eitaa logo
روابط عمومی پلیس
5.8هزار دنبال‌کننده
50هزار عکس
14.6هزار ویدیو
201 فایل
لینک کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
روزی‌که حال تهران خوب بود 🔹۲۶ خرداد سال ۱۳۹۴، ۱۷۶ غواص دفاع‌مقدس که با دست‌های بسته شهید شده بودند (در کنار ۹۴ شهید دیگر) در میدان بهارستان تهران تشییع شدند. حضور گسترده مردم، این روز را به یکی از روزهای به‌یادماندنی تهران تبدیل کرد. 🔷از میان ۵۰ هزار شهید گمنام دفاع‌مقدس، هم‌چنان ۳ هزار شهید تفحص و شناسایی نشده‌ است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹نماهنگ| شعرخوانی ترکی رهبرانقلاب درباره شهدای غواص ➕ بیانات رهبرانقلاب درباره شهدای غواص
💢 ژنرال بازنشسته ارتش رژیم‌ ‌صهیونیستی: اگر امروز به ایرانی‌ها حمله کنید، پاسخ آنها بسیار شدید و تند خواهد بود 🔹 هر بار که از مقامات ارشد اسرائیل اظهاراتی را می‌شنوم که تهدید واهی به نظر می‌رسد رعشه می‌گیرم. 🔹 وقتی تهدیدهای واهی می‌کنی مثل سگی میشوی که گاز نمی‌گیرد. 🔹 بیست سال است که دارید ایران را تهدید می‌کنید ولی اجرا نمی‌کنید. 🔹 ظاهراً نمی‌فهمید که اگر امروز به ایرانی‌ها حمله کنید، پاسخ آنها بسیار شدید و تند خواهد بود، اسرائیل را ویران خواهد کرد و ما آمادگی‌ آن را نداریم. ✍️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ روایت طنزآمیز حضرت امام (ره) از نوع شهادت شهید رجایی در مراسم تنفیذ ایشان 🔻اسمشو پیش بینی نمی گذارم. ولی خب شاید حضرت امام داشتند ایشون را از شهادتشون که 27 روز بعد از بیانات رخ داد، شوخی شوخی آگاه می کردند. شوخی ولی خدا را هم جدی بگیرید😅 🌹روابط عمومی پلیس🌹 🆔@PR_Police
. ♻️ دانش آموز سیزده ساله انگلیسی بخاطر پوشیدن جوراب کوتاه جریمه شد. به اولیویا دانش آموز ۱۳ ساله انگلیسی گفته شد قوزک پاش معلومه و اینکار باعث حواس پرتی و عدم تمرکز معلم و دانش آموزان میشه و سه روز او را به مدرسه راه ندادند. این قوانین در حالی در کشورهای غربی اجرا می‌شود که تمام رسانه‌های آنها و همچنین مزدوران فارسی زبان بر خلاف این ترویج می شود. خانواده های ایرانی که جورابهای کوتاه دخترانشان را بافرهنگی می دانند. اندکی تفکر
بوقت حاج قاسم این عکس حاج‌قاسم سلیمانی‌ست در خیابانهای پایتخت ایتالیا يُرِيدُونَ لِيُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ... خواستند نور خدا را با دهان‌هایشان خاموش كنند، در حالى كه خداوند كامل كننده نور خويش است، هرچند كافران ناخشنود باشند.(صف ۸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😇 قدمت آمریکا و درختان دانشگاه شهید بهشتی 🤨 کاری به اشتباه بودن و نبودن اظهارنظر خانم جمیله علم‌الهدی (همسر رئیس‌جمهور)، درباره سن درختان دانشگاه شهید بهشتی ندارم. 😏 همین‌که ایشان، خواسته یا ناخواسته، جریان غرب‌گرا را به تکاپو انداخته که ناچار شوند با رجوع به تاریخ و استناد به سال تأسیس دانشگاه و تصاویر قدیمی موجود از آن، قدمت آمریکای غصب‌شده توسط کریستوبال کُلُنِ اسپانیایی (همان کریستف کلمب) را نسبت به درختان این دانشگاه ثابت کنند، یعنی «مدینهٔ آمال غرب‌زدگان (آمریکا)، قدمت چندانی ندارد که اگر داشت، آن‌قدر بدیهی بود که نیازمند این‌همه به‌تکاپو افتادن جهت اثبات آن، نبود». 😐 ضمن این‌که در زمان رسمیت‌یافتن و اعلام استقلال آمریکا در سال ۱۷۸۳م (که محصول هولوکاست آمریکایی و بزرگ‌ترین نسل‌کشی تاریخ بشر با کشتار قریب به ۱۰۰میلیون از بومیان محلی است)، به گواه تاریخ معاصر، درختانی با قدمت هزارساله در ایران، موجود بودند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میگن نه روسری نه تو سری اما روسری سرنخه و توسری فقط یه بهونه... داستانی که اینا شروع کردن ، تازه سر نخه و ته نخ ، فاجعه ایه که اینجا داره ازش حرف میزنه... ملتی که قرار بود با لاله زار، فیلم فارسی، جشن هنر و کاخ جوانان شود، کرد و بیش از ۲۵۰ هزار داد... حالا یک عده فریب خورده ، یک جنبشی راه انداخته اند ، اسمش را گذاشته اند انقلاب... شهید نمی دهند ، چون اصلا اعتقادی به شهادت ندارند. یک عده به اصطلاح هم در ظاهر انقلابی اند اما در باطن به همان فکر میکنند که آنها نیز... توییت ها و موضع گیری هایشان ، باطنشان را لو می دهد. این را کسی باقی نمانده که نداند و آنها را نشناسد. اما خواستم بگویم ، دست همان بیش از ۲۵۰ هزار ، و دعایشان برای نگاه داشتن آن ، کافیست . آن انقلاب جنسش از خون و نور است . این انقلاب تازه از تخم در آمده ، اما جنسش از پلاستیک و هرزگی ست. و‌ اما ، آن کجا و این کجا !
🔷 جزئیات انهدام تیم اشرار مسلح در شهرستان هامون ♦️سردار جلیلیان فرمانده انتظامی سیستان وبلوچستان: با انجام کار دقیق اطلاعاتی مشخص شد تیمی از اشرار مسلح با خودرو های پژو حامل مهمات جنگی به قصد ضربه زدن به امنیت و انجام عملیات خرابکارانه در سطح استان فعال شده اند. ♦️از همان لحظات ابتدایی، تیم هایی متشکل از نیروهای اطلاعاتی، سپاه و انتظامی، رصد، تعقیب و مراقبت این تیم از اشرارمسلح را در دستور کار قرار دادند. ♦️اعضای این تیم مسلحانه که با خودرو پژو بدون پلاک در یکی از منطقه شهرستان هامون در حال تردد بودند متوجه حضور ماموران شده و درگیری مسلحانه آغاز و سپس به سمت روستاهای شهرستان هامون متواری می شوند. ♦️در ادامه عملیات اشرار مسلح در یکی از روستا‌ها محاصره و با آتش سنگین نیرو‌های امنیتی روبه رو شده که درجریان  این درگیری ۲ نفر شرور مسلح به هلاکت می‌رسد.   ♦️در پاکسازی منطقه درگیری و در اقدام به موقع و کار اطلاعاتی گسترده ماموران انتظامی موفق شدند ۴ نفر از عوامل مرتبط با این تیم اشرار مسلح رل شناسایی و در اقدامی هماهنگ و منسجم در واکنش سریع ماموران انتظامی شهرستان هامون در مناطق روستای اطراف هامون دستگیر می‌شوند. ♦️با توجه به کشف مقادیر زیادی انواع  مهمات جنگی  شامل نارنجک، فشنگ گرینوف، فشنگ کلاش و دیگر مهمات جنگی از این تیم مسلح، دراین عملیات یکی از بسیجیان منطقه به نام اردشیر خطیبی به فیض شهادت نائل آمد و دو نفر دیگر از نیرو‌های بسیجی مجروح شده و به مراکز درمانی منتقل می‌شوند. ♦️سردار جلیلیان ضمن تبریک و تسلیت شهادت این بسیجی مدافع امنیت به مردم شهید پرور استان گفت: با توجه به دستگیری ۴ نفر از اشرار مسلح این تیم تحقیقات در این خصوص همچنان ادامه دارد.
✍️ 💠 کنار حوض میان حیاط صورتم را شست، در آغوشش مرا تا اتاق کشاند و پرده را کشید تا راحت باشم و ظاهراً دختری در خانه نداشت که با عذر تقصیر خواست :«لباس زنونه خونه ما فقط لباسای خودمه، ببخشید اگه مثل خودت خوشگل نیس!» از کمد کنار اتاق روسری روشن و پیراهن سبز بلندی برایم آورد و به رویم خندید :«تا تو اینا رو بپوشی، شام رو می‌کشم!» و رفت و نمی‌دانست از پهلو هر حرکت چه دردی برایم دارد که با ناله زیر لب لباسم را عوض کردم و قدم به اتاق نشیمن گذاشتم. 💠 مصطفی پایین اتاق نشسته بود، از خستگی سرش را به دیوار تکیه داده و تا چشمش به من افتاد کمی خودش را جمع کرد و خواست حرفی بزند که مادرش صدایمان کرد :«بفرمایید!» شش ماه بود سعد غذای آماده از بیرون می‌خرید و عطر دستپخت او مثل رایحه دستان بود که دخترانه پای سفره نشستم و باز از گلوی خشکم یک لقمه پایین نمی‌رفت. 💠 مصطفی می‌دید دستانم هنوز برای گرفتن قاشق می‌لرزد و ندیده حس می‌کرد چه بلایی سرم آمده که کلافه با غذا بازی می‌کرد. احساس می‌کردم حرفی در دلش مانده که تا سفره جمع شد و مادرش به آشپزخانه رفت، از همان سمت اتاق آهسته صدایم کرد :«خواهرم!» 💠 نگاهم تا چشمانش رفت و او نمی‌خواست دیدن این چهره شکسته دوباره زخم را بشکافد که سر به زیر زمزمه کرد :«من نمی‌خوام شما رو کنم، شما تو این خونه آزادید!» و از نبض نفس‌هایش پیدا بود ترسی به تنش افتاده که صدایش بیشتر گرفت :«شاید اونا هنوز دنبالتون باشن، خواهش می‌کنم هر کاری داشتید یا هر جا خواستید برید، به من بگید!» از پژواک پریشانی‌اش ترسیدم، فهمیدم این کابووس هنوز تمام نشده و تمام تنم از درد و خستگی خمیازه می‌کشید که با در بستر خواب خزیدم و از طنین بیدار شدم. 💠 هنگامه رسیده و من دیگر زینب بودم که به عزم از جا بلند شدم. سال‌ها بود به سجده نرفته بودم، از خدا خجالت می‌کشیدم و می‌ترسیدم نمازم را نپذیرد که از شرم و وحشت سرنوشتم گلویم از گریه پُر شده و چشمانم بی‌دریغ می‌بارید. نمازم که تمام شد از پنجره اتاق دیدم مصطفی در تاریک و روشن هوا با متانت طول حیاط را طی کرد و از در بیرون رفت. در این خانه دلم می‌خواست دوباره بخوابم اما درد پهلو امانم را بریده و دیگر خوابم نمی‌برد که میان بستر از درد دست و پا می‌زدم. 💠 آفتاب بالا آمده و توان تکان خوردن نداشتم، از درد روی پهلویم کز کرده و بی‌اختیار گریه می‌کردم که دوباره در حیاط به هم خورد و پس از چند لحظه صدای مصطفی دلم را سمت خودش کشید :«مامان صداش کنید، باید باهاش حرف بزنم!» دستم به پهلو مانده و قلبم دوباره به تپش افتاده بود، چند ضربه به در اتاق خورد و صدای مادر مصطفی را شنیدم :«بیداری دخترم؟» شالم را با یک دست مرتب کردم و تا خواستم بلند شوم، در اتاق باز شد. 💠 خطوط صورتم همه از درد در هم رفته و از نگاهم ناله می‌بارید که زن بیچاره مات چشمان خیسم ماند و مصطفی تمام شده بود که جلو نیامد و دستپاچه صدا رساند :«می‌تونم بیام تو؟» پتو را روی پاهایم کشیدم و با صدای ضعیفم پاسخ دادم :«بفرمایید!» و او بلافاصله داخل اتاق شد. دل زن پیش من مانده و از اضطرار نگاه مصطفی می‌فهمید خبری شده که چند لحظه مکث کرد و سپس بی‌هیچ حرفی از اتاق بیرون رفت. 💠 مصطفی مقابل در روی زمین نشست، انگشتانش را به هم فشار می‌داد و دل من در قفس سینه بال بال می‌زد که مستقیم نگاهم کرد و بی‌مقدمه پرسید :«شما شوهرتون رو دوست دارید؟» طوری نفس نفس می‌زد که قفسه سینه‌اش می‌لرزید و سوالش دلم را خالی کرده بود که به لکنت افتادم :«ازش خبری دارید؟» 💠 از خشکی چشمان و تلخی کلامش حس می‌کردم به گریه‌هایم کرده و او حواسش به حالم نبود که دوباره پاپیچم شد :«دوسش دارید؟» دیگر درد پهلو فراموشم شده و طوری با تندی سوال می‌کرد که خودم برای شدن پیش‌دستی کردم :«من امروز از اینجا میرم!» 💠 چشمانش درهم شکست و من دیگر نمی‌خواستم سعد شوم که با بغضی قسمش دادم :«تورو خدا دیگه منو برنگردونید پیش سعد! من همین الان از اینجا میرم!» یک دستم را کف زمین قرار دادم تا بتوانم برخیزم و فریاد مصطفی دلم را به زمین کوبید :«کجا می‌خواید برید؟» شیشه محبتی که از او در دلم ساخته بودم شکست و او از حرفم تمام وجودش در هم شکسته بود که دلم را به محکمه کشید :«من کی از رفتن حرف زدم؟»...
🔅 ✍ به‌دنبال کسب فضایل اخلاقی باش 🔹دو تا کارگر گرفته بودم واسه اثاث‌کشی. گفتن 40 تومن، من هم چونه زدم شد 30 تومن. 🔸بعد از پایان کار، توی اون هوای گرم سه تا 10تومنی دادم بهشون. یکی از کارگرا 10 تومن برداشت و 20 تومن داد به اون یکی. 🔹گفتم: مگه شریک نیستید؟ 🔸گفت: چرا، ولی اون عیالواره، احتیاجش از من بیشتره. 🔹من هم برای این طبع بلندش دوباره 10 تومن بهش دادم. تشکر کرد و دوباره 5 تومن داد به اون یکی و رفتن. 🔸داشتم فکر می‌کردم هیچ‌وقت نتونستم این‌قدر بزرگوار و بخشنده باشم. 🔹همه می‌تونن پولدار بشن. اما همه نمی‌تونن بخشنده باشن. پولدارشدن مهارته؛ اما بخشندگی، فضیلت. 🔸باسوادشدن مهارته؛ اما فهمیدگی، فضلیت. 🔹همه بلدن زندگی کنن. اما همه نمی‌تونن زیبا زندگی کنن. زندگی عادته؛ اما زیبازیستن، فضیلت. 📡 درصورت ممکن برای☝️نفر ارسال نمایید. ✅کانال روابط عمومی پلیس          ┄┅┅┅┅❁🇮🇷❁┅┅┅┅┄ 🆔@PR_Police
✍ 27 خرداد روز جهاد کشاورزی 👈روز شجاع ترین مردان ایثارگر؛ سنگرسازان بی سنگر..جهادگران خستگی ناپذیر بر همه امت انقلابی و شهیدپرور مبارک باد..
🌹تصویر حاج قاسم سلیمانی در دستان ژنرال کهنه کار تشریفات کاخ ریاست جمهوری کوبا ♦️امام خمینی و امام خامنه ای با ما چه کردند.به ما شجاعت طوفان بودن را دادند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙 بشنوید | این معیارهای طاغوتی را دور بریزید 🌸حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: 👇 🔸چرا بايد بعضى از دخترهايى كه مؤمن هستند، باسوادند، با فرهنگند، اهل دين هستند، به جرم اینکه يك مقدار سنّشان بالا رفته يا چندان از زيبايى بهره‌اى ندارند، از نعمت ازدواج و تشكيل خانواده و نعمت تربیت فرزند محروم بمانند. 🔸خوشا به‌حال آن فرزندى كه در دامن چنين زنان پاكى پرورش پيدا كند. خوشا به‌حال آن مردى كه چنين زن پاك و مقدّسى در خانه داشته باشد. اين معيارهاى طاغوتى را دور بريزيد. پدرها! مادرها! تقواى خدا پيشه كنيد در امر ازدواج. 🌻 ۱۳۵۹/۰۸/۰۷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپ بیست و هشتمین دوره مسابقات قرآن کریم ویژه کارکنان پایور و وظیفه فرماندهی انتظامی استان سیستان و بلوچستان