eitaa logo
پرسپولیس لاو|PERESLOVE🚩 هواداران پرسپولیس ❤️🚩 داستان هـاے کوتـاه فوتبال برتر
5.1هزار دنبال‌کننده
10.1هزار عکس
3.9هزار ویدیو
10 فایل
𝖲𝘁ᗩ𝗿𝖳: 1402 .2 .21"🫂❤ ت‍‌و پ‍‌ادش‍‌اه س‍‌رزم‍‌ی‍‌ن ق‍‌ل‍‌ب ک‍‌وچ‍‌ک م‍‌ن‍‌ی؛) 𝖯𝗿Տ𝗉𝗼ᒪ𝘀ᗩ𝗺♥️🧶...! م‍‌ی‍‌ری ب‍‌ر‍و ای‍‌ن‍‌ج‍‌ا ج‍‌ای ه‍‌وادار ف‍‌ی‍‌ک ن‍‌ی‍‌س‍‌ت👋🏻. جهت رزرو تبلیغ 👇 https://eitaa.com/joinchat/179306566C317ae49091 .
مشاهده در ایتا
دانلود
... کوتاه‌نوشته‌ای از سیره و سبک زندگانی حضرت ایشان هر سال سر راه مشهد، به زیارت حضرت عبدالعظیم علیه‌السلام می‌آمد. برای استراحت و گرفتن وضو به خانۀ ما می‌آمدند؛ رسمشان این بود که برای همه اهل خانه هدیه‌ای بیاورند. یک سال نمی‌دانم چه شد که نماز ظهر و عصر را در حرم نخواندند. گفتند در منزل نماز جماعت می‌خوانند. وضو گرفتیم و پشت سر ایشان ایستادیم. آقا شروع به نماز کرد، با آن حال همیشگی‌اش. حین نماز، صدای قناری‌هایی که در خانه داشتیم، بلند شد، اما از همیشه قشنگ‌تر! آن‌قدر زیبا که حضور قلبم در نماز را گرفت. نماز که تمام شد، به کسی چیزی نگفتم. با خودم گفتم: «شاید خیالات باشد؛ اگر هم خیالات نباشد، باز هم اتفاق مهمی نیفتاده! قناری‌اند دیگر، آواز خواندند، فقط این بار زیباتر.» سال بعد هم ایشان نماز را در خانۀ ما اقامه کرد؛ و باز هم قناری‌ها همان آواز را خواندند. این ماجرا چند سال تکرار شد، تا بالأخره من جرئت پیدا کردم و جریان را با کسانی که در آن نماز بودند، در میان گذاشتم. با تعجب دیدم آنها هم گفتند «بله، ما هم می‌شنویم. اما ترجیح دادیم به کسی نگوییم»؛ حتی یکی از آنها می‌گفت: «حس می‌کردم قناری‌ها همراه با ما، در حال نمازند.» و من دوسه سال است که دلم برای نماز خواندن قناری‌ها تنگ شده... (این بهشت، آن بهشت، ص٧۶و٧٧؛ بر اساس خاطرۀ حجت‌الاسلام و المسلمین منفرد)
✨﷽✨ ✅قبض‌ روح شدید ✍درد چشم شدیدی بر علی (ع) عارض شد، پیامبر (ص) به عیادت آن حضرت رفت، دید او از شدت درد،فریاد می کشد، پیامبر به او فرمود آیا این فریاد و ناله، از روی جزع و بی تابی است و یا درد بسیار شدید است؟ علی علیه السلام عرض کرد: ای رسول خدا! دردی را شدیدتر از این درد هرگز سراغ ندارم. پیامبر برای اینکه علی را آرام‌کند فرمود: ای علی!هنگامی عزرائیل نزد کافری می آید تا روح او را قبض کند،همراه خود سیخی آتشین بیاورد و با آن،روح او را از کالبدش بیرون بکشد در این هنگام جهنم صیحه کشد، حضرت علی وقتی که این موضوع را شنید درد خود را فراموش کرد. برخاست و راست نشست و فرمود: «ای رسول خدا! این سخن را اعاده کن، زیرا که موجب فراموشی درد چشمم شد» سپس علی از رسول خدا چنین پرسید:آیا از امت تو(مسلمانان)کسی این گونه سخت،قبض روح می شود؟» 🌹پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود: آری سه کس اینگونه قبض روح شود ۱_حاکم ستمگر ۲_خورنده مال یتیم از روی ظلم ۳_کسی که گواهی و شهادت دروغ بدهد. 📚عالم برزخ در چند قدمی ما ص۳۸
✍امام علی (ع) فرمودند : در حضور هفت گروه ، ٧ کار را مخفی کن تا سعادتمند گردی : ۱- ﺩﺭ ﺣﻀﻮﺭ ﻓﻘﯿﺮ، ﺩﻡ ﺍﺯ ﻣﺎلت ﻧﺰﻥ... ٢-ﺩﺭ ﺣﻀﻮﺭ ﺑﯿﻤﺎﺭ ازﺳﻼﻣﺘﯽﺍﺕ نگو... ۳-ﺩﺭ ﺣﻀﻮﺭ ﻧﺎﺗﻮﺍﻥ، ﻗﺪﺭﺕﻧﻤﺎﯾﯽ ﻧﮑﻦ... ۴-ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﻏﺼﻪ ﺩﺍﺭ، ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﯽ نکن... ۵-ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺯﻧﺪﺍﻧﯽ از ﺁﺯﺍﺩیت نگو... ۶-ﺩﺭ ﺣﻀﻮﺭ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺑﯽﺑﭽﻪ، ﺍﺯ ﺑﭽﻪ نگو... ۷-ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ یتیم، ﺍﺯ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﺕ ﻧﮕﻮ... 📚 ﺗﺤﻒ ﺍﻟﻌﻘﻮﻝ، ص ۱۶۷ @dastankm
🌷🍃 🔹حاج آقا پناهیان : چگونه «محبت‌مان به امام زمان(ع)» را افزایش دهیم؟ 🔸خواندن داستان‌های و جزئیات زندگی ائمه(ع)،محبت ما به آنها را افزایش می‌دهد. اما از امام زمان(ع) که همیشه غائب بوده‌اند، مطالب زیادی نقل نشده. در عوض، باید از قدرت «تفکر» بیشتر استفاده کنیم! مثلاً بیایید کمی در مورد میزان علاقۀ امام زمان(ع) به خودمان «فکر» کنیم. 🔸 چرا حضرت پروندۀ ما را به‌صورت هفتگی مرور می‌کنند؟ از سرِ کنجکاوی؟ یا از سرِ علاقه، و مانند پدر و مادر مهربانی که وضعیت تحصیلی فرزندش برایش مهم است؟ از کنار این موضوع به سادگی عبور نکنیم، در موردش تأمل کنیم. این تفکر اگر برایش وقت بگذاریم ما را متحول می‌کند و علاقۀ ما به آن حضرت را افزایش می‌دهد...
🔔 ⚠️ #تـــݪنگـــرامـــروز ✍یکی از روش های چگونگی ترک ارتکاب #گناه ، #ترک_فکر_گناه است ✔ بسیاری از گناهان انجام می شوند ، چون ؛ شرایطش از قبل در فکر انسان اماده شده است !!! هر وقت فکر گناه به ذهنتان امد ، بگویید : 📿#أستغفرالله_ربي_و_اتوب_اليه📿 و یک #صلوات بفرستید 🌿 @dastankm
✅نماز تکرار نیست! ✍حاج آقا قرائتی بعضی ها فکر میکنند نماز تکراری است!! نماز تکراری نیست؛ کسی که چاه میکند ،در نگاه اول کندن او وکلنگ زدنش تکراری به نظر می‌آید،ولی این کار حقیقتا تکرار نیست... چون با این تکرار هربار یک مقدار عمق چاه بیشتر میشود. کسی هم که از نردبان بالا میرود، هر قدم که بر میدارد،بالاتر میرود؛این قدم ها هیچگاه تکرار نیست... نمازهم تکرار نیست.. اگر در نماز توجه داشته باشیم ،نماز ‌هجدهم ما غیر از نماز هفدهم خواهد بود و یک پله بالا خواهیم رفت. 💥نماز معراج و نردبان مومن است برای رسیدن به کمالات. 💠: . .: . .: @besamtaramesh
پرتاب پاره آجر موضوع داستان: پندآموز روزی مردی ثروتمند در اتومبیل جدید و گران قیمت خود با سرعت فراوان از خیابان کم رفت و آمدی می گذشت.🚗 ناگهان از بین دو اتومبیل پارک شده در کنار خیابان ، یک پسر بچه پاره آجری به سمت او پرتاب کرد. پاره آجر به اتومبیل او برخورد کرد.🤨😳 مرد پایش را روی ترمز گذاشت و سریع پیاده شد و دید که اتومبیلش صدمه زیادی دیده است. به طرف پسرک رفت تا او را به سختی تنبیه کند.😡😠 پسرک گریان، با تلاش فراوان بالاخره توانست توجه مرد را به سمت پیاده رو، جایی که برادر فلجش از روی صندلی چرخدار به زمین افتاده بود جلب کند.😭 پسرک گفت: اینجا خیابان خلوتی است و به ندرت کسی از آن عبور می کند. هر چه منتظر ایستادم و از رانندگان کمک خواستم ، کسی توجه نکرد.😕 برادر بزرگم از روی صندلی چرخدارش به زمین افتاده و من زور کافی برای بلند کردنش ندارم.😔😞 برای اینکه شما را متوقف کنم ، ناچار شدم از این پاره آجر استفاده کنم " مرد متاثر شد و به فکر فرو رفت.🤨 برادر پسرک را روی صندلی اش نشاند، سوار ماشینش شد و به راه افتاد. *نتیجه داستان: در زندگی چنان با سرعت حرکت نکنید که دیگران مجبور شوند برای جلب توجه شما ، پاره آجر به طرفتان پرتاب کنند!* خدا در روح ما زمزمه می کند و با قلب ما حرف می زند اما بعضی اوقات زمانی که ما وقت نداریم گوش کنیم، او مجبور می شود پاره آجری به سمت ما پرتاب کند. اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج
✨﷽✨ ✅اثر رضایت پدر در قبر! ✍آیت‌الله آقا سیّد جمال‌الدّین گلپایگانی عارف بزرگی بودند. ایشان می‌فرمودند: در تخت‌ فولاد اصفهان - که معروف به وادی‌السّلام ثانی است، حالات عجیبي دارد و بزرگان و عرفای عظیم‌ الشّأنی در آن‌جا دفن هستند - جوانی را آوردند. من در حال سیر بودم، گفتند: آقا! خواهش می‌کنیم شما تلقین بخوانید. ايشان فرمودند: آن جوان ظاهر مذهبي داشت و خیلی از مؤمنین و متدّینین براي تشييع جنازه او آمده‌ بودند. وقتی تلقین می‌خواندم، متوجّه شدم که وقتی گفتم: «أفَهِمتَ»، گفت: «لا»، متعجّب شدم! بعد دیدم که دو سه بچّه شیطان دور بدن او در قبر می‌چرخند و می‌رقصند! از اطرافيان پرسیدم: او چطور بود؟ گفتند: مؤمن. گفتم: پدر و مادرش هم هستند. گفتند: بله، ديدم مادر او خودش را می‌زد و پدرش هم گریه می‌کرد. پدر را کنار کشيدم و گفتم: قضیه این است. گفت: من یک نارضایتی از او داشتم. گفتم چه؟ گفت: چون او در چنين زماني (زمان طاغوت) متدیّن بود، به مسجد و پای منبر می‌رفت و مطالعه داشت، احساس غرور او را گرفته بود و تا من یک چیزی می‌گفتم، به من می‌گفت: تو که بی‌سواد هستی! با گفتن این مطلب چند مرتبه به شدّت دلم شکست! ايشان مي‌فرمودند: به پدر آن جوان گفتم: از او راضی شو! او گفت: راضي هستم، گفتم: نه! به لسان جاری کنید که از او راضی هستید - معلوم است که گفتن، تأثير عجیبي دارد. پدر و مادر‌ها هم توجّه کنند، به بچّه‌هایشان بگویند که ما از شما راضی هستیم، خدا این‌گونه می‌خواهد وقتي می‌خواستند لحد را بچینند، ایشان فرمودند: نچینید! مجدّد خود آقا پاي خود را برهنه کردند و به درون قبر رفتند تا تلقین بخوانند. ايشان مي‌فرمايند: اين بار وقتی گفتم «أفَهِمتَ»، دیدم لب‌هایش به خنده باز شد و دیگر از آن‌ بچّه شيطان‌ها هم خبری نبود. بعد لحد را چیدند. من هنوز داخل قبر را می‌دیدم، دیدم وجود مقدّس اسدالله‌الغالب، علی‌بن‌ابی‌طالب فرمودند: ملکان الهی! دیگر از این‌جا به بعد با من است ... 💢لذا او جواني خوب، متدّین و اهل نماز بود كه در آن زمان فسق و فجور، گناهي نکرده بود امّا فقط با یک حرف خود (تو كه بی‌سواد هستی) به پدرش اعلان كرد كه من فضل دارم، دل پدر را شکاند و تمام شد! شوخی نگیریم. والله! اين مسئله اين‌قدر حسّاس، ظریف و مهم است. 📚گزیده‌ای از کتاب دو گوهر بهشتی آیت الله قرهی ‌‌
✍ دلیل"تاکید بر نماز صبح" ازلحاظ علمی با خواب غلظت خون بالا میرود و هرچه به صبح نزدیک میشویم خون غلیظ تر میشود. و درست لحظات نزدیک شدن به اذان به حد اعلا می رسد.‌بهمین خاطر است که اکثر سکته ها سحر اتفاق میفتد... کسانی که بیدار میشوند با وضو گرفتن قدری خون تنظیم میشود و با خواندن نماز ، بدن کاملا بالانس شده و به حالت نرمال باز میگردد... و این چنین است که هیچ کدام از دستورات خداوند مهربان بدون حکمت نیست...
✨﷽✨ ✅داستان کوتاه ✍یکی از آقایان نقل می کند: برادرم را که مدتی پیش فوت کرده بود در خواب دیدم با وضع و لباس خوبی که موجب شگفتی بود. گفتم: داداش دیگر آن دنیا کلاه چه را برداشتی؟! گفت: من کلاه کسی را برنداشتم. گفتم: من تو را می شناسم. این لباس و این موقعیت از آن تو نیست. گفت: آری . دیشب، شب اول قبرِ مادر قبرکن بود. آقا سید الشهدا(ع) به دیدن آن زن تشریف آوردند و به کسانی که اطراف آن قبر بودند خلعت بخشیدند و من هم از آن عنایات بهره مند شدم. بدین جهت از دیشب وضع و حال ما خوب شده و این لباس فاخر را پوشیده ام از خواب بیدار شدم ، نزدیک اذان صبح بود. کارهای خود را انجام داده و حرکت کردم به سمت تخت فولاد. برای تحقیقات سر قبر برادرم رفتم. بعضی قرآن خوان ها کنار قبرها قرآن می خواندند. از قبرهای تازه پرسیدم، قبر مادر قبرکن را معرفی کردند. رفتم نزد آقای قبر کن. احوال پرسی کردم و از فوت مادرش سوال کردم، گفت: دیشب شب اول قبر او بود 💥گفتم: روضه خوانی می کرد؟ روضه خوان بود؟ کربلا رفته بود؟ گفت: خیر ، برای چه می پرسی؟ داستان را گفتم ، او گفت: هر روز زیارت عاشورا می خواند 📚حکایاتی از عنایات حسینی، ص۱۱۱
❗️ تبدیل شدن گناه صغیره به گناه کبیره! 💢 شش امر موجب می شود که گناه صغیره به گناه کبیره تبدیل شود: 1⃣ اصرار بر معصیت؛ 2⃣ کوچک شمردن گناه 3⃣ مسرور شدن بر معصیت صغیره 4⃣ اظهار معصیت 5⃣ مقتدای مردم شدن در گناه کردن 6⃣ با نظر حقارت و سهولت به گناه پنهان شده خود نگاه کردن. 📚 مرحوم آیت الله محمد تقی آملی (رحمة الله)، در جستجوی استاد، ص۱۲۷
🌺سه سوال پادشاه از وزیر ❇️یک روز پادشاهی به وزیر خود می گوید: من از تو سه سوال می پرسم و تو فردا جوابش را می دهی اگر جواب دادی که هیچ، ولی اگر جواب ندهی تو را از وزیری عزل می کنم!! ✅سه سوال عبارت اند از: 1⃣خدا چه می پوشد 2⃣خدا چه می خورد 3⃣خدا چکار می کند 🔷وزیر به خانه رفت‌، وزیر یک غلام زیرک داشت، وزیر این سوالات را از غلام پرسید؟ غلام گفت من امروز دوتا رو به شما می گویم ولی آن دیگری را فردا به شما می گویم! وزیر قبول کرد وی گفت: خداوند چه می پوشد، غلام گفت: "خداوند گناهان بنده هایش را می پوشاند!" خداوند چه می خورد گفت: "خداوند حرص بنده هایش را می خورد!" فردا شد و وزیر به همراه غلام خود به نزد شاه رفت، شاه سوال ها را پرسید و وزیر جواب داد، شاه گفت این جواب ها را چه کسی به تو گفت وزیر گفت: من غلام زیرکی دارم و جواب ها را از او شنیدم!! شاه همان جا به وزیر گفت: لباس وزیری را دربیاور و لباس غلامی بپوش و آن گاه به غلام گفت که لباس وزیری را بپوشد!! در همان لحظه وزیر از غلام پرسید: جواب سوال آخر چه بود؟ 🔶غلام گفت: "و خداوند چه می کند، که خداوند در یک لحظه وزیری را غلام و غلامی را وزیر میکند.!!!"
❃ ضعف شیــــ🔥ــــطان ❃👌👇 روزی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) شیطان را دید که خیلی ضعیف و لاغر شده است. حضرت از او پرسید: چرا به این روز افتادی؟ شیطان گفت: ای رسول خدا! از دست امت تو رنج می برم و در زحمت بسیار هستم. پیامبر فرمود: مگر امت من با تو چه کرده اند! شیطان گفت: ای رسول خدا! امت شما شش خصلت دارند که من طاقت دیدن و تحمل این خصائص را ندارم. ❶ اول: هر وقت به هم می رسند سلام می کنند. ❷ دوم: با هم مصافحه می کنند. ❸ سوم: هر کاری را که می خواهند انجام دهند، ان شاءالله می گویند. ❹ چهارم: از گناه استغفار می کنند. ❺ پنجم: تا نام شما را می شنوند صلوات می فرستند. ❻ ششم: ابتدای هر کاری بسم الله الرحمن الرحیم گویند. 📚 فضایل و آثار صلوات، ص۳۳
✨✨🌹✨✨🌹✨✨✨? ?✨داستان 🌹✨ سؤال از چهار مرغ حضرت ابراهيم مردي آمد حضور امام صادق(ع) پرسيد؛ آن چهار مرغي كه ابراهيم گرفت و كشت و با هم كوبيد و سر چهار كوه گذاشت صدا كرد، زنده شدند، از يك جنس بودند يا از اجناس مختلف؟ آن حضرت فرمود: شما مي‌خواهيد مانند آن را به شما بنمايم؟ ـ گفت: آري. آن حضرت فرمود: اي طاوس في الحال يك طاوس ظاهر شد، بعد فرمود اي باز يك باز آمد، فرمود اي كبوتر، في الفور كبوتري مقابلش نشست، مرغي ديگر را كه نام او را ننوشته‌اند صدا كرد، حاضر شد، تا همه را كشتند و ريز ريز كردند و با يكديگر در آميختند و سرهاي آن را نگاه داشت بعد سر طاووس را دست گرفت فرمود: اي طاووس، ديدم طاووس كه گوشت و استخوان و پرهاي او داخل اجزاي ديگران بود از هم جدا شد و طاووس زنده گرديد، حاضر به حركت درآمد ـ و آن سه مرغ ديگر هر يك به همين طريق جدا جدا زنده شدند. ✨🍂🍁✨🍂✨🍁✨🍂🌹 ر.ك: بحارالانوار، ج 11، باب معجزات
امام باقر عليه السلام: از امروز و فردا كردن بپرهيز؛ زيرا آن دريايى است كه هلاک شوندگان در آن غرق می شوند إيّاكَ وَالتَّسويفَ، فَإِنَّهُ بَحرٌ يَغرَقُ فيهِ الهَلكى تحف العقول، صفحه 285 امروز و فردا کردن و کار امروز رو به فردا انداختن... یعنی همینکه می خواهی دیگه نمازهات رو اول وقت و با حضور قلب بخونی یا نمازهات رو با توجه وبا همه وجود بخونی یا می خواهی نمازهات رو به جماعت و در مسجد بخونی ولی می ذاری برای بعدا... یعنی همینکه می خواهی هر روز قرآن بخونی و دعاهای زیبا رو بخونی ولی می ذاری برای بعدا... یعنی همینکه که می خواهی امانت یا پول شخصی رو ببری پس بدی می گی حالا بعدا... یعنی همینکه می خواهی یک کار خیری بکنی می گی بعدا... یعنی همینکه می خواهی یک فن یا هنری رو یاد بگیری می گی بعدا... یعنی همینکه می خواهی یک کتاب خوب بخونی می گی بعدا... یعنی همینکه می خواهی از گناه توبه کنی می گی بعدا... یعنی همینکه می خواهی بری با کسی که قهری آشتی کنی می گی بعدا... یعنی همینکه می خواهی نماز روزه های قضات رو به جا بیاری می گی بعدا... یعنی همینکه می خواهی شیر آب که چکه چکه می کنه رو درست کنی می گی بعدا... و...
4_5870634584646878447.mp3
4.77M
✅ شفاعت 🔹 مولاجان شما امین هستی ابروی منو نمی بری😔 ═══✼🍃🌹🍃✼═══ 🎤
⁉️ 🔸فقر اینه که لباست شیک و مرتب باشه امّا دلت چرکین و پر از کینه و نفرت باشد ..! 🔸فقر اینه که.. ماشینت شیک و مرفه باشه امّا دلت پر از کبر و غرور باشه! 🔸فقر اینه که.. خانه ات شیک و مجلل باشه امّا آرامش و آسایش نداشته باشی..! 🔸فقر اینه که.. بالاترین مدارک تحصیلی و دانشگاهی داشته باشی امّا از دین و عقیده خودت چیزی ندونی ... 🔸فقر اینه که... اسامی و مشخصات همه فوتبالیست ها و خواننده ها و هنرپیشه ها رو بدونی امّا نام چندتا از پیامبران و یاران پیامبر و بزرگان دینت را بلد نباشی و از زندگی آنها هیچ چیزی ندانی..! 🔸فقر اینه که.. روزانه وقت برای خواندن صدها پیام تلگرام و واتساپ و فیس بوک و تویتر و..... داشته باشی ..! امّا برای خواندن یک صفحه قرآن وقت نداشته باشی!! 🔸فقر اینه که... با کت و شلوار و کيف سامسونت و کراواتت از کنار رفتگر محله تون رد بشی امّا عارت بیاد سلام و لبخند و خدا قوت بگی!! 🌤اللهُـمَّ عَجِّـل لِوَلِیِّکــ الــْفَرج🌤
⚜ ذکر صالحین ⚜ 💠✨ دعوا شده بود، آقا امیرالمومنین(ع) رسید. گفت: آقای قصاب ولش ڪن بزار بره. گفت: به تو ربطی نداره. گفت: ولش ڪن بزار بره. به تو ربطی نداره. دستشو برد بالا، محڪم گذاشت تو صورت علی(ع). آقا سرشو انداخت پایین رفت. مردم ریختن گفتن فهمیدی ڪیو زدی؟! گفت: نه فضولی میڪرد زدمش. گفتن: زدی تو گوش علی(ع)، خلیفه مسلمین. ساتورو برداشت دستشو قطع ڪرد، گفت: دستی ڪه بخوره تو صورت علی(ع) دیگه مال من نیست... دستی ڪه بخوره تو صورت امام زمانم نباشه بهتره..... ✨✨✨✨ امام زمان(عج) فرمود: هر موقع گناه میڪنی یه سیلی تو صورت من میزنی. واااای بر ما.......😭😭😭 📚بحارالانوار ج۴۱، ص ۲۰۳-۲۰۴ 📚الخرائج و الجرائح، ج۲، ص۷۵۸-۷۵۹
🌸شاگرد از علامه پرسید: جناب استاد لطفا خیلی مختصر بفرمایید چرا ما امام زمان را نمیبینیم؟ علامه فرمود: لطفا برگرد و پشت به من بنشین. شاگرد علامه این کار را انجام داد علامه فرمود: آیا الان من را میتوانی ببینی؟ شاگرد عرض کرد خیر نمیتوانم، علامه فرمود چرا نمیتوانی من را ببینی شاگرد گفت چون پشت من به شماست علامه فرمود حالا متوجه شدی چرا امام زمان(عج) را نمیبینی چون پشتت به امام زمان(عج) است ✨با گناهان و نافرمانی ها پشت مان را به امام زمان(عج) کرده ایم و در این حال تقاضای دیدار با امام زمان(عج) را داریم
👇👇👇👇 🌷امام صادق (ع) در حدیثی می فرمایند : ⚡️خداوند ۱۷۰ سال ظهور منجی بنی اسرائیل رو به خاطر دعا و تضرع دسته جمعی آنها جلو انداخت و مابقی غیبت منجی آنها را که حضرت موسی بود را بر آنها بخشید. 👈 سپس فرمود : ☀️ شما شیعیان هم اگر مانند بنی اسرائیل با ضجه و گریه دعای همگانی کنید خداوند فرج ما را خواهد رساند. اما اگر چنین نکنید این سختی ، به نهایت مدّتش خواهد رسید. 📚 بحارالانوار ج ۵۲ ، ص ۱۳۱
‍‍🔅 صقر بن ابی دُلَف میگوید: از شنیدم: 🔸 امام پس از من فرزندم (هادی) است... و امام پس از او فرزندش (عسکری) است... سپس حضرت سکوت کردند. گفتم یابن رسول الله، امام بعد از حسن کیست؟ حضرت به شدت گریه کردند و فرمودند: پس از حسن، فرزندش که به حق قیام میکند و مردم انتظارش را میکِشند. 🔺گفتم چرا نامیده شده؟ فرمود: زیرا پس از اینکه یادش از میان رفت (مردم فراموشش کردند) و بیشتر معتقدان به امامتش از او برگشتند، قیام می کند. گفتم چرا نامیده شده؟ 🔸فرمودند: زیرا او غیبتی دارد که روزهایش بسیار و زمانش طولانی میگردد. در آن دوران، مخلِصان در انتظار قیامش باشند، و اهل شک و تردید انکارش نمایند، و مُنکِران ذکر و یادش را مسخره کنند، و کسانیکه وقت برای ظهورش تعیین میکنند دروغ می گویند، و عجله کنندگان هلاک شوند؛ و اهل تسلیم نجات یابند. 📚 کمال الدین؛ باب۳۶ حدیث۳ ☘
دختری سوار تاكسي شد و کنار يك جوان مومن و زيبا نشست او به جوان نظر داشت ولی جوان مومن از قصد دختر با خبرشد و زود پیاده شد... راننده تاكسي که متوجه شده بود به دختر جوان گفت: این جوان شبها درقبرستانی مشغول عبادت است..تو امشب با لباس فرشته ها برو و بگو من از طرف خدا آمده ام... دختر جوان رفت و نصفه شب که جوان مشغول دعا بود به پیش او رفت و درخواست خود را در لباس فرشته گفت... جوان با هزار زور قبول کرد.. وقتی که کارشون تموم شد دختر ماسک خود را برداشت و گفت: سورپرایز... ! من همون دختر توی تاكسيم....!!!! جوان هم ماسک خود را برداشت و گفت: زرشک!!! منم راننده تاكسيم..!! درسته که یوز ایرانی در حال انقراضه... اما پفیوز ایرانی شدیدا در حال افزایشه!! 🌼کانال اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ 🌼
📙 حکایت واقعی ✍️در بلخ زنی جوان و خوش چهره وجود داشت، اندام زن به قدری زیبا بود که هر مردی را به گناه آلوده میکرد. روزی زن زیبا برای خرید پارچه به مغازه پارچه فروش رفت، چشمش به پسرکی که در مغازه بود افتاد و از او خوشش آمد. از پسرک خواست پارچه ها را تا خانه حمل کند. هنگامی که به خانه رسیدند درب خانه را قفل کرد و به پسر جوان گفت: میخواهم امشب را با تو سر کنم، اگر مانع شوی با دادو بیداد مردم را خبر میکنم پسرک پاک که آبروی خود را در خطر دید مجبور به قبول کردن پیشنهاد بیشرمانه او شد. زن زیبارو که هفت قلم آرایش کرده بود، با هزار عشوه پسرک را به اتاق خواب خود برد و با شهوت زیاد شروع به در آوردن لباس های خود کرد. ناگهان فکری به سر پسرک خطور کرد. فکر کرد یک راه باقی است، کاری کنم که عشق این زن تبدیل به نفرت شود و خودش از من دست بردارد. اگر بخواهم دامن تقوا را از آلودگی حفظ کنم، باید یک لحظه آلودگی ظاهر را تحمل کنم. به بهانه قضای حاجت از اتاق بیرون رفت، باصورای آلوده به مدفوع برگشت و به طرف زن آمد. تا چشم آن زن به او افتاد، روی در هم کشید و فورا او را از منزل خارج کرد. 📚منبع: الکنی و الالقاب، ج۱ ،ص۳۱۳