eitaa logo
استاد قمی
354 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
146 ویدیو
4 فایل
نشریه: مذهبی ،اخلاقی، فرهنگی،.... مدیر: علی قمی مُبَلِّغ حوزه و مدرس دانشگاه ارتباط با ادمین: @Qomi61
مشاهده در ایتا
دانلود
📌خیرات برای اموات در شب جمعه مرحوم محدث زاده(فرزند شیخ عباس قمی، صاحب کتاب مفاتیح الجنان)نقل کرده است: وقتی‌که پدرم در نجف اشرف فوت کردند، ما چیزی نداشتیم که برای آن مرحوم احسان و اطعام بدهیم، من و برادرم قرار گذاشتیم که بعدازظهر هر پنجشنبه به‌ نوبت هر کدام‌ یک کاسه با یک کوزه آب سرد برداریم و در صحن حضرت امیرالمؤمنین (ع) به زوار آن حضرت آب بدهیم و ثوابش را نثار پدر کنیم تا بدین وسیله احسانی به پدرمان کرده باشیم. مدتی این کار را انجام دادیم تا اینکه یک شب جمعه پدرم را در خواب دیدم که به سویم می‌آید ولی زبانش از دهانش آویزان است و رنگش پریده و حال پریشانی دارد، من باعجله از او استقبال کردم و جویای حالش شدم. گفت: فرزندم از تشنگی ناراحتم. عرض کردم: پدر جان الآن می‌روم و برایت آب می‌آورم. ایشان فرمود: من از آن آب کوزه صحن حضرت امیرالمؤمنین (ع) می‌خواهم، در این هنگام بیدار شدم. آن روز که جمعه بود برادرم را ملاقات کردم و پرسیدم دیروز آب به زوار دادی؟ گفت: متأسفانه مسامحه کردم و آب ندادم، من خواب شب گذشته را برایش نقل کردم و او بسیار ناراحت شد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰 به مناسبت شب جمعه، شب زیارتی ابی عبداللّه 🔻 کرامتی از آیت الله شیخ حسین مشکوری اللّهــم صلّ علــي محمّــد و آل محمّــد و عجّــل فرجــــهم " عالم زاهد و وارسته زمانش مرحوم شيخ حسين بن شيخ مشكور رضوان الله تعالي عليه فرمود : در عالم رو يا ديدم در حرم مطهر حضرت ابا عبدالله (ع ) مشرف هستم و حضرت در آنجا تشريف دارند . يك نفر جوان عرب معدي (دهاتي ) وارد حرم شد و با لبخند به آن حضرت سلام كرد و حضرت با لبخند جوابش دادند . فرداي آن شب كه شب جمعه بود به حرم مشرف شدم و در گوشه حرم توقف كردم ناگهان آن جوان عرب معدي را كه در خواب ديده بودم وارد حرم شد و چون مقابل ضريح مقدس رسيد با لبخند به آن حضرت سلام كرد ولي حضرت سيدالشهداء (ع ) را نديدم و مراقب آن عرب بودم تا از حرم خارج شد . عقب سرش رفتم و سبب لبخندش را با امام (ع ) پرسيدم . و تفصيل خواب خود را برايش نقل كردم و گفتم چه كرده اي كه امام (ع ) با لبخند بتو جواب مي دهد . گفت : مرا پدر و مادر پيري است و در چند فرسخي كربلا ساكنيم و شبهاي جمعه كه براي زيارت مي آيم يك هفته پدرم را سوار بر الاغ كرده مي آوردم و يك هفته هم مادرم را مي آوردم . تا اينكه شب جمعه اي كه نوبت پدرم بود چون سوارش كردم مادرم گريه كرد و گفت : مرا هم بايد ببري شايد هفته ديگر زنده نباشم . گفتم : باران مي بارد ، هوا سرد است ، مشكل است ، نپذيرفت ناچار پدر را سوار كردم و مادرم را بدوش كشيدم و با زحمت بسيار آنها را به حرم رسانيدم و چون در آن حالت با پدر و مادرم وارد حرم شدم حضرت سيدالشهداء (ع ) را ديدم و سلام كردم آن بزرگوار برويم لبخند زد و جوابم را داد و از آن وقت تا بحال هر شب جمعه كه مشرف مي شوم حضرت امام حسين (ع ) را مي بينم و با تبسم جوابم را مي دهد . اي كه بر دوست تمناي نگاهي داري بهر اثبات ارادت چه گواهي داري بايدت واله چو يعقوب شدن در شب و روز گر چو او يوسف گم گشته به چاهي داري از بردن اشك درون سوز نهاني بايد گر كه از درگه او خواهش جاهي داري تا كه هستي به گدايي در دربار حسين (ع ) عزت و فخر به هر مهتر و شاهي داري نام تو ثبت به ديباچه عشاق شود گر كه مهرش بدل خود پر كاهي داري اي كه در راه حسين استي و اولاد حسين (ع ) خوش به فرداي دگر پشت و پناهي داري اشك امروز بود توشه ره فردايت گر به ديوان عمل جرم و گناهي داري اجر پيوسته تو نزد حسين بن علي است تا كه در ماتم او اشكي و آهي داري كربلا آرزوي ماست حسين جان مددي چه بي منتظر چشم براهي داري خاك راه تو بود حامد و زر مي گردد گر كه بر خاك ره خويش نگاهي داري
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام علیکم، السلام علیک یا فاطمة الزهراء(س) فردا شنبه ۱۴۰۱٫۹٫۵ مصادف با اول ماه جمادی الاولی ان شاء الله فراموش نفرمایید: 1) نماز و دعای اول ماه 2) غسل اول ماه 3) صدقه اول ماه 4) خواندن هفت مرتبه سوره حمد 5) سه روز ، روزه در این ماه شریف التماس دعا
🌞من خواب دیدم... 🔸مرحوم حضرت آیت الله العظمی حاج شیخ محمدتقی آملی(رحمه الله) فرمودند: من خواب دیدم، دشمن به من حمله کرده است و به من پرخاش می کند. ناچار شدم که دست او را بگیرم. . 🔸دستش را گاز گرفتم و ناگهان از شدت درد، بیدار شدم، دیدم دستم در دهان خودم قرار دارد. . 🔸فهمیدم دشمن من، خودم هستم و کسی به سراغ من نمی آید. این نفس است که دشمن من است. ما از بیرون آسیب نمی بینیم، هرچه می بینیم از درون است... .
‍ ▫️رفته بود برای همسرش شعله آتش فراهم کند، اما وقتی برگشت خدا او را به پیامبری برگزیده بود. موسی به مقصودش رسید، یک‌شبه و ناباورانه. ظهور مهدی ما هم همین گونه است. این امر اصلاح میشود؛ یک شبه و ناباورانه! پس، به آنچه امیدش را نداری امیدوارتر باش تا به آنچه امیدش را داری. صادق آل محمد این گونه فرموده است. 📚 کمال الدین، جلد1، ص 151
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مرحوم شیخ رجبعلی خیاط ره : اسم پسرم برای سربازی درآمده بود.می خواستم دنبال کار او بروم که زن و مردی برای حل اختلاف،نزد من آمدند.ماندم تا قضیه آن دو را فیصله دهم.بعداظهر،پسرم آمد و گفت:نزدیک پادگان،به چنان سردردی مبتلا شدم که سرم متورم شد.دکتر آنجا معاینه ام کرد و مرا از خدمت معاف دانست.همین که از پادگان بیرون آمدم،دیگر هیچ اثری از ورمم و سردرد نبود. ما رفتیم کار مردم را درست کنیم،خدا هم کار ما را درست کرد.... کیمیای محبت ص 181 و 182
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا