eitaa logo
روابط عمومی پلیس
5.6هزار دنبال‌کننده
49.6هزار عکس
14.6هزار ویدیو
199 فایل
لینک کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻پیامبر رحمت (ص): یَا عَلِیُّ! تَمَنَّی جَبْرئِیلُ اَنْ یَکُونَ مِنْ بَنِی آدَمَ بِسَبْعِ خِصَالٍ : وَ هِیَ الصَّلَوه فِی الْجَمَاعَه وَ مُجَالَسَتُهُ الْعُلَمَاءَ وَالصُّلْحُ بَیْنَ الاِثْنَیْنِ وَ اِکْرَامُ الْیَتِیمِ وَ عِیَادَة الْمَرِیضِ وَ تَشْیِیعُ الْجَنَازه وَ سَْقیُ الْمَاءِ فِی الْحَجِّ فَاحْرُصْ عَلَی ذَلِکَ؛ 🔻ای علی! جبرئیل به سبب هفت خصلت، آرزو داشت که از فرزندان آدم باشد. آن صفتها عبارت است از: نماز را به جماعت خواندن، همنشینی با علماء، آشتی دادن بین دو نفر، احترام نهادن (و خدمت به)یتیم، عیادت بیمار، تشییع جنازه کردن و آب دادن در حج. پس برحفظ این صفتها حریص باش. 📚 المواعظ العددیه، ص۱۹۵ https://eitaa.com/PR_Police
حجت‌الاسلام والمسلمین سید علیرضا ادیانی رئیس سازمان عقیدتی سیاسی انتظامی کشور در جلسه اخوت ستاد سازمان عقیدتی سیاسی انتظامی: شایسته است ماه ذی الحجه را به سبب اعیاد و موالید خجسته، ماه ولایت و امامت بدانیم. حجت‌الاسلام والمسلمین ادیانی گفت: ارتباط ها و پیوند ها در اسلام بر اساس اخوت و برادری است. البته برادری که بر اساس ایمان و اعتقاد باشد. قرآن کریم می فرماید: انما المؤمنون اخوه. آن اخوت و برادری مورد تایید و تکریم اسلام است که بر اساس ایمان و اعتقاد و اخلاص باشد. چه خوب است که همه ما در روابط فردی و خانوادگی و سازمانی و اجتماعی، برخورد و ارتباط برادرانه و دلسوزانه ای داشته باشیم. ادیانی افزود: بر همین اساس، مؤمنان نسبت‌ به‌ سرنوشت همدیگر مسئولیت دارند و باید همدیگر را به خیر و خوبی و صلاح دعوت نمایند. چون همه با هم برادرند. رئیس سازمان عقیدتی سیاسی انتظامی کشور اظهار داشت: از شاخصه های مهم پلیس مکتبی و تراز انقلاب اسلامی این است که هم باید باهم برادر باشند و روحیه اخوت در یگان های انتظامی موج بزند و هم برخورد و رفتار برادرانه و محبت آمیزی با آحاد مردم داشته باشند. یکی از راه‌های نهادینه سازی رفتار برادرانه این است که انسان هم انس دائمی با نماز دبه ویژه نماز جماعت اول وقت و هم با قرآن داشته باشند که این دو اصل واقعأ انسان ساز و در تلطیف روح و اصلاح رفتار انسان اثربخش است. https://eitaa.com/PR_Police
امام یکهو از جاش بلند شد، همه تعجب کردند...!! در یکی از این دیدارها بود که تا امام خمینی آمد توی اتاق و روی صندلی نشست، شهید حسن باقری اجازه خواست با دوربینی که خودش آورده بود، دو سه عکس یادگاری بگیرد. امام گفت: «چه ایرادی داره پسرم؟!» یکی از محافظ‌ها که اشاره کرد فلش دوربین برای چشم امام خوب نیست، حسن لامپ اتاق را روشن کرد تا عکس‌ها خراب نشود. زود سه چهار عکس پشت سر هم گرفت و نشست روی زمین. سکوت بر اتاق حاکم شد. آقای محسن رضایی آماده‌ی ارائه‌ی گزارش بود که امام از روی صندلی بلند شد. همه همراه او بلند شدند و با تعجب به هم نگاه کردند. امام از کنار فرماندهان رد شد و رفت طرف کلید برق و چراغ را خاموش کرد. در آن وقت روز نیازی به لامپ نبود، اما برای همه‌مان جالب بود که چرا هیچ‌کس به این قضیه توجه نداشت جالب‌تر آن‌که چرا امام به کسی دستور نداد چراغ‌ها را خاموش کند و خودش شخصا بلند شد و کلید را زد. مراقبت از اعمال، بویژه اسراف را از امام یاد بگیریم
💢 عکس دیدنی از این روزهای تهران و پاریس ✍️
💢 فقط با دیدن استوری های پرستو صالحی میشه فهمید چقدر رویا های براندازا با واقعیت متفاوته 🔹 واقعیت اینه که ترکیه گرونی و تورم بیداد میکنه 🔹 واقعیت اینه که یه کنسرت ساده رفتن برای افراد مثل آرزو شده 🔹 ولی برانداز اینا رو نمیبینه نمیفهمه و باور نمیکنه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بله دوستان بچه شیعه اینجوریه.... 🔺بعد از برپایی یه جشن بزرگ و کلی شادی. نوبت جمع کردن وسیله‌ها و زباله‌هاست! اینو بفرستید برا اونایی که میگفتن اینم از جشناشون و عکس خیابان زباله ریخته رو پست و توییت میکردن اینم بگم برای یک جشن میلیونی که چند صد میلیون، آب و غذا و خوراکی توزیع میشه، کثیف شدن زمین طبیعیه، چون چندصد هزار کودک تو این جشن حضور داشتن، بالاخره از دستشون میفته. مهم بعدشه که خیلی جاها اینطوری خودجوش خودشون تمیز کرد
✅رژه باشکوه هوایی و زمینی کارکنان هوانیروز ارتش در برابر امام خمینی ره 🔰۱۹ تیر ماه سالروز حماسه آفرینی‌های هوانیروز ارتش جمهوری اسلامی ایران
🔰حجت‌الاسلام والمسلمین سيدعلیرضاادیانی : ازشاخصه های مهم پلیس مکتبی و تراز انقلاب اسلامی اين است که بایدبا هم برادر باشند و روحیه اخوت دریگان های انتظامی موج بزند و هم برخورد ورفتاربرادرانه ومحبت آمیزی باآحادمردم داشته باشند.
👆تا سال ۱۹۱۹ استفاده از کودکان سیاهپوست جهت طعمه قراردادن برای تمساح توسط شکارچیان اروپایی و آمریکایی در ایالت‌های ساحلی آمریکا رایج بود. ♦️بچه‌های سیاهپوست را به زور از مادرشان جدا کرده و به عنوان طعمه زنده جهت شکار در حوالی محل زندگی تمساح‌ها قرار می‌دادند و ... سپس اگر بچه را زنده به مادرش برمی‌گرداندند در ازای اینکار ۲ دلار انعام می‌دادند! ♦️مجله تایمز در سال ۱۹۰۸ پرده از این جنایت برداشت. تازه تمبرشم چاپ کردن یادگاری بمونه 😔
📸 تصادف عجیب در سلماس 🔹راننده خودروی MVM اتومات بجای ترمز ، با فشار پدال گاز ، وارد خانه مسکونی در کوچه 11 خیابان حافظ سلماس شده و باعث مصدومیت 3 نفر شد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کارشناس صهیونیست در شبکه دولتی صدای آمریکا: 🔺اسرائیل شدیدا درگیر مسائل مختلف داخلی و خارجی است، هرگز به خاطر "الیزابت تسورکوف" (جاسوس زن رژیم صهیونیستی) خودش را وارد جنگ جدید نمی‌کند! 🔺اسرائیل مخصوصا در این شرایط بغرنج، موجودیت خود را برای یک نفر به خطر نمی‌اندازد!
: 🔰نمــازِ عشــق دو رکعت است، 1⃣ رکعتِ اول در دنیــا 2⃣ رکعتِ دوم در جنتِ لقاءالله ✅وضوی آن صحیح نیست 🔻مگــر با  ..🌷 التماس_دعا ✅کانال روابط عمومی پلیس          ┄┅┅┅┅❁🇮🇷❁┅┅┅┅┄ 🆔@PR_Police
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢دقیقاً به این دلایل نمی‌خواهند که «جشن غدیر» پُررنگ شود… آن‌ها که از چنین تحولات و تغییراتی واهمه دارند، طبیعی است برای کم‌رنگ‌کردن مراسمات پُرشوری نظیر «جشن ۱۰کیلومتری غدیر» تلاش کنند و دست‌وپا بزنند و از ترافیک تا … بهانه گیری کنند.
✍️ 💠 ابوالفضل از خستگی نفس کم آورده و دلش از غصه غربت می‌سوخت که همچنان می‌گفت :«از هر چهار تا مرز اردن و لبنان و عراق و ترکیه، وارد سوریه میشن و ارتش درگیره! همین مدت خیلی‌ها رو که دستگیر کردن اصلاً سوری نبودن!» سپس مستقیم به چشمان مصطفی نگاه کرد و با خنده تلخی خبر داد :«تو درگیری‌های حلب وقتی جنازه تروریست‌ها رو شناسایی می‌کردن، چندتا افسر و هم قاطی‌شون بودن. حتی یکی‌شون پیش‌نماز مسجد ریاض بود، اومده بوده سوریه بجنگه!» 💠 از نگاه نگران مصطفی پیدا بود از این لشگرکشی جهانی ضد کشورش ترسیده که نگاهش به زمین فرو رفت و آهسته گفت :«پادشاه داره پول جمع می‌کنه که این حرومزاده‌ها رو بیشتر تجهیز کنه!» و دیگر کاسه صبر مادرش هم سر رفته بود که مظلومانه از ابوالفضل پرسید :«میگن آمریکا و می‌خوان به سوریه حمله کنن، راسته؟» و احتمال همین حمله دل ابوالفضل را لرزانده بود که لحظه‌ای ماتش برد و به تنهایی مرد هر دردی بود که دلبرانه خندید و خاطرش را تخت کرد :«نه مادر! اینا از این حرفا زیاد می‌زنن!» 💠 سپس چشمانش درخشید و از لب‌هایش عصاره چکید :«اگه همه دنیا بخوان سوریه رو از پا دربیارن، و ما سربازای مثل کوه پشت‌تون وایسادیم! اینجا فرماندهی با (علیهاالسلام)! آمریکا و اسرائیل و عربستان کی هستن که بخوان غلط زیادی کنن!» و با همین چند کلمه کاری کرد که سر مصطفی بالا آمد و دل خودش دریای درد بود که لحنش گرفت :«ظاهراً ارتش تو داریا هم چندتاشون رو گرفته.» و دیگر هم امن نبود که رو به مصطفی بی‌ملاحظه حکم کرد :«باید از اینجا برید!» 💠 نگاه ما به دهانش مانده و او می‌دانست چه آتشی زیر خاکستر داریا مخفی شده که محکم ادامه داد :«ان‌شاءالله تا چند روز دیگه وضعیت تثبیت میشه، براتون یه جایی می‌گیرم که بیاید اونجا.» به‌قدری صریح صحبت کرد که مصطفی زبانش بند آمد و ابوالفضل آخرِ این قصه را دیده بود که با لحنی نرم‌تر توضیح داد :«می‌دونم کار و زندگی‌تون اینجاس، ولی دیگه صلاح نیس تو داریا بمونید!» 💠 بوی افطاری در خانه پیچیده و ابوالفضل عجله داشت به برگردد که بلافاصله از جا بلند شد. شاید هم حس می‌کرد حال همه را بهم ریخته که دیگر منتظر پاسخ کسی نشد، با خداحافظی ساده‌ای از اتاق بیرون رفت و من هنوز تشنه چشمانش بودم که دنبالش دویدم. روی ایوان تا کفشش را می‌پوشید، با بی‌قراری پرسیدم :«چرا باید بریم؟» قامتش راست شد، با نگاهش روی صورتم گشت و اینبار شیطنتی در کار نبود که رک و راست پاسخ داد :«زینب جان! شرایط اونجوری که من فکر می‌کردم نشد. مجبور شدم تو این خونه تنهات بذارم، ولی حالا...» که صدای مصطفی خلوت‌مان را به هم زد :«شما اگه می‌خواید خواهرتون رو ببرید، ما مزاحمتون نمیشیم.» 💠 به سمت مصطفی چرخیدم، چشمانش سرد و ساکت به چهره ابوالفضل مانده و از سرخی صورتش حرارت پیدا بود. ابوالفضل قدمی را که به سمت پله‌های ایوان رفته بود به طرف او برگشت و با دلخوری پرسید :«یعنی دیگه نمی‌خوای کمکم کنی؟» مصطفی لحظه‌ای نگاهش به سمت چشمان منتظرم کشیده شد و در همان یک لحظه دیدم ترس رفتنم دلش را زیر و رو کرده که صدایش پیش برادرم شکست :«وقتی خواهرتون رو ببرید پیش خودتون، دیگه به من نیازی ندارید!» 💠 انگار دست ابوالفضل را رد می‌کرد تا پای دل مرا پیش بکشد بلکه حرفی از آمدنش بزنم و ابوالفضل دستش را خوانده بود که رو به من دستور داد :«زینب جان یه لحظه برو تو اتاق!» لحنش به حدی محکم بود که خماری خیالم از چشمان مصطفی پرید و من ساکت به اتاق برگشتم. مادر مصطفی هنوز در حیرت حرف ابوالفضل مانده و هیچ حسی حریف مهربانی‌اش نمی‌شد که رو به من خواهش کرد :«دخترم به برادرت بگو بمونه!» و من مات رفتار ابوالفضل دور خودم می‌چرخیدم که مصطفی وارد شد. 💠 انگار در تمام این اتاق فقط چشمان مرا می‌دید که تنها نگاهم می‌کرد و با همین نگاه، چشمانم از نفس افتاد و او یک جمله از دهان دلش پرید :«من پا پس نکشیدم، تا هر جا لازم باشه باهاتون میام!» کلماتش مبهم بود و خودش می‌دانست آتش چطور به دامن دلش افتاده که شبنم روی پیشانی‌اش نم زد و پاسخ تعجب مادرش را با همان صدای گرفته داد :«ان‌شاءالله هر وقت برادرشون گفتن میریم زینبیه.» 💠 و پیش از آنکه زینبیه به آرامش برسد، سوریه طوری به هم پیچید که انبار باروت داریا یک شبه منفجر شد. هنوز وارد شهر نشده و که از قبل در لانه کرده بودند، با اسلحه به جان مردم افتادند...
💢اعدام قاتل و متجاوز به عنف در کرج 🔹حکم اعدام یک زندانی در کرج، پس از تایید دیوان عالی کشور، اجرایی شد. این مرد به اتهام دو جنایت و تعرض به زن شوهردار محکوم به مرگ شد و حکم اعدام او اجرایی شد. مرد جوانی که که در اقدامی جنون‌آمیز به زن‌برادر همسر خود تجاوز کرده و او و شوهرش را کشته بود، اعدام شد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔞 بابت پخش این محتوا عذرخواهم یه عده کلی پول خرج میکنن میرن خارج که تو کلاب‌های شبانه، زنان هوس‌باز براشون رقص میله برن؛ غافل از اینکه تو تئاترهای داخلی کشور خودمون داره این اتفاق بدون میله رخ میده! بعد همین بازیگران زن به جمهوری اسلامی میگن حکومت طالبانی! جرات دارید برید تو کابل این تئاتر سخیف رو اجرا کنید، اگه سالم برگشتید بعد باهم حرف میزنیم😄
🚨تکذیب آتش‌زدن مغازه‌های افغانستانی‌ها در سراوان فرماندار سراوان: 🔹متاسفانه ساعتی قبل خبری به دروغ و با هدف برهم زدن آرامش مردم در شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌های معاند مبنی بر آتش زدن چند باب مغازه متعلق به اتباع کشور افغانستان در سراوان منتشر شده که این مسئله صحت ندارد. 🔹با افرادی که بخواهند نظم و امنیت شهر و آرامش خاطر مردم را بر هم بزنند برخورد قاطعی خواهد شد.