eitaa logo
آقای‌اباعبــداللّٰــہ...
1.3هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
1.2هزار ویدیو
0 فایل
‹بِسـم‌ِ‌رَب‌الحُسِـین› ‌مشکلات‌من‌فقط‌ڪنج‌حـرم‌حل‌می‌شود؛ دعوتم‌کن‌کربلا‌خیلی‌گرفتارم‌حسین :)!... شرایط‌کپی‌وَلِف؟‌: دعایِ‌شهادتمون🙂🚶🏻
مشاهده در ایتا
دانلود
نوش جانش بشود هر که حرم رفت حسین.. خودمانیم ولی گاه حسادت کردم... :)💔
معلم‌بھ‌بچہ‌ها‌گفت: «من‌نمیدانم‌وقتے‌قرآن‌هست‌،ولایت‌فقیھ‌برا؎‌چیہ!!!😒» از‌تھ‌کلاس‌یکے‌از‌بچہ‌ها‌گفت: آقا‌اجازه!🍃 «ما‌هم‌نمیدونیم‌وقتے‌کتاب‌هست؛ معلم‌واسھ‌چیھ!!؟😁» پس‌از‌شنیدن‌این‌حرف،معلم‌دهانش‌را‌دوخت؛ و‌در‌افق‌محو‌شد . . .💔😐
آقای امام رضا...!:)
عاشق حضࢪت زهࢪا(س) بود شب شـھادت بانو تو سوریھ ࢪو بھ آسمون ڪࢪد و گفت مادࢪجان یھ عمࢪ بࢪات مداحے ڪࢪدم منو دست خالے نفࢪست فࢪداش با اصابت تیࢪ بھ پھـلو بھ شـھادت ࢪسـید💔
هم زیارت دنیا هم شفاعت حشر تمام خواهشِ دلم این است... اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ ‌‎‎‎‎‌‌‎‎‌‎‌‌‎‌‌‎‎‎‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‎‎‎‎‌‌‎‎‌‎‌‌‎‌‌‎‎‎‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‌‌
ازمن‌بُریده‌ای‌که‌صدایم‌نمیکنی؟! آقاببخش‌اگردلتان‌راشکسته‌ام..
30.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به وقت سلام اسلام علیک یا علی بن موسی الرضا علیه السلام التماس دعای خیر یافاطمه الزهرا سلام الله علیها
🌷 🌷نزدیک سحر بود.خواب دیدم رفتیم کربلا براى زیارت. محمد(صابری) هم با ما بود. همه ما دور ضریح می چرخیدیم اما ضریح دور سر محمد می چرخید!! همان لحظه از خواب پریدم بلند شدم دیدم محمد با آن حال خراب در گوشه ای از اردوگاه اسیران نشسته و مشغول نماز شب است. دستش به سوى آسمان بود و استغفار می كرد. همان لحظه اشک از چشمانم سرازیر شد. با خودم عهد بستم من هم مثل محمد به نماز شب مقید شوم. 🌷سال ٦٩ و يك ماه قبل از تبادل اسرا بود حال محمد بهتر از قبل بود. یک شب بی مقدمه گفت: هر وقت به ایران برگشتید سلام مرا به پدر و مادرم برسانید. قبر امام را هم از طرف من زیارت کنید. بعد ادامه داد: به پدر و مادرم بگویید همانطور که در شهادت برادرم صبر کردید در شهادت من هم صبور باشید. هرچند سخت است. می دانم که مدتها صبر کردید تا مرا ببینید اما مرا نخواهید دید!! 🌷 از صحبت های او تعجب کردیم گفتم: محمد این حرفها چیه؟خدا رو شكر تو حالت خوب شده، چند روز دیگه هم قراره آزاد بشیم. روز بعد در محوطه بودیم. ساعت ٣ عصر محمد گفت: سرم درد می کند چند قطره خون از بینی اش آمد و روى زمین افتاد او را به بهداری بردند. همه دلشان مى خواست اتفاقی نیوفتاده باشد اما .... 🌷.... محمد صابری دلاور خوب خیبری به شهادت رسیده بود. برای محمد تشیع باشکوهی برگزار شد. در کیسه شخصی محمد یک کاغد کوچک بود که حکم وصیت داشت. روی آن نوشته بود اسارت در راه عقیده عین آزادی است. 📚 کتاب خاطرات آزادگان
اعمال‌قبل‌از‌خواب (: (ص‌)فرمودند: پیش‌ از خواب..
هدایت شده از گمـ۱۹شـٌدِه
خدا به ظاهر آدما و دارایی‌شون نگاه نمیکنه ، به باطن‌شون و کارایی‌شون نگاه میکنه .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
30_ahd_01.mp3
1.82M
┏⊰✾🇮🇷✾⊱━─━┓ @Nurulsama ┗─━━⊰✾🇮🇷✾⊱┛