51.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 تهران خیابان ولیعصر/ خرداد ۱۴۰۲
✅ شناسایی و تذکر به متخلفین
♨️ تذکر رعایت حجاب به متخلفین و اخذ تصویر چهره افرادی که اصرار بر ارتکاب جرم دارند.
🔻 افرادی که از قانون سرپیچی کنند و حجاب را رعایت ننمایند، احراز هویت و به مرجع قضایی معرفی شدند
🔻حتی آقایونی که اخلال در فرآیند قانونی تذکر حجاب داشته باشند شناسایی و پرونده تحویل مراجع قانونی خواهد شد.
❇️«پیامبرگرامی اسلام (صلیالله علیه و آله و سلم)»:
فَوقُ كُلِّ ذِیبِرٍّ بِرٌّ حتّی یُقتلَ الرّجُلُ شهیداً فی سبیلِ الله.
❇️هر عمل نیکی، عملی نیکوتر از خود دارد مگر شهادت در راه خدا که نیکوتر عملی از آن وجود ندارد. (خصال، ج ١، ص ٨)
💢طراحی چهره شهید مظلوم امنیت
🌷محمد قنبری🌷
#علی_عسکری
رباعی های سروده شده در وصف شهید
1⃣این خاک حماسه و رشادت دارد
خرازی و باکری و همت دارد
دیدید شهید قنبری ثابت کرد
مردانه لیاقت شهادت دارد
✍شهرام _شارخی
2⃣دلواپس امنیت این بوم و بَر بود
سقف و ستون خانواده او پدر بود
بر تربت پاکش چنین باید نگارند..
«با دوستان مانوس و بر دشمن شرر بود»
✍ پدرام_ اکبری
3⃣بر بام ِ دلت نشسته خوش مرغِ سعادت
فرجام تو شد نیک و رسیدی به شهادت
در حفظ وطن خواب و قرار از تو جدا بود
سرمایه ی تو عشق و وفا بود و صداقت
✍فرح_یارمحمودی (صبا)
#پلیس_مجاهد
#زندگی_به_سبک_شهدا
#ترویج_فرهنگ_ایثار_و_شهادت
#پلیس_مظلوم_امنیت_محمد_قنبری
#تولید_عس_فارس_شهرستان_جهرم
✅کانال روابط عمومی پلیس
┄┅┅┅┅❁🇮🇷❁┅┅┅┅┄
🆔@PR_Police
💢پوستر | تصویری از حضور مردم باغلملک در تشییع پیکر شهید مظلوم محمد قنبری🌷
1⃣این خاک حماسه و رشادت دارد
خرازی و باکری و همت دارد
دیدید شهید قنبری ثابت کرد
مردانه لیاقت شهادت دارد
✍شهرام _شارخی
2⃣دلواپس امنیت، این بوم و بَر بود
سقف و ستون خانواده او پدر بود
بر تربت پاکش چنین باید نگارند..
«با دوستان مانوس و بر دشمن شرر بود»
✍ پدرام_ اکبری
3⃣بر بام ِ دلت نشسته خوش مرغِ سعادت
فرجام تو شد نیک و رسیدی به شهادت
در حفظ وطن خواب و قرار از تو جدا بود
سرمایه ی تو عشق و وفا بود و صداقت
✍فرح_یارمحمودی (صبا)
❇️«پیامبرگرامی اسلام (صلیالله علیه و آله و سلم)»:
فَوقُ كُلِّ ذِیبِرٍّ بِرٌّ حتّی یُقتلَ الرّجُلُ شهیداً فی سبیلِ الله.
❇️هر عمل نیکی، عملی نیکوتر از خود دارد مگر شهادت در راه خدا که نیکوتر عملی از آن وجود ندارد. (خصال، ج ١، ص ٨)
#پلیس_مجاهد
#زندگی_به_سبک_شهدا
#ترویج_فرهنگ_ایثار_و_شهادت
#شهید_مظلوم_امنیت_محمد_قنبری
#تولید_عس_فارس_شهرستان_جهرم
✅کانال روابط عمومی پلیس
┄┅┅┅┅❁🇮🇷❁┅┅┅┅┄
🆔@PR_Police
11.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 حضور همسر «شهید بیرامی» در منزل مدافع امنیت «شهید شاهملکی»
🔹همسر «شهید نادر بیرامی» از شهدای ناآرامیهای سال گذشته در منزل شهید مدافع امنیت «شهید شاهملکی» حضور یافت.
14.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢مراسم تشییع شهید مدافع امنیت رسول مهدوی پور در کوهدشت استان لرستان
رفاقت یعنی این دو رفیق باصفا
که فاصله شهادت شون
فقط یک روز بود ...
#شهید_بشیر_نظری
#شهید_علیاصغر_آتشین_صدف
✍️ #دمشق_شهرِ_عشق
#قسمت_بیستم
💠 اشکم تمام نمیشد و با نفسهایی که از گریه بند آمده بود، ناله زدم :«سعد شش ماه تو خونه زندانیم کرده بود! امشب گفت میخواد بره #ترکیه، هرچی التماسش کردم بذاره برگردم #ایران، قبول نکرد! منو گذاشت پیش ابوجعده و خودش رفت ترکیه!»
حرفم به آخر نرسیده، انگار دوباره #خنجر سعد در قلبش نشست که بیاختیار فریاد کشید :«شما رو داد دست این مرتیکه؟» و سد #صبرش شکسته بود که پاسخ اشکهایم را با داد و بیداد میداد :«این #تکفیری با چندتا قاچاقچی اسلحه از مرز #عراق وارد #سوریه شده! الان چند ماهه هر غلطی دلش میخواد میکنه و #داریا رو کرده انبار باروت!»
💠 نجاست نگاه نحس ابوجعده مقابل چشمانم بود و خجالت میکشیدم به این مرد #نامحرم بگویم برایم چه خوابی دیده بود که از چشمانم به جای اشک، #خون میبارید و مصطفی ندیده از اشکهایم فهمیده بود امشب در خانه آن نانجیب چه دیدهام که گلویش را با تیغ #غیرت بریدند و صدایش زخمی شد :«اون مجبورتون کرد امشب بیاید #حرم؟»
با کف هر دو دستم جای پای اشک را از صورتم پاک کردم، دیگر توانی به تنم نمانده بود تا کلامی بگویم و تنها با نگاهم التماسش میکردم که تمنای دلم را شنید و #مردانه امانم داد :«دیگه نترس خواهرم! از همین لحظه تا هر وقت بخواید رو چشم ما جا دارید!»
💠 کلامش عین عسل کام تلخم را شیرین کرد؛ شش ماه پیش سعد از دست او فرار کرده و با پای خودش به داریا آمده بود و حالا باورم نمیشد او هم اهل داریا باشد تا لحظهای که در #آرامش منزل زیبا و دلبازشان وارد شدم.
دور تا دور حیاط گلکاری شده و با چند پله کوتاه به ایوان خانه متصل میشد. هنوز طراوت آب به تن گلدانها مانده و عطر شببوها در هوا میرقصید که مصطفی با اشاره دست تعارفم کرد و صدا رساند :«مامان مهمون داریم!»
💠 تمام سطح حیاط و ایوان با لامپهای مهتابی روشن بود، از درون خانه بوی غذا میآمد و پس از چند لحظه زنی میانسال در چهارچوب در خانه پیدا شد و با دیدن من، خشکش زد. مصطفی قدمی جلو رفت و میخواست صحنهسازی کند که با خنده سوال کرد :«هنوز شام نخوردی مامان؟»
زن چشمش به من مانده و من دوباره از نگاه این #غریبه ترسیده بودم مبادا امشب قبولم نکند که چشمم به زیر افتاد و اشکم بیصدا چکید. با این سر و وضع از هم پاشیده، صورت زخمی و چشمی که از گریه رنگ خون شده بود، حرفی برای گفتن نمانده و مصطفی لرزش دلم را حس میکرد که با آرامش شروع کرد :«مامان این خانم #شیعه هستن، امشب #وهابیها به حرم #سیده_سکینه (علیهاالسلام) حمله کردن و ایشون صدمه دیدن، فعلاً مهمون ما هستن تا برگردن پیش خانوادهشون!»
💠 جرأت نمیکردم سرم را بلند کنم، میترسیدم رؤیای آرامشم در این خانه همینجا تمام شود و دوباره آواره #غربت این شهر شوم که باران گریه از روی صورتم تا زمین جاری شد. درد پهلو توانم را بریده و دیگر نمیتوانستم سر پا بایستم که دستی چانهام را گرفت و صورتم را بالا آورد.
مصطفی کمی عقبتر پای ایوان ایستاده و ساکت سر به زیر انداخته بود تا مادرش برایم #مادری کند که نگاهش صورتم را نوازش کرد و با محبتی بیمنت پرسید :«اهل کجایی دخترم؟»
💠 در برابر نگاه مهربانش زبانم بند آمد و دو سالی میشد مادرم را ندیده بودم که لبم لرزید و مصطفی دست دلم را گرفت :«ایشون از #ایران اومده!»
نام ایران حیرت نگاه زن را بیشتر کرد و بیغیرتی سعد مصطفی را آتش زده بود که خاکستر خشم روی صدایش پاشید :«همسرشون اهل سوریهاس، ولی فعلاً پیش ما میمونن!»
💠 بهقدری قاطعانه صحبت کرد که حرفی برای گفتن نماند و تنها یک آغوش #مادرانه کم داشتم که آن هم مادرش برایم سنگ تمام گذاشت. با هر دو دستش شانههایم را در بر کشید و لباس خاکی و خیسم را طوری به خودش چسباند که از خجالت نفسم رفت.
او بیدریغ نوازشم میکرد و من بین دستانش هنوز از ترس و گریه میلرزیدم که چند ساعت پیش سعد مرا در سیاهچال ابوجعده رها کرد، خیال میکردم به آخر دنیا رسیده و حالا در آرامش این #بهشت مست محبت این زن شده بودم.
💠 به پشت شانههایم دست میکشید و شبیه صدای مادرم زیر گوشم زمزمه کرد :«اسمت چیه دخترم؟» و دیگر دست خودم نبود که نذر #زینبیه در دلم شکست و زبانم پیشدستی کرد :«زینب!»
از اعجاز امشب پس از سالها نذر مادرم باورم شده و نیتی با #حضرت_زینب (سلاماللهعلیها) داشتم که اگر از بند سعد رها شوم، زینب شوم و همینجا باید به #نذرم وفا میکردم که در برابر چشمان #نجیب مصطفی و آغوش پاک مادرش سراپا زینب شدم...
#ادامه_دارد
#قسمت_بیستم
#دمشق_شهرِ_عشق
#تولیدی_عس_زنجان
10.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ شبی بهشتی با شهید مدافع امنیت ، در کوهدشت، لرستان
📌 وداع با پیکر پاک شهید مدافع وطن سرگرد "رسول مهدوی پور "
#شهید_رسول_مهدوی_پور
#پلیس_مجاهد
#پلیس_ترازانقلاب
#تولیدی_عس_لرستان