eitaa logo
کانال پاتـــــوق دوستـــــان
2.4هزار دنبال‌کننده
118.9هزار عکس
84.4هزار ویدیو
263 فایل
سلام وعرض ادب واحترام خدمت شما سروران وبزرگواران کانال پاتوق بهترین جملات زیبا, مذهبی , واشعار وبهترین جملات ناب لینک کانال @Patoghedoostanha
مشاهده در ایتا
دانلود
✍ هوالکریم ............................................. ای کریم ابن کریم ای ماه شبهای مدینه یوسف زیبای یثرب ، دلربای بی قرینه ای پناه و مأمنِ بی یاوران زار و خسته کِی شَرر زد بر دل پر عاطفه با زهر کینه بحر لطف و عشق و احسان بود آن قلب رئوفت چون رضا شد ،خون کند دریای مهرت،آن لعینه شاعری بی ذوق و شوقم ، غرق در آمالِ ابیات طَبع من گل کرده اما باغمت در این زمینه گر بگویندم چه داری از غم و عشق و مَوَدَّت پاسخ آرم با حَسن سرشارم از هر سه گزینه آرزو دارم ببینم گُنبد زردت وَلیکن سنگ صحن غربتت را میزنم هردم به سینه گر تهیدستم که تا صحنی بسازم روی خاکت میکنم اما به عشقت جان ناقابل هزینه من تمام همّ و غمّم روضهء سمّ و جگر بود خود اشارت کردی اما بر لب باب سکینه ناخدای کشتی آزادگی ، باری حسین است حک نموده یا حسن را ناخدا بر این سفینه 🌴💎🌹💎🌴
✍هوالکریم ........................................................ نسیـمی معطّــر وزیــدن گـرفـت از گلستـان شمیـم رهــایـی نشسـته بـه دلهــایِ مستـان در ایـن بُـرهـه از تشنـه کـامـی گلهـای شیـدا امیـد اسـت ابـر عطـوفـت ببــارد بـه بستـان به گوش دلت بشنو ای عاشق حضرت عشق صـدای خـوشـی می رسـد از میـانِ نَیـستان شب است و شد آماج دشمن چـراغ هدایـت ولـی عنقـریـب آیـد آن مــاه شـادِ شبستـان همـه عـالمـان و همـه زاهـدان در حضـورش بیننـد و آمـوزش از ابتــدا ، از دبستــــان * * * * * * * * * نسیـم کرامـت وزیدن گـرفـت از خراسان شیـاطیـن شـدند از طلـوع عـدالت هراسـان به مستضعفان جهان باید این مـژده را داد نــدای انــالمـهدی از مکّــه مـی آیــد آســان 🌴🌹💎💎🌹🌴
✍هوالکریم .............................................. کبوتر هم نیَم تا اینکه مهمان تو باشم نگشتم لایق کویت ، که دربان تو باشم من از نالایقی دورم ، از این دوری پریشان چه می شد قطرهء اشکی به چشمان تو باشم بگفتم اشک و سخت است از برایم اشک چشمت چه می شد خال بر لب های خندان تو باشم چه خوب است از تو بودن ، با تو بودن تا نهایت چه می شد دانه ای از صفّ مژگان تو باشم ببخش آقا ، زیاده خواه و طمّاعم ولیکن چه می شد زینتی بر روی دستان تو باشم سر گلدسته و گنبد طلا میبالد امّا چه می شد ذرّهء خاک شبستان تو باشم درِ دارالشّفایت را ملائک میپرستند چه می شد چون مریضی تحت درمان تو باشم رمیده این دلم چون آهویی از تیر صیاد پناهم ده که ایّامی به دامان تو باشم الا ای عالم آل محمد ، جان فدایت خوشم چون کودکی اندر دبستان تو باشم 🌴💎🌹💎🌴
✍هوالکریم ......................................................................... وای اگر که پرده بر دارد خدا از کار ما می شود قطعاً کساد این رونق بازار ما قلب برخی سالم امّا قلب یک عدّه مریض می شود سِر ها عیان از سالم و بیمار ما مؤمن از فاسق گریزان می شود از روی شرم فاسدی بهتر شود آنگاه از بسیار ما بعد از عمری سجده های آنچنانی ناگهان کافری تف میکند بر چهره و رخسار ما دل اگر بی غش نباشد یا خدا رسواش کرد می شود دشمن، یقینا گر بفهمد یار ما بعد مردن جسم هامان از تنفر بر زمین بی کفن می ماند آنجا از سر کردار ما چونکه پرده افتد از سوء تفاهم های عقل یار می گردد کسی که بوده در پیکار ما گر که ستّار العیوب از ما نپوشد عیب ها رو به نابودی رود ، گنجینه ی آثار ما بیم دارم از همان لحظه که در صحرای حشر می کند شیطان فرار از حیلت رفتار ما عیب مردم را مکن فاش ای سراپا عیب ونقص وای اگر افشا شود روزی همه اَسرار ما 🌴💎🌹💎🌴 ادامه دارد...
تو را در عادیات و تین ، تو را در هَل أتی ، در شمس تو را در حج ، تو را در بایِ بسم الله می بینم 🌴💎🌹💎🌴
✍هوالکریم ......................................................................... به هر جا می روم ای جان ، تو را همراه می بینم تو را در دشت و در دریا ، تو را در ماه می بینم تو را در کهکشانها ، در زمین ، در کوه و اقیانوس تو را در جنّت الاعلی ، تو را ای شاه می بینم تو را در عادیات و تین ، تو را در هَل اَتی ، در شمس تو را در حج ، تو را در بایِ بسم الله می بینم تو را در رَمی ، در میقات ، در سعی و صفا ، در بیت تو را در شام و در یثرب ، تو را دلخواه می بینم تو را در سامرا، در کاظمین، در مشهد و شیراز تو را در قم ، تو را در کربلا ، صد آه می بینم تو را در کوچه های کوفه، در بازار نامردان تو را تنها ، میان مردمی گمراه می بینم تو را در قلب اهلِ انتظار آری ، تو را ای عشق تو را در جمکران حتی کنار چاه می بینم چنان دلبسته ام کردی به مهر خود که می دانی به زیبایی ، تو را در آینه گه گاه می بنیم 🌴💎🌹💎🌴
عید هنگامِ سحر ، مرغِ دلم پرواز کرد سمت ایوان نجف ، سَیرِ ادب آغاز کرد از کران تا به کران مرغِ سحر همراه دید آسمان ذکر علی را به سُرور آواز کرد ماه رقصان و سپهری که سراسر شاد بود طائران را به سرود ِ طَربش دمساز کرد خیلِ عاشق به نجف بود ، به صحن افتاد چشم قبلِ گلبانگ اذان بود ، که عشق اعجاز کرد تا به ایوانِ طلا ، مرغِ دلم آرام ، رفت چونکه بنشست زمین ، شوقِ ضمیر ابراز کرد دست بر سر به ادب گفت ، سلام ارباب جان ناگهان پرده ای از لطف و عطایش باز کرد شاعری از وسطِ جمعِ گُلی احضار شد جشنِ عیدِ علوی را به غزل ممتاز کرد شاعرش را صِله بخشید به من هم آب داد شانه ام را بگِرفت و سرِ من را ناز کرد بیتی از من به لب آورد ، مرا تبریک گفت شاعر اینجا سخن از حال خوشش ایجاز کرد مرغِ دل ، صبح به پایانِ سفر هشیار شد مرغکان را ملکی بدرقه تا اهواز کرد ‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌ •••┈✾~❀♥️❀~✾┈••• ❤️@Patoghedoostanha❤️ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌ •••┈✾~❀♥️❀~✾┈••• کانال پاتوق
حاجتم را برده بودم صحن سقّای حسین شد اشاره جانب ِ باب الحوائج ، کاظمین ‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌ •••┈✾~❀♥️❀~✾┈••• ❤️@Patoghedoostanha❤️ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌ •••┈✾~❀♥️❀~✾┈••• کانال پاتوق
مژده یاران جشنِ میلادِ عزیزِجعفر است حضرت موسای کاظم ، یک علی دیگر است هفتمـین بـابِ فیـوضـات الــهی در جهان شمسِ تابانِ ششم از نسل شمس حیدر است ‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌ •••┈✾~❀♥️❀~✾┈••• ❤️@Patoghedoostanha❤️ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌ •••┈✾~❀♥️❀~✾┈••• کانال پاتوق
وقتی حسین را با حسن در صحنه آورد وقتی که جانش را به همراه خودش کرد وقتی که عشق مرتضی در قلب او بود وقتی که آمد با دلِ مردانه آن مرد وقتی خدایش را به لب میخواند احمد وقتی به میدان شد نبی با قلب پر درد وقتی میـان عرصه زهــرا را رسانید آن را که با جان و دلش با ناز پرورد هر کس که دید این صحنه را با ترس و وحشت گفت اُسقفِ نجران به گوشش تند برگرد آری خدا با نقشهء زیبای خود زود کرد آتش دیرینهء این فتنه را سرد ‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌ •••┈✾~❀♥️❀~✾┈••• ❤️@Patoghedoostanha❤️ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌ •••┈✾~❀♥️❀~✾┈••• کانال پاتوق
گهواره گر چه در غم طفل رباب است شرمنده ی گهواره امّا مشک آب است گفتا بیا مادر که حصر آب بشکست تا دید و از خجلت دل دریا کباب است ‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌ •••┈✾~🌹🖤🌹~✾┈••• 🖤@Patoghedoostanha🖤 ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌ •••┈✾~🌹🖤🌹~✾┈••• کانال پاتوق
عمری برای کدخدا زحمت کشیدید از قندهار و کابل امّا دل دَریدید خود بر شمارید از برای غرب وحشی خشخاش نَه ، از لاله هاتان چند چیدید ؟ گیرم کمر بستید بر خدمت به دشمن اینک چرا دل از ولایت ها  بریدید ؟ با هموطن هاتان چه کردید ای جماعت ؟ اینگونه از عفوّ عمومی نا امیدید با اضطراب و دلهره تا خطّ پرواز رفتید شاید چون منافق ها پریدید ! بردیدامان بر آن هواپیمای شیطان از آسمان  افتاده و در گل تپیدید . ‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌ •••┈✾~💞💞❤️💞💞~✾┈••• 🌹❤️@Patoghedoostanha❤️🌹 ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌ •••┈✾~💞💞❤️💞💞~✾┈••• کانال پاتوق
آن دل که غم ِ تو را ندارد سنگ است با شمر و شبث طبیعتش همرنگ است وآنکس کـه نخوانَدَت بـه دل ، ثار الله با ذات خدا به صبح و شب در جنگ است ‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌ •••┈✾~💞💞❤️💞💞~✾┈••• 🌹❤️@Patoghedoostanha❤️🌹 ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌ •••┈✾~💞💞❤️💞💞~✾┈••• کانال پاتوق
"ستاره ای بدرخشید و ماه عالم شد" جَنان به یُمن قدومش جَمیل و خرّم شد جهان به عشق وجودش چنان گلی بشکفت به دیدگانِ ملائک دو چشمه شبنم شد زمین به شوقِ فروغش به رقص ، در آمد زمان اسیرِ جمالِ رسولِ اعظم شد قمر خجل شد از انوار چهرهءِ قدسیْش وَ شمس ، پرده نشینِ صفاش کم کم شد سحاب ، تشنهءِ لب های جانِ افلاک و سپهر ، عاشقِ مِهرِ حضرتِ خاتم شد یتیمِ اُمّیِ مکّه ، به اذنِ بی همتا به سِرِّ ذاتِ مُنزَّه ، بصیر و مَحرم شد امین و احمد و محمود و مصطفی، به به عزیز ِ آمنه یاران شفیعِ آدم شد محمدآمده دنیا ، حبیب ِ یزدان و وَلیّ ِ موسِي و نوح و مسیحِ مریم شد ستاره ای بدرخشید و ماه عالم شد انیس و مونس این قلب های پر غم شد 🌴💎🍁💎🌴
🌹🌸🌻✧❁﷽❁✧🌻🌸🌹 بارها دیدی که در حقت بدی کردم ترحم کرده ای در جواب اشتباهاتم، کرم بر عکس مردم کرده ای هی طلب  کردم در این بی راهه ها،دور از تو بودن را ولی باز هم گفتی بیا با من  ، فلانی راه را گم کرده ای 🌴💢🌴 🌴💎🍁💎🌴
🌴💢🌴 خبر دارم ، خبر داری عزیزم سخت بیمارم یقین دارم که میدانی که شب تا صبح بیدارم من از ایام تکراری، ندارم دلخوشی جز تو دعا کردم طبیبانه شبی آیی به دیدارم نگاهم کن، نگاهت کیما سازد از این ویران چو بی تو کمتر از آن سنگ لای جرز دیوارم من از عشق تو طبعم کرده گل، سرشار از شعرم چنان که عدّه ای دائم گمان کردند، بیکارم برایت از جوانی و از عمر خود گذشتم تا توّهم کرده باشم مثل خوبان اهل ایثارم اگر چه انتظارت را کشیدن بهترین حسّ است ولی از روزگار ِ بی تو بودن سخت بیزارم 🌴🌹💎🌹🌴
✧❁﷽❁✧ روضه یِ بازو و طـفل و میخ درب شــعله ای بر جان عالــــم مــیکشد 🌴🏴🌴
🌻✧❁﷽❁✧🌻 آنکه رو را می گرفت از پیر نابینای شهر سیلی از نامحرمان خورده میان کوچه ها 🌴🏴🌴🏴🌴 🔻🔻🔻 🔻🔻
🌴❄️🌴 یک حال خوشی داده مُقدَّر بسرایم قسمت شده از حضرت مادر بسرایم درمانده ام و لایقِ وصفش که نباشم یـارب مددی کن که نِکـوتر بسـرایـم گلواژه عطا کن به من ای صاحب واژه می خواهم از آن سورهء کوثر بسرایم لطفـی بنمــا بـــر دل زنگـــار گرفتـه صیقـل بـده از مــاهِ منــوّر بســرایم آلوده ام از بـوی گنــاهـان و تغـافـل عطرم بـزن از یـاسِ معطّـر بسـرایـم بـی اذن تـو ممـکن نبُوَد مَدحِ مَلیکه اذنـی بده از زیور و گـوهر بســرایم دُردانهء هستی متولّد شد و اکنون بـا نـام ستـایش گـرِ اکبـر بســـرایم ریحانهء احمد به جهان آمده امشب از مشک و عبیر و گل و عنبر بسرایم آن طایر قدسی به زمین آمده یاران در کنـج حـرم مثـل کبـوتـر بسـرایـم این عالمِ هستی به وجودش شده موجود ازجنّت و عَرش و خودِ محشر بسرایم از آبیِ دریا و از این چرخش اَفلاک از مِهر و سپهر و مَه و اَختر بسرایم همتای علی جز به علی وصف نگردد از ذکـرِ علـی بـر در خیبـر بسـرایـم خوشتر چه بود در همهء عمر از اینکه قسمـت شـد و از دلبـرِ حیدر بسرایم این حالِ نِکـو داده به دل تا بتـوانم عیـدانـهء محبـوبـهء داور بســـرایم از جان نبی و سبب لطـف خداوند از امّ ابیهـا و بـه دفتـــر بســـرایـم از شمع و گل و روضهء رضوان و از عشقِ پـروانـه ء آن خـانـهء اخضـر بسرایم از اِنسِیــه ء حُــوریـه از اُمِّ ائـِمِّــــه از جَـدّهء مظلـومـهء اصغـر بسـرایم به به چه خوشست امشب و ایزد نظری کرد تا اینکه من از مادر رهبر بسرایم من مست مَیِ عشقم و رقص آمده طبعم از ساقی حوض و مَیِ و ساغر بسرایم 🌴❄️💙❄️🌴
✍هوالکریم ......................................................................... بگـو ای دل، بـه نـام نـامی حیـدر غزل گو از قرین و نفس پیغمبر الا ای واژه هــا یـاری کنیـد اینــک شود زیبا به نامش نقش این دفتر زبان اَلکن بُوَد، یارب مدد کن خود نِگـارم چنـد بیـت از سـاقـیِ کوثر که هستم تشنه ی یک جرعه زین باده تو مستم کن از این مَیّ و از این ساغر ضعیف و ناتوان هستم در این وادی پنـاهَـم دِه کنــار آن یَــلِ خیبــر بگو شاعر تو از لفظ و بیان عشق که آمد زینت محـراب و یا منبـر بگو از زهد و از آن نغمه های خوش وَ زآن مولایَ مولا هایِ آن دلبر قلم، بنویس از آن میر دلاور چون که شیعه نازَد از آن صولت صفدر بگو از مِهر و از اِکرام و از لطفش چه با اَیتام و با مالک چه با قنبر بگو از جان فدا کردن از ایثارش وَ دل دادن به محبوب آن شب محشر بگو از گل، بگو از شمع و از یارش از آن ریحانه از آن گوهر اَنور بیا واژه بگو از عَدل و از انصاف زِ گردن بند و فریادش ، سرِ دختر بگـو از آن بـرادر هـای طمّـــاع و بگـو از آهـن تفـدیـده از کیـــــفر بگو بهمــن از آن گلهـــای بُستـانش شب عیدی نگو دیگر از آن حَنجر بگـو از آن تبــرّی از همـه کفّـــــار از آن معراج او بر دوش پیغمبر 🌴🌾💙🌾🌴
✍هوالکریم🌴❄️🌴 می تپد قلبم به سینه ، بی تو امّا سرد می تپد آری بدونت منتـــــها بــــا درد می زند نبـض من امّــا نـامنظّم ، چون ساعتی که بر زمین افتاد و قاطی کرد با تو هستم در خیالم "ما " ولی ای ماه بی تو در بین جماعت هستم اینک فرد آن درختم ، گر تو آیی ، می دهد نوبـر می شود هیزم ، نباشی ، در خزانی زرد خسته و دلبسته ام ، ای صاحب انفاس یک نفس مانده به دل ، آدینه ای برگرد 🌴❄️💎❄️🌴
✍هوالکریم .................................................................... چه فراوان گله ها دارم از این دل که نپرس چقَدَر از سر لج خورده به مشکل که نپرس سر دعوایِ دل و عقل ، دگر خسته شدم چه بساطی شده بین ِ خُل و عاقل که نپرس آنچنان بین دل خسته و آن موعظه گر پرده از روی عداوت شده حائل که نپرس سر درس ادبش گاه بیاموخت ، ولی چقدر حکمت از عقلم شده باطل که نپرس شده خودخواه دل و در نظرش برتر از اوست چقدر گفته به عقل احمقِ جاهل که نپرس چه ضررها که رسانده است دلم در طلبش بس که میرفت به هر مجلس و محفل که نپرس چقدر ، عقل ، الاغِ دلِ کج خواه شد و بار خود را نرسانید به منزل که نپرس مهربان است دلم ، آه به جُرمْ این صفتش آنقدر سوخته اندش همه حاصل که نپرس 🌴💎🌹💎🌴
صبحدم سرزدی از مشرق و بیدار شدیم آفتاب، آمدی از شبپره بیزار  شدیم در طلسم همه ی شـرک و تبـاهی بودیم باطل السّحر زدی ،حرّ و سبک بار شدیم برده ی آدمکِ  ثَعلب و شیطان بودیم یک به یک عاشق و آزاده و سردار شدیم چون اسیر قفس مهره ی دشمن بودیم روح ِ  اَلله ، دمیدی بـه دل از  یار شدیم با غروب تو نشد نور تو خاموش هنوز جلوه ات هسـت کمی لایق دیدار شدیم ایستادیم مقاوم  بـه امید فرجش گر چه بسیار دل  آزرده از اغیار شدیم
✍ هوالکریم ............................................. بارالها جان به من دادی و من سر میدهم چشم و قلب و دل به من دادی ، من اکبر میدهم عشق و مِهر و عاطفه بخشیده ای من را عزیز در جواب این همه اَلطافت اصغر میدهم تکیه گاه و حامی ام بودی به هر وحشتکده در حمایت از کتابت من برادر میدهم در قِبالِ رحمتِ گسترده ات بر عبدِ خود سمبلِ عشق و وفا سردارِ لشکر میدهم پروراندی بنده ات را در دل شمس و قمر اَخترانی بهرِ دینت شبهِ مادر میدهم روحِ من را یارَبَ از نورِ ولایت ، داده ای این امانت را کنون با نورِ حیدر میدهم عزّت و غیرت به من دادی و اَصلابِ شرف از برای شکر آن ، مهپاره دختر میدهم ذات من را پاک کردی از دلِ آیات وحی دختری از سورهء زیبای کوثر میدهم یارب ای آنکه به من نیکی فروان کرده ای بهر قربانی برایت عون و جعفر میدهم از برای قدر دانی از همه احسان تو شهد شیرین عسل ، شهزاده دلبر میدهم در میان صحنه های امتحان بندگی نقشِ والایِ اسارت را به خواهر میدهم جان اگر شیرین و نوشین است اما محضرت آنچه از جان باشدم نزد تو ، بهتر میدهم بارالها عشقِ تو ، دل را به وجد آورده است در دلِ موجِ بلا ، سر را به خنجر میدهم 🌴💎🌹💎🌴