eitaa logo
گروه تبلیغی نور الهدایه
54 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
227 ویدیو
35 فایل
‌کانال برای اطلاع رسانی اعضا می باشد
مشاهده در ایتا
دانلود
✅ *تحجر در گذر تاریخ* ✍ *حجت الاسلام مهدیزاده* 🔹اولین متحجرین درتاریخ اسلام ابن ابی الحدید گوید: وقتی علی(ع) از صفین به کوفه برگشت، خوارج راه خود را جدا کردند و به طرف صحرای کوفه که حروراء نامیده می شد، رفتند و این شعار را تکرار می کردند: لا حکم إلا لله و لوکره المشرکون، ألا إن معاویه وعلیاً اشرکا فی حکم الله؛ حکم و داوری فقط از آن خداست؛ گر چه مشرکان کراهت داشته باشند. به راستی که معاویه و علی در حکم خدا شرک ورزیدند». آنان در همان جا مستقر شدند . خوارج که در ابتدا دوازده هزار نفر از اهل کوفه و بصره و دیگر شهرها بودند، اشعث بن قیس را به عنوان فرمانده جنگ، و عبدالله بن الکوا را به عنوان امام جماعت سپاه برگزیدند. امیرمؤمنان نخست ابن عباس را به سوی آنها فرستاد و او پس از گفتگو با آنها به سوی علی برگشت. حضرت فرمود: تا زمانی که خونی نریخته و یا مالی را غارت نکرده باشند، متعرض آنها نشوید. خوارج با اینکه در بیرون کوفه اردو زده بودند، امّا پیوسته بین کوفه و حروراء در حال رفت و آمد بودند و گاه به مسجد می آمدند و با تکرار شعار «لا حکم الا لله» موجب آزار مردم و تحریک آنها می شدند. ادامه این وضع آن قدر ملال آور بود که مردم به حضرت می گفتند: آیا از برخورد های آنها خسته نشده ای؟ چرا به نابودی آنها اقدام نمی کنی؟ پیدایش گروه خوارج را به حوادث پدید آمده در جنگ صفین مرتبط می‌دانند؛ زمانی که امام علی(ع) با نقض حکمیت مخالفت کرد. گروه مذکور گرچه خود در ابتدا پیشنهاد حکمیت را مطرح کرده بودند، اما پس از پذیرش آن از سوی امام علی(ع) و توقف جنگ، دست از خواسته خود برداشتند و امام علی را نیز به توبه دعوت کردند. خوارج، پذیرش حکمیت را کفر دانسته و پس از بازگشت امام علی(ع) به کوفه، به حروراء در نزدیکی کوفه رفتند. خوارج، برخلاف نظر متکلمان و مورخان، خروج خود علیه امام علی(ع) را انکار حکومت و حاکمیت جور دانسته و از همین‌رو عمل خود را با هجرت پیامبر مقایسه کردند. آنان پس از اجرای حکمیت، در مخالفت با امام علی(ع) سرسخت‌تر شدند، با عبدالله بن وهب بیعت کردند، و در مسیر خروج از کوفه و رفتن به نهروان، مردم بی‌گناه را کشتند امام علی پس از اتمام حجت با آنان، در سال ۳۸ق با آنها وارد جنگ شد و بسیاری از آنها کشته شدندعلاوه بر نام مشهور خوارج که در سخنان امام علی نیز آمده است، اسامی دیگری نیز برای آن‌ها به‌کار رفته است؛ از جمله مُحَکِّمة، برگرفته از شعار «لاحکم الا لله‌» در مخالفت با حکمیت، حَروریّة، اشاره به محلی که خوارج به آنجا رفتند، مارقة، به‌معنای منحرفان است. خوارج از نیمه سده دوم، به تدریج به تألیف کتاب‌های دینی، فقهی و تاریخی روی آورده و راویان و عالمان و فقیهانی از میان آنان برخاستند. آنان اهل نقل روایات نبودند و متن قرآن را تنها منبع فقهی می‌دانستند .مکتب فلسفی و فقهی وسیع و منسجمی از آنها در دست نیست؛ تنها یکی از فرقه‌های آن‌ها به نام اباضیه، آثاری در اعتقادات و تعالیم فقهی داشته‌اند. ابن ندیم در کتاب فهرست خود، بر این باور است که خوارج، آثار خود را به دلیل مخالفت و فشار مردم، پنهان می‌کرده‌اند . با این‌حال، ابن ندیم، چند تن از عالمان خوارج را نام برده که آثاری در علوم قرآنی، کلام، فقه و اصول فقه تألیف کرده‌اند. آثار دیگری درباره توحید و امامت و همچنین ردیه‌هایی بر مخالفان‌شان از جمله معتزله، مرجئه، شیعه و غلاة، از خوارج نقل شده است ویژگی‌های مختلف و گاه متضادی برای خوارج در کتب تاریخی و همچنین آثار مرتبط با گروه‌ها و فرقه‌های اسلامی ذکر شده است. این ویژگی‌های بیشتر مذموم، خوارج را دارای فهم نادرست از قرآن کریم، جاهل و تنگ‌نظر، اهل غرور و خودبرتربینی و نیز ستیزه‌جو و اهل تعصب تصویر کرده است. فهرستی از این ویژگی‌ها که در آثار مختلف اسلامی و از جمله در نهج البلاغه ذکر شده، عبارتند از: ۱-عبادت بسیار بدون ایمان، ۲--گرایش و تظاهر به زهد، ۳-ناآشنایی به سنت پیامبر و احکام دین، ۴- فهم نادرست از قرآن کریم و تطبیق نادرست آیات بر مقاصد خویش، همراه با سادگی و سطحی‌نگری ، ۵-غرور و خودبرتربینی و کافر و گمراه دانستن عموم مسلمانان جز خویش ۶- تمایل به جدل و مناظره و ضعف در احتجاج. ۷- ستیزه‌جویی و لجاجت و تعصب و تندروی در آرا و عقاید ۸-نیک‌سخنی به‌همراه بدکرداری توأم با خشونت. ۹-عدالت‌خواهی و امر به‌معروف و نهی از منکر و جهاد با حاکمان جور به مثابه والاترین آرمان‌های اجتماعی به گونه‌ای که حتی قیام نکردن به امر به معروف و قعود از جهاد را گاهی کفر می‌دانستند ۱۰-فضیلت شمردن جهاد با اهل قبله و اسیر کردن یا کشتن کودکان و زنان آن‌ها و نرمش با اهل ذمه و مشرکان ۱۱-نظم‌ناپذیری و انشعابات پیاپی ۱۲-دشمنی با امام علی و کینه به وی حتی پس از شهادت ۱۳- جنگاوری و دلیری و شکیبایی بر سختی‌ها و انضباط نظامی که همین ویژگی، دلیل پیروزی بر امویان شد .
🔹امام جواد علیه‌السلام: برترين عمل شيعيان ما، انتظار فرج است. 💠عن الامام الجواد: أفضَلُ أعمالِ شيعَتِنَا انتِظارُ الفَرَجِ. 📗كفاية الأثر: ص۲۷۶.
‌ 🌷 امام سجاد علیه السلام 🔵إيّاكَ و الابتِهاجَ بالذنبِ ، فإنّ الابتِهاجَ بهِ أعظَمُ مِن رُكوبِهِ 🔴از شاد شدن به گناه بپرهيز، كه شاد شدن به گناه از ارتكاب آن بدتر است. 📚بحارالانوار /۷۸/۱۵۹
💥ادامه مقاله *بررسی مبانی فکری اعتقادی تحجر از منظراسلام* ✅ *تحجر در گذر تاریخ* ✍ *حجت الاسلام غلامرضا مهدیزاده* گفتار دوم: اخباری گری محمد شریف (درگذشت ۱۰۳۶ق)، معروف به اَمین اِستَرآبادی از علمای امامی و بنیان‌گذار گرایش اخباری گری است. وی سعی داشت که در محافل امامیه، اجتهاد اصولیان را به عنوان یک خطر مطرح سازد ومخالف اجتهاد در احکام شرعی بود. و معتقد بود اجتهاد باعث می شود دیگر کسی به روایات اهل بیت رجوع نکند. در سراسر کتاب الفوائد المدنیة، برخورد انتقادی استرآبادی با روش اجتهادی محقق کرکی و گاه به طور کلی اصولیان دیده می‌شود.او مخاطب اصلی قرآن را معصومین(ع) دانسته و انسانهای دیگر را مخاطب قرآن نمی داند وقائل است عقل انسانهای دیگر توان استنباط احکام نظری از قرآن را ندارند . از منظر او همه احادیث کتب اربعه صحیح هستند. وهیچ کس حق ندارد حدیث را به دلیل ضعف راوی ویا مخالف با روایت دیگر از حیث دلالت آن کنار گذارد، بلکه باید به آن عمل کرد و تقسیم روایات به موثق ،صحیح ،حسن،ضعیف، باطل است. وآن را شیوه متاخرین وراه وروش آنها در اجتهاد احکام شرعی معرفی می کرد. معتقد بود.باید اجتهاد در احکام شرعی را کنار گذاشت و مستقیم به سمت حدیث رفت و حدیث کاملا حجت است نیازی به اجتهاد درباره آن نیست.از آغاز زندگی او اطلاعی در دست نیست، اما نقل شده که مدتی از دوره جوانی خویش را در شیراز سپری کرده، نزد شاه تقی الدین محمد نسابه به مدت ۴ سال دانش اندوخته و از علوم عقلی بهره گرفته است وی گویا سپس به نجف رفته و از سیدمحمد عاملی که از او به عنوان نخستین استاد خود در حدیث و رجال نام برده، به فراگیری علوم نقلی پرداخته است او در نجف از محضر شیح حسن صاحب معالم نیز استفاده علمی برده و از او اجازه‌ای نیز دریافت داشته است. از عبارتی که در کتاب الفوائد امین استرابادی آمده، چنین برمی‌آید که او ظاهراً (از حدود سال ۱۰۱۰ق /۱۶۰۱م) به مکه رفته و مدتی در آنجا اقامت نموده است. سال ورود او به مکه روشن نیست، ولی ظاهراً زودتر از ۱۰۱۴ق نبوده است، آخرین استاد وی در فقه و حدیث و رجال، میرزا محمد اِستَرآبادی، عالم مقیم مکه بوده و او در آنجا از اوایل سال ۱۰۱۵ق تا حدود ۱۰ سال نزد وی دانش آموخته است طریقه‌ای که امین استرابادی بنیان نهاد، در سنت فقهی – کلامی امامیان بی‌تردید ویژه خود اوست وهیچ کس مثل‌ ایشان قائل به تعطیلی عقل و اجتهاد در استنباط احکام نبوده در باب منابع شریعت، امین استرابادی بر این اعتقاد است که همه احکام شرعی در کتاب و سنت بیان شده است و نیازی به عقل و اجتهاد نیست. امین اِستَرآبادی بر این باور است که تحصیل حکم شرعی بر اساس کسب و نظروعقل مقبول نیست، زیرا این مباحث موجب اختلافات اصولی و فقهی می‌شود و فائده بعثت انبیا و انزال کتب، نقض می‌گردد. او همچنین در‌ رویکردی به علم کلام، اعتماد بر این دانش را که مبتنی بر منطق و حجج عقلی است، نیز نادرست می‌انگارد به‌گفته سید علی خان مدنی، امین استرابادی در ۱۰۳۶ق درگذشت او پیکرش را در کنار مقابر عبدالمطلب و ابوطالب در مکه به خاک سپردند 💎 *ندای زرند در واتساپ*👇 https://chat.whatsapp.com/IirCdnkmcinBjNuDdMpZ44
10.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بیاییم به جای زائر حسینی در اربعین به اطراف خود نگاه کنیم هستند افرادی که نیاز به کمک ما دارند 🌹گروه تبلیغی نورالهدایه
🍃علامه جعفری تعریف می‌کردند: ما در مدرسه علمیه‌ای درس می‌خواندیم که صاحبش یک فرد اصفهانی بود. آن روزها در نجف، طلبه‌ها زندگی سختی داشتند. با این حال، شب‌های ولادت یا شهادت ائمه اطهار (ع) که می‌رسید، پول‌های ناچیزمان را روی هم می‌گذاشتیم و مقداری شیرینی یا خرما می‌خریدیم و بعد از نماز مغرب و عشاء دور هم جمع می‌شدیم و یک حالت شب‌نشینی داشتیم. در شب‌های ولادت، در گفت‌وشنودهایمان شوخی هم می‌کردیم. 🍃آن شب هم شب یکی از آقایان طلبه وقتی وارد جمع شد و نشست، گفت: می‌خواهم یک سئوالی مطرح کنم، اما همه‌تان را قسم می‌دهم که صادقانه به آن جواب بدهید. بعد از اینکه همه پذیرفتند و تعهد دادند همان جوابی را بدهند که واقعاً به دل و ذهنشان خطور می‌کند، از جیب عبایش یک عکس چاپ‌شده در روزنامه را درآورد و گفت: اگر شما امکان انتخاب داشته‌باشید که یا یک عمر به‌صورت «شرعی و قانونی» با این خانم زندگی کنید، یا به‌طور «مشروط و غیرقطعی و برای یک لحظه» با امیرالمؤمنین علی‌بن‌ابیطالب (ع) دیدار داشته‌باشید، کدام را انتخاب می‌کنید؟ نفر اول عکس را گرفت، نگاه کرد و گفت: خب، امیرالمؤمنین (ع) را که همه در زمان احتضار و در شب اول قبر زیارت می‌کنند... معلوم شد انتخاب او، زندگی با آن خانم است. نفر دوم که عکس را گرفت، صاحب همان مدرسه علمیه بود. سرش را بلند کرد، نگاهی به پسرش انداخت و گفت: فلانی! به مادرت چیزی نگویی ها... او هم زندگی شرعی با آن خانم که مادر یکی از سیاستمداران وقت دنیا و زیباترین زن آن روزگار بود را ترجیح داد. نفر سوم هم به همین ترتیب.» 🍃استاد به من گفتند: من نفر چهارم بودم. نوبت که به من رسید، یک لحظه به شکل گذرا به آن عکس نگاه کردم و بلافاصله به گوشه‌ای پرتش کردم و گفتم: والله قسم که دیدن مشروط امیرالمؤمنین (ع) برای یک لحظه را به عمری زندگی با این زن ترجیح می‌دهم. دیگر حالم منقلب شد و بلند شدم و به طرف حجره‌ام رفتم. همان‌طور که نشسته و به درِ حجره تکیه داده‌بودم، حس کردم وجودم سنگین شده و خواب دارد بر من غلبه می‌کند. در آن حال عجیب، یک‌دفعه در باز شد و فردی داخل شد؛ ازآنجاکه درِ حجره کوتاه بود، مجبور شد سرش را خم کند. سلام کردم و گفتم: شما که هستید؟ در جواب گفت: همان کسی که می‌خواستی ببینی. من، علی‌بن‌ابیطالب (ع) هستم... نگاه کردم. همان مشخصاتی که در تمام کتاب‌ها از مولا (ع) نقل شده‌بود را داشتند؛ قد میانه، درشت‌هیکل، تا حدی بطین (چاق)، پیشانی بلند و...»شاگرد استاد لبخندبرلب می‌گوید: «استاد می‌گفتند: یک آن به خودم آمدم و دیدم در حجره تنها هستم. حال غریبی داشتم. دوباره به سرداب و جمع طلبه‌ها برگشتم. خانم محمدعلی! من نفر چهارم بودم و وقتی برگشتم، عکس به دست نفر پنجم یا ششم رسیده‌بود. یعنی مدت زمانی که گذشته‌بود، تا این حد کوتاه بود . دوستان تا مرا دیدند، گفتند: جعفری چه اتفاقی افتاده؟ چرا رنگت پریده؟ به آن طلبه‌ای که عکس را آورده‌بود، گفتم: بد آزمایشی از ما گرفتی... آنقدر اصرار کردند تا بالاخره ماجرا را برایشان تعریف کردم. همه منقلب شدند و به گریه افتادند... استاد می‌گفتند: بعد از دیدار با امام علی (ع)، هر کتابی را باز می‌کردم، فکر می‌کردم این‌ها را من قبلاً خوانده ام
📖دقایقی با قران_قرائتی 🌲جلوه های مختلف نصرت الهی 🌱نصرت الهی در مورد پیامبران و مؤمنان به صورت های مختلف جلوه می كند: 🌳گاهی با ایجاد الفت و گرایش دل ها «و لیربط علی قلوبكم» [انعام ۱۱) 🌳گاهی با استجابت دعا، «فاستجاب له ربّه» (یوسف) 🌳گاهی با معجزه و استدلال، «ارسلنا رسلنا بالبینات» (حدید۲۵) 🌳گاهی با عطای حكومت، «اتینا ال ابراهیم ملكا عظیما» (نسا۵۴) 🌳گاهی با غلبه در جنگ، «و لقد نصركم اللّه فی مواطن كثیرة» (توبه۲۵) 🌳گاهی با سكینه و آرامش قلب، «فَاَنزل اللّه سكینته علیه و ایدّه بجنود لم تروها» (توبه ۴۰) 🌳گاهی با هلاكت دشمن یا انتقام از او، «فَاَغرقناهم» (اعراف۱۳۶) 🌳گاهی با امدادهای غیبی و نزول فرشتگان، «الن یكفیكم ان یمدكم ربّكم بثلاثة آلاف من الملائكة منزلین» (ال عمران ۱۲۴) 🌳گاهی با ایجاد رعب در دل دشمن، «و قذف فی قلوبهم الرعب»(حشر۲) 🌳گاهی با گسترش فكر و فرهنگ و پیروان، «لیظهره علی الدین كلّه» (صف۹) 🌳گاهی با نجات از خطرها، «فانجیناه و اصحاب السفینة» (عنکبوت۱۵) 🌳و گاهی با خنثی كردن حیله ها و خدعه ها، «و انّ اللّه موهن كید الكافرین» (انفال۱۸)
💥 *تحجر در گذر تاریخ* *ویژگی‌های اخباری عهد صفوی* ✍ حجت الاسلام *غلامرضا مهدیزاده* ۱-مخالفت با اصول فقه: اخباری‌ها خودشان اصولی برای استنباط‌های فقهی داشتند، اما بسیاری از مطالبی را که اصولیون قبول داشتند، باطل می‌دانستند. گروه مقابل اخباری‌ها در این ویژگی، اصولیون شیعه بودند ۲-مخالفت با علم رجال: هرچند بعضی از اخباری‌ها به علم رجال مسلط بودند، اما برای پذیرش حدیث نه تنها به آن عمل نمی‌کردند که در عمل مخالف آن هم بودند و بسیاری از احادیثی که معتبر می‌دانستند بر اساس علم رجال غیر معتبر بود. گروه مقابل اخباریها در این ویژگی رجالیون بودند ۲-حجت نبودن ظاهر قرآن و مخالفت با تفسیرهای غیر روایی: اخباری‌ها معتقد بودند تنها راه فهم قرآن مراجعه به روایات است و مطالبی که از ظاهر قران معلوم می‌شود را معتبر نمی‌دانستند. اخباری‌ها در این ویژگی هم در مقابل اصولیون قرار داشتند و هم در مقابل بسیاری از مفسران که روش‌های دیگری برای فهم قرآن داشتند ۴-مخالفت با فلسفه: اخباری‌ها مانند بسیاری از اصحاب ائمه و اکثریت اصولیون آموزه‌های فلسفی را انحرافی می‌دانند. در این ویژگی اخباری‌ها در کنار اصولی‌ها و در مقابل فلاسفه قرار دارند ۵-مخالفت با عرفان و تصوف: در اینجا هم اخباری‌ها در کنار اصحاب ائمه و اکثریت اصولیون از مخالفان جدی عرفان و تصوف بوده و آموزه‌های ابن‌عربی و سید حیدر آملی را مطابق آموزه‌های شیعی نمی‌دانستند ملّا امین استرآبادی گفت از این چهار دلیلی که اینها می گویند (قرآن، سنت، اجماع، عقل) سه دلیلش باطل است، یعنی هیچ کدام برای ما دلیل نیست؛ قرآن دلیل نیست، عقل هم دلیل نیست، اجماع هم دلیل نیست. درباره اجماع گفت: اصلًا اجماع ریشه ای ندارد و از اهل سنت گرفته شده. همین اجماع پدر اسلام را درآورده. اجماع همان است که خلافت ابوبکر را درست کرد؛ سنی ها آمدند این را یک اصل قرار دادند برای اینکه خلافت ابوبکر را درست کنند، بعد آن را وارد فقه کردند و شیعه هم آمد اجماع را وارد فقه کرد. اجماع مال ما نیست، مال سنی هاست. قرآن را هم به سبک محترمانه ای بوسید و گذاشت لب طاقچه. نگفت ما قرآن را قبول نداریم، گفت قرآن را قبول داریم، قرآن کتاب خداست، اما قرآن که برای ما نیست، قرآن برای ائمه(ع) است. فقط ائمه می توانند بفهمند که قرآن چه می گوید، ما که حق نداریم در قرآن تعقل و تدبر کنیم. قرآن اصلًا نازل شده برای مخاطبین خود، آنها که با زبان قرآن آشنا هستند و معنای آن را می فهمند. قرآن با زبان مخصوصی حرف می زند و آن زبان را فقط و فقط ائمه می فهمند و بس. قرآن را نیز این جور بوسید و گذاشت لب طاقچه.» همچنین اخباری ها در این رابطه به اخباری استناد می کردند که «تفسیر به رأی» را منع کرده است اینان مدعی هستند که معنی هر آیه ای را از حدیث باید استفسار کرد، فرضاً ظاهر آیه ای بر مطلبی دلالت کند ولی حدیثی آمده باشد و بر ضد ظاهر آن آیه باشد، ما باید به مقتضای حدیث عمل کنیم و بگوییم معنی واقعی آیه را ما نمی دانیم. علیهذا اخبار و احادیث «مقیاس» آیات قرآنیه اند » «به حکم این مکتب، چون حجت و سند منحصر به احادیث است و حق اجتهاد و اعمال نظر هم نیست. در مقابل این تفکر «اصولیون می گویند خود قرآن تصریح می کند و فرمان می دهد که مردم در آن «تدبر» کنند و فکر خود را در معانی بلند قرآن به پرواز درآورند، پس مردم حق دارند که مستقیماً معانی آیات قرآنیه را در حدود توانایی به دست آورند و عمل نمایند. بعلاوه در اخبار متواتره وارد شده که پیغمبر اکرم و ائمه اطهار از اینکه اخبار و احادیث مجعوله پیدا شده و به نام آنها شهرت یافته نالیده و رنج برده اند و برای جلوگیری از آنها مسئله «عرضه بر قرآن» را طرح کرده اند. فرموده اند که هر حدیثی که از ما روایت شده بر قرآن عرضه کنید اگر دیدید مخالف قرآن است بدانید که ما نگفته ایم، آن را به دیوار بزنید. 💎 *ندای زرند در واتساپ*👇 https://chat.whatsapp.com/IirCdnkmcinBjNuDdMpZ44
🔅یَا ابْنَ آدَمَ لَا تَحْمِلْ هَمَّ یَوْمِكَ الَّذِی لَمْ یَأْتِكَ عَلَی یَوْمِكَ الَّذِی قَدْ أَتَاكَ فَإِنَّهُ إِنْ یَكُ مِنْ عُمُرِكَ یَأْتِ اللَّهُ فِیهِ بِرِزْقِكَ . 💠 ای فرزند آدم ! اندوه روز نیامده را بر اِمروزت میفزا ، زیرا اگر روزِ نرسیده، از عمر تو باشد خدا روزی تو را خواهد رساند. 📚
⭕️⭕️ مبلّغ دین، وظیفه اش تذکر دادن است! ⭕️⭕️ ما اگر پند پذیر نباشیم و قبول نکنیم انتقاد و تذکر را، قطعا در ایمان لنگ میزنیم! 🔔 والا هرمومنی پند پذیر است 👇👇👇👇 🌴 آیه 55 سوره ذاریات 🌴 🕋 وَذَكِّرْ فَإِنَّ الذِّكْرَىٰ تَنفَعُ الْمُؤْمِنِينَ ⚡️ترجمه: و امّت را تذکّر و پند بده که پند و تذکّر اگر کافران را نفع ندهد مؤمنان را سودمند افتد.
💥ادامه مقاله : *بررسی مبانی فکری اعتقادی تحجر از منظر اسلام* فصل اول: *تحجر در گذر تاریخ* گفتارسوم: *وهابیت* ✍ حجت الاسلام *غلامرضامهدیزاده* احمد بن عبدالحلیم مشهور به ابن تیمیه و ملقب به شیخ الاسلام در سال ۶۶۱ق در منطقه حران جایی میان موصل و شام در خانواده‌ای از مشایخ حنابله متولد شد. وی در شش سالگی همراه خانواده خود برای گریز از حمله مغولان به دمشق مهاجرت کرد و در آنجا تحصیلات خود را زیر نظر عالمانی از جمله ابن عساکر تکمیل کرد و در سن ۱۷ سالگی گواهی اجتهاد خود را از علمای حنبلی دریافت کرد. ابن تیمیه در بسیاری از علوم متداول زمانه خود مانند فقه، اصول، حدیث، کلام، تفسیر، فلسفه و ریاضیات تحصیل کرد و اطلاعاتی درباره دیگر ادیان به ویژه یهودیت داشت. او به دلیل مطالعاتی که در فقه دیگر مذاهب اسلامی داشت، فتاوایی مستقل از تمام مذاهب صادر می‌کرد . شهرت ابن تیمیه به دلیل قدرت بیان، خشونت در بحث با مخالفان خود، مخالفت با علمای زمانه خود، بی‌پروایی در مقابل حاکمان، حضور در کارهای سیاسی، اجتماعی و جنگ‌ها و سخت‌گیری در مسأله امر به معروف و نهی از منکر بوده است. ابن تیمیه پس از تصدی منصب شیخ الحنابله دمشق با تدوین آثاری از جمله کتاب العقیدة الحمویة الکبری، اعتراض‌های گسترده‌ای را در میان علما و مردم برانگیخت. درگیری‌ها و مناظرات او با فرقه‌های مختلف ادامه داشت تا آنکه در سال ۷۰۵ق به مصر فراخوانده شد و به دلیل آنچه انحرافات عقیدتی خوانده می‌شد به زندان افتاد. وی بعد از آزادی در مصر ماند و دیدگاه‌هایش را منتشر کرد و به همین دلیل چندین بار به زندان افتاد. ابن تیمیه در سال ۷۱۳ق همراه با ملک ناصر که برای مقابله با حمله مغولان رهسپار شام بود به دمشق بازگشت و دوباره به تبلیغ و تدریس مشغول شد. در سال‌های حضور در دمشق به دلیل اختلاف که با فقهای دیگر مذاهب، چندین بار دیگر به زندان افتاد تا در سال ۷۲۸ق در زندان قلعه دمشق وفات یافت . ابن تیمیه هنگام حضور در دمشق نزد افرادی همچون مجد بن عساکر، ابن عبدالدائم، قاسم اربلی و شرف الدین احمد بن نعمه مقدسی به تحصیل مشغول شد و از آخرین استادش شرف الدین گواهی اجتهاد دریافت کرد . از مهمترین شاگردان ابن تیمیه می‌توان به ابن کثیر صاحب کتاب البدایة و النهایة، ابوالحجاج مزی صاحب کتاب تهذیب الکمال، و مشهورترین آنها ابن قیم جوزیه اشاره کرد. ابن تیمیه دیدگاهی منفی به متکلمین داشته است. او گرچه علم کلام را آموخته بود، اما متکلمان را به دلیل وارد کردن برخی از مسائل مخالف قرآن به اصول دین و قرار دادن مردم در مسیر غیرصحیح، نقد کرده است. او معتقد بود پیامبر اسلام(ص) تمام اصول دین را مشخص کرد، ولی متکلمین با دلائل عقلی، مردم را از تعلیمات نبوی دور می‌کنند. ابن تیمیه با وجود مخالفت با علم کلام، برخی مسائل کلامی را تحت عنوان دیدگاه‌های اعتقادی ارائه داده است که مورد مخالفت بسیاری از علمای مذاهب اسلامی قرار گرفت؛ حمل صفات خبری خداوند بر معانی ظاهری: ابن تیمیه‌در رساله العقیدة الحمویة، به تبعیت از اهل حدیث، صفات خبری خداوند مانند قرار داشتن خداوند بر عرش یا دست و صورت داشتن وی را بر معانی لغوی و ظاهری آن حمل کرده و هر گونه تأویل، تعطیل، تبدیل، تشبیه و تمثیل را جایز نمی‌داند و از مؤوِّله، یعنی کسانی که قائل به تأویل در صفات خداوند هستند، انتقاد کرده است . وی با این حال، این صفات را مجهول می‌داند. برخی از محققان معتقدند نظر ابن تیمیه درباره مجهول بودن وجوه صفات خبری خداوند، برای فرار از اتهام تشبیه و تجسیم، یعنی جسمانی دانستن خداوند بوده است. آن دسته از صفات خداوند مانند صورت، دست، صدا و قرار گرفتن بر عرش که در قرآن و حدیث از آن خبر داده شده است، در علم کلام، با نام صفات خبری شناخته می‌شود. برداشت معنای لغوی از چنین صفاتی، به معنای جسم دانستن خداوند است و علمای مذاهب اسلامی برای پرهیز از چنین معنایی، صفات مذکور را تفسیر و تأویل کرده‌اند. 💎 *ندای زرند در واتساپ*👇 https://chat.whatsapp.com/IirCdnkmcinBjNuDdMpZ44
12.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
وقتی در جامعه دین را وارونه کنند اهل حق اسیر وشهید‌ می شوند