eitaa logo
پرسپولیس لاو|PERESLOVE🚩 هواداران پرسپولیس ❤️🚩 داستان هـاے کوتـاه فوتبال برتر
5.1هزار دنبال‌کننده
10.1هزار عکس
3.9هزار ویدیو
10 فایل
𝖲𝘁ᗩ𝗿𝖳: 1402 .2 .21"🫂❤ ت‍‌و پ‍‌ادش‍‌اه س‍‌رزم‍‌ی‍‌ن ق‍‌ل‍‌ب ک‍‌وچ‍‌ک م‍‌ن‍‌ی؛) 𝖯𝗿Տ𝗉𝗼ᒪ𝘀ᗩ𝗺♥️🧶...! م‍‌ی‍‌ری ب‍‌ر‍و ای‍‌ن‍‌ج‍‌ا ج‍‌ای ه‍‌وادار ف‍‌ی‍‌ک ن‍‌ی‍‌س‍‌ت👋🏻. جهت رزرو تبلیغ 👇 https://eitaa.com/joinchat/179306566C317ae49091 .
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺فضیلت خواندن سوره قدر در روز جمعه 🌸امام كاظم(ع) درباره قرائت اين سوره در روز جمعه مي فرمايد: "براي خداوند در روز جمعه هزار نفحه رحمت است كه به هر بنده اي به اندازه اي از اين رحمت عطا مي كند و هر كس اين سوره را بعد از ظهر روز جمعه صد بار قرائت نمايد خداوند همه آن هزار نفحه رحمت را به او خواهد داد." 🌸 همچنین آیت الله قاضی(ره) فرمودند: "در روز جمعه 100خیر است که 99تای آن از آن کسی است که در ساعت اخر روز جمعه(نزدیک غروب) صدبار سوره قدر را ختم کند." @arefeen
✨﷽✨ 💠درمسیر کربلا بودم که ... ✍علامه حِلّی(ره) می گوید: شب جمعه ای به قصد زیارت امام حسین علیه السلام به سوی کربلا می رفتم، در حالی که تنها و سوار بر الاغ بودم و تازیانه ی کوچکی برای راندن مَرکب در دست داشتم. در بین راه عربی پیاده آمد و با من همراه و هم کلام شد. کم کم فهمیدم شخص دانشمندی است؛ وارد مسائل علمی شدیم، برخی از مشکلات علمی که داشتم از او پرسیدم، عجیب اینکه همه را پاسخ مناسب و دقیقی فرمود! متحیر شدم که او کیست؟ که این همه آمادگی علمی دارد؟! در این حال به فکرم رسید از او بپرسم آیا این امکان وجود دارد که انسان حضرت صاحب الزمان (عجل الله فرجه) را ببیند؟ ناگهان بدنم را لرزشی گرفت و تازیانه از دستم افتاد. آن بزرگوار خم شد و تازیانه را در دستم گذاشت و فرمود: «چگونه صاحب الزمان را نمی توانی ببینی در حالی که اکنون دستِ او در دستِ توست» 💥پس از شنیدن این جمله، بی اختیار خود را از روی چهارپا بر زمین انداختم تا پای امام را ببوسم اما از شدّتِ شوق، بی هوش بر زمین افتادم... پس از اینکه به هوش آمدم کسی را ندیدم. 📚 عبقری الحسان، ج۲، ص۶۱ 📚 منتخب الأثر، ج۲، ص۵۵۴ 【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 】 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🍂 🔰توفیق گریه ✨آیت الله مجتهدی تهرانی(ره): 💦 گریه کنید. دیده اید بچه ها با گریه کردن کار خود را پیش می برند. تا گریه می کنند، پدرشان راضی می شود. با گریه کردن از بابا پول می گیرند. 💠 در خانه خدا هم باید گریه کنید. تا گریه نکنید، کار پیش نمی رود. همین که میل پیدا کردی که گریه کنی و اشکی بریزی، معلوم می شود که خدا میخواهد تو را بیامرزد. 🍃بله، یکی از کارهای ما باید گریه باشد. شب ها طولانی است. از رختخوابتان بلند شوید. در گوشه اتاق بنشینید. کمی به حال خودتان گریه کنید. 💬 شب ها به این فکر کنید که اگر در این حال بمیرم، دست خالی، چه خاکی بر سرمان بریزیم. 🔷 اگر وارد محشر شویم و به ما بگویند: «هیچ عمل خوبی نکرده ای» چه کنیم. ⚪️ در روایت آمده است که عده ای در روز قیامت در صحرای محشر پانصد سال گریه می کنند، هق و هق می گریند که چرا پرونده شان درست نیست و اعمالشان خوب نمی باشد. 🕊در این حال ملکی نزد آنها می آید و می گوید: «اگر یک ساعت در دنیا اینگونه گریه کرده بودی، گرفتار این پانصد سال گریه نمی گشتی! می خواستی در دنیا این گریه ها را بکنی.» 🌸خدایا، ما را گرفتار آن گریه ها نکن. 📔 در محضر مجتهدی، جلد دوم
ادب علامه ... ✅ نخواستم ردش کنم یک روز شخصی قرآنی به علامه داد و از ایشان خواست که بالای همه صفحات آن خوب و بد نوشته شود تا بتواند با آن استخاره کند و علامه هم پذیرفت. آیة الله قدوسی به علامه اعتراض کرد که حیف نیست وقت شما صرف این کار بشود؟! علامه لبخندی زده و فرمود: نخواستم ردش کنم! و کار آن بنده خدا را انجام داد. 📚ز مهر افروخته، علی تهرانی، 1381، ص44
❖ بسیار زیبا و خواندنی 🍂🍃 یک روز از سرِ بی کاری به بچه های کلاس گفتم انشایی بنویسند با این عنوان که "فقر بهتر است یا عطر؟" قافیه ساختن از سرگرمی هایم بود. چند نفری از بچه ها نوشتند "فقر". از بین علم و ثروت همیشه علم را انتخاب می کردند. نوشته بودند که "فقر" خوب است چون چشم و گوش آدم را باز می کند و او را بیدار نگه می دارد ولی عطر، آدم را بیهوش و مدهوش می کند. " عادت کرده بودند مزیت فقر را بگویند چون نصیبشان شده بود! فقط یکی از بچه ها نوشته بود "عطر". انشایش را هنوز هم دارم. جالب بود. نوشته بود "عطر حس هایي را در آدم بیدار می کند که فقر آنها را خاموش کرده است"...! ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌
✨﷽✨ ✅داستان‌کوتاه ✍شخصی را قرض بسیار آمده بود. تاجری کریم را در بازار به او نشان دادند که احسان می کند آن شخص، تاجر سخاوتمند را در بازار یافت و دید که به معامله مشغول است و بر سر ریالی چانه می زند،آن صحنه را دید پشیمان شد و بازگشت.تو را که این همه گفت وگوی است بر دَرمی، چگونه از تو توقع کند کَس کَرمی؟ تاجر چشمش به او افتاد و فهمید که برای حاجت کاری آمده است پس به دنبال او رفت و گفت با من کاری داشتی؟ شخص گفت: برای هر چه آمده بودم بیفایده بود. تاجر فهمید که برای پول امده است به غلامش اشاره کرد و کیسه ای سکه زر به او داد. آن شخص تعجب کرد و گفت: آن چانه زدن با آن تاجر چه بود و این بذل و بخششت چه؟ تاجر گفت:آن معامله با یک تاجر بود ولی این معامله با خدا...! در کار خیر طرف حسابم با خداست او خیلی خوش حساب است. ‍ ‌
✨﷽✨ ⚜حکایت‌های پندآموز⚜ 💠درویش و کربم خان💠 ✍درویشی تهی‌‌ دست از کنار باغ کریم خان زند عبور می‌کرد . چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره‌ای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند . کریم خان گفت : این اشاره‌ های تو برای چه بود ؟ درویش گفت : نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم .آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده ؟ کریم خان در حال کشیدن قلیان بود ؛ گفت چه می‌خواهی ؟ درویش گفت : همین قلیان ، مرا بس است !چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت .  خریدار قلیان کسی نبود جز کسی که می‌ خواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد ! پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد ! روزگاری سپری شد. درویش جهت تشکر نزد خان رفت . ناگه چشمش به قلیان افتاد و با دست اشاره‌ای به کریم خان زند کرد و گفت :《 نه من کریمم نه تو ؛ کریم فقط خداست ، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست .》 📚 مجموعه شهر حکایات 【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 】
خیلی قشنگه👌 زن زیبایی به عقد مرد زاهد و مومنی در آمد. مرد بسیار قانع بود و زن تحمل این همه ساده زیستی را نداشت. روزی تاب و توان زن به سر رسید و با عصبانیت رو به مرد گفت: حالا که به خواسته های من توجه نمی کنی، خود به کوچه و برزن می روم تا همگان بدانند که تو چه زنی داری و چگونه به او بی توجهی می کنی، من زر و زیور می خواهم! مرد در خانه را باز کرد و روبه زن می گوید: برو هر جا دلت می خواهد! زن با نا باوری از خانه خارج شد، زیبا و زیبنده! غروب به خانه آمد . مرد خندان گفت: خوب! شهر چه طور بود؟ رفتی؟ گشتی؟ چه سود که هیچ مردی تو را نگاه نکرد . زن متعجب گفت: تو از کجا می دانی؟ مرد جواب داد: و نیز می دانم در کوچه پسرکی چادرت را کشید! زن باز هم متعجب گفت : مگر مرا تعقیب کرده بودی؟ مرد به چشمان زن نگاه کرد و گفت: تمام عمر سعی بر این داشتم تا به ناموس مردم نگاه نیاندازم، مگر یکبار که در کودکی چادر زنی را کشیدم! هرکه باشد نظرش در پی ناموس کسان ... پی ناموس وی افتد نظر بوالهوسان " ✾📚 @Dastan 📚✾•
📔 می گویند روزی ملا نصرالدین به همسرش گفت: برایم حلوا درست کن که تعریف آن را فراوان از ثروتمندان شنیده ام. همسرش می گوید: آرد گندم نداریم. ملا می گوید: از آرد جو استفاده کن. همسرش می گوید: شیر هم نداریم. ملا جواب می دهد: به جایش آب بریز. همسر ملا می گوید: شکر هم نداریم. ملا پاسخ می دهد: شکر نمی خواهد. همسر ملا دست به کار می شود و با آرد جو و آب، به اصطلاح حلوا می پزد. ملا بعد از خوردن، چهره درهم می کشد و می گوید: چه ذائقه بدی دارند این ثروتمندها !! حالا ببینید حکایت بسیاری از ما برای رسیدن به موفقیت چیست! کارهایی که افراد موفق انجام میدهند را انجام نمیدهیم و انتظار داریم نتایجی را بگیریم که آنها میگیرند. •✾📚 @Dastan 📚✾•
✅ مجموعه ای بـے نظیر از صوت هاے 《استاد عزیزی》 . . {🎧📚📖}•° . 🔵 سبک و روش جدید درس خواندن در #حوزه_علمیه ‌.. . 🔴 تلفیق #علوم با یکدیگر در دروس ... . 🔵 تدریس دروس #حوزوی و #غیر‌حوزوی بصورت کاربردے ... . 🔴 بررسی و بیان مسائل روز #سیاسی و نکات ناب #قرآنے•° . 👇👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3723296797C035496b51c °•🔸 { @modarese_novin }
سهم ما انسان ها از همدیگر آرامشی است که به هم هدیه میدهیم. خوشبختی یعنی دلی را نرنجانی، قلبی را نشکنی، آبرویی را نریزی و دیگران از تو آسیب نبینند! ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌❖ #داستانهای_آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢قلم سفید کننده دندان با خاصیت جرم گیری 🔝لمینیت را فراموش کنید و زیبایی و استحکام را با کمترین هزینه به دندان های خود هدیه بدین 👈 جهت مشاوره و اطلاع از نحوه خرید عدد 2 را به 10004322 پیامک کنید
✅از بزرگی ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ: ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺭﺍﻩ ﺗﺮﺑﯿﺖ ﮐﺮﺩﻥ ﭼﯿﺴﺖ؟ ﮔﻔﺖ: ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻣﺜﻞ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﺑﺰﺭﮒ ﮐﻦ! ﮔﻔﺘﻢ: ﭼﮕﻮﻧﻪ؟ ﮔﻔﺖ: ﻭﻗﺘﯽ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﺗﻮ ﻣﯿﻬﻤﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ مےگذاری، ﺣﺎﻟﺶ ﺭﺍ مےپرسی، ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺯ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﺍﺑﺘﺪﺍ ﺳﺮﺍﻍ ﮐﯿﻒ ﻭ ﻧﻤﺮﺍﺕ ﺍﻭ نمےروی، ﺩﺭ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺑﺎ ﻧﻮﻉ ﻏﺬﺍ ﻧﻈﺮﺵ ﺭﺍ مےپرﺳﯽ، ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺯﻣﺎﻥ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪﻥ ﺑﺎ ﺍﻭ ﻣﺸﻮﺭﺕ مےکنی، ﻧﻈﺮ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺧﯿﻠﯽ ﺍﺯ ﻣﻮﺍﻗﻊ ﺟﻮﯾﺎ مےشوی،ﻧﺰﺩ ﺍﻭ ﺑﺎ ﻫﻤﺴﺮﺕ ﺩﻋﻮﺍ نمےکنی.. 💥ﺑﺪﺍﻥ ﮐﻪ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺗﻮ ﻭ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﻫﺮ ﺩﻭ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﺗﻮ ﻣﯿﻬﻤﺎﻥ ﻫﺴﺘﻨﺪ. ﯾﮑﯽ ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯ ﻭ ﺁﻥ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻝ. ﻓﻘﻂ ﮐﺎﻓﯽ ﺍﺳﺖ ﺑﺪﺍﻧﯽ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ، ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﻣﯽ ﺁﻓﺮﯾﻨﺪ ﻧﻪ ﺍﺣﺴﺎﺱ مالکیت! 💠: @farzandemovafagh
‍ انسانها به سه دلیل پشت سرتان حرف میزنند: وقتی نمیتوانند در حد شما باشند وقتی چیزی که شما دارید را ندارند وقتی میخواهند از سبک زندگی شما تقلید کنند اما نمیتوانند!!! ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌
✨﷽✨ ✅داستان بسیار زیبا از زن بی حجاب و زن چادری 👌 زن هنوز کاملا وارد اتوبوس نشده بود که راننده ناغافل در رو بست و چادر زن لای در گیر کرد. داشت بازحمت چادر رو بیرون میکشید که یه زن نسبتا بدحجاب طوری که همه بشنوند گفت: آخه این دیگه چه جور لباس پوشیدنه؟ خودآزاری دارن بعضی ها ! زن محجبه، روی صندلی خالی کنار اون خانم نشست و خیلی آرام طوری که فقط زن بدحجاب بشنوه گفت: من چادر سر می کنم ، تا اگر روزی همسر تو به تکلیفش عمل نکرد ، و نگاهش را کنترل نکرد ، زندگی تو ، به هم نریزد . همسرت نسبت به تو دلسرد نشود. محبت و توجه اش نسبت به تو که محرمش هستی کم نشود. من به خودم سخت می گیرم و در گرمای تابستان زیر چادر از گرما اذیت می شوم، زمستان ها زیر برف و باد و باران برای کنترل کردن و جمع و جور کردنش کلافه می شوم، بخاطر حفظ خانه و خانواده ی تو. من هم مثل تو زن هستم. تمایل به تحسین زیبایی هایم دارم. من هم دوست دارم تابستان ها کمتر عرق بریزم، زمستان ها راحت تر توی کوچه و خیابان قدم بزنم. اما من روی تمام این خواسته ها خط قرمز کشیدم، تا به اندازه ی سهم ِ خودم حافظ ِ گرمای زندگی تو باشم. و همه اینها رو وظیفه خودم میدونم. چند لحظه سکوت کرد تا شاید طرف بخواد حرفی بزنه و چون پاسخی دریافت نکرد ادامه داد: راستی… هر کسی در کنار تکالیفش، حقوقی هم دارد. حق من این نیست که زنان ِ جامعه ام با موهای رنگ کرده ی پریشان و لباسهای بدن نما و صد جور جراحی ِ زیبایی، چشم های همسر من را به دنبال خودشان بکشانند. حالا بیا منصف باشیم. من باید از شکل پوشش و آرایش تو شاکی باشم یا شما از من؟ 💥زن بدحجاب بعد از یک سکوت طولانی گفت: هیچ وقت به قضیه این طور نگاه نکرده بودم … راست می گویی. و آرام موهایش رو از روی پیشانیش جمع کرد و زیر روسریش پنهان کرد. ‌‌
🔴خانه آدمکُش در نجف😱😱😱😱😱 مرحوم آقا سید ابراهیم شوشتری که به دلیل فقر و گرفتاری بعد از ازدواج مخفیانه به نجف اشرف می رود و نزد یکی از طلبه‌های شوشتر در مدرسه می‌ماند، بعد چند ماه خبر آمدن خانواده‌اش را میشنود. سخت پریشان می‌شود که در این موقعیت که نه جا دارد نه تمکن مالی، چکند؟ به هرطوری که بود سراغ خانه خالی را از این و آن می‌گیرد به او نشانه دکانداری را می‌دهند که کلید خانه خالی در دست او است به او مراجعه می‌کند می‌گوید بلی ولی این خانه بدقدم است و هرکس در آن نشسته دیوانه یا کشته شده. سید می‌گوید اگر هم بمیرم چه بهتر از این زندگی فلاکت بار زودتر راحت می‌شوم، پس کلید خانه را می‌گیرد و داخل خانه می‌گردد می‌بیند تار عنکبوت همه جا را گرفته و خانه پر از کثافت و آشغال است. شب که می‌خوابد ناگهان می‌بیند...😨😨👇🏻👇🏻👇🏻 http://eitaa.com/joinchat/2678063114Cab9a0e3512
🔴 🚨 دلیلی قطعی 16 روزه اینترنت جنوب کشور 🔰🔰 http://eitaa.com/joinchat/2157117470C4d7200778f 🚨 نبش قبر میترا استاد به دستور قاضی🔰🔰///شرح خبر در ادامه http://eitaa.com/joinchat/2157117470C4d7200778f 🚨 تعطیلی مدارس در کدام استانها؟ لیست استانها🔰🔰 http://eitaa.com/joinchat/2157117470C4d7200778f
✨﷽✨ ✅صله رحم ✍هيچ كس، غربت و تنهايى و ناتوانى و بى كسى را دوست ندارد. همه خواستار قدرت و موقعيت و نفوذ و اعتبارند. اين بال و پر «پرواز» و بازوى «توانايى» براى انسان، اقوام و خويشاوندانند كه بودنشان قوّت قلب مى آورد و حمايتشان دلگرم مى سازد. هر چه به تحكيم رابطه هاى فاميلى بپردازيم و «صله رحم» و رفت و آمد و حرمت نهادن و نيكى كردن و بال و پر دادن به يكديگر در ميان مجموعه يك خانواده و فاميل بيشتر باشد، اعتبار و قدرت و شوكت آنان افزوده مى شود. نيكى به بستگان، جاى دورى نمى رود. ثمره احسان و اكرام نسبت به اقوام و عشيره، به خود انسان برمى گردد و آنان را بعنوان يك «پشتوانه» و «تكيه گاه» در هنگامه خطر و مواقع نياز براى ما نگاه مى دارد. اگر از «خويشان»، خير به همديگر نرسد و همه بازوى يكديگر نباشند، از بيگانگان و «اغيار» چه انتظارى است؟!... بال پرواز هم باشيم، نه قيچى بريدن و چيدن بال و پر! 📚راه زندگی ، جواد محدثی 【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 】
❇️بقالی دختر کوچولو وارد بقالی شد و کاغذی را به‌طرف بقال دراز کرد و گفت: «مامانم گفته چیزایی که در این لیست نوشته را لطفاً بهم بدین، اینم پولش.» بقال کاغذ را گرفت و لیست نوشته شده در کاغذ را فراهم کرد و به دست دختر بچه داد. بعد لبخندی زد و گفت: «چون دختر خوبی هستی و به حرف مامانت گوش می‌دی، می‌تونی یک مشت شکلات به‌عنوان جایزه برداری.» ولی دختر کوچولو از جای خودش تکان نخورد! مرد بقال که احساس کرد دختر بچه برای برداشتن شکلات‌ها خجالت می‌کشد، گفت: «دخترم! خجالت نکش، بیا جلو خودت شکلات‌هاتو بردار.» دخترک پاسخ داد: «عمو! نمی‌خوام خودم شکلات‌ها را بردارم، می‌شه شما بهم بدین؟» بقال با تعجب پرسید: «چرا دخترم؟ مگه چه فرقی می‌کنه؟» دخترک با خنده‌ای کودکانه گفت: «آخه مشت شما از مشت من بزرگتره!» خیلی از ما آدم بزرگ‌ها، حواسمان به اندازه‌ی یک بچه کوچک هم جمع نیست که بدانیم و مطمئن باشیم که مشت خدا از مشت آدم‌ها و وابستگی‌های اطراف‌شان بزرگتر است. 👤 کاترین پاندر
✨﷽✨ ✅زیبا تــرین پاسخ ها ✍مردی نزد امیرالمومنین (ع) آمده و گفت: از هفتاد فرسنگ دور به اینجا آمده ام تا هفت سوال از شما بپرسم: ➊چه چیز از آسمان عظیم تر است؟ ➋چه چیز از زمین پهناورتر است؟ ➌چه چیز از کودک یتیم ناتوان تر است؟ ➍چه چیز از آتش داغ تر است؟ ➎چه چیز از زمهریر سردتر است؟ ➏چه چیز از دریا بی نیازتر است؟ ➐چه چیز از سنگ سخت تر است؟ ✍حضرت علـی (ع) فرمودند: ①تهمت به ناحق از آسمان عظیم ترست. ②حق از زمین وسیع تر است. ③سخن چینی شخص نمام از کودک یتیم ضعیف تر است. ④آز و طمع از آتش داغ تر است. ⑤حاجت بردن به نزد بخیل از زمهریر سردتر است. ⑥بدن شخص با قناعت از دریا بی نیازتر است. ⑦قلب کافر از سنگ سخت تر است. 📚جامع الاخبار، فصل۵، فضائل امیرالمومنین (ع)
آنقدردریادل باش که ازچیزی نگران نشوی آنقدربزرگوارباش که خشمگین نگردی آنقدرنیرومندباش که ازچیزی نترسی وآنقدرراضی باش که به هیچ مشکلی اجازه خودنمایی ندهی
📔 آسیابانی پیر در دهی دور افتاده زندگی می کرد . هرکسی گندمی را نزد او برای آرد کردن می برد، علاوه بر دستمزد، پیمانه ای از آن را برای خود برمی داشت، مردم ده با اینکه دزدی آشکار وی را می دیدند ، چون در آن حوالی آسیاب دیگری نبود چاره ای نداشتند و فقط نفرینش می کردند. پس از چند سال آسیابان پیر، مُرد و آسیاب به پسرانش رسید. شبی پیرمرد به خواب پسران آمد و گفت: چاره ای بیاندیشید که به سبب دزدی گندم های مردم از نفرین آنها در عذابم... پسران هریک راه کار ارائه نمود. پسر کوچکتر پیشنهاد داد زین پس با مردم منصفانه رفتار کرده و تنها دستمزد می گیریم ؛ پسر بزرگتر گفت : اگر ما چنین کنیم ، مردم چون انصاف ما را ببینند پدر را بیشتر لعن کنند که او بی انصاف بود. " بهتر است هرکسی گندم برای آسیاب آورد دو پیمانه از او برداریم. با این کار مردم به پدر درود می فرستند و می گویند، خدا آسیابان پیر را بیامرزد او با انصاف تر از پسرانش بود." چنین کردند و همان شد که پسر بزرگتر گفته بود. مردم پدر ایشان را دعا کرده و پدر از عذاب نجات یافت و این وصیت گهر بار نسل به نسل میان نوادگان آسیابان منتقل شد و به نسل مسئولین ما رسید! ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💓 دوای دل زنگ زده 💓 👇دوای دل زنگ زده سه چیز است: ۱- تلاوت قرآن در سحرها ۲- استغفار در سحر ۳- دست کشیدن بر سر یتیم 👤
🍃🌺🍃🌺🍃 🔰 🔸بارکشی حرف بعضیا حرف میارن و میبرن حرفشون هم راسته ها امااا اماااا برای این بارکشی که موجب جدایی دو نفر یا خانواده و ... میشن، گناهکار محسوب میشن و ...🔥 تو قرآن اومده که میگه ⚡️وَیلُ لِکُلِ هُمزه⚡️: وای برعیب جوی سخن چین❗️ 🌹حضرت علی (علیه السلام): ⚡️ زشت ترین راستگویی ها سخن چینی است.⚡️ 🌹رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در وصیت به حضرت علی علیه السلام فرمودند : ⚡️همانا خداوند دروغ گفتن برای ایجاد صلح را دوست دارد و از راستی که مایه فساد شود، متنفر است.⚡️ 🌹رسول خدا(ص) می فرماید: ⚡️سخن چین وارد بهشت نمی شود. پس کسی برامون خبر از دیگری آورد حرفش رو قبول نکنیم و به اون کسی که خبر ازش آوردن گمان بد نبریم تا دفعه بعد دوباره پا نشه خبر از یکی دیگه برای یه نفر دیگه ببره حواسمون به این تیکه گوشت که اسمش زبونه باشه❗️❗️❗️ 📚وسائل الشیعه، ج 12، ص 252ت ح 16229 🌸الّلهُــمَّـ؏جــِّل‌لِوَلیِّــڪَ الفــَرَج