حالا که بحث مذاکره داغ شده، بد نیست یه نگاهی دوباره به انتخابات بندازیم.
البته نه برای تکرار حرفهای کلیشهای و بچهگانه، بلکه برای یادآوری یک نکته جدی. وگرنه مرور گذشته، اگر نتیجهای نداشته باشه، فقط وقت تلف کردنه.
در ایام انتخابات، جریان اصلاحطلب همهچیز رو به مذاکره گره زده بود. اون موقع گمان میکردن کامالا هریس رئیسجمهور میشه، و مثلا ظریف سعی داشت با «ترامپهراسی» فضای انتخاباتی رو مدیریت کنه. وقتی ترامپ رای آورد، باز هم تنها گزینهشون مذاکره بود. این جریان هیچ بدیلی برای مذاکره نداره؛ حتی اگر اسرائیل حمله کنه، یا بخواد شروطی مثل کنار گذاشتن احکام اسلامی، حذف ولایت فقیه، یا واگذاری بخشی از خاک ایران رو تحمیل کنه، باز هم نتیجهاش مذاکرهست.
شاید این حرفها اغراق بهنظر بیاد، ولی اگه مواضع این جریان درباره ترامپ رو به یاد بیاریم—از اینکه «تاجره و میشه باهاش حرف زد» تا بعدتر که «قاتل سلیمانی رو تهدید نکنید»، میفهمیم که ایده دیگهای ندارن.
اما بحث این متن درباره اصلاحطلبها نیست.
در مقابل این خط فکری، چهرهای مثل سعید جلیلی قرار داشت. کسی که خودش سابقه مذاکره داره، ولی چون مذاکره رو هدف نمیدونه، بلکه ابزار میدونه، سیاستش بر پایهی نگاه به داخله. ممکنه در شرایط خاص، مثل مدل آلماتی، به مذاکره غیرمستقیم هم فکر کنه، ولی بر خلاف اصلاحطلبها، هویت خودش رو به میز مذاکره گره نزده.
اگر بخوایم یه مقایسه کنیم، دولت روحانی هشت سال همهچیز رو خلاصه کرد در مذاکره:
«مذاکره کنیم، مذاکره کردیم، فلانی از مذاکرات برگشت، چون مذاکره نکردیم این شد، اگر مذاکره کنیم اون میشه.»
اما دولت رئیسی تمرکزش رو گذاشت روی روابط منطقهای، همکاری با چین و روسیه، و احیای صنایع خوابیده مثل هپکو و ماشینسازی تبریز. در کنار اون، گروهی هم مذاکرات برجام رو پیگیری میکردن، ولی دیگه رسانهها پر نشده بود از بحثهای تکراری درباره دلار و مذاکره مستقیم یا غیرمستقیم.
اینجا دو طرز تفکر کاملا متفاوت رو میبینیم. حالا در کنار اینها، چهرههایی مثل قالیباف، سعید محمد یا محمد مخبر هم هستن که در ظاهر رقیب اصلاحاتاند، ولی در عمل همون مسیر رو میرن. مثلا فرض کنید قالیباف رئیسجمهور میشد، مذاکرهمحور بود. تیمش هم احتمالا عراقچی میشد، مثل ظریف در دولت قبل. او هم میگفت «رهبری اجازه مذاکره داده» همونطور که در دوره برجام گفتند این تصمیم نظامه.
این حرف «رهبری اجازه داده» دو معنی داره: یا اینکه رهبری برخلاف نظر شخصیش و فقط بهخاطر شرایط، به مذاکره چراغ سبز داده؛
یا اینکه بلانسبت، تزویر درکاره: جلوی مردم میگه مذاکره فایده نداره، پشت پرده میگه برید مذاکره کنید.
روایت دوم، همون چیزیه که اصولگراها میخوان. چون خودشون سالها پشت شعارهای انقلابی قایم شدن ولی امروز به جز مذاکره، راه دیگهای بلد نیستن. چون نمیتونن از ایده مقاومت دفاع کنن، سعی میکنن رهبری رو طوری تعریف کنن که با هویت دوگانه خودشون جور دربیاد.
همه اینا رو گفتم که برسم به این نکته:
وقتی یه کاندیدا با پشتیبانی سرداران و مداحان و روحانیون، در نهایت سه میلیون رای میاره، یعنی نماینده یه جریان بیهویته.
مردم اگر به پایان راه مقاومت باور پیدا کنن، ترجیح میدن به کسی مثل روحانی یا پزشکیان رای بدن که لااقل صادقانه میگه ما باید با آمریکا ببندیم—حتی اگر تسلیم سلاح باشه.
اون طرف هم اگر کسی رو انتخاب کنن، کسیه که به مقاومت در سیاست، فرهنگ و اقتصاد باور داره؛
مثل احمدینژاد، رئیسی، یا جلیلی که فقط دو میلیون رای کمتر از نفر اول انتخابات داشت.
جریان اصولگرایی مدتهاست هویتش رو از دست داده. نمای بیرونیش پر از چفیه و عکس شهید سلیمانی و شعارهای انقلابیست، ولی داخلش پر شده از حرفهایی مثل: «آمریکا هم اونقدرا بد نیست»، «مذاکره اشکال نداره» و «تقیه هم تو اسلام داریم.»
نکته پایانی:
اصولگرا و اصلاحطلب، هر دو یاد گرفتن چطور از اسم مردم برای منافع خودشون خرج کنن.
وقتی قراره با دشمن سازش کنن، میگن «مردم جنگ نمیخوان».
ولی وقتی قراره قیمت بنزین و دلار و مایحتاج مردم رو ببرن بالا، مردم کشک میشن.
اون وقت، اسم «مردم» رو فقط وقتی میارن که پای منافع خودشون و فرزندانشون در غرب در میونه.
حرفم رو با توصیه به افرادی مثل «مخبر» و «محمد» به پایان میبرم. مردم یا مقاومت واقعی میخواهند، یا سازش علنی؛ نه تزویر و دوگانگی
@Nucleader
نیوکلیدر
حالا که بحث مذاکره داغ شده، بد نیست یه نگاهی دوباره به انتخابات بندازیم. البته نه برای تکرار حرفهای
اگه خیلی بیحوصلهاید و نمیخواید دو دقیقه هم مطالعه کنید، خلاصه این یادداشت اینه😁:
در انتخابات اخیر، دو نگاه اصلی در برابر هم قرار گرفتند: یکی جریان اصلاحطلب که تمام سیاستش را به مذاکره با آمریکا گره زده، و دیگری چهرههایی مانند جلیلی که مذاکره را نه به عنوان هدف، بلکه در کنار نگاه به داخل و تعامل منطقهای میبیند.
اصلاحطلبان حتی با وجود تغییر شرایط و تهدیدات، باز مذاکره را تنها راه میدانند. اصولگرایان نیز در ظاهر از مقاومت میگویند، اما بسیاریشان در عمل به همان مسیر مذاکره بازمیگردند.
نتیجه این بیهویتی، رأی حداقلی نامزدهایشان است. مردم یا مقاومت واقعی میخواهند، یا سازش علنی؛ نه تزویر و دوگانگی.
@Nucleader
عباس عراقچی وزیر امور خارجه:
اکنون فرصتی وجود دارد تا ایالات متحده سرانجام یک «رئیس جمهور صلح» داشته باشد.
پ.ن: فراموش نمیکنیم.
@Nucleader
نیوکلیدر
عباس عراقچی وزیر امور خارجه: اکنون فرصتی وجود دارد تا ایالات متحده سرانجام یک «رئیس جمهور صلح» داشت
5.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اصلاحطلبها مدنظر نیستند، اونها وطنفروشند. ولی دوستان حزباللهی که در دنباله وفاق از مذاکره با ترامپ حمایت میکنند تا از برخی مواضع غلط عقبنشینی نکنند، یا سعی میکنند نشون بدن رهبری در نظر با مذاکره موافق شده و... یادشون باشه که قاسم سلیمانی حجت رو تمام کرده بود.
اون هم به این صراحت و شفافیت.
@Nucleader
شهید سید حسن نصرالله:
قاسم سلیمانی و ابومهدی مهندس هیچ معادلی در دولتمردان امریکا ندارند. کفش قاسم سلیمانی به اندازهی سر ترامپ و همهی سردمداران امریکا میارزد. قصاص قاسم سلیمانی حذف پایگاهها، ناوها و تک تک سربازان و افسران امریکایی در منطقه است. ارتش امریکا این قتل را مرتکب شده و باید قصاص شود.
@Nucleader
توی قاب خیس این پنجرهها
عکسی از جمعه غمگین میبینم
چه سیاهه به تنش رخت عزا
تو چشاش ابرای سنگین میبینم
داره از ابر سیاه خون میچکه
جمعهها خون جای بارون میچکه
نفسم در نمیاد، جمعهها سر نمیاد
کاش میبستم چشامو، این ازم بر نمیاد
عمر جمعه به هزار سال میرسه
جمعهها غم دیگه بیداد میکنه
آدم از دست خودش خسته میشه
با لبای بسته فریاد میکنه
داره از ابر سیاه خون میچکه
جمعه ها خون جای بارون میچکه
جمعه وقت رفتنه، موسم دل کندنه
خنجر از پشت میزنه، اون که همراه منه
@Nucleader
2.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خدا تو و امان نامهات را لعنت کند.
این را عباس بن علی گفت و شریف دیگری از خاندان بنیهاشم تکرار کرد و تن به صدها تن مواد منفجره داد، اما آنگونه زیست که جدش زیسته بود.
نصرالله و مرقد مطهرش برای ما، ترامپ و قول و قرارش برای شما. خواهیم دید که هنگام روز موعود شرافت و حقیقت نزد کدام بود.
@Nucleader