eitaa logo
پرورشی‌ ناحیه‌ یک
2.8هزار دنبال‌کننده
18.2هزار عکس
7.8هزار ویدیو
1.6هزار فایل
قرآن، عترت و نماز @sayedhadi63 فرهنگی هنری @Majlesi_ac سازمان دانش آموزی @AlZ120 سلامت @khoshgoftar13750 پیشگیری از آسیب های اجتماعی @iahosin تربیت بدنی @Rezaei110 مشاوره @s_meftah اردوها و فضاهای پرورشی @Mr_lajevardi نظرات، انتقادات، پیشنهادات @AlZ120
مشاهده در ایتا
دانلود
پرینوش بهمئی.pdf
221.4K
🔰 🔹 برگزیدگان کشوری سال ۱۴۰۱-۱۴۰۰
5.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دید آرامی ، نشد آشفته او... ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 💢 پرورشی ناحیه یک 🆔@Parvareshin1 ╚══🍃🌺🍃══╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فایل word 13 دی 1403.docx
161.4K
فایل word درس هایی از قرآن موضوع: سیره و سخن امام باقر علیه‌السلام تاریخ پخش: ۱۳ دی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 💢 پرورشی ناحیه یک 🆔@Parvareshin1 ╚══🍃🌺🍃══╝
تاریخ 13 دی1403pdfفایل.pdf
4.21M
فایل pdf درس هایی از قرآن موضوع: سیره و سخن امام باقر علیه‌السلام تاریخ پخش: ۱۳ دی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 💢 پرورشی ناحیه یک 🆔@Parvareshin1 ╚══🍃🌺🍃══╝
51.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فایل ویدیویی درس هایی از قرآن موضوع: سیره و سخن امام باقر علیه‌السلام تاریخ پخش: ۱۳ دی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 💢 پرورشی ناحیه یک 🆔@Parvareshin1 ╚══🍃🌺🍃══╝
فایل صوتی 13 دی ماه1403.mp3
7.58M
فایل صوتی درس هایی از قرآن موضوع: سیره و سخن امام باقر علیه‌السلام تاریخ پخش: ۱۳ دی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 💢 پرورشی ناحیه یک 🆔@Parvareshin1 ╚══🍃🌺🍃══╝
سؤالات درس هایی از قرآن موضوع: سیره و سخن امام باقر علیه‌السلام تاریخ پخش: ۱۳ دی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 💢 پرورشی ناحیه یک 🆔@Parvareshin1 ╚══🍃🌺🍃══╝
🔮🔮🔮🔮🔮🔮🔮🔮🔮 💢✍خوابی که سردار پس از شهادت سردار دیدن : ♻️هیجان‌زده پرسیدم: «آقا مهدی مگه تو شهید نشدی؟همین چند وقت پیش،‌ توی جاده‌ی سردشت…» حرفم را نیمه‌تمام گذاشت. اخم كوتاهی كرد و چین به پیشانی‌اش افتاد. بعد باخنده گفت: «من توی جلسه‌هاتون . مثل اینكه هنوز باور نكردی شهدا زنده‌ن.» عجله داشت. می‌خواست برود. یك بار دیگر چهره‌ی درخشانش را كاویدم. حرف با گریه از گلویم بیرون ریخت: «پس حالا كه می‌خوای بری، لااقل یه پیغامی چیزی بده تا به رزمنده‌ها برسونم.» رویم را زمین نزد. 💠قاسم، من خیلی كار دارم، باید برم. هرچی می‌گم زود بنویس. 💢هول‌هولكی گشتم دنبال كاغذ. یك برگه‌‌ی كوچك پیدا كردم. فوری خودكارم را از جیبم درآوردم و گفتم: «بفرما برادر! بگو تا بنویسم.»بنویس: «سلام، ‌من در جمع شما هستم» 🔶همین چند كلمه را بیشتر نگفت. موقع خداحافظی، با لحنی كه چاشنیِ التماس داشت، گفتم:‌ «بی‌زحمت زیر نوشته رو امضا كن.» برگه را گرفت و امضا كرد. كنارش نوشت: « » نگاهی بهت‌زده به امضا و نوشته‌ی زیرش كردم. باتعجب پرسیدم: «چی نوشتی آقامهدی؟ تو كه سید !» اینجا بهم مقام . 🔶🔹از خواب پریدم. موج صدای آقامهدی هنوز توی گوشم بود؛ «سلام، من در » 📚برشی از کتاب “تنها؛ زیر باران” روایتی از حاج قاسم سلیمانی درباره شهید مهدی زین الدین ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 💢 پرورشی ناحیه یک 🆔@Parvareshin1 ╚══🍃🌺🍃══╝