اوایل سال تحصیلی پارسال اوج اغتشاشات مهسا امینی و زن زندگی آزادی بود و مدرسه رو در اوضاع خوبی شروع نکردیم. بچه ها مقنعه هاشون رو در میوردن، شعار مینوشتن و....
اون موقع مدیر دبیرستان متوسطه اول بودم.
یکی از دانش آموزام تصویر امام خمینی، رو در ابتدای کتاب به شکل بدی نقاشی کرده بود، عکس گرفته بود و همراه با شعار های خیلی بدی استوری کرده بود.
صداش زدم دفترو بهش گفتم : به سه دلیل میتونم به راحتی اخراجت کنم از مدرسه، گوشی آوردن، نوشتن این شعار ها و بی احترامی به امامخمینی اما فعلا این کارو نمیکنم، یه کتابی از امام خمینی تو کتابخونم داشتم بهش دادم و گفتم : بهت یه فرصت سه روزه میدم این کتاب رو بخون و بعد بیا باهم راجع به محتوای کتاب صحبت میکنیم، اون وقت راجع به اخراجت تصمیم میگیرم..
بعد از سه روز سه شنبه روزی بود داشتم سر صف صحبت میکردم که دیدم وارد مدرسه شد و مستقیم رفت تو دفتر.
صحبت هام که تموم شد، رفتم تو دفتر و دیدم داره با معلما دعوا میکنه...
فکر میکردین داشت به معلما چی میگفت؟
داشت با معلما دعوا میکرد که شما چی از این آقا به ما گفتین؟
ما همیشه یک عکس اخمو اول کتاب هامون دیدیم اما شما ها یکبار اومدین بگین جوونا نوفل لوشاتو عاشق شخصیت ایشون بودن؟
گفتین چه زندگی عاشقانه ای با همسرشون داشتن، که در حد اینکه لطفا درو ببند در عمرشون به همسرشون نگفتن؟
گفتین همه ساعتشون رو با رفت و آمد ایشون تنظیم میکردن، انقدر که دقیق و منظم بودن؟
از هنر و مهارت شون در خطاطی و شاعری گفتین برامون؟
و ده ها گفتین دیگه که همش حکایت از این داشت که نگفتیم، ما خیلی چیزا رو نگفتیم...
▪️سوالش را که پرسید امام جواد علیه السلام گریهاش گرفت.
آن هم چه گریهای!
تعجب کرد.
با خودش گفت: مگر چه پرسیدم؟
پرسیده بود:
بعد از نوهی شما (امام عسکری علیه السلام)، چه کسی قرار است امام شود؟
✦✦✦ـ
امام که آرام شد، فرمود:
بعد از او امامت میرسد به پسرش، قائم منتظَر.
پرسید:
قائم؟!
چرا به او قائم میگویند؟
فرمود:
چون وقتی قیام میکند که یادش در بین مردم مرده است!...
✦✦✦ـ
دوباره پرسید:
چرا به او منتظر میگویند؟
فرمود:
چون او غایب خواهد شد؛
غیبتش هم طولانی خواهد بود.
فقط اهل اخلاص هستند که منتظرش خواهند ماند.
اما آنها که اهل تردیدند وجودش را منکر میشوند.
آنها هم که اهل انکار هستند یادش را مسخره میکنند...
📚 برگرفته از کمال الدین، ج۲، ص ۳۷۸.
14.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻 حکایت
✍موشی در خانه صاحب مزرعه تله موش دید؛ به مرغ و گوسفند و گاو خبر داد. همه گفتند: به ما چه، تله موش مشکل توست، به ما ربطی ندارد!
...
ماری دمش در تله موش گیر کرد و زن مزرعه دار را که آنجا بود گزید. از مرغ برایش سوپ درست کردند؛ و گوسفند را برای عیادت کنندگان از زن مزرعه دار سر بریدند. زن مزرعه دار زنده نماند و مرد. گاو را برای مراسم ترحیم کشتند؛
و در این مدت موش از سوراخ دیوار نگاه می کرد و به مشکلی که به دیگران ربط نداشت فکر می کرد ...
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
📌پانوشت ؛ عاقبت به من چه گفتن همینه! سرنوشت همه ما به هم مربوطه.
به امید شرکت پرشور در انتخابات و انجام فریضه واجب
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
پشت دیوار بلند زندگی
ماندهایم چشم انتظار یک خبر،
یک انا المهدی بگو یابن الحسن
تا فرو ریزد حصار غصهها..♥️🌱
#امام_زمان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#روز شمار غدیر
۱۲ روز مانده به غدیر
مبلغ غدیر باشیم
✅یادتونه کد انتخاباتی شهید #رئیسی_عزیز 44 بود؟
👌امروز اعلام شد که کد انتخاباتی #دکتر_جلیلی هم 44 هست...
شهید رئیسی ۴۴
سعید جلیلی ۴۴
خدا کنه این شباهت با برکت باشه...
«شعری بسیار زیبا و پر معنا با تمام حروف الفبا برای #خدا».
.
. (ا) الا یا ایها الاول به نامت ابتدا کردم
(ب) برای عاشقی کردن به نامت اقتدا کردم
(پ) پشیمانم پریشانم که بر خالق جفا کردم
(ت) توکل بر شما کردم بسویت التجا کردم
(ث) ثنا کردم دعا کردم صفا کردم
(ج) جوانی را خطا کردم زمهرت امتناع کردم
(چ) چرایش را نمیدانم ببخشا که خطا کردم
(ح) حصارم شد گناهانی که آنجا در خفا کردم
(خ) #خداوندا تو میدانی سر غفلت چه هاکردم
(د) دلم پر مهر تو اما چه بی پروا گناه کردم
(ذ) ذلالم داده ای اکنون که بر تو اقتدا کردم (ر) رهت گم کرده بودم من که گفتم اشتباه کردم
(ز) زبانم قاصر از مدح و کمی با حق صفاکردم
(س) سرم شوریده میخواهی سرم از تن جدا کردم
(ش) شدی شافی برای دل تقاضای شفا کردم
(ص) صدا کردی که ادعونی #خدایا من صدا کردم
(ض) ضعیف و ناتوانم من به در گاهت ندا کردم
(ط) طلسم از دل شکستم من که جادو بی بها کرد (ظ) ظلمت نفس اماره که شکوه بر صبا کردم
(ع) علیمی عالمی بر من ببخشا که خطا کردم
(غ) غمی غمگین به دل دارم که نجوا با خدا کردم
(ف) فقیرم بر سر کویت غنی را من ...