#نهج_البلاغه
📿وَحِفْظُ مَا فِي يَدَيْکَ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ طَلَبِ مَا فِي يَدَيْ غَيْرِکَ
🟤حفظ آنچه در دست دارى، نزد من محبوب تر از درخواست چيزى است که در دست ديگرى است
✍اشاره به اينکه بسيارند کسانى که بر اثر اسراف و تبذير اموال خود را از دست مى دهند و نيازمند به ديگران مى شوند و عزت و حيثيت خود را بر سر آن مى نهند. هر گاه انسان، اعتدال و اقتصاد را در زندگى از دست ندهد نيازمند به ديگران نخواهد شد، بنابراين توصيه مزبور هرگز به معناى دعوت به بخل نيست بلکه به معناى دعوت به ميانه روى و اعتدال و ترک اسراف و تبذير است.
📘#نامه_31
https://eitaa.com/nouralquran
♦️ بعد از زیر گرفتن مامور فداکار نیروی انتظامی با خودرو و به شهادت رسیدن یک انسان بیگناه در حین انجام وظیفه توسط پسر عموی ماه منیر مولایی، این که ماه منیر باعث تحریک و یا معاونت در قتل شده باشه وجود داره، اما در کمال تعجب هنوز هم سلبریتی های ملعون و منفور از این زن معلوم الحال حمایت میکنند!!
🔹 شقایق دهقان در پستی از این زن حمایت و با او همدردی کرده!
🔹 خانم دهقان جواب خون اون افسر مظلوم شهید وخانوادهاش روهم شما ها باید بدین.همین شماهایی که باعث این آشوبها وخون ریزیها هستین و مردم رو به جون هم انداختین!
#قوه قضائیه # برخورد قاطع
https://eitaa.com/PR_Police
حجت الاسلام والمسلمین سید علیرضا ادیانی
نماینده ولی فقیه در فراجا
جهاد در راه خدا یکی از میدان های آزمایش الهی است که مردان خدا با نثار جان خود به شایستگی از این امتحان ، سربلند بیرون آمده اند و شکوه وعظمت ایران اسلامی ، مرهون مجاهدت چنین دلیر مردانی است که در مکتب انسان ساز ولایت ، درس عشق ،ایثار و خدمت آموختند
#شهدای_فراجا
#پلیس_مجاهد
#پلیس_ترازانقلاب
#تولیدی_عس_ایلام
#پندانه
🖼 عشقبازی آینه 🖼
🪟خاصیت آینه، #بازتابدادن کامل تصویری است که در برابر آن قرار میگیرد. اگر آینه شکسته و یا محدب و مقعر نباشد، تصویری بینقص از اشیا ارائه میکند.
🌺عاشق حقیقی نیز #چهره کامل و بینقص معشوق را بازتاب میدهد و بهقول هوشنگ ابتهاج:
«آینه در عشقبازی صادق است
آینه یک دل نه، صد دل عاشق است»
❇️اگر آینهی فطرت انسان در اثر ضربت سنگ گناه، ترک برنداشته باشد و یا بهجهت حرکت در کژراههی عصیان، تحدّب و تعقّر نیافته باشد، همواره #قامت آراسته حقیقت را بازتاب خواهد بخشید.
🌸انسان کامل، آینهای است که تمام حقیقت #معشوق را در خود انعکاس میبخشد و انسانهای معمولی، تنها با نگاه به این آینه است که میتوانند به شناخت حقیقت ناب و بیپیرایه نایل گردند.
✅انبیا و اولیای الهی، آینههایی هستند که آفتاب وجود خداوند را #بازتاب میدهند.
#پندانه
#خاصیت_آینه
#بازتاب_دادن_کامل_تصویر
#انبیا_واولیاء_الهی_آینه_وجود_خداوند
#تولیدی_ع_س_فارس_شهرستان_جهرم
🌹روابط عمومی پلیس🌹
🆔@PR_Police
✍️ #دمشق_شهرِ_عشق
#قسمت_نوزدهم
💠 سری به نشانه منفی تکان داد و از #وحشت چشمانم به شوهرم شک کرده بود که دوباره پی سعد را گرفت :«الان همسرتون کجاست؟ میخواید باهاش تماس بگیرید؟»
شش ماه پیش سعد موبایلم را گرفته بود و خجالت میکشیدم اقرار کنم اکنون عازم #ترکیه و در راه پیوستن به #ارتش_آزاد است که باز حرف را به هوای حرم کشیدم :«اونا میخواستن همه رو بکشن...»
💠 فهمیده بود پای من هم در میان بوده و نمیخواست خودم را پیش رفیقش رسوا کنم که بلافاصله کلامم را شکست :«هیچ غلطی نتونستن بکنن!»
جوان از آینه به صورتم نگاهی گذرا کرد، به اینهمه آشفتگیام شک کرده بود و مصطفی میخواست آبرویم را بخرد که با متانت ادامه داد :«از چند وقت پیش که #وهابیها به بهانه تظاهرات قاطی مردم شدن، ما خودمون یه گروه تشکیل دادیم تا از حرم #سیده_سکینه (علیهاالسلام) دفاع کنیم. امشب آماده بودیم و تا دست به اسلحه شدن، غلافشون کردیم!»
💠 و هنوز خاری در چشمش مانده بود که دستی به موهایش کشید و با غیظی که گلویش را پُر کرده بود، خبر داد :«فقط اون نامرد و زنش فرار کردن!»
یادم مانده بود از #اهل_سنت است، باورم نمیشد برای دفاع از مقدسات #شیعیان وارد میدان شده باشد و از تصور تعرض به حرم، حال رفیقش به هم ریخته بود که با کلماتش قد علم کرد :«درسته ما #شیعههای داریا چارتا خونواده بیشتر نیستیم، اما مگه مرده باشیم که دستشون به #حرم برسه!»
💠 و گمان کرده بود من هم از اهل سنت هستم که با شیرینزبانی ادامه داد :«خیال کردن میتونن با این کارا بین ما و شما #سُنیها اختلاف بندازن! از وقتی میبینن برادرای اهل سنت هم اومدن کمک ما #شیعهها، وحشیتر شدن!»
اینهمه درد و وحشت جانم را گرفته بود و مصطفی تلخی حالم را با نگاهش میچشید که حرف رفیقش را نیمه گذاشت :«یه لحظه نگهدار سیدحسن!» طوری کلاف کلام از دستش پرید که نگاهش میخ صورت مصطفی ماند و بلافاصله ماشین را متوقف کرد، از نگاه سنگین مصطفی فهمید باید تنهایمان بگذارد که در ماشین را باز کرد و با مهربانی بهانه چید :«من میرم یه چیزی بگیرم بخوریم!»
💠 دیگر منتظر پاسخ ما نماند و به سرعت از ماشین پیاده شد. حالا در این خلوت با بلایی که سعد سرش آورده بود بیشتر از حضورش #شرم میکردم که ساکت در خودم فرو رفتم. از درد سر و پهلو چشمانم را در هم کشیده بودم و دندانهایم را به هم فشار میدادم تا نالهام بلند نشود که لطافت لحنش پلکم را گشود :«خواهرم!»
چشمم را باز کردم و دیدم کمی به سمت عقب چرخیده است، چشمانش همچنان سر به زیر و نگاهش به نرمی میلرزید. شالم نامرتب به سرم پیچیده بود، چادر روی شانهام افتاده و لباسم همه غرق گِل بود که از اینهمه درماندگیام #خجالت کشیدم.
💠 خون پیشانیام بند آمده و همین خط خشک خون روی گونهام برای آتش زدن دلش کافی بود که حرارت نفسش را حس کردم :«خواهرم به من بگید چی شده! والله کمکتون میکنم!» در برابر محبت بیریا و پاکش، دست و پایم را گم کرده و او بیکسیام را حس میکرد که بیپرده پرسید :«امشب جایی رو دارید برید؟»
و من امشب از #جهنم مرگ و کنیزی آن پیرمرد وهابی فرار کرده بودم و دیگر از در و دیوار این شهر میترسیدم که مقابل چشمانش به گریه افتادم.
💠 چانهام از شدت گریه به لرزه افتاده و او از دیدن این حالم طاقتش تمام شده بود که در ماشین را به ضرب باز کرد و پیاده شد. دور خودش میچرخید و آتش #غیرتش در خنکای این شب پاییزی خاموش نمیشد که کتش را درآورد و دوباره به سمت ماشین برگشت.
روی صندلی نشست و اینبار کامل به سمتم چرخید، صورت سفیدش از ناراحتی گل انداخته بود، رگ پیشانیاش از خون پُرشده و میخواست حرف دلش را بزند که به جای چشمانم به دستان لرزانم خیره ماند و با صدایی گرفته گواهی داد :«وقتی داشتن منو میرسوندن بیمارستان، تو همون حالی که حس میکردم دارم میمیرم، فقط به شما فکر میکردم! شب پیشش #خنجر رو از رو گلوتون برداشته بودم و میترسیدم همسرتون...»
💠 و نشد حرفش را تمام کند، یک لحظه نگاهش به سمت چشمانم آمد و دوباره #نجیبانه قدم پس کشید، به اندازه یک نفس ساکت ماند و زیر لب زمزمه کرد :«#خدا رو شکر میکنم هر بلایی سرتون اورده، هنوز زندهاید!»
هجوم گریه گلویم را پُر کرده و بهجای هر جوابی #مظلومانه نگاهش میکردم که جگرش بیشتر آتش گرفت و صورتش خیس عرق شد.
💠 رفیقش به سمت ماشین برگشته و دلش میخواست پای دردهای مانده بر دلم بشیند که با دست اشاره کرد منتظر بماند و رو به صورتم اصرار کرد :«امشب تو #حرم چی کار داشتید خواهرم؟ همسرتون خواست بیاید اونجا؟»...
#ادامه_دارد
#قسمت_نوزدهم
#دمشق_شهرِ_عشق
#تولیدی_عس_زنجان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 شهید حاج قاسم سلیمانی: شهدا نور هستند
🌷 #برای_شهید_ایران #شهید_محمد_قنبری
صبحتون شهدایی🌱
#عس_سیستان_و_بلوچستان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تا زمانی که یزدیان هستند، راه حسین بن علی بسته نیست...
هنوز مردان و زنانی، حسینی و زینبی در بین ما هستند که بلند و رسا اعلام کنند دین خدا بدون یار و یاور نیست.
#ایذه
#ش.ه.ید_امنیت
#قلعه_تل
#باغملک
#صیدون
#تولیدی_عس_مرکزی
از کسی که پسرش رو سپر بلای ضد انقلاب کرد چه انتظاری دارید؟!😡
#پایان_مماشات
#شهید_محمد_قنبری
#ایذه
#پلیس_ترازانقلاب
#تولیدی_عس_خراسان_رضوی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 مراسم وداع با پیکر شهید سرگرد "محمد قنبری"
🔹 لازم به ذکر است شهید سرگرد "محمد قنبری در حمله تروریستی شهرستان ایذه در ۲۱ خرداد ماه ۱۴۰۲ به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
شهید نامبرده دارای ۴فرزند (۳دختر و یک پسر) می باشد.
پیام تسلیت "علی اکبر حسینی محراب" در پی شهادت مدافع امنیت سرگرد محمد قنبری در ایذه
🔸متن پیام استاندار خوزستان به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
” ولاتحسبن الذین قتلو فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون”
شهادت مجاهدانه، شهید سروان محمد قنبری از شهدای راه تأمین نظم و امنیت جامعه، مایه تألم و تأثر فراوان شد. یاد و خاطره این مامور سرافراز و شهید مدافع حریم امنیت که جان خود را در راه ایجاد نظم و آرامش و مبارزه با اخلالگران امنیت جامعه در شهرستان ایذه در طبق اخلاص گذاشت، در خاطر مردم قدرشناس جاودانه خواهد ماند.
بیتردید درخت تنومند انقلاب اسلامی به برکت خون مطهر این شهدای گرانقدر، بالندهتر و باشکوهتر گشته و دشمنان کوردل ایران اسلامی، در دستیابی به آرزوی عبث خود برای دسیسهچینی به منظور ضربه زدن به نظام مقدس و میهن عزیزمان، همچون همیشه مأیوس و درمانده خواهند شد.
اینجانب شهادت این مدافع حریم امنیت وطن را به حضرت، ولی عصر (عج)، مقام معظم رهبری، مردم شریف استان خوزستان و صیدون و خانواده بزرگوارش صمیمانه تبریک و تسلیت عرض مینمایم و از درگاه خداوند سبحان برای این شهید والا مقام، رحمت واسعه، رضوان الهی و همنشینی با سرور و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین (ع) و برای خانواده مکرم و داغدار ایشان صبر جمیل و اجر جزیل خواهانم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رئیس تیم وکلای دفاع از صدام:هنگام بالا رفتن صدام از پله ها برای اعدام، افسران اطلاعاتی ایرانی فارسی صحبت می کردند تا اثبات کنند ما ایرانی ها تو را محاکمه می کردیم نه آمریکایی ها و این مجازات جنگ هشت ساله است...