#خاطــره🎞
پدرشهید:
مامعمولاخیلیدرسالبهمسافرتمیرفتیم
البتهبعدازشهادتبابکمخطلشد
موقعکهماازشهرخارجمیشدیم
بابکتازهزبانبازکردهبودتازهصحبتمیکرد
بااونزبانششیرینشمیگفت:
"برایسلامتیلاننــدهومسافرانصلوات
بفرستید...😍😭"
ایندیگهشدهبودمُلایماشینمون...
همهمیگفتند:
" اقااینمُلایماشینمونکجارفت؟؟
ملاکجارفتی ؟؟😅😍"
سریعمیومدمیگفت:
" بابابامنهستند؟؟!"
میگفتم:"بلهباتوهستند. "
میگفت: "صلواتبفرستم؟؟"
میگفتم:"آرهباباییصلواتبفرست... "😭💔
حالاوقتیازشهرخارجمیشیممیخوایمبریم مسافرتجایبابکروخالیمیبینیمهممون...
میگیمبابکاونموقعتوصلواتمیفرستادیبرای سلامتیهمهمسافرینورانندهوخودمون
الانمکهدرنزدخداییشفاعتمونکنحافظمون
باشپسرگلم...😭💔
#شهیدبابکنوࢪے💛
😭
کانال عُشاق اَلشهدا
به کانال عُشاق اَلشهدا بپیوندید👇🏻
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸,,@xx1399,,🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌻ٰٰٖٜٖٜ۬͜͡✿ٰٰٖٜٖٜ۬͜͜͡
#خاطره📚
برادر↯
#شهیدبابڪنورے🥰
خاطره ای که از بابک همیشه تو ذهن خانوادمون نشسته ،
متعصب بودنش بود، تعصب به خانواده اش ،تعصب به کشورش .
نسبت به اتفاقاتی که درپیرامونش در کشورش رخ میداد بی نظر و بی توجه نبود ،دوست داشت دراون اتفاقات نقش داشته باشه.دوست داشت کمک کنه به مملکتش.
یه روز صحبت شهدای مدافعان حرم که شد ،
بابک گفت :
"وظیفه ی ماست که بریم دراین مسیر قدم برداریم ،
اگر من نرم ، تو نری، کی باید جلوی داعش رو بگیره؟؟ اگر مسیر داعش به این مملکت کج بشه ،
اونموقع ما باید چیکارکنیم؟؟وظیفمونه دشمن رو تو نطفه خفه کنیم.نزاریم دشمن مسیرش به این سمت کج بشه ."
بچه خیلی متعصبی بود !
┄•●❥ ↜ ↰✿شهیدبابڪ نورے✿↳
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸,,@xx1399,,🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
*#خاطـره📚*
*دماغعملیتواینجاچیکارمیکنی❗️*
*آقایندافی(یکیازهمرزمانشهیدنوری)کهبه*
*سوریهرفتهاست .*
*ایشونهماستانیشهیدنوریهستن؛میگویند:*
*موقعاعزامبهسوریه؛بابکرادیدمجوان #زیبارو و* *خوشسیمابهاونمیخوردمدافعباشدجلورفتموبهبابکگفتم:"تواینجاچیکارمیکنیدماغ عملی؟؟*
*توالانبایددرخیابانگلساررشتبگردیوخوش* *بگذرانینهدرسوریهکهغیرازتوپوتفنگخبری نیست .❗️*
*بابکنگاهمکرد؛چشمهایزیبایشرابهمندوخت.*
*منتظرجوابیبودماماچیزینگفت!!سکوتکردو سکوت .فقطلبخندزد...*
*#خواهر_بابڪ『♥️』*
🌷🌷🌷🌷🌷🌷
🌷 @xx1399 🌷
🌷🌷🌷🌷🌷🌷
#خاطــره📜
🌹وقتی پیکرش را داخل قبر گذاشتم،از طرف همسرش گفتند محمودرضا سفارش کرده چفیهای که از آقا گرفته با او دفن شود،
🌸جا خوردم نمیدانستم از آقا چفیه گرفته، رفتند چفیه را از داخل ماشین آوردند، مانده بودم با پیکرش چه بگویم،
همیشه در ارادت به آقا خودم را بالاتر از او میدانستم، چفیه را که روی پیکرش گذاشتم فهمیدم به گرد پایش هم نرسیدهام در این چند وقت، یادم هست یکبار چند سال پیش گفت شیعیان در بعضی از کشورها بدون وضو تصویر آقا را لمس نمیکنند و گفت ما اینجا از شیعیان عقب افتادهایم.
#شهیدمحمودرضابیضایی
#بھنقݪازبرادرشھید
@xx1399
*#خاطــره🎞*
*همرزمشهیدنورے:*
*صبحهادربیابان هاےالبوڪمال*
*هوابهشدتسردبود.*
*بخاطرسرماےشبوبیدارے،*
*صبحهابـےرمقبودیم.*
*گاهےبراےنمازصبحتیمممیکردیم.*
*وقتےموقعنمازظهرمیشد*
*#بابڪ اجبارمیڪرد*
*قضاےنمازصبحهمبخونید*
*چونصبحبہجاےوضوتیممڪردین.*
کانال عُشاق اَلشهدا
به کانال عُشاق اَلشهدا بپیوندید👇🏻
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸,,@xx1399,,🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
#خاطــره🎞
همرزمشهیدنوری:
حدودیکهفتهقبلازشهادتبابکبود
بابچههاقرعهکشیکردیم🗒
کهکیجانبازمیشه،کیاسیروکیشهید
قرعهیجانبازیبهبابکافتاد.
شبشهادتامامرضا(ع)جانبازشد
واز ناحیهیپابهشدتاسیبدید
وبعدازچندساعتشربتشیرینشهادت
روازدستامامرضا(ع)نوشید .💚.
کانال عُشاق اَلشهدا
به کانال عُشاق اَلشهدا بپیوندید👇🏻👇🏻
🌷🌷🌷🌷🌷🌷
🌷 @xx1399 🌷
🌷🌷🌷🌷🌷🌷
#خاطره 📒
همرزم_شهید : ࿐
حدود یڪ هفته قبل از شهادت
#بابڪ بود، با بچه ها
قرعه ڪشے ڪردیم👊
ڪه ڪے جانباز میشه ، ڪے اسیر و
ڪے شهید ؟!
قرعه ؎ جانباز؎ به
#بابڪ افتاد 🌱
شب شهادت امام رضا "؏"
جانباز شد
از ناحیه پا به شدت آسیب دید 💔
و بعد از چند ساعت ،
شربت شیرین شهادت
رو از دست امام رضا "؏" نوشید…⚜
▪️
▫️
#مهربون_برادرم ❥ ❥ ❥
#ت̷و̷م̷ر̷ا̷̷ج̷ا̷ن̷̷و̷̷ج̷ه̷ا̷ن̷ےᰔ
@xx1399
#خاطــره🎞
برادر شهید🌹 :
بابک، شخصیت مهربانی داشت که راحت به دل مینشست☺️،اصلا به دنبال شهرت و معروف شدن نبود چون چنین شخصیتی نداشت.😊
✨انگیزه اصلی اش #دفاع از جان، مال و ناموس کشورش بود و وقتی این اتفاقها را از رسانهها دنبال میکرد که چطور داعش در سوریه درگیری ایجاد کرده، بحثش پیش میآمد و میگفت:
💌" اگر ما نباشیم که برای دفاع پیشقدم شویم، همین اتفاقها ممکن است در کشور خودمان و برای خواهر و مادر و بچه های خودمان رخ بدهد."
برای همین رفت تا از آنچه که #اعتقاد داشت، دفاع کند.🍃✨
وقتی این بحثها پیش میآمد به علاقه💗 زیادی که برای رفتن به سوریه داشت پی میبردیم در حالی که میدانستیم حتی پدرش شرایطی برایش فراهم کرده که میتوانست برای ادامه تحصیل به آلمان برود.درکش برایمان خیلی سخت بود!🌺✨
کانال عُشاق اَلشهدا
به کانال عُشاق اَلشهدا بپیوندید👇🏻
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸,,@xx1399,,🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
#خاطــره🎞
رفیق شهید :
یه شب من بیمار شدم🤒و شهید بابک نوری هم منو رسوند درمانگاه بعد از درمانگاه.
باهم دیگه رفتیم یه آبمیوه فروشی و باهم یه چیزی خوردیم در همون حال که داشتیم باهم صحبت میکردیم برگشت به من گفت داداش من برم سوریه دیگه برنمیگردم این به من الهام شده...🥀
من اولش جدی نگرفتم و گفتم انشاالله صحیح و سالم برمیگرده😄
ولی به فیض بزرگ شهادت نائل شد .. 🕊
هنوز که هنوزه دارم میسوزم......💔
به کانال عُشاق اَلشهدا بپیوندید👇🏻👇🏻
🌷🌷🌷🌷🌷🌷
🌷 @xx1399 🌷
🌷🌷🌷🌷🌷🌷
#خاطــره🎞
|همدانشگاهیشهید|
دخترے میگفت:
من همکلاسی بابک بودم.
خیلیییی تو نخش بودیم هممون...
اما انقد باوقار بودکه همه دخترا میگفتند:
" این نوری انقد سروسنگینه حتما خودش دوس دختر داره و عاشقشه !" 😏
بعد من گفتم:میرم ازش میپرسم تاتکلیفمون روشن بشه...
رفتم رو دررو پرسیدم گفتم :
" بابک نوری شمایی دیگ ؟! "
بابک گفت : "بفرمایید ."
گفتم:" چراانقد خودتو میگیری ؟!
چرا محل نمیدی به دخترا؟! "
بابک یہ نگاه پر از تعجب و شرمگین بهم کرد
و سریع رفت و واینستاد اصلا!
بعدها ک شهیدشد ،
همون دخترا و من فهمیدیم بابک عاشق کی بوده که بہ دخترا و من محل نمیداد...
#عاشقحضرتزینبوشهادت🥺💔|
#شهیدبابکنورے💛🌻ٖ
#خاطره قدیمی
کانال عُشاق اَلشهدا
به کانال عُشاق اَلشهدا بپیوندید👇🏻👇🏻
🌷🌷🌷🌷🌷🌷
🌷 @xx1399 🌷
🌷🌷🌷🌷🌷🌷
#خاطره 📒
همخدمتے_شهید : ࿐
#بابڪ اینقد به فرمانده ها میگفت:
چشم حاج آقا ...🌱
این کلمه تکه کلامش شده بود
ما هم هر وقت میخواستیم #بابڪ و اذیتش
کنیم همش می گفتیم :🗣
چشم حاج آقا ⚓
#بابڪ فقط میگفت : تموم کن علی
بعد میرفت آشپزخونه مینشست…⚜
ما فکر میکردیم برای اینکه خودشو تو دل فرمانده ها جا کنه اینکارو میکنه....
ولی بعد ها فهمیدیم اشتباه میکردیم😞💔
#رفیق_شهیدم
شهید بابک نوری🙂
به کانال عـشـاق الشـهـدا بپیوندید👇🏻👇🏻
🕊🌷@Oshagh_shohadam🌷🕊