43.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ویژه برنامه پلیس تراز جامعه قرآنی ویژه ماه مبارک رمضان سال ۱۴۰۲
برنامه روز پنجم ماه مبارک رمضان + همراه مسابقه
#ماه_مبارک_رمضان
#پلیس_تراز_جامعه_قرآنی
#پلیس_مکتبی
#پلیس_ولایی
#پلیس_قرآنی
برای شرکت در مسابقه روز پنجم👇👇👇
این قسمت را لمس کنید
کانال رسمی دارالقــ♥ــرآن پلیس
🆔 @police_qhorani
گزارش تصویری از برگزاری آیین اختتامیه جشنواره فرهنگی هنری "گوهر فاطمی"در ستاد سازمان عقیدتی سیاسی انتظامی
این جشنواره با محورهای عکاسی،نقاشی،خوشنویسی،طراحی،تئاتر،فيلم کوتاه،سرود،شعر،دلنوشته،موشن گرافيک و استوری موشن برگزار شده بود. که در حال حاضر مراسم اختتامیه آن در ستاد سازمان در حال برگزاری است.
#از_عشق_تا_پاییز
این یه کرامت از مرتضی بود
که یه ادم از جنس خودش رو تو مسیر زندگیم قرار داد که میتونه راهنمای خوبی هنگام دلگرفتگی و سختی های دنیوی باشه
اون شب با محمدمهدی خیلی خوش گذشت
اون قدر که اصلا دوست نداشتم ازش جدا بشم. تو راه برگشت به خوابگاه بازم حرف زدیم. و از اینکه این چند سال چطور گذشت گفتیم و شنیدیم.
من و رسوند خوابگاه
از ماشین پیاده شدم دلم میخواست باز هم باهم بودیم. صحبتاش لحن صداشو همه و همه آرامش خاصی به من میداد انگار این بشر اشتباهی اومده روی زمین و تعلق داره به بهشتی که همه در موردش حرف میزنند
باهاش خداحافظی کردم و یه لبخند زدم و گفتم
-مواظب خودت باش
چن قدمی که دور شدم صداش من و جلب خودش کرد
-اسماعیل؟؟؟
بااشتیاق برگشتمو بهش نگاه کردم و گفتم
-جانم؟
-نمیشه بمونی؟
دلم میخواست بگم آره چرا که نه
اما......
-نه عزیزم همین الانم کلی دیرم شده فردا استادمون بیدار شه پوستمو کندس
سرشو انداخت پایین و باحسرت خاصی گفت
-باشه اما؟؟؟
-اما چی؟؟
-اما این و بدون......هیچی اصلا بیخیال
میدونستم چی میخواد بگه یه اخمی به چهرم گرفتم و تو دلم گفتم
-منم همینطور
محمدمهدی رفت و من رفتنشو تماشا کردم
درب خوابگاه رو هل دادم
اما باز نشد
واااای مگه ساعت چنده؟؟ یه نگاه به ساعتم انداختم و با یه دست کوبیدم تو سرم. ساعت یک و نیم شب بود. خدایا خاک بر سر شدم. جواب اقای صالحی رو چی بدم.
از یه طرف هم اصلا دوست نداشتم شب رو بیرون بخوابم. مونده بودم چکار کنم
گوشیمو از تو جیبم درآوردم تا به علیرضا زنگ بزنم تا بیاد پایین درو باز کنه
اما گفتم شاید خواب باشه بدخواب شه حقالناس میشه.
خواستم گوشیمو بذارم تو جیبم که یادم افتاد شب رو باید تو خیابون بخوابم. سریع شماره علیرضا رو گرفتم تا یه بوق خورد گوشی رو برداشت
-الو سلام
-سلام علی
-اصلا معلومه کجایی؟؟
-به خدا من اومدم در بستس چطور بیام تو
-به من چه که بستس میگی چکار کنم
-داداش بیا درو باز کن جبران میکنم
علی هم که فرصتطلب تا این و شنید گفت
-مثلا چطور؟؟
-مثلا؟؟..... اها با پیتزا موافقی
-چرا که نه صبر کن الان میام
کمتر از یه دقیقه علیرضا خودش و رسوند دم در و درب رو باز کرد
-اصلا معلوم هست کجایی
-حاج اقا چیزی نگفت
-چرا بابا همش از تو میپرسید منم گفتم رفتی حرم
-علیرضا!!!! چرا دروغ گفتی؟؟؟
-خیلی پر رویی جا تشکرته.؟ انتظار داشتی بگم اسماعیل با دوست جدیدش رفته تفریح اونم بگه اخی طفلی اشکال نداره بذار راحت باشه
-ممنونم علی من تو رو نداشتم چکار میکردم
از پله ها رفتیم بالا اروم و بیسروصدا که اقای صالحی بیدار نشه رفتیم تو اتاقمون بقیه بچهها خواب بودن
لباسمو عوض کردم و رو تخت دراز کشیدم علیرضا اومد بالای سرم
-خب تعریف کن کجا رفتین. اصلا فهمیدی این یارو کی بود
-آره یه فرشته تو لباس آدمها باید بودی میدیدی چقدر متین و باادب حرف میزد یه اسماعیل میگفت صد تا از پهلوش در میومد
-پس طرف جنتلمن بوده
-آره بابا حسابی تا حالا کسی اینقدر تحویلم نگرفته بود
-خوشبحالت حداقل یکی هست بخوادت
منم زیرکانه یه آهی کشیدم و گفتم
-چه فایده؟
علیرضا که حرفمو خونده بود باصدای بلند خندید و گفت
-بگیر بخواب تا نماز صبحت قضا نشده
علی رفت رو تخت خودش و منم با یه شب بخیر به پهلو شدم و پتو رو کشیدم رو سرم و تمام شب رو تو ذهنم مرور کردم.
نمیدونم چقدر طول کشید تا خوابم برد
باصدای اذان از خواب بیدار شدم
خیلی خوابم میومد حوصله نماز خوندن نداشتم با هزار سستی رفتم سمت سرویسهای بهداشتی و وضو گرفتم یه نماز به سرعت نور خوندم و دوباره رو تخت ولو شدم تازه چشمام گرم شده بود که صدای اساماس گوشیم بلند شد.
به خودم گفتم سر صبحی کی میتونه باشه حتما ایرانسله دوباره پیام داده به مسابقه دعوتم کنه . با بیحوصلگی گوشیمو برداشتم تا قفل صفش باز شد با دیدن اسم پیام فرستنده از جام پریدم خواب از سرم پرید. انگار یه دنیا انرژی بهم دادند.
محمدمهدی سرصبح پیام داده بود
باعجله پیامو باز کردم
-بیداری؟؟
-اره محمدجان بیدارم جانم درخدمتم
-هیچی خواستم بگم برای نماز خواب نمونی
-مرسی عزیزم نماز خوندم بازم ممنون که یادم بودی
دیگه پیامی نیومد
منم گوشیمو خاموش کردم و گرفتم خوابیدم
حدود ساعت هشت و نیم صبح بود که علیرضا اومد بالای سرم و بیدارم کرد
-پاشو خوابالو صبحانه بخور ساعت ۹ کلاس داریم
-علی جون من بیخیال شو خوابم میاد
-منم خوابم میاد ولی خب ساعت ۹ کلاس داریم چاره چیه؟
با غر زدن بخاطر اینکه وقت خوابمون کلاس گذاشتن از جام پاشدم و بعد شستن دست و صورت با علیرضا رفتم سلف و صبحانه خوردیم.
ساعت ۹ شد رفتیم کلاس
و طبق معمول من و علی باهم و کنار هم نشستیم . تمام مدت کلاس به دیشب فکر میکردم و اتفاقات شیرینی که گذشت و هنوز طعمش زیر زبونم بود.
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
#ازعشق_تاپاییز
#از_عشق_تا_پاییز
#خاطرات_یک_طلبه
#قسمت_چهارم
این داستان ادامه دارد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 این صوت هولناک، ندای قیامت از یک مسجد در غزّه است: یا اهلالاسلام...!!!!
اسباب قطع شده است، اتصالات قطع شده است، کمک و یاری از اهل زمین قطع شده است...
خدایا جز تو کسی باقی نمیماند...
ای اهل اسلام ...
┏━━ °•🖌•°━━┓
🏷مقام معظّم رهبری(مدّظلّه العالی) :
▪️امروز بسیاری از جوانان در دنیای اسلام، تشنهی حضور قهرمان هایی مثل شهید سلیمانیاند.
▪️امروز شهید سلیمانی در منطقه ی ما نماد امید و اعتماد به نفْس است ، نماد رشادت است ، رمز استقامت و پیروزی است.
#سردار_دلها
#تولیدی_شهرستان_اسلامشهر
#غرب_استان_تهران
گزارش تصویری از برگزاری آیین اختتامیه جشنواره فرهنگی هنری "گوهر فاطمی"در ستاد سازمان عقیدتی سیاسی انتظامی
این جشنواره با محورهای عکاسی،نقاشی،خوشنویسی،طراحی،تئاتر،فيلم کوتاه،سرود،شعر،دلنوشته،موشن گرافيک و استوری موشن برگزار شده بود. که در حال حاضر مراسم اختتامیه آن در ستاد سازمان با حضور حجتالاسلام والمسلمین سید علیرضا ادیانی رییس سازمان عقیدتی سیاسی انتظامی در حال برگزاری است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رزمایش مرکب #کمربند_امنیت دریایی۲۰۲۴ فصل جدیدی از دیپلماسی دفاعی جمهوری اسلامی ایران در منطقه را در راستای تقویت محور مقاومت گشود که هر آزادهای به این سیادت می بالد.
شبکههای خبری طی دو روز از ۵ مرحله حمله رژیم صهیونسیتی به مردم غزه در محل تجمع برای دریافت کمک غذایی خبر دادهاند! که منجر به شهادت و مجروحیت صدها تن شده است.
اما در مقابل رزمندگان محور مقاومت اعم از فلسطینی و لبنانی تنها نظامیان جنایتکار و تروریست صهیونیست را هدف قرار داده و به هلاکت رساندهاند.
این روایت، در عین تبیین مظلومیت مردم فلسطین، نشانگر اقتدار آنان و شکست رژیم صهیونیستی که قادر به شکار نظامیان محور مقاومت نیست و نهایت توانش منجر به کشتار زن و بچه و مردم عادی است.
#مقتدر_مطلوم