هدایت شده از 🥀عُـشـــاق اَلشُھـــــــدا🥀
سلام دوستان
میخواهیم یک مسابقه یا چالش راه بیندازیم
مسابقه ما به این صورت است که
شما عزیزان
عکس یا کلیپ یا نقاشی یا طراحی یا شعر و یا هرچیز چیز دیگری.که از شهید نوری هست درست میکنید و برای بنده در پی وی زیر ارسال میکنید
بعدا رایگیری انجام مبشه و به 3 نفر اول جوایزی داده می شود
@ffffzz
👆👆به این پی وی ارسال نمایید
دوستان تا جمعه اخر این هفته برای ارسال کار هاتون زمان دارید
کانالی که چالش در ان برگزار میشود
@xx1399
👆👆👆انجام چالش در پی وی بالا
یا علی مدد✋
هدایت شده از 🥀عُـشـــاق اَلشُھـــــــدا🥀
دوستانی که شرکت کردند
کار های شان رادوباره برای بنده
بفرستند
اگه نفرستید شرکت داده نمی شوید
خدایا💕
یهچیبگم!
میخوامتودلمفقطجایخودتباشه؛
تواینقلب
فقطتوباشیوعشقت✨
باشه؟!
آخهمگهبجزتوکیبادلممهربونه(:
کیمیتونهتوقلبمنجاشه؛♥️
جزخودت...
#مهربونِقلبم🌸
#شکرکهخدایمنی🌱
🔱 فرشتہ از شیطان پرسید:
قویترین سلاح تو براے فریفتن انسانها چیست؟
🔆 شیطان گفت :
بہ آنها مے گویم «هنوز فرصت هست»
🔆 شیطان پرسید :
قدرتمندترین سلاح تو براے امید بخشیدن بہ انسانها چیست؟
🔆 فرشتہ گفت:
بہ آنها مے گویم «هنوز فرصت هست».
استغفرالله ربے و اتوب الیہ
مدافعان حرم
فرم ثبت نام داوطلبان اعزام به سوریه
💔💔💔
دختر که باشی ارزوش
به دلت میمونه😭😭😭😭😭😭😭😭
منم میخوام برم
مدافع حرم بشم😭💔
@xx1399
💔✨
آقا جان...!
یک جمعه بیا به جمکران دل من
عمریست که منتظر دیدارم...
💔✨
#الهم_عجل_لولیک_الفرج
#خاطــره🎞
بابک قبل از اینکه به سوریه اعزام شود هم در دوره ای که سرباز حفاظت اطلاعات بود ، دوبار داوطلبانه به کردستان عراق اعزام شده بود اما ما خبر نداشتیم و بعد از شهادتش متوجه شدیم.
امسال پسر بزرگ من در رشت کاندیدای شورای شهر شده بود و تمام مسائل مالی و تدارکات را هم به بابک سپرده بود، یک دفعه در بحبوحه انتخابات و درست وسط تبلیغات من دیدم که بابک نیست، پرس و جو کردم فهمیدم که رفته اعتکاف. سه روز در مراسم اعتکاف بود و بعد برگشت پیش ما.
من گفتم بابک جان چرا در این موقعیت رفتی اعتکاف، می ماندی سال دیگر می رفتی، الان کارهای مهمی داشتیم.
گفت نه اصل برای من همین اعتکاف است، انتخابات و ... فرعیات است، بعد هم شاید من سال دیگر نباشم که به مراسم اعتکاف برسم...
حتی همان روزها من و مادرش حرف ازدواجش را مطرح کردیم ، یک دختر از خانواده نجیب و خوبی انتخاب کرده بودیم که می دانستیم بابک را هم دوست دارد اما بابک موافقت نکرد.
به من گفت که بابا شما به تصمیمات من اعتماد داری یا نه؟ پس بگذار من براساس برنامه خودم پیش بروم...فعلا برنامه و مسیر من چیز دیگری است.
الان که فکر می کنم می بینم بابک خودش هم می دانست که چه مسیری را می خواهد برود و به ما هم این پیام را می داد اما ما متوجه نمی شدیم.
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄