eitaa logo
🥀عُـشـــاق اَلشُھـــــــدا🥀
887 دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
1.3هزار ویدیو
45 فایل
﷽ این چه سودائے است با خود ڪرده ام در عاشقے از تو گویم لیک، فڪرم جاے دیگر مانده است ارتباط‌مون @Shohada1380 بگـوشیم @Fatemee_315 آن سوی نداشته هایم تکیه‌گاهی‌دارم‌ازجنس‌خدا....
مشاهده در ایتا
دانلود
اگہ‌ آقا‌ امام‌زمان ''عج'' بہ‌ اندازھ‌ۍ‌ 💙اسٺقلال ❤️پرسپولیس هوادار‌داشٺ‌اونقدر روش‌حساس‌بودن ...! @Oshagh_shohadam
آخرش نشد بشم همون که تو میخوای حسین.mp3
17.88M
آخرش نشد بشم همون ڪه تو میخواے حسین ولے قول دادے دم جون دادنم بیاے حسین
‌ رمــــان "پایان یک عــــشـــــق💕" ‌ ‌ از زبان مهدیار: ‌ رفتم خونه، _مــــامــــان..!! از آشپزخونه بیرون اومد،سلام کردم -مهدیار مامان چرا گرفته‌ای؟! "مامانه دیگه، می‌فهمه بچه‌اَش یه چیزیش هست" _هیچی مامان‌جان.. -عه مادر! تو همیشه شاد و شنگول بودی،مطمئنم‌ الان یه چیزیت هست.. -به من بگو مامان‌جان.. صدای خنده‌ی مهدیه اومد: --لابد عــــاشق شده داداشِمون _علیک سلام --سلام،مگه دروغ میگم..؟! نه،بچه‌ها نمی‌تونن دوروغ بگن.. مهدیه: --مــــــــامـــــــــــان..!! --این دوباره به من گفت بچه!! -واای توروخدا شروع نکنید.. "یه بوس رو پیشونی مامانم، و یه بوس رو لپ مهدیه زدم و رفتم تو اتاق" "مهدیه خواهر کوچیکمه،۱۸سالشه" "اصلا یادم رفت معرفی کنم؛ مهدیار فرخی هستم؛ دانشجو پرستاری ولی تو یه شرکت هم کار می‌کنم،۲۵سالمه و تک‌پسر خانواده" "هدیه هم تک فرزنده..!! دوباره یادش افتادم.." "چرا آنقدر من به این دختر فکر می‌کنم؟!" "چقدر سوتی کنارم داد بدبخت، ولی خب شاید چون چیزی تو دلش نبود آنقدر بهش علاقه‌مند شدم.." "چـــــــــــــــی؟!علاقه مند شدم..؟!" "یا امام رضا" "نامزد داره،اصلا درست نیست بهش فکر کنی.." "ولی چه نامزدی!!چقدر هم مسخرم کرد؟!" ‌ "کلا ما پسر مذهبی‌ها عادت کردیم" "تو روزای سخت گلوله می‌خوریم تو روزای عادی فُحش.." "خیلی سخته تو این دورزمونه مذهبی بمونیــ" یه جمله‌ی معروفیه که میگه: "ای مهدی‌یاور! باد با شمع‌های خاموش کاری ندارد..! اگر به تو سخت می‌گذرد،بدان روشنی..!" ‌ "پس اگه بسیجی هستی و ولایتی! ولی این روزها سخت بهت نمی‌گذره! به راهت شک کن.." ‌ "چرا هدیه..!! یه دختر با اون همه اعتقادات قوی باید با یه پسر با اون همه اعتقادات شُل ازدواج کنه؟! اون دختر لیاقتش خیلی بالاتر از این حرفاست..!" با همین افکار،چشم‌هام بسته شد.. ‌ از زبان هدیه: ‌ با آلارام گوشیم بیدار شدم،ساعت ۹ پرواز داشتیم یه دوش گرفتم و یه صبحونه مَشتی زدم.. مانتو و کیف طوسی با شلوار و روسری و ساق مشکی، جلو آینه به خودم نگاه کردم.. "آینده‌اَت داره به کجا میره هدیه؟!" تو واقعا داری زن فردین میشی..؟!" چشم‌هام پر از اشک شد که، گوشیم تک‌زنگ خورد"فردین بود" رفتم بیرون و سوار ماشین شدم.. ‌ نویسنده: @Oshagh_shohadam
‌ رمــــان "پایان یک عــــشـــــق💕" ‌ ‌ فردین: -ســـلام بر همسر آینده.. _سلام،خوبی؟! -قربان شما، -شما خوبی خانوم؟! _ممنون، _میگم فردین،من زبان‌ترکی بلد نیستمااا.. -می‌دونم، ولی فکر کنم زبان انگلیسیت خوبه.. _آره،خداروشکر فول‌ هستم.. -دمت گرم.. بینِ راه هیچ حرفی‌ بینِمون رد و بدل نشد تا اینکه رسیدیم و پیاده شدیم.. _پس ماشینت چی؟! -بچه‌ها برمی‌دارن؛ -تو انگار نمی‌دونی شوهرت چقدر پولداره؟! _برام مهم نیست.. -چرت نگو..!! -مگه میشه مهم نباشه..؟! _آره، _ولی نه اینکه اصلا مهم نباشه،زیادش مهم نیست برام _تو زندگی در حد متوسط باید پول داشت؛ بقیه‌اَش ایمان و اخلاق،تفاهم و عشق هست که باعث پایداری میشه،مخصوصا وجودِ خدا در زندگی... یه لحظه وایساد، برگشت سمتم،یه قدم بهم نزدیک شد.. تو چشم‌هام زل زد.. "واای این چرا اینجوری میکنه؟! -تو چی؟! _من چی؟! _یه ذره برو عقب،زشته ملت نگاه می‌کنن -حرف مردم مهم نیست؛ میگم تو چقدر بهم عشق داری؟! "یا خـــــــــــــدا" _الان جا می‌مونیم از پرواز بدو بریم.. یه قدم به سمت جلو برداشتم، دستم رو گرفت و برگردوند.. "واای برا اولین بار دستاش خورد به دستم" -مگه نگفتی مهمه؟! -خب بگو دیگه.. دستم رو کشیدم، سعی کردم همون هدیه‌ی قبل بشم.. _بزار روراست باهات حرف بزنم؛من به تو هیچ عشقی ندارم _توقع نداشته باش هنوز نیومده شیرین و لیلیت بشم؛پس زوده برا این حرفا.. قدم برداشتم به سمت جلو.. -ولی من...! _وای فردین..! _الان جا می‌مونیم از پرواز..! _ولی تو چی؟! -هیچی..! -راست میگی،بریم.. "دروغ چرا! ولی اولین بار بود اومده بودم فرودگاه خــیـــلی با کلاس بود؛مثل تو این فیلم‌ها" -اگه نظارتت تموم شد بریم سوار بشیم؟! "ای‌واای فکر کنم خیلی ضایع نگاه می‌کردم" بدون هیچ حرفی رفتیم سوار شدیم... ‌ نویسنده: @Oshagh_shohadam
🌱 ♥ -بسم‌الله...🌸 بخونیم‌باهم...🤲🏻 الهے‌عَظُمَ‌الْبَلٰٓآوَبَرِحَ‌الخَفٰآء ُوَانْڪَشِفَ‌الْغِطٰٓآءٌ…🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اللهم عجل لولیک الفرج در شب ارزوها🚶‍♂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♥️|دل ڪہ هوایـے شود، پرواز است ……ڪہ آسمانیت مےڪند.…… 🌱و اگر بال خونیـن داشتہ باشے🌱 دیگر آسمــان، طعم ڪربلا مےگیرد. دلــ‌ها را راهےڪربلاے جبــ‌هہ‌ها مےڪنیم و دست بر سینہ، بہ زیارت "شــ‌هــــــداء" مےنشینیم...|♥️ 🕊🦋 بِسمِ اللّٰہِ الرَّحمٰن الرَّحیم🦋🕊 🌹اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللہ وَ اَحِبّائَہُ 🕊اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللہ و َاَوِدّآئَہُ 🌹اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللہِ 🕊اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللہِ 🌹اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ 🕊اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ 🌹اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبـے مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِےّ الوَلِےّ النّاصِحِ 🕊اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبـے عَبدِ اللہِ، بِاَبـے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم، وَ فُزتُم فَوزًا عَظیمًا فَیا لَیتَنے کُنتُ مَعَڪُم فَاَفُوزَ مَعَڪُم...🌻 🌾 @Oshagh_shohadam
‌درددرمان‌مےشود باذکريامهدی‌مدد سخت‌آسان‌میشود باذکريامهدی‌مدد✨! ♥️ ‌ @Oshagh_shohadam
طالب‌شھادتۍ؟! نمازت‌اولِ‌وقتہ؟ بہ‌احترامت‌بہ‌پدرومادرت‌چند‌نمره‌مید؎؟ اخلاقت‌باخواهروبرادرت‌چطوره؟ اِنفاق‌میڪنۍ؟ نھۍازمنڪروامرِبہ‌معروف‌چۍ؟ جَھادعِلمۍ؟ رفیق..! فقط‌باوِلوشدن‌تومجاز؎وپست‌گذار‌‌‌‌؎ بہ‌شھادت‌نمیرسۍ! 🚶‍♂🚶‍♀️ @Oshagh_shohadam
تابه‌حال‌فکر‌کردید‌ممکنه‌تاوان‌تک‌تک‌ گناهامون‌رو‌توهمین‌دنیا‌بدیم؟! دیگه‌چی‌دردناک‌تراز‌این....💔🚶‍♂ @Oshagh_shohadam
ماه رجب ماه خصوصی‌هاست..! ماه رمضان ماه عمومی‌هاست. کسی که ماه رمضان درِ خداوند متعال برود زیاد هنر نکرده. اما اگر کسی ماه رجب بلند شد و عبادات ماه رمضانش را آغاز کرد، او به صورت ویژه تحویل گرفته می‌شود. @Oshagh_shohadam
‌ خوشا به حال كسانی كه در عصر غيبتِ امام زمان(عج) صبر و شكيبايی به خرج می دهند ...:) ‌•• آیت‌الله صافی‌گلپایگانی" 🌱 @Oshagh_shohadam
Seyed_Reza_Narimani_-_Manam_Oon_Hasrati_128_(MusicTarin).mp3
15.54M
منم‌‌اون‌حسرٺیہ‌حرم‌ندیدھ ٺو؎زندگیش‌بِ‌غیرغم‌ندیدھ همونے‌کہ‌خیلۍوقٺه‌ڪربلـٰا‌هیچ دیگہ‌خوابِ‌ڪـربلاروهـم‌ندیـدھ!
روزِحساب‌ڪتاب‌ڪھ‌برسھ بعضےازگناهات‌ࢪوڪه‌بهت‌نشون‌میدن مے‌بینی‌بࢪاشون‌استغفاࢪنڪࢪدی اصلایادت‌نبودھ! امّازیرهࢪگُناهت‌یه‌استغفارنوشته‌شدھ اونجاست‌ڪه‌تازھ‌مےفهمی یڪی‌به‌جات‌توبه‌ڪردھ.. یڪےڪه‌حواسش‌بهت‌بودھ.؟ یه‌پدردلسوزیڪی‌مثلِ‌مَهــدی😭♥️ [یَا أَبَانَاأستَغفِرلناذنوبنا😞] @Oshagh_shohadam
بـسـم‌رب‌ِّالـمـهـدےعـج ‌ رمــــان "پایان یک عــــشـــــق💕" ‌ ‌ یه دختر اومد سمتمون، "واای خدا انقدر آرایش کرده بود که می‌ترسیدم صورتش بیفته" --ببخشید چیزی میل ندارید..؟! _نه ممنون.. "یعنی واقعاا اینا مهمون‌دار هواپیما اسلامی بودن؟!" "خدایا توبه" "دلم برا خودم سوخت، هیچ آرایشی جز کرم مرطوب‌کننده نداشتم" وقتی هواپیما حرکت کرد؛ تمام خانوم‌ها روسریشون رو درآوردن، بعد هم یه کلمه "آخیش" هم می‌گفتن.. "واقعا متاسفم.. اگر می‌دونستن چقدر حجاب براشون خوبه هیچ وقت...." تو افکاراتم بودم که صدای زنی اومد: --عزیزم..!! --پرواز کردیم میتونی حجابِت‌ رو برداری "زنی میانسال با کلی آرایش" _نه ممنون، من برای خودم ارزش قائلم و برای کشورم حجاب نکردم بلکه‌ برای اعتقاداتم حجاب کردم.. بدون اینکه منتظر جواب بشم سرم رو برگردوندم هدفن فردین رو گرفتم و به گوشی خودم وصل کردم و گذاشتم رو گوشم و چشم‌هام رو بستم و با جون و دل گوش دادم... ‌ سخنرانی استاد یکتا؛ (برای آقاامام‌زمان(عج) لوتی‌واری زندگی کنید لوتی‌واری زندگی کن،بگو آقا ما دوست داریم، تو هم ما رو دوست داری دیگه..؟!) ‌ ‌ رفتم تو فکر! "واقعا چرا برای آقاامام‌زمان(عج ) لوتی‌واری زندگی نکنیم؟!" "چرا وقتی اونا عاشق ما هستن، ما می‌آییم عاشق چیزای پوچ میشیم؟!" "چرا نمی‌خواهیم عشق دو طرفه بشه؟!" "اگه عشق بین ما و آقاامام‌زمان(عج) دو طرفه بشه چی میشه..!!" فردین: -خانمم!! -هدیه‌جان خوابی؟! چشم‌هام‌ رو باز کردم، خیلی وقت بود خواب بودم ‌ _ممنون،بیدار شدم.. پاشدیم و رفتیم پشت دستگاهی وایسادیم تا ساک‌هامون از بازرسی بیاد... -میگما!! -حضرت‌زهرای شما برای دفاع از شوهرش پشت دَر زخمی شد بعد شهیده! -چرا آنقدر دوستِش دارید؟! -اصلا شهیده حساب نمیشه چون برا شوهرش بوده.. _نه کی گفته حضرت‌زهرا(سلام‌الله‌علیها) برای شوهرش دفاع کرد؟! _حضرت‌زهرا(سلام‌الله‌علیها) برای ولایتش دفاع کرد.. _امیرالمؤمنین‌امام‌علی(علیه‌السلام) فقط شوهر حضرت زهرا نبود! _بلکه امیرالمؤمنین‌امام‌علی(علیه‌السلام) مولای شیعه‌ها بود و حضرت‌زهرا(سلام‌الله‌علیها) از مولایش دفاع کرد.. ساک‌ها اومد،برداشتیمش.. -خوشم میاد همیشه یه جوابی داری که بگی "خندیدم" -تو فقط بخند.. "خجالت کشیدم، این چرا اینجوری می‌کرد؟!" "پسره‌ی‌.... لااله‌الاالله" ‌ نویسنده: @Oshagh_shohadam
بـسـم‌رب‌ِّالـمـهـدےعـج ‌ رمــــان "پایان یک عــــشـــــق💕" ‌ ‌ از زبان هدیه: ‌ از فرودگاه اومدیم بیرون.. تو فاز خودم بودم که دستم یهو گرم شد! نگاهش کردم، خون یه لحظه به مغزم نرسید.. این هم دست من رو گرفته؟! ‌ اومدم یه چیز بگم که گفت: فردین: -فکر کنم مَحرمیم‌هاااا جوابی براش نداشتم، سعی کردم بی‌تفاوت باشم،آخرش که چی؟! سوار تاکسی شدیم و فردین آدرس یه هتل رو داد.. ‌ از پنجره به بیرون خیره شدم! "دخترهایی که چقدر آرایش ملیح دارن حتی بعضی‌هاشون اصلا آرایش ندارن..! لباس‌های ساده و ملیح..! پس اینا که تو فیلم‌هاشون نشون میدن کی هستن؟! آره دیگه،بخدا نصف این فیلم‌هایی که تو ماهواره نشون میدن و این شبکه‌های ماهواره‌هایی که رایگان در اختیار ایرانی‌ها قرار میدن برا مردم خودشون نشون نمیدن.. اگر هم نشون‌ بِدَن رایگان نیست که، واقعا متاسفم..." ‌ فردین: -خانم‌جان رسیدیم... _بهم نگو خانم‌جان..! _احساس می‌کنم ۷۰سالم هست.. -چـــشـــم شما جون بخواه از ماشین پیاده شدیم و وارد هتل شدیم.. "وااای خدا..! این هتله یا کــاخ....!!!!" -آنقدر این قیافت که یه چیز قشنگ می‌بینی و تعجب می‌کنی رو دوست دارم که نگوووو‌.. _عه؟! _خودت رو مسخره کن.. -باید عادت کنی، چون می‌خوام خونه زندگیت اینجوری بشه.. _عمــــــرا.. _خونه من باید ساده باشه.. _یعنی چی اینا؟!چشم مردم دنبالشه، _و هم اینکه هر چی ساده‌تر آرامش بیشتر.. -میدونی با وجود این همه اختلاف اعتقادات چرا اومدم بگیرمت؟! _چون عقلت کمه -شیطووون.. -به خاطر اینکه با همه دخترا فرق داری؛ چشمت دنبال مال نیست،آرامش داری.. -بخدا وقتی نگات می‌کنم آرامش می‌گیرم.. -تو زن زندگی هستی.. _هـــــــــع،آقا رو باش.. _هنوز من رو نشناختی فردین‌خاااان.. _مامان و بابام من رو بهت انداختن.. _یه چیز بگم فردین..؟! -جانم! _با وجود من هیچ وقت پیر نمیشی -آره،چون از بس من رو می‌خندونی لابُد _نه‌.. -پس چرا..؟! _چون به پیری نمیرسی، همون اول جوانی از دست من خودکشی میکنی.. دستاش رو آورد جلو لپم رو کشید؛ -یعنی فقط خدا تو رو میشناسه.. کلید اتاق رو انداختیم و رفتیم داخل.. باور کن اندازه خونمون بود، سِت کِرِم‌قهوه‌ای چشم آدم رو میزد.. یه نگاه به تختش کردم،دو نفره بود.. یه نگاهم به فردین کردم، نمی‌دونم چی تو نگاهم بود که گفت: -نترس بابا،روی کاناپه می‌خوابم.. -راستی هدیه..! یه استراحت کوتاهی بکن که شب مهمونیم.. _مهمون کی..؟! -یکی از دوستام،دعوتمون کردن.. -خانومِش هم هست.. _میشه من نیام..؟! -عمراااا؛اونا به خاطر ازدواجمون دعوت کردن _ما که ازدواج نکردیم هنوز.. -نه‌خیرِشَم،تو اول و آخر مال خودمی.. _دیوانه،من مال خودم هم نیستم.. لباس‌هام رو عوض کردم، پیراهن آستین‌دار صورتی که روی اون عکس جغد بود با شلوار راه‌راهی صورتی و سفید.. موهام چی..؟!چیکار کنم..؟! آهان‌،شال بندازم... با شال رفتم جلوش که یه خیز برداشت شال رو کشید از سرم و گفت: -آخیش،آنقدر این‌ها رو رو سَرِت دیده بودم که با خودم گفتم نکنه کچله بهم انداختن _تا دلتم بخواااد ‌ نویسنده: @Oshagh_shohadam
🌱 ♥ -بسم‌الله...🌸 بخونیم‌باهم...🤲🏻 الهے‌عَظُمَ‌الْبَلٰٓآوَبَرِحَ‌الخَفٰآء ُوَانْڪَشِفَ‌الْغِطٰٓآءٌ…🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♥️|دل ڪہ هوایـے شود، پرواز است ……ڪہ آسمانیت مےڪند.…… 🌱و اگر بال خونیـن داشتہ باشے🌱 دیگر آسمــان، طعم ڪربلا مےگیرد. دلــ‌ها را راهےڪربلاے جبــ‌هہ‌ها مےڪنیم و دست بر سینہ، بہ زیارت "شــ‌هــــــداء" مےنشینیم...|♥️ 🕊🦋 بِسمِ اللّٰہِ الرَّحمٰن الرَّحیم🦋🕊 🌹اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللہ وَ اَحِبّائَہُ 🕊اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللہ و َاَوِدّآئَہُ 🌹اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللہِ 🕊اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللہِ 🌹اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ 🕊اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ 🌹اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبـے مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِےّ الوَلِےّ النّاصِحِ 🕊اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبـے عَبدِ اللہِ، بِاَبـے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم، وَ فُزتُم فَوزًا عَظیمًا فَیا لَیتَنے کُنتُ مَعَڪُم فَاَفُوزَ مَعَڪُم...🌻 🌾 @Oshagh_shohadam
انتظار یعنی با « شهیدان » راه وصال یار را پیدا کنیم ... آماده عملیاتی در رأس البیشه بودیم مصادف بود با تولد صدام؛ و عدنان خیرالله (وزیر جنگ صدام) گفته بود: «به چادر زنان بغداد قسم! تا ۴۸ ساعت آینده فاو را از ایرانی ها پس می گیریم». آن‌شب علی‌آقا سخنرانی حماسی ایراد کرد و در ضمن سخنرانی گفت: « عدنان خیرالله می‌خواهد برای صدام خوش رقصی کند اما شما برای آبروی امام زمان (عج) می‌جنگید» با آن سخنرانی شور و شوق عجیبی بچه‌ها را فرا گرفت و خط کارخانه نمک، کُنج جاده فاو بصره شکسته شد. اسم عملیات هم شد: عملیات صاحب الزمان(عج) راوی: علیرضا رضایی مفرد؛ هم رزم کتاب دلیل؛ روایت نابغه اطلاعات عملیات سردار شهید علی چیت سازیان، @Oshagh_shohadam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 (ع) 🎥 🎞فیلمی کمتر دیده شده از آخرین غبارروبی حرم امام هادی(علیه‌السلام) توسط شهید حاج قاسم سلیمانی در سامرا @Oshagh_shohadam
میگفت↓ هروقت‌میخوای‌دعا‌کنی، قبل‌ازاینکه‌دعا‌کنی‌بگو‌خدایا‌من‌از‌همه‌ کسایی‌که‌غیبت‌من‌و‌کردن‌و‌من‌و‌ناراحت‌کردن من‌گذشتم.. توهم‌از‌من‌بگذر(: دراجابت‌دعا‌خیلی‌موثره..🌱 ✨¦⇠آیت‌الله‌مجتهدی @Oshagh_shohadam
باید‌هروقت‌دلگیر‌شدی‌از‌گناهات،🔥 اینجور‌با‌خدا‌درد‌ودل‌کنی:🙂 «اَللّهُمَّ اِنّی اَسْتَغْفِرُکَ؛❤️ لِما‌ تُبْتُ اِلَیکَ مِنْهُ ثُمَّ عُدْتُ فیهِ...»🌱 خدایا‌من‌روببخش‌بابت‌گناهانی‌که🥺 بهت‌قول‌داده‌بودم‌دورش‌رو‌خط‌بکشم🚫 اما‌دوباره‌انجام‌دادم...🖇 - @Oshagh_shohadam
از اولِ ڪرونا همہ جا و همہ چی باز شدھ از تـالار‌، سینما‌، رستوران‌ها گرفتہ تا باشگاه‌ها و پارڪ‌ها غیر از سواحل دریا و سفر بہ ترکیہ، کشورهاۍ اروپایی . . . اما راهپیمایی‌ها و راهیان‌ نور همچنان تعطیل💔💔 آخرشم میان میگن بچہ حزب اللہی‌ها پروتکل‌‌هاۍ بہداشتی رعایت نمی‌کنن😐🚶🏻‍♂ بابا‌راهپیمایی‌درمڪان‌بازوخیابون‌برگزارمیشہ‌ نہ‌مکان‌بستہ🤦‍♂ • حـرف‌ِدل💔' @Oshagh_shohadam