🍁شـاید پاییز 🍃حکایتِ عشقِ زنجیروارِ 🍁بـرگ‌هاست 🍃هرکدام به خاطرِ دیگری 🍁خودشان را به زمین می‌اندازند 🍃و صدای خـش‌خـش 🍁خرد شدنشان در زیر پای ما 🍃آخرین پچ ‌‌پچ‌های 🍁دوستت دارم اسـت @t_a_h_d

#اندکی_تامل 🔷🔸 قسمت اوّل 🍃👩‍⚕ وارد بیمارستان شدم. قبل از پوشیدن لباس ایزوله رو به آینه ایستادم. دستی به صورتم کشیدم. جای ماسک ها روی صورتم نقش بسته بود. مهربان دستی به صورتم کشیدم و گفتم: خدا قوت! زیبای من... 🍃☺️ ناخودآگاه لبخندی بر صورتم نقش بست. قبلا گاهی که رو به روی آینه با خودم سخن می گفتم با خودم فکر می کردم مغزم دچار مشکل شده و نیاز به یه درمان درست حسابی داره😟 🍃😊 با یادآوری اون روزها خنده ام بیشتر شدت گرفت. با دقّت بیشتری به چهره ام خیره شدم. پای چشمانم گود شده بود و سیاه... 🍃😉 چشمکی به خودم زدم و گفتم: یادته چقدر هزینه کردیم و رفتیم متخصص پوست تا زیباتر و جذاب تر باشی... 🍃💔 با زدن این حرف غمی در قلبم نشست. چشمانم گریان شد. هشت ماه از شروع بیماری کرونا می گذشت و هنوز درمانی نیست. از آینه دل کندم و به رخت کن رفتم تا لباسم را تعویض کنم... @t_a_h_d

#کلیپ #استقامت 💥 راه موفقیت، 💥دلیل موفقیت و 💥 عامل موفقیت 💯 استقامت است...!! 🎥 با بیان شیوای "حضرت استاد معظّم" 🌸کانال توحید عملی و حدیث دلدادگی🌸 @t_a_h_d

#اندکی_تامل 🔷🔸 قسمت دوم 🍃👩‍⚕ همون طور که لباسهایم رو می پوشیدم طبق عادت هر روزم شروع کردم با خداوند صحبت کردن... 🍃💖 زیبای دوست داشتنی من! 🍃💖 نازنینم! 🍃🌹 چقدر خوب است که در طی این مدّت مواظب و نگه دار من بودی که مبادا غافل از یاد تو باشم. 🍃🌸 ممنون که دستان مرا گرفتی و توفیق حضور در کلاس مقدس توحید عملی و حدیث دلدادگی را شامل حالم نمودی. 🍃✨ روبه روی آینه ایستادم و ماسکم را روی صورتم زدم. زیر لب زمزمه کردم مهربانم! بیماران بیمارستان همه عیال تو هستند اگر خدمتی می کنم همه به خاطر توست. من تنها وسیله ای هستم و درمان از جانب تو ✨ یا مَنِ اسمُهُ دَوا وَ ذِکرُهُ شِفا ✨ @t_a_h_d

#اندکی_تامل 🔷🔸 قسمت سوم 🍃🔷 وارد بخش شدم. هنوز بعد از گذشت هشت ماه، دیدن بیماران کرونایی رنجم می داد. هنوز چهره ی مظلوم دختر سه ساله ای که مظلومانه جان داد جلوی چشمانم هست. نمی دونم کی و کجا بهم انقدر قدرت دادی که بعد از دیدن چهره ی سیاه شده ی لیلا بعد از مرگش می تونم بیام و خدمت کنم. 🍃🔸 کی و کجا روح من انقدر بزرگ شده بود که دستان مادری که یکبار هم فرزندانش برای دیدن مادرشون نیومدند را گرم فشردم و اشک های انتظار رو از چهره اش پاک کردم و گفتم: مادرم، قابل بدون من دختر تو! 🍃💔 صدای تَرک قلبش را شنیدم به زور می گفت: سخته دخترم هفت تا بچّه داشته باشی و... @t_a_h_d

❤️ مــحــبــت مثل آب بــازی کـــودکـــانـــه ســـــــــت ❤️ مـــهـــم نــیســت کــــــی اول شــروع مــیکنـــه مهــم اینــه کـــه آخــرش هـــــر دو خــــیـــــس مـــــــیشــــن❤ @t_a_h_d

#حدیث_دلدادگی 🍃💝 ز دوری "تو" ای دلبر، دل سرگشته حیران است... 🍃❤️ منم آن شاخه ی خشکی که از دوری پریشان است! 🍃💝 ببین عمری گذشت و من به یاد "تو" وفادارم... 🍃❤️ اگر بی "تو" شوم روزی، نگاهم خیس باران است! @t_a_h_d

💚امام علی (علیه السلام) : 🌸🍃از کسانی نباش که بدون عمل به آخرت امید دارند🌸🍃 📚نهج البلاغه حکمت 150

🍃🤔 اشتباه نکنید، شیشه نیست! نقاشی شده، بسیار زیبا! 😍😍😍

#اندکی_تامل 🔷🔸 قسمت چهارم 🍃😔 واقعا سخت بود! حق می دادم که قلبش بلرزد و غم مهمان خانه اش باشد. سرم رو بلند کردم و گفتم: خدای مهربون من! محّبت من به این مادر دل شکسته از روی ترحم نیست، تنها به خاطر توست ✨ چون خودت فرمودی: وَبِالوالِدَینِ اِحسانا✨ 🍃🌸 درسته مادر خونی و نسبی من نیست امّا بزرگ تر من که هست و احترام و حرمتش واجب... 🍃💛 نگاهی به چهره مهربان مادر انداختم لبخندی روی لبانش نبود امّا چشمانش می خندید با محبت! 🍃😔 یکدفعه چشمم به صفحه ی مانیتور افتاد، با دیدن خط عمودی روی صفحه نگاهی دوباره به بیمار انداختم هنوز همون قدر مهربان چشمانش می خندید... 🍃👨‍⚕ سریع پزشک بخش رو خبر کردم.پاهایم دیگر رمقی نداشت. خودم رو ، روی صندلی رها کردم. لرز عجیبی به جانم افتاده بود. چیزی نگذشت که تختی با ملحفه ی سفید پوشیده شده بود از اتاق خارج شد... @t_a_h_d

#اندکی_تامل 🔷🔸 قسمت پنجم 🍃😔 بی اختیار از جا بلند شدم. کنار تخت ایستادم و ملحفه رو کنار زدم؛ با دیدن چهره ی سرد و بی روح اون مادر لرز تنم بیشتر شد. 🍃😞 خودم رو به سرویس بهداشتی رسوندم. حالم خوب نبود. بی اختیار تمام محتویات معده ام رو برگردونم. نمی دونم شاید تموم بی مهری ها، بی محّبتی ها و سردی هاو... رو برمی گردونم‌. حتی جسمم هم توان اون هم بی مهری رو نداشت. 🍃😢 جسم بی جانم رو به زور به بیرون کشوندم. همکارم با دیدن حالم سریع خودش رو بهم رسوند و باز مثل همیشه نصحیت هاش شروع شد... 🍃🧕 چقدر بهت گفتم انقدر خودت رو به بیمارها نزدیک نکن، این جوری بخوای ادامه بدی بی تعارف بگم خودت هم باید دنبالشون... 🍃😒 سرد نگاهش کردم. زیر لب لااله الااللّهی گفت و از جا بلند شد و دکتر رو صدا کرد... @t_a_h_d

⁉️چه تعداد از سوره های قرآن تعداد آیاتشان برابر با تعداد امامان معصوم (علیهم السلام) می باشد؟ @t_a_h_d

🍃👈 بازی ساده"دست دست, پا پا" برای کودکان بالای سه سال شما فقط به چند تا کارتن و کمی گواش نیاز دارید😉 🍃👌 این بازی ساده و جالب رو با بچه ها تو خونه انجام بدهید

#کلیپ 💎 نقش اعداد در اذکار 🍃🌸🍃 با بیان شیوای حضرت استاد معظّم @t_a_h_d

🍃🌹 با استناد به آیه ۱۰ سوره ی مبارکه ی فاطر « اِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ وَ الْعَمَلُ الصّالِحُ یَرْفَعُهُ » 🍃💝 سخنان و کلام ارزشمند به سوی خدا صعود می کنند و با ابدیّت سنخیّت پیدا کرده و همواره آثار خود را ظاهر می سازند. 🍃🌹 استاد مهربانم، از اینکه با کلام ناب و سخنان بسیار ارزشمند خود ما را به سوی معبود و معشوق حقیقی رهنمون شدید بینهایت سپاسگزاریم. @t_a_h_d

#اندکی_تامل 🔷🔸 قسمت ششم 🍃😔 روی تخت دراز کشیدم. دکتر بعد از گرفتن فشارم با دستگاه تب گیر درجه حرارت بدنم را گرفت. تنم یخ کرده بود از این همه سردی و بی محّبتی... 🍃👨‍⚕ دکتر سرمی برایم نوشت و گفت: خانم کریمی انقدر شرایط رو برای خودت سخت نکن. اینو گفت و خارج شد. با رفتن دکتر چشمانم رو بستم تا شاید فراموش کنم طعم تلخ بی مهری را. 🍃😔 با سوزش دستم آهی کشیدم و چشمانم رو به زور باز کردم. خانم مولایی همکارم بود سرمم تموم شده بود و داشت سرم رو خارج می کرد. با دیدنش لبخندی زدم. مثل همیشه با لهجه زیبای شیرازی گفت: پاشو خودتو جمع کن، جای تو اینجا نیست. 🍃☺️ دستم رو چشمم گذاشتم‌. با رفتن خانم مولایی باز تو افکار خودم غرق شدم. 🍃🧕 نه من اون دختر نازپروده فامیل نبودم. خیلی وقت بود که از اون حال و هوای تجملی زندگی کردن فاصله گرفته بودم. چشمانم رو بستم و تو ذهنم صحبت های حضرت استاد رو تکرار کردم... @t_a_h_d

#اندکی_تامل 🔷🔸 قسمت هفتم 💞🍃 وَ مِنَ النَّاسِ مَن یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتغَاءمَرْضَاتِ اللّهِ وَ اللّهُ رَؤُوفٌ بِالْعِبَاد 🌸🍃 افرادی هستند که جان خویش را با خداوند معامله می کنند، به خاطر به دست آوردن رضایت او، 🌸🍃 و خداست که نسبت به بندگانش مهربان است. 🌼🍃 پیشنهاد می کنیم هر عبادت و عملی که می خواهیم انجام دهیم قبل از آن، با خداوند حرف بزنیم 💞🍃 " خدایا من بخاطر تو این کار انجام می دهم. برای رضای تو، نه به شوق بهشت و نه ترس از جهنم." 🌼🍃 عمری برای ثواب، کارهایمان را انجام دادیم! 🌸🍃 از همین الان انتظار ثواب و پاداش را کنار بگذاریم و فقط بخاطر خداوند کارهایمان را انجام دهیم. 🌼🍃 این تغییر نیت، می تواند هم زندگی دنیایی ما را درست کند و هم برزخ و قیامت مان را! @t_a_h_d