وصیت امام حسن عسکری:آن حضرت فرمودند: "شما را به تقوای الهی، پرهیزگاری در دین، کوشش در راه خدا، راستگویی، ادای امانت به آنکه چیزی به شما سپرده است؛ خواه نیکوکار باشد و خواه بدکار، طول دادن سجدهها و رفتار خوب با همسایگان که پیامبر(ص) بدان مبعوث شده است سفارش میکنم.
در میان جماعت آنان (اهل سنت)، نماز بخوانید، مردگان آنها را تشییع کنید، از بیمارانشان عیادت کنید و حقوق آنان را بپردازید.
هنگامی که کسی از شما در دین پرهیزگار باشد، در گفتههایش راست بگوید، امانتداری درستکار باشد و با مردم خوش خُلقی کند، میگویند: او شیعه است و این مرا خشنود میکند.
از خدا بترسید و زینت ما باشید نه خار چشم ما، هر نیکی را به سمت ما آورید و هر زشتی را از ما دور کنید. هر خوبی که گفته میشود، در ماست و هر بدی که به ما نسبت داده میشود ما از آن دور هستیم. حق ما در کتاب خداوند، مخصوص و پیوند ما با رسول خدا(ص)آشکار و طهارت ما به وسیله پروردگار، عیان است. (به طوری که) کسی جز ما نمیتواند چنین ادعایی کند مگر دروغگو.
همواره نام خدا را به یاد آورید و مرگ را فراموش نکنید. پیوسته قرآن بخوانید و بر پیامبر(ص) صلوات بفرستید که صلوات بر پیامبر(ص)، 10 حسنه دارد. وصایای مرا حفظ کنید. شما را به خدا میسپارم و به شما سلام میرسانم.»
https://eitaa.com/Ostadkhosravi
مرحوم شیخ طوسی و برخی دیگر از بزرگان، به نقل از اسماعیل بن علی معروف به ابوسهل نوبختی نوشته اند: در آن روزهائی که امام حسن عسکری (ع) در بستر بیماری قرار گرفته بود، که در همان مریضی هم به شهادت نائل آمد، به ملاقات و دیدار حضرت (ع) رفتم.
پس از آن که لحظهای در کنار بستر آن امام مظلوم با حالت غم و اندوه نشستم و به جمال مبارک حضرتش مینگریستم، ناگاه دیدم حضرت، خادم خود را (که به نام عقید معروف و نیز سیاه چهره بود) صدا کردند و به او فرمودند: ای عقید! مقداری آب به همراه داروی مصطکی بجوشان و بگذار سرد شود. همین که آب، جوشانیده و سرد شد، ظرف آب را خدمت امام حسن عسکری (ع) آورد تا بیاشامند. موقعی که حضرت ظرف آب را با دستهای مبارک خود گرفتند، لرزه و رعشه بر دستهای حضرت عارض شد، به طوری که ظرف آب بر دندانهای حضرت میخورد و نمیتوانستند، بیاشامند. آب را روی زمین نهادند و به خادم خویش فرمودند: ای عقید! داخل آن اتاق برو، آن جا کودکی خردسالی را میبینی که در حال سجده و عبادت است، بگو نزد من بیاید.
خادمِ حضرت گفت وقتی داخل اتاقی که امام (ع) اشاره نمودند رفتم، کودکی را در حال سجده مشاهده کردم که انگشت سبّابه خود را به سوی آسمان بلند نموده است، بر او سلام کردم. آن حضرت نماز و سجده را مختصر کرد. پس از پایان نماز عرض کردم که آقای من می فرمایند شما نزد ایشان بروید. در همین لحظه، کنیزی صقیل نام نزد آن فرزند عزیز آمد و دست کودک را گرفت و پیش پدرش برد. ابوسهل نوبختی گوید: هنگامی که کودک (که بسیار زیبا با چهره همچون ماه نورانی و موی سر مجعد که ما بین دندانهایش گشاده بود) نزد پدر آمد، سلام کرد و همین که چشم پدر به فرزند خود افتاد، گریست و به او فرمود: ای سید اهل بیت، مرا آب بده، همانا من به سوی پروردگار خویش می روم.
آن کودک قدح آب جوشانیده را به دست خویش گرفت و بر دهان پدر گذاشت و او را سیراب کرد. آنگاه فرمود: مرا آماده کنید که میخواهم نماز بخوانم، پس آن کودک حولهای را که در کنار پدر بود، روی دامان امام (ع) انداخت و سپس پدرش را وضوء داد. و چون حضرت ابومحمّد، امام عسکری (ع) نماز را با آن حال مریضی انجام داد، روی به فرزند کردند و فرمودند: پسرم بشارت باد تو را که تویی مهدی و حجّت خدا بر روی زمین و تویی پسر من و منم پدر تو و تویی (م ح. م. د) بن الحسن بن علی بن محمد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن ابیطالب و پدر توست رسول خدا (ص) و تویی خاتم ائمه طاهرین و نام تو هم نام رسول خدا است و این عهدی است به من از پدرم و پدران طاهرین تو «صلّی الله علی اهل البیت ربّنا، انّه حمیدٌ مجید» و در همان هنگام به شهادت رسیدند.
🏴🏴🏴🏴
🌺 فضیلت روز نهم ربیع الاول 🌺
حذیفه می گوید در این روز خدمت امیرالمؤمنین علی علیه السلام رسیدم ، فرمود : ای حذیفه آیا در خاطر داری آن روزی را که آمدی به نزد سید من رسول خدا صلی الله علیه و آله و من و دو سبط او حسن و حسین علیهما السلام نزد او نشسته بودیم و با او غذا میخوردیم پس تو را دلالت کرد بر فضیلت این روز؟
گفتم: بلی ای برادر رسول خدا صلی الله علیه و آله . حضرت فرمودند: به خدا سوگند که این روزی است که حقتعالی در آن دیدهی آل رسول را روشن گردانید و من برای این روز هفتاد و دو نام میدانم. حذیفه عرض کرد:
یا امیرالمؤمنین میخواهم که این نامها را از شما بشنوم. حضرت فرمودند:
این روز، روز استراحت است که مؤمنان از شرّ آن منافق امان یافتند.
1. روز زایل شدن کرب و غم است. و روزغدیر ثانی است.
2. روز تخفیف گماهان شیعیان است.
3. روز اختیار نیکویی است برای مؤمنان.
4. روز برداشتن قلم از شیعیان است.
5. روز در هم شکستن بنای کفر و عداوت است.
6. روز عافیت است.
7. روز برکت است.
8. روز طلب خونهای مؤمنان است.
9. روز عید بزرگ است.
10. روز مستجاب شدن دعاست.
11. روز موقف اعظم است.
12. روز وفای به عهد است.
13. روز شرط است.
14. روز کندن جامه سیاه است.
15. روز ندامت ظالمان است.
16. روز شکسته شدن شوکت مخالفان است.
17. روز نفی هموم است.
18. روز فتح است.
19. روز عرض اعمال کافر است.
20. روز قدت خداست.
21. روز عفو از گناهان شیعیان است.
22. روز فرح ایشان است.
23. روز توبه است.
24. روز انابت به سوی حقتعالی است.
25. روز زکات بزرگ است.
26. روز فطر دوم است.
27. روز اندوه یاغیان است.
28. روز گِرِه خوردن آب دهان در گلوی مخالفن است.
29. روز خشنودی مؤمنان است.
30. روز عید اهل بیت است.
31. روز ظفر یافتن بنیاسرائیل است بر فرعون.
32. روز مقبول شدن اعمال شیعیان است.
33. روز پیش فرستادن تصدقات است.
34. روز زیادتی مثوبات است.
35. روز قتل منافق است.
36. روز وقت معلوم است.
37. روز سرور اهل بیت است.
38. روز شهود است.
39. روز قهر بر دشمن است.
40. روز خراب شدن بنیاد ضلالت است.
41. روزی است که ظالم انگشت ندامت به دندان میگزد.
42. روز تنبیه است.
43. روز شرم است.
44. روز خنک شدن دلهای مؤمنان است.
45. روز برطرف شدن پادشاهی منافقان است.
46. روز توفیق اهل ایمان است.
47. روز رهایی مؤمنان است از شر کافران.
48. روز مظاهره است.
49. روز مفاخره است.
50. روز قبول اعمال است.
51. روز تبجیل و تعظیم است.
52. روز نحله و عطاست.
53. روز شکر حقتعالی است.
54. روز یاری مظلومان است.
55. روز زیارت کردن مؤمنان است.
56. روز محبت کردن به ایشان است.
57. روز رسیدن به رحمتهای الهی است.
58. روز پاک گردانیدن اعمال است.
59. روز فاش کردن رازهاست.
60. روز برطرف کردن بدعتهاست.
61. روز ترک گناهان کبیره است.
62. روز ندا کردن به حق است.
63. روز عبادت است.
64. روز موعظه و نصیحت است.
65. روز انقیاد پیشوایان دین است.
و ...
حذیفه گوید: سپس از خدمت امیرالمؤمنین علیهالسلام برخاستم و گفتم اگر درنیابم از افعال خیر و آنچه امید ثواب از آن دارم مگر محبت این روز و دانستن فضیلت این روز هر آینه منتهای آرزوی من خواهد بود.
پس محمد و یحیی راویان این حدیث گفتند که : چون این حدیث را از احمد بن اسحاق شنیدیم، هر یک برخاستیم و سر او را بوسیدیم و گفتیم: حمد و شکر میکنیم خداوندی را که برانگیخت تو را از برای ما تا آن که فضیلت این روز را به ما برسانی. پس به خانههای خود برگشتیم و این روز را عید گرفتیم.
📚 زادالمعاد علامه مجلسی، باب 8، صفحه 325
📚 زوائدالفوائد، از ابن طاوس باب ربیعالاول
📚 بحار جلد 31 صفحه 120.
کانال قرآن و عترت :
http://sapp.ir/ghoorani
وصیت نامه شهید مهدی زین الدین
بسمه تعالی
اولین شرط لازم برای پاسداری از اسلام، اعتقاد داشتن به امام حسین(ع) است. هیچ کس نمیتواند پاسداری از اسلام کند در حالی که ایمان و یقین به اباعبداللهالحسین(ع) نداشته باشد. اگر امروز ما در صحنههای پیکار میرزمیم و اگر امروز ما پاسدار انقلابمان هستیم و اگر امروز پاسدار خون شهدا هستیم و اگر مشیت الهی بر این قرار گرفته که به دست شما رزمندگان و ملت ایران، اسلام در جهان پیاده شود و زمینه ظهور حضرت امام زمان(عج) فراهم گردد، به واسطه عشق، علاقه و محبت به امام حسین(ع) است. من تکلیف میکنم شما «رزمندگان» را به وظیفه عمل کردن و حسینوار زندگی کردن.
در زمان غیبت کبری به کسی «منتظر» گفته میشود و کسی میتواند زندگی کند که منتظر باشد، منتظر شهادت، منتظر ظهور امام زمان(عج). خداوند امروز از ما همت، اراده و شهادتطلبی میخواهد. در این وصیت نامه فقط مقدار بدهکاریها و بستانکاریها را جهت مشخص شدن برای بازماندگان و پیگیری آنها می نویسم،
۲۷آبان ماه سالروز شهادت سردار رشید اسلام مهدی زین الدین....
https://eitaa.com/Ostadkhosravi
افرادی که محکم دست میدهند ذهن سالمتری دارند!
محققان به تازگی دریافتند، یک حقیقت راجع به دو اصطلاح "بدن سالم"و"ذهن سالم" وجود دارد و افرادی که قدرت بدنی بیشتری دارند، ذهن سالمتری دارند. افرادی که با دیگران محکم دست میدهند، توانایی بیشتری در حل مسائل، تستهای ذهنی و استدلال دارند!
🔴پيراهن حضرت يوسف علیه السلام الان کجاست و نصیب چهکسی خواهد شد؟
مرحوم شيخ صدوق، راوندى وبعضى ديگر از بزرگان به نقل از مفضّل بن عمرو حكايت كند:
روزى در خدمت حضرت صادق آل محمّد صلوات اللَّه عليهم اجمعين فرمود: آيا مى دانى پيراهن حضرت يوسف (عليه السلام) چه بود وكجاست؟
عرض كردم: خير، نمى دانم؛ شما بفرمائيد تا فرا بگيرم.
امام (عليه السلام) فرمود: چون حضرت ابراهيم (عليه السلام) را خواستند داخل آتش بيندازند، جبرئيل امين (عليه السلام) پيراهنى از لباس هاى بهشتى برايش آورد وبر او پوشانيد وآتش در مقابلش سرد و بى أثر شد.
ودر آخرين روز حياتش آن را تحويل حضرت اسحاق (عليه السلام) داد واو نيز پيراهن را بر حضرت يعقوب (عليه السلام) پوشانيد كه اندازه قامت او بود.
وهنگامى كه حضرت يوسف (عليه السلام) به دنيا آمد، پدرش آن پيراهن را بر يوسف پوشانيد، تا آن جائى كه همان پيراهن را توسّط برادرانش براى پدر خود - كه نابينا گشته بود - فرستاد واو بينا گرديد واين همان پيراهن بهشتى بود.
عرض كردم: اكنون آن پيراهن كجاست وچه خواهد شد؟
فرمود: الآن نزد اهلش مى باشد ودر نهايت، تقديم قائم آل محمّد صلوات اللَّه عليه خواهد شد.
وهنگامى كه آن حضرت ظهور نمايد، آن پيراهن را بر تن مبارك خود مى نمايد وتمام مؤمنين در شرق وغرب دنيا، هر كجا كه باشند بوى خوش آن را استشمام خواهند كرد.
️
📚
إكمال الدّين: ص 327، ح 7، الخرايج والجرايح: ج 2، ص 691، ح 6، با تفاوتى مختصر
http://sapp.ir/ghoorani
ابولولو قاتل خلیفه دوم
بسیاری از مردم ابولولو قاتل خلیفه دوم را از محبین خاص و دوستداران امیرالمومنین علیه السلام می دانند.
در حالی که ابولؤلؤ، قاتل خلیفه دوّم، نه از شیعیان امام علی علیه السلام بوده و نه ارتباطی با ایشان داشته است.1 حتی معجزه و داستان انتقال وی به کاشان توسط حضرت نیز، یک داستان عوامانه و ساختگی بیش نیست و طبق مستندات تاریخی، سختگیری و دریافت مالیات زیاد از وی، عامل اصلی این قتل بوده است، طبق بعضی گزارشها نیز حس انتقام از اسارت و احساس شكست ایرانیان در وی باعث وقوع چنین عملی گشته.
حتی جالب است بدانید محلى كه امروزه در جادۀ فین كاشان به عنوان «آرامگاه ابولؤلؤ» معروف است، ارتباطى به او ندارد و به نظر مىرسد این محل از قرن هشتم هجرى به بعد و با عنایت به سابقۀ تشیع مردم كاشان ایجاد شده و به قاتل خلیفه دوم نسبت داده شده است.2
1. تاریخ طبری ج3 ص263
2. کتاب کاشان در مسیر تشیع، مصطفی صادقی ص76-80
🌱
https://eitaa.com/Ostadkhosravi
در سرای ما زمزمهای
در کوچه ما آوازی نیست
شب، گلدان پنجره ما را ربوده است
پرده ما، در وحشت نوسان خشکیده است
اینجا، ای همه لب ها !
لبخندی ابهام جهان را پهنا میدهد
پرتو فانوس ما، در نیمه راه، میان ما و شب هستی مرده است
ستونهای مهتابی ما را، پیچک اندیشه فرو بلعیده است.
اینجا نقش گلیمی، و آنجا نردهای
ما را از آستانه ما بدر برده است
ای همه هشیاران !
بر چه باغی در نگشودیم، که عطر فریبی به تالار نهفته ما نریخت ؟
سهراب...
⭕️ درآمد بازی کلش اف کلنز ۵۷ برابر کل یارانه مردم ایران!
👤 روح الله مومن نسب، پژوهشگر فضای مجازی و استاد دانشگاه
🔹در ایران بازی های رایانه ای وجود دارد که در سطح جهان رتبه های بسیار خوبی کسب کردند و بازی ساز هایی داریم که برای کشورهای دیگر هم بازی می سازند.
🔹در حال حاضر در مرحله ای قرار داریم که توانایی خود را در این حوزه اثبات کردیم اما هنوز به نقطه اصلی و مطلوب دست نیافته ایم.
🔹طبق بررسی هایی که انجام دادم درآمد کشور ترکیه از طریق تولید بازی های رایانه ای ۴ برابر درآمد ایران است و این نشان می دهد ما می توانیم خیلی قوی تر از جایگاه فعلی عمل کنیم.
🔹ایرانی ها سالیانه ۱۶ میلیارد ساعت بازی می کنند، اما در مورد اینکه بازی های ایرانی تا چه میزان از این ۱۶ میلیارد سهم خواهند داشت باید فکر اساسی شود.
🔹کمپانی سوپرسل از بازی کلش اف کلنز از سال ۲۰۱۶ دو میلیون و ۳۰۰ هزار میلیارد تومان درآمد داشته که درآمد این کمپانی ۵۷ برابر یارانه کل مردم ایران در همان سال بوده است. این بازی ارز زیادی را از کشور ما خارج کرده و از نظر اقتصادی به صنعت بازی های ما ضربه زده است.
🔹بازارسنجی، مشاوره و حمایت هایی و همکاری نهادهای مختلف نیاز است. وزارت خارجه باید بخشی را به توسعه بازی هایی رایانه ای اختصاص دهد. می توان به بازارهای مسلمانان و شیعیان و کشورهای همسایه مانند پاکستان و افغانستان و کشورهای فارسی زبان ورود و بازی های ایرانی را توزیع کرد.
🔹ملی بازی های رایانه ای پشتوانه محکم قانونی ندارد. صدور مجوز و هولوگرام فروشی از طرف بنیاد هنوز با مشکلاتی مواجه است. مجلس باید یک نشست مشترک با بازی سازان برگزار کنند تا با بررسی مشکلات و موانع قوانین بسیار خوبی در این حوزه وضع گردد./ رادیو گفت و گو
🌹امامان این امت دوازده نفرند🌹
☘امامان دوازده گانه در تورات:
قی لیشماعیل بیرختی اوتو قی هفریتی اوتو قی هربیتی بمئود شنیم عسار نسیئیم یولید قی نتتیف لگوی گدول(15).
ترجمه: اسماعیل را مبارک ساخته و جدا او را بهره مند و پر بار و کثیر و گسترده گردانم، دوازده عدد امام از او پدید آید و او را به امت بزرگ و عظیمی تبدیل خواهم کرد.
این بخش از تورات اشاره به آن دارد که، مبارکی و پرباری و کثرت افراد تنها در نسل اسماعیل (علیه السلام) است.
واژه شنیم عسار یعنی: دوازده نفر، که لفظ عسار اعداد ترکیبی که معدود آن مذکر باشد، می آید(16) و معدود در اینجا نسیئیم و مذکر است و با اضافه شدن یم در آخر آن معنای جمع می دهد. مفرد آن ناسی یعنی: امام و پیشوا و رئیس است(17).
و اما سخن خداوند به ابراهیم (علیه السلام) در همان بخش نیز، یعنی عبارت فی نتنیف لگوی گدول، واژه فی نتنیف مرکب است از فی که حرف عطف است، و ناتن که فعل است و به معنای: قرار می دهم، و یف که ضمیر است و در آخر فعل آمده به اسماعیل (علیه السلام) باز می گردد، یعنی: او را (چنین) قرار می دهم(18). و اما لفظ گوی به معنای امت و مردم است(19)، و گدول به معنای کبیر و عظیم(20) و تمام جمله یعنی: او را امت کبیر و بزرگی گردانم.
از مجموع این فقره روشن می گردد که مقصود از کثرت و برکت در نسل اسماعیل (علیه السلام) دقیقا رسول خدا محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بیت آن حضرت (علیه السلام) می باشند، و آنانند که دنباله و امتداد نسل اسماعیل (علیه السلام) هستند. زیرا، خداوند متعال به ابراهیم (علیه السلام) فرمود: از سرزمین نمرود خارج شده و به شام برود. آن حضرت نیز، همراه با همسرش ساره و لوط به فرمان خدا هجرت کردند و در سرزمین فلسطین فرود آمدند.
خداوند متعال ثروت ابراهیم (علیه السلام) را بسیار فزونی بخشید. ابراهیم گفت: خداوند! من با این مال بدون اولاد چه کنم؟ خدای متعال به او وحی کرد: من فرزندان تو را به قدری کثیر وبسیار گردانم که به تعداد ستارگان باشند در آن زمان هاجر کنیزک ساره بود و او را به ابراهیم (علیه السلام) بخشد، هاجر از ابراهیم (علیه السلام) باردار شد و اسماعیل (علیه السلام) را برای او به دنیا آورد. سن ابراهیم (علیه السلام) در آن حال 86 سال بود(21).
قرآن کریم در ضمن دعای ابراهیم (علیه السلام) و در خواست او از خدای متعال، به این حقیقت روشن اشاره کرده و می فرماید: ابراهیم گفت:
ربنا انی اسکنت من ذریتی بواد غیر ذی زرع عند بیتک المحرم ربنا لیقیموا الصلاه فاجعل افئده من الناس تهوی الیهم و ارزقهم من الثمرات لعلهم یشکرون پروردگارا! من برخی از ذریه خود را در بیابانی خشک، در کنار خانه محترم تو جای دادم تا نماز را به پای دارند. پروردگارا! دلهائی از مردمان را به سوی آنان بگردان و آنان را از ثمرات ده باشد که سپاس گویند.
ابراهیم / 37
این آیه کریمه تاکید می کند که ابراهیم (علیه السلام) برخی از ذریه و نسل خود را که اسماعیل و فرزندان متولد او در مکه بودند، در کنار خانه خدا جای داد متعال در خواست کرد تا رحمت و هدایت بشر در طول تایخ را بر عهده ذریه و فرزندان او قرار دهد، خداوند نیز دعوتش را پذیرفته و آن را در نسل او، محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) و دوازده امام (علیه السلام) قرار است.
امام باقر (علیه السلام) دراین باره فرموده است:
نحن بقیه تلک العتره و کانت دعوه ابراهیم لنا
مائیم بقیه آن (ذریه و) عترت و دعایی ابراهیم (علیه السلام) برای ما بود(22).
📚پی نوشت ها:
15) - عهد قدیم، سفر التکرین، باب 17 شماره 20، ص 22 و 23.
16) المعجم الحدیث، عبری - عربی، ص 316.
17) همان مصدر، ص 360.
18) همان مصدر، ص 84 و 317.
19) 1 المعجم الحدیث، عبری - عربی، ص 84 - 317.
20) - همان مصدر.
21) - تاریخ یعقوبی، جلد 1 ص 24 و 25، نشر موسسه نشر فرهنگ اهل البیت (علیه السلام)،قم.
22) آنچه در اصل عبری تورات و تعلیقه آن آمده، آن را از مقاله استاد احمد الواسطی در مجله التوحید نشریه سازمان تبلیغات اسلامی، تهران، شماره 54 (ص 127 و 128) نقل کردیم.
📕منبع کتاب :
امامان این امت دوازده نفرند.
نویسنده : سید مرتضی عسکری
http://sapp.ir/ghoorani
🔴⚫🔵🔵⚫🔴
وقتی مسجد اعظم قم ساخته میشد قرار شد چاه آبی حفر کنند. تحقیق شد که چه کسی این کار را بهتر از دیگران انجام می دهد. معلوم شد شرکتی در خیابان سعدی تهران هست که مدیریت آن با آقای جمشید یگانگی است ولی ایشان زردشتی میباشد.
موضوع را با "آیت الله العظمی بروجردی" مطرح کردند و ایشان فرمود: «زردشتی باشد، چه اشکالی دارد؟»و کار تا آخر به وسیله همان شرکت انجام شد.
هنگام تسویه حساب، آقای جمشید یگانگی گفته بود مایل است با آقای بروجردی ملاقات کند. در ملاقات آقای بروجردی از ایشان تشکر کرده بود ولی آقای یگانگی خواهش کرده بود که اجازه دهید من هم در ثواب این مسجد شریک باشم و پولی بابت کار دریافت نکنم و آقای بروجردی هم قبول کرده بود.
همانجا یکی از حاضرین به آقای بروجردی گفت: «آقا به ایشان بفرمایید مسلمان شود». آقای بروجردی از شنیدن این جمله آنقدر ناراحت شد که صورت و گوشهایش قرمز شده بود. آقای یگانگی هم سرش را زیر انداخته و ساکت بود. پس از چند لحظه آقای بروجردی فرمود: «من دعا میکنم خداوند از این صفا و اخلاص ایشان به ما هم عنایت بفرماید».
پس از چندین سال برای تعمیر و بازسازی به همان شرکت مراجعه شد .آقای یگانگی مرحوم شده و پسرانش شرکت را اداره میکردند. کار انجام شد و هنگام تسویه حساب، معلوم شد مرحوم جمشید یگانگی در پرونده مربوط به مسجد اعظم قم یادداشت کرده که تا هر زمان این چاه تعمیراتی لازم داشت به طور مجانی انجام گردد.
اخیرا آیت الله العظمی سیستانی فرموده بود در زمانی که من در قم شاگرد آقای بروجردی بودم یک روز توصیه اخلاقی داشتند با این عنوان: «مواظب باشید دزد عقیده مردم نباشید».
آقای بروجردی فرموده بودند: «یک روز دزدها جلو کاروانی را میگیرند و اموال آن را غارت میکنند. میان اموال و اثاثیه آنان بقچه ای بود که روی آن نوشته شده بود "بسم الله الرحمن الرحیم". آن را به رئیس دزدها نشان دادند و او پرسید این بقچه مال کیست؟ معلوم شد متعلق به یک پیرزن است. از آن پیرزن پرسید این کاغذ بسم الله برای چیست؟ جواب داد این را نوشتم تا از خطر دزدها محفوظ بماند. رئیس دزدها گفت: محفوظ ماند، بردار و برو. نوچه های رئیس اعتراض کردند که این همه زحمت کشیدیم و دزدیدیم چرا به او برگرداندی؟ رئیس جواب داد: «ما دزد اموال هستیم دزد عقیده نیستیم». آقای بروجردی با نقل این داستان فرموده بودند: «شما نیزمواظب باشید دزد عقیده مردم نباشید».
رحمت و رضوان بی انتهای الهی بر آن مرجع عالیقدر