست و از آن‌ پس از محضر برخی از اساتید دیگر تتلمّذ کرد. 🔹️ در این ایام در سایه‌ی نبوغ علمی و ذکاوت و استعداد و حافظه‌ی قوی که داشت یکی از حوزه علمیه اصفهان بود که جمعی از افاضل حوزه در درس او حضور پیدا می‌کردند. 🔹️ در سال ۱۲۵۹ در سن ۲۹ سالگی برای تکمیل مراتب علمی خود به مسافرت کرد و در حوزه درسی پربرکت و عالم‌پرور شیخ الفقها شرکت کرد و بعد از اینکه رفته‌رفته نبوغ و ذکاوت و مراتب علمی و فضیلت او بر استاد بزرگوارش صاحب جواهر روشن گردید صاحب جواهر به او تصریح کرد و درضمن در درس عالم بزرگوار شیخ حسن آل کاشف‌الغطاء نیز حضور می‌یابد. 📚 اسلام مجسم، ص۷۶ I🆔I @norshariat110
𖣐اللّٰهُمَــ؏َجِـلْ لِوَلیــِـــڪَ الـْفَرَّج𖣐 ♡⠀    〇⠀    ⎙⠀  ⌲⁣ ˡⁱᵏᵉ ᶜᵒᵐᵐᵉⁿᵗ  ˢᵃᵛᵉ  ˢʰᵃʳᵉ⁣ I🆔I @Noorshariat