eitaa logo
روابط عمومی پلیس
5.6هزار دنبال‌کننده
49.7هزار عکس
14.6هزار ویدیو
200 فایل
لینک کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
جمعی از کارگران با امام خامنه‌ای دیدار کردند 🔹در دومین ماه از سال «مهار تورم، رشد تولید» و به مناسبت هفته کار و کارگر، جمعی از کارگران سراسر کشور صبح امروز با حضور در حسینیه امام خمینی(ره) با حضرت آیت‌الله خامنه‌ای دیدار کردند. 🔹این دیدار هم‌اکنون در حال برگزاری است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 رهبر انقلاب هم‌اکنون در دیدار کارگران: باید فرهنگ ثروتهای بادآورده در کشور متوقف شود/ درآمد باید با کار ارتباط مستقیم داشته باشد 🏷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگر زندگی کارگر ارتقاء پیدا کند وضع کشور ارتقاء می یابد 📹 رهبر انقلاب هم‌اکنون در دیدار کارگران: در کلام، همه از کارگر تعریف میکنیم، ولی تعریف زبانی کافی نیست؛ برای کارگران باید کار کرد. هم مسئول دولتی و هم کارآفرین و سرمایه‌گذار بدانند که اگر تلاش شد تا زندگی ارتقاء پیدا کند، وضع کشور ارتقاء پیدا خواهد کرد. وقتی کارگر دغدغه نداشته باشد، امنیت شغلی و رفاه داشته باشد و زندگی‌اش راحت بچرخد، کیفیت کار و محصول بالا خواهد رفت. 🏷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 رهبر انقلاب هم‌اکنون در دیدار کارگران: جامعه کارگری اعتراض دارد اما با دشمن هم مرزبندی کرده است ✏️ رهبر انقلاب: اعتراض‌هایی در محیط کارگری وجود داشته، بعضی از این اعتراضات تا جایی که بنده سراغ دارم اعتراضات به جایی بوده: اعتراض تاخیر حقوق، اعتراض واگذاری غلط... این کمک به نظام و دولت و آگاه کردن نظام است. هرجا هم در این چنین موارد دستگاههای مسئول دنبال قضیه رفتند، دیدند حق با اینهاست؛ منتهی در همین قضایا جامعه‌ی کارگری با دشمن مرزبندی کردند؛ نگذاشتند دشمن از این اعتراض سوء استفاده کند. حرکت کارگری این است. 🏷
🔰برداشت آزاد از نهم اردیبهشت سالروز انتشار رنج‌نامه مرحوم سید احمد خمینی خطاب به آیت الله منتظری یکی از شرایط حساس در طول دوران انقلاب اسلامی ، ماجرای عزل آیت‌الله منتظری از قائم‌مقامی رهبری کشور بود که امام در فروردین 1368 طی نامه‌ای به منتظری، وی را از قائم‌مقامی رهبری عزل می‌نمایند. پس از این ماجرا سید احمد که به مکاتبات و نامه‌های ارسال شده به بیت امام آگاهی داشت، شروع به نوشتن رنج‌نامه‌ای خطاب به آقای منتظری کرد. وی در مقدمه این نامه آورده است که: «از آنجا که در متن وقایع انقلاب خصوصاً در جزء جزء ماجرای حضرت‌عالی و برخورد گرم و صمیمانه حضرت امام با شما و تلاش معظم‌له برای نجاتتان از چنگال توطئه‌گران و نفوذی‌ها بودم فکر کردم اگر حقایق را بازگو نکنم به اسلام و انقلاب و امام و مردم خیانت کرده‌ام» آسید احمد آقا در ابتدا نامه را اینگونه آغاز می کند:«گرچه نگارش اين نامه براي کسي که عمري به جنابعالي عشق ورزيده است بسيار سخت و باورنکردني است ولي فقط براي اداي دين خود به امام ـ که مظلوم است ـ و همچنين براي خدمت به مردم که مشتاقانه طالب حقيقتند، به چنين نوشته اي دست زده ام.» وی انگیزه خود از نوشتن این نامه را اینگونه تشریح می کند:«ملاک نوشته من رضايت حق است و روشن شدن حقيقت و قدر مسلم اين است که پس از اين نوشته حرف و حديثها و تهمت ها از طرف همان طيفي که در اين نامه از آن سخن رفته است آسوده ام نگذارند ولي چه باک، هر چه در باره من بگويند پذيرايم ولي ناسزا مطالب اين نامه را تغيير نخواهد داد.» 💠نکات تحلیلی: 🔹همانطور که در سالهای اخیر مقام معظم رهبری فرمان جهاد تبیین را صادر فرمودند و آنرا فریضه فوری و قطعی عنوان کردند ، لزوم تبیین مسائل به خصوص مسائلی که عموم جامعه از آن بی خبر هستند از سوی خبرگان و مطلعین و افرادی که در متن وقایع بوده اند می تواند در واکسینه کردن جامعه در برابر انواع و اقسام شبهات و تردید افکنی ها و حتی قضاوت ها و انتخاب ها و... موثر باشد. 🔹اهمیت این تبیین تا بدانجاست که مرحوم آسید احمد بازگو نکردن آن را خیانت به اسلام ، انقلاب ، امام و مردم می داند.البته این تبیین الزاماتی دارد که در این رنج‌نامه نیز بدان اشاره شده است. تبیین بایستی برای خدمت به مردم و مشتاقان حقیقت و در نظر گرفتن رضایت حق و پیش دستی برای رفع سوء تفاهم ها و... صورت گیرد نه اغراض شخصی. 🔹حال هرچه این شبهات و تردید افکنی ها ستون اصلی نظام یعنی ولایت فقیه را هدف گرفته باشد، ضرورت تبیین بیش از پیش احساس می شود.همانگونه که آسید احمد آقا یکی از دلایل انتشار این رنج‌نامه را برای ادای دین به امام که مظلوم است، عنوان کرده است. 🔹امروزه با توجه به هجمه های گسترده رسانه های معاند در روایت های ناروا و تحریف شده از سیره سیاسی مقام معظم رهبری ، بر خواص و افرادی که در بطن وقایع تاریخی قرار دارند واجب است که برای ادای دین به مقام شامخ ولایت فقیه هم که شده ، جهادگرانه به این موضوع ورود کنند و غبار مظلومیت را از چهره این جایگاه بزدایند.و چه زیبا سردار دلها در وصیتنامه آسمانی خود خطاب به سیاسیون و علما فرمود:«من با عقل ناقص خود می‌دیدم برخی خنّاسان سعی داشتند و دارند که مراجع و علمای مؤثر در جامعه را با سخنان خود و حالت حق‌به‌جانبی به سکوت و ملاحظه بکشانند. حق واضح است؛ جمهوری اسلامی و ارزش‌ها و ولایت فقیه میراث امام خمینی (رحمة الله علیه) هستند و می‌بایست مورد حمایت جدی قرار گیرند. من حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای را خیلی مظلوم و تنها می‌بینم. او نیازمند همراهی و کمک شماست و شما حضرات با بیانتان و دیدارهای‌تان و حمایت‌های‌تان با ایشان می‌بایست جامعه را جهت دهید. اگر این انقلاب آسیب دید، حتی زمان شاه ملعون هم نخواهد بود، بلکه سعی استکبار بر الحادگری محض و انحراف عمیق غیر قابل برگشت خواهد بود.» 🔹در این بین، جهادگران تبیین نباید از تهمت ها و هجمه های احتمالی افشا شوندگان باکی به دل راه دهند و خطرات این روشنگری ها را پذیرا باشند که خداوند پاداش عظیمی را برای مجاهدان قرار داده است. ✍ سعید میرزایی
کلاسهای سواد آموزی شبانه و بدون محدوديت سنى در ایران قدیم اولین کلاسهای سوادآموزی در سال 1328 در ورامین برگزار شد. در سال 1335 برنامه تعلیمات اساسی دچار تغییراتی شد و عنوان "همه باسواد شویم" در دستور کار قرار گرفت.
📲💭 همچنان رزمنده وقت شناس میدان است و جور کپُ کرده‌ها را نیز می‌کشد. خدا قوت شهید زنده. 🇮🇷@ganndo 🇮🇷@ganndo
🌹اهدای عضو سرباز وظیفه فرماندهی انتظامی شهرستان اردبیل به بیماران نیازمند🌹 🌷در اقدامی خداپسندانه و با رضایت خانواده و پس از انجام اقدامات قانونی، اعضاء بدن "طاها منافیان" از سربازان فرماندهی انتظامی استان اردبیل که در سانحه تصادف با موتور سیکلت دچار مرگ مغزی شده بود؛ به بیماران نیازمند اهدا شد.🌷 🌹روحش شاد و یادش گرانی باد🌹
❇️ مراسم بدرقه و اعزام اولین کاروان کربلا اولی های کارکنان فرماندهی انتظامی استان چهارمحال و بختیاری 📌جمعه ۸ اردیبهشت ماه ✨✨✨✨✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 بیکاری منشا فساد است 🔹رهبر انقلاب: بسیاری از این آسیبهای اجتماعی ناشی از بیکاری است. اعتیاد مربوط به بیکاری است، فساد مربوط به بیکاری است، دزدی مربوط به بیکاری است، طلاق، انهدام خانواده‌ها مربوط به بیکاری است.
⭕️ شاید داستان اسب تروآ را شنیده باشید: ‼️ در تاریخ آمده است که وقتی یونانی ها با تروجانی ها وارد جنگ شدند، پس از محاصرهٔ بی ثمر تروآ، با بهره گیری از حیله ای جنگی پیکره ای عظیم از اسب ساختند تا مردانی منتخب را درونش پنهان کنند. یونانی ها اینطور وانمود کردند که آنجا را ترک کرده اند و تروجان ها اسب را به عنوان نشان پیروزی به داخل شهر بردند. آن شب نیروی یونانی از اسب خارج شد و دروازه های شهر را برای باقی ارتش یونانی که در تاریکی شب بازگشته بودند، گشود. ارتش یونانی با ورود و تخریب شهر تروآ،و با قتل عام تروجانی ها، با پیروزی قاطع به جنگ پایان داد.... ⚠️ واقعیت باشد یا افسانه، این داستان کار امروز رسانه های بیگانه با مردم سایر کشورهاست...⚠️
❀ ﴾﷽﴿ ❀ 📓فرازاول از خطبه ی۱۷۶نهج البلاغه 🔻🌟نصیحتهایی که خداوند بيان فرموده 💠 نصایح خداوند رابهره گيريد و از مواعظ و اندرزهاى او پند پذيريد و نصايح او را (با جان و دل) قبول کنيد ; 💠چه اين که خداوند با دليل هاى روشن، راه عذر را به روى شما بسته و حجّت را تمام کرده است. 💠اعمالى را که دوست دارد و آن چه را ناخوش دارد براى شما تبيين نموده است تا از آن ها تبعيّت کنيد و از اين ها دورى گزينيد ; 💠زيرا رسول خدا(صلى الله عليه وآله) مى فرمود: بهشت در ميان ناراحتى ها و دوزخ در ميان شهوات پيچيده شده است 💠 و بدانيد هيچ طاعتى نيست جز اين که انسان آن را با ناراحتى انجام مى دهد 💠 و هيچ معصيتى نيست جز اين که با شهوت (و علاقه) مرتکب آن مى شود. 💠 رحمت خدا بر کسى که خود را از شهوات جدا سازد و هواى نفس را مهار کند ; 💠 چرا که جلوگيرى از نفس سرکش از مشکل ترين کارهاست 💠 و اين نفس، همواره به گناه و هواپرستى ميل دارد.    ‌🗓شنبه ۹اردیبهشت ۱۴۰۲
نمونه ای از قوانین عجیب در اردوگاه منافقین ▪️ممنوعیت انتخاب رنگ لباس یا نظر دادن درباره آن ▪️گریه برای مرگ دوستان یا خانواده ▪️یادآوری هر خاطره ای از خانواده ▪️داشتن ریش یا دیر اصلاح کردن صورت جرم است ▪️هرگونه دوستی و صمیمیت دو نفره جرم است! 🔺بعد همین‌ها شعار آزادی سر میدن:(🧐
✅ هفت توصیه مقام معظم رهبری به فعالان فضای مجازی 1⃣ صبر 2⃣ حق 3⃣ امیدآفرینی 4⃣ بصیرت آفرینی 5⃣ تنبلی نکردن 6⃣ خسته نشدن 7⃣ ایستادگی. .
30.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢بهترین سرنوشت 🔹جشن ازدواج زوج جــوان بر ســرمزار شهید انتظـامـی سیدنورخدا موسـوی گلــزار شهــداخــرم آبــاد
💢 پلیس ایران با دختران پدرانه برخورد می‌کند 🔹تولیت آستان مقدس بانوی کرامت در دیدار فرمانده کل انتظامی کشور با بیان اینکه پلیس همانطور که با دختر خود در خانه صحبت می‌کند در برخورد با دختران دیگران هم پدرانه برخورد می‌کند، گفت: صحبت کوتاه پدرانه پلیس با دختران تأثیر فراوانی بر روی آنها دارد و یک پیام بین المللی هم دارد که پلیس ما برخلاف پلیس دیگر کشورها با مردم خود مهربانانه برخورد می کند.
💢 تصویری از تست حرکت روی باند (تاکسی) هواپیمای سیمرغ، بزودی شاهد یک ترابری ایرانی خواهیم بود و سپس آماده برای صادرات ✍️
مهاجرانی: سپاه از ارکان وحدت سرزمینی است «عطاءالله مهاجرانی» فعال سیاسی: 🔹در تظاهرات امروز لندن، بيشتر پرچم كردستان نمود داشت! وقتى حركت ژينا را تجزيه طلبانه تفسير مى‌كنند؛ داد و فرياد بر آرند كه دموكراسى نيست! 🔹شعار عليه سپاه پاسداران به عنوان نهاد تروريستى به اين دليل است كه سپاه از اركان وحدت ملى و وحدت سرزمينى است. انقلاب ژينا، باطنش تجزيه ايران ست. 🔹عده‌ای از ضدانقلاب و گروهک‌ها تجزیه‌طلب امروز با در دست گرفتن پرچم‌های تجزیه‌طلبانه و پرچم اسرائیل، علیه سپاه جمهوری اسلامی تجمع کردند. @
✍️ رمان 💠 مقابل پوتینش روی زمین افتاده بودم و هر دو دستم به هم بسته بود که با همه انگشتانم به خاک زمین چنگ می‌زدم و با هر نفس التماسش می‌کردم :«اگه و پیغمبر رو قبول داری، بذار من برم! مامان بابام منتظرن! تو رو خدا بذار برم!» لحظاتی خیره نگاهم کرد، طوری که خیال کردم باران در دل سنگش نفوذ کرده و به گمانم دیگر جز زیبایی‌ام چیزی نمی‌دید که مقابلم خم شد. 💠 نگاهش مثل شده و دیگر نه به صورتم که به زمین فرو می‌رفت و نمی‌دانستم می‌خواهد چه کند. دستش را به سرعت جلو آورد، زنجیر دستم را گرفت و با قدرت پیکرِ در هم شکسته‌ام را بلند کرد. دیگر نه نگاهم می‌کرد و نه حرفی می‌زد که با گام‌های بلندش به راه افتاد و مرا دنبال خودش می‌کشید. توانی به تنم نمانده و حریف سرعت قدم‌هایش نمی‌شدم که پاهایم عقب‌تر می‌ماند و دستانم به جلو کشیده می‌شد. 💠 من او بودم و انگار او از چیزی فرار می‌کرد که با تمام سرعت از جاده فاصله می‌گرفت و تازه متوجه شدم به سمت خاکریز کوتاهی می‌رود. می‌دانستم پشت آن خاکریز کارم را تمام می‌کند که با همه ناتوانی دستم را عقب می‌کشیدم بلکه حریف قدرتش شوم و نمی‌شد که دیگر اختیار قدم‌هایم دست خودم نبود. 💠 در هوای گرگ و میش مغرب، بی‌تابی‌های امروز مادر و نگاه منتظر پدرم هرلحظه مقابل چشمانم جان می‌گرفت و دیگر باید آرزوی دیدارشان را به می‌بردم که با هر قدم می‌دیدم به مرگم نزدیک‌تر می‌شوم. در سربالایی خاکریز با همه قدرت دستم را می‌کشید، حس می‌کردم بند به بند بدنم از هم پاره می‌شود و در سرازیری، حریف سرعتش نمی‌شدم که زنجیر از دستش رها شد و همان پای خاکریز با صورت زمین خوردم. 💠 تمام بدنم در زمین فرو رفته بود، انگار استخوان‌هایم در هم شکسته و دیگر نه فقط از که از شدت درد ضجه زدم. زنجیر اسارتم از دستانش رها شده بود که به سرعت برگشت و مقابلم روی زمین زانو زد، از نگاهش می‌چکید و حالا لحنش بیشتر از دل من می‌لرزید :«نترس!» و همین چشمان زخم خورده‌اش فرصت خوبی بود تا در آخرین مهلتی که برایم مانده از خودم کنم. 💠 مشت هر دو دست بسته‌ام را از خاک پُر کردم و با همه ترسی که در رگ‌هایم می‌دوید، به صورتش پاشیدم. از همان شکاف نقاب، چشمان مشکی‌اش از خاک پُر شد و همین تلاش کودکانه‌ام کورش کرده بود که با هر دو دست چشمانش را فشار می‌داد و از لرزش دستانش پیدا بود چشمانش آتش گرفته است. 💠 دوباره دستم را به طرف زمین بردم و این‌بار مهلت نداد که با یک دست، زنجیر دستانم را غلاف کرد و آتش چشمانش خنک نمی‌شد که با دست دیگر نقاب را بالا کشید تا خاک پلک‌هایش را پاک کند. در تاریکی هوا، سایه صورت مردانه و آفتاب سوخته‌اش که زیر پرده‌ای از خاک خشن‌تر هم شده بود، جان به لبم کرده و می‌ترسیدم بخواهد همین یک مشت خاک را بگیرد که تمام تنم از ترس می‌لرزید. 💠 رعشه دستانم را می‌دید و اینهمه درماندگی‌ام طاقتش را تمام کرده بود که دوباره بلند شد و مرا هم با خودش از جا کَند. تاریکی مطلق این بیابان بی‌انتها نفسم را گرفته بود، او با نور اندک موبایلش راه را پیدا می‌کرد و دیگر رمقی به قدم‌هایم نمانده بود که فقط با قدرت او کشیده می‌شدم تا بلاخره سایه ماشینی پیدا شد. 💠 در نور موبایلش با چشمان بی‌حالم می‌دیدم تمام سطح ماشین را با گِل پوشانده و فقط بخشی از شیشه مقابل تمیز بود که یقین کردم همین قفس گِلی، امشب من خواهد شد. در ماشین را باز کرد و جز جنازه‌ای از من نمانده بود که با اشاره دست، دستور داد سوار شوم. انگار می‌خواست هر چه سریعتر از اینجا کند که تا سوار شدم، در را به هم کوبید و به سرعت پشت فرمان پرید. 💠 حس می‌کردم روح از بدنم رفته و نفسی برایم نمانده بود که روی صندلی کنارش بی‌رمق افتاده و او جاده فرعی و تاریکی را به سرعت می‌پیمود. دیگر حتی فکرم کار نمی‌کرد و نمی‌دانستم تا کجا می‌خواهد این مرده متحرک را با خودش ببرد که تابلوی مسیر فلوجه ـ بغداد مشخص شد و پس از یک ساعت سکوت، بلاخره به حرف آمد :«دیگه برای شما امن نیست، می‌برمتون .» 💠 نمی‌فهمیدم چه می‌گوید و او خوب حال دلم را می‌فهمید که بی‌آنکه نگاهم کند، آهسته زمزمه کرد :«تا سیطره فلوجه هر لحظه ممکن بود با روبرو بشیم، برا همین نتونستم بهتون اعتماد کنم و حرفی نزدم تا وارد سیطره بغداد بشیم.»...