♡••
دیرےستڪھازروےدلآراےتُـودوریم
محتاجِبیاننیستڪھمشتاقِحضوریم..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آقا جان کی میای...😔
#حاج_بابا
#امام_زمان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 همخوانی سلام فرمانده در اجتماع امام رضاییها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اجتماع بزرگ امام رضاییها
🔹اجتماع بزرگ امام رضاییها با عنوان «ولایت عشق» با حضور اقشار مختلف مردم در اعتراض به اهانت به ساحت پیامبر اعظم (ص) و امام هشتم (ع) در دانشگاه تهران آغاز شد.
آیا #ستاد_کل_نیروهای_مسلح اصلا اراده ای جهت اصلاح وضعیت #سربازی_اجباری دارد؟!
اینبار باید یک صدا مسئولین امر را جهت پاسخگویی در رسانه ملی فرا بخوانیم. این آش روز به روز شور تر شده و شبیه حکایت #حذف_کنکور شده است ...
#از_سربازی_بگو
سربازس اجباری رضاخانی با قانون رضاخانی عمر بر باد رفته جوانانمان عقب افتادگی در بدست اوردن شغل وازدواج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💓بر شاه کرم رضا(ع)ی عالم صلوات
🌸بر او که مراست درد و مرهم صلوات
💓هم بر حسن (ع) و علی (ع)
🌸و زهرا (س) و حسین (ع) و مهدی (ع) فاطمه
💓هم بر شه دین رسول اکرم (ص) صلوات
💓🌸الّلهُمَّ
💓🌸صَلِّ عَلَی
💓🌸مُحَمَّدٍ
💓🌸وَآلِ مُحَمَّدٍ
💓🌸وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
ماجرای کافی و آقا جلال (صاحب کاباره بزرگ در عظیمیه کرج)
«پارسال خدا یک توفیق به من داد. من خیلی شرمنده خدا هستم، خیلی زیاد. من یک وقتی فکرش را کردم، دیدم خدا بیش از سهم من چیزی به من داده. اینقدر سهم ما نمیشد. به جهتی که من پارسال ۱۰ روز در کرج منبر میرفتم. یک روز در کرج میرفتیم جلوی یک جایی، دیدیم خیلی مردم میروند آنجا. گفتیم اینجا کجاست؟ گفتند حاج آقا اینجا کاباره است. من هم یک جوری هستم در برنامه تبلیغیام که اینقدر یاس و ناامیدی در قاموس لغتم نیست. من گفتم صاحب اینجا کیست؟ گفتند یک جوانی است، سی چهل سالش هم بیشتر نیست. ۷۰۰۰ متر زمین بود، یک استخر بزرگ داشت، قایق توی آن میگذاشتند و زنها، پسرها، دخترها، مردها همه مختلط بودند. غوغایی و یک رسوایی عجیبی بود. عرق، شراب، ویسکی، کنیاک و اینها میخوردند.
گفتم: میشود ما این صاحبش را ببینیم؟ گفتند: نه حاج آقا، یک طوری هست.
من هم دلم درد میکند برای این کارها. هر چه فکر کردم که چطور با این صاحب کاباره تماس بگیریم، دیدم یک بچه هیئتی را سراغش بفرستیم با این رفیق نیست. یکی از این داشهای کرج را من دیدم. گفت: حاج آقا سلام علیکم، امری داشتید؟ گفتم: سلام علیکم، آره بیا اینجا ببینم. گفتم: شما با این صاحب کاباره رفیق هستی؟ گفت: آره. گفتم: آنجا هم رفتی؟ گفت: خیلی. گفتم: ما یک کار داشتیم. گفت: چیست؟ گفتم: فقط میخواهم این (صاحب کاباره) را دو ساعت به من برسانی. گفت: کجا بیاد؟ گفتم: من فردا یک خرده زودتر، از تهران میآیم کرج. یک ساعت میآیم خانه تو.
آمدیم و نشستیم. یک خرده انداختم در وادی شوخی و تفریح و دو تا قصه و یک خرده حالش آوردم تا یک انسی با من پیدا بکند. راه دارد این کارها. بعد گفتم فلانی روزی چقدر اینجا (کاباره) درآمد داری؟ گفت: خدا میرساند. گفتم: کاباره و عرق و شراب، خدا میرساند؟! گفت: روزی هفت هشت (هزار) تومان در میآید. گفتم: هفت هشت هزار تومان فروشه؟ گفت: نه؛ روزی هفت هشت هزار تومان درآمد هست. گفتم: هفت هشت هزار تومان چیزی نیست، هفتاد هشتاد هزار تومان چیزی نیست، هفتصد هشتصد هزار تومان چیزی نیست، هفت هشت میلیون تومان در روز چیزی نیست، هفتاد هشتاد میلیون تومان در روز چیزی نیست، هفتصد هشتصد میلیون تومان در روز چیزی نیست، هفت هشت میلیارد تومان در روز برای تو چیزی نیست. گفت: چطور؟ گفتم: با این چوبی که خدا بناست در قیامت به تو بزند این پولها چیزی نیست. گفت: چه چوبی؟ گفتم: آقای عزیز، قرآن میگوید حرامه، امام میگوید حرامه، دین میگوید حرامه، اطباء دنیا دارند داد میزنند میگویند استعمال مشروبات الکلی، خونریزی مغز میآورد، دیوانگی درست میکند، زخم معده درست میکند. تو چرا همچین کردی؟
به جان شما مردم، هر چه از قرآن و روایات و نصایح بلد بودم گفتم، دو سه ساعت راجع به شراب و عرق به این (صاحب کاباره) گفتیم، دیدیم نه آقا، این گوشت ناپزه. به این زودیها پخته نمیشود. حوصله میخواهد. این را برایتان میگویم گوش کنید حرفم را بگیرید. به صاحب این مجلس امام صادق علیه السلام قسم، از این توسلات، من چیزها گرفتهام. یکی این است. تا خسته شدم، دیدم هر کاری کردم در این صاحب کاباره اثری نکرد. یک دفعه همینطور که با این حرف میزدم، زبانم با او (صاحب کاباره) حرف میزد این دلم را فرستادم درب خانه خدا. گفتم خدایا! میدانم میخواهی به من بفهمانی، بگویی حاج کافی حرفهایت را بزن، ببین اگر من اثر در آن نگذارم هیچ عرضهای نداری...
گفتم خدایا! اثری بگذار این صاحب کاباره منقلب بشود. به حقّ حق قسم، تا این توجه قلبی را به ذات مقدس حق پیدا کردم التماسش (التماس خدا) کردم کمکم کن، دو کلمه به صاحب کاباره گفتم، یک دفعه دیدم مثل بمب منفجر شد، این سرش را دارد به دیوار میزند، داد میزند. گفتم: چی شده؟ گفت: حاج آقا چکار بکنم؟ گفتم داداش، درب کاباره را ببند. گفت: یک گرفتاری دارم، هفتاد هزار تومان قرض (بدهی) دارم، دست یکی از رباخورهای کرج هست. گفتم: تو که گفتی روزی هفت هشت هزار تومان درآمد داریم. گفت: تا یک چیزی جمع میشود سر میز قمار مینشینم و میبازم. همیشه بدهکارم. گفتم: حالا میگویی چکار کنیم؟ گفت: اگر شما میتوانی هفتاد هزار تومان یک جایی برای من قرض بکن، مجانی نمیخواهم، خانه هم دارم رهن میدهم. گفتم: دو ساله من هفتاد هزار تومان پول قرض میکنم به تو میدهم. گفت چهار ساله. گفتم چهار ساله. گفتیم بسمالله. به امام حسین علیه السلام قسم، یک ریالش را جایی سراغ نداشتم اما با خودم گفتم خدایا ما روی میخ تو میپریم تا روی عرش. یقین دارم اگر برای تو (خدا) هست درست میکنی. اگر هم که توی بازی هستم بگذار در تهیه پول بمانم. این دیگر مربوط به نیت است ...
ادامه پست بعد...
برای اینکه این (صاحب کاباره) سرد نشود شب در شهر کرج یک منبری داشتم این را با خودم برداشتم بردم آنجا. رفتیم آنجا و بالای منبر مطرح کردم و یک خرده تشویقش کردم که باز، صبح پشیمان نشود. به مردم گفتم که قرار شده این (صاحب کاباره) همچین جوانمردی بکند و کاباره را ببندد و ما هم قرار هست یک خدمت مختصری به او بکنیم. وقتی از بالای منبر آمدیم پایین، یک بنده خدایی مال کرج هست شهرسازی داره آنجا، ما را کشید کنار، گفت حاج آقا نمیخواهد تهران از کسی پول قرض کنی من یک چک مینویسم هفتاد هزار تومان به تو میدهم.
اگر کسی برای خدا قدم بردارد خدا به حال خود نمیگذاردش. گفتم: جلال جان (صاحب کاباره) کی درب کاباره را میبندی؟ گفت: حاج آقا هر وقت هفتاد هزار تومان را دادید. گفتم: اگر همین الان چکش را به تو بدهم؟ گفت: همین الان میبندم.
سه چهار تا ماشین سواری برداشتیم رفتیم درب کاباره. رفتیم آنجا، ده پانزده تا شاگرد داشت. یک وقت اینها با تعجب دیدند که حاج کافی آمده کاباره. گفتیم بریم جلو. پسره (جلال) را انداختیم جلو. جلال یک وقت جلوی شاگردهایش داد زد. جگرم را حال آورد. گفت: به فرمان ولی عصر(عج)، کاباره تعطیل است. اینها (شاگردها) به خیالشان که این مست کرده دارد یک چیزی همینطوری میگوید. یک دفعه اینها دیدن که آقا جلال، واقعاً آقا جلال شده. من گفتم که جلال جان، چهار پنج هزار نفر ناهار تهیه ببین برای روز جمعه. من در مهدیه اعلام میکنم و همه رفیقها با ماشین میآییم اینجا، داخل صف میایستیم هر نفر ده تومان به تو میدهیم ناهار میخوریم که خیال نکنی چهار تا عرقخور که رفت مذهبیها مُردهاند.
فقط انسان خوب درست نکنید این خوب را هم نگه بدارید. فقط توبهکن درست نکنید این توبهکن را جمع و جورش بکنید.
یک ناهاری درست کرد و از مهدیه رفقا را برداشتیم رفتیم. در باغ ۷۰۰۰ متری که بلندگو میگذاشتند و جمعهها بزن بکوب و رقص بود، ما هم همان بلندگوها را گذاشتیم و اول اذان ظهر اذان گفتیم و یک نماز جماعت سه چهار هزار نفری خواندیم بعد هم ناهار را، خود من هم ده تومان دادم که کسی توقع نکند. همه ناهارها را خوردند، با میل هم پولهایشان را دادند. بعد هم به جلال گفته بودم که دویست سیصد تا لنگ تهیه کند.
همه هفته جمعهها یک مشت اراذل و اوباش در این استخرها میرفتند این هفته بچه مذهبیها میخواهند شنا کنند جگرهایشان حال بیاد. شنا کردند و دو نفر از وعاظ تهران هم دعوت کرده بودم منبر رفتند. حاج علامه مداح هم گفتیم آمد یک قصیدهای خواند و غوغایی شد. علما خبردار شدند یک مشت آمدند، منبریها آمدند ...
جلال ماه رمضان امسال آمد خانه ما. گفت حاج آقا، گفتم بله، گفت من امسال کارهایم را کردهام میخواهم بروم مکه...»
پینوشت: این دو روایت به استناد وبسایت «بانک سخنرانیهای شیخ احمد کافی» نگاشته شدهاند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞اولین فیلم رنگی از حرم امام رضا (ع)
۲۵ جولای ۱۹۳۹ میلادی،یک گردشگر سوئیسی از میان آتش جنگ جهانی دوم به همراه دوستش با یک ماشین سواری از راه افغانستان خودش را به ایران رسانده و با دوربینی که زیر لباسش پنهان کرده اولین فیلم رنگی از حرم امام رضا را ثبت کرده است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شبهای جشن ، صحن شما دلرباتر است
باور کن از بهشت خدا با صفاتر است
در خانۀ تو هیچ غریبی غریبه نیست
گویا غریب پیش شما آشناتر است
جنس طلای تو به خدا فرق می کند
اینجا طلا به برکت نامت طلاتر است
وقتی شفا درون غبارت نهفته است
یعنی غبار تو ز طلا کیمیاتر است
بعضی صفات پیش تو برعکس می شوند
داراتر است پیش تو هرکس گداتر است
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا ..
التماس دعا ..
میلاد امام رضاعلیه السلام مبارک💐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥نور گنبدطلات نورالله فی الظلمات مولودی خوانی حاج مهدی رسولی
🌺میلاد سراسر نور اقاومولاعلی ابن موسی الرضا بر منتظران ظهور فرزندش مبارک باد
🚨نفتالی بنت: ما دیگر با شاخکهای اختاپوس(گروههای نیابتی ایران) بازی نمیکنیم؛ معادله جدیدی تدوین کردهایم و سر اختاپوس «کشور ایران» را هدف میگیریم.
شما که افعید ما قطعه قطعه میکنیمتان
♻️ مشکل معیشت مردم مدیریت لازم دارد
🔻 رهبر انقلاب: آیا مشکل اقتصاد کشور و معیشت مردم و سفرههای مردم با برداشتن تحریمها حل خواهد شد؟ نه، مدیریّت لازم است، برنامه لازم است... مشکلات اقتصادی کشور ممکن است بیست درصد، سی درصد، چهل درصد مربوط باشد به تحریمها [امّا] بقیّه مربوط به مدیریّت ما است؛ ما باید مدیریّت کنیم، ما بایستی درست عمل کنیم و راه عمل هم اقتصاد مقاومتی است. ۱۳۹۴/۱۰/۳۰
🌷 بازخوانی روزانهی توصیهها و تدابیر رهبر انقلاب در موضوعات مختلف | #آرمان_معیشت
مادر شهيدان سيفی از روز مادر و هديه بچهها برايمان ميگويد:
«محمدرضا متأهل بود و هميشه همراه با خانوادهاش برايم هديه میخريد و میآورد.
چادرنماز، پارچه، كفش يا تكهای طلا. هيچ وقت اين روز (روز مادر) را فراموش نمیكردند. میآمدند و بعد از تبريک روز مادر هديهشان را میدادند.
#صفر مجرد بود. انتخاب هديه كمی برايش سخت بود. آخرين هديهای كه صفر قبل از شهادتش برايم خريد انگشتر بود.
آمد خانه و انگشتر را به من داد و گفت مادر اگر قابل میدانيد اين هديه را از من قبول كنيد. گفتم خودت و وجودت برای من بهترين هديه است.
بهترين هديه اين روزها و در نبودنهايشان اين است كه در آن دنيا هوای من و پدرشان را داشته باشند. يك بار هم خواب #صفر را ديدم كه از من ناراحت بود، گفت مادر من را با گريههايت ناراحت میكنی. از آن به بعد سعی كردم رفتاری نكنم كه دل شهدای خانهام بگيرد»
پی نوشت:
شهیدان محمد رضا و صفر سیفی، دو برادر شهید مدافع حرم از لشکر فاطمیون هستند که در راه دفاع از ارزشهای اسلامی و انسانی در سوریه به شهادت رسیدند.
📌انتشار به مناسبت سالروز شهادت #شهید_محمدرضا_سیفی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مظلومترین فرد عالم
مادورو: نقشهراهی ۲۰ ساله برای گسترش همکاری میان ایران و ونزوئلا امضا میشود
🔹رئیسجمهور ونزوئلا: برادری و همبستگی میان ایران و ونزوئلا مستحکم است چون ما یکدیگر را در این نبرد شریک هم میدانیم.
🔹ورود کشتی ایران به ونزوئلا شجاعانه بود. در آن زمان، ما ۴ پالایشگاه خودمان را بهدلیل تروریسم اقتصادی تحمیلشده از سوی ایالات متحده تعطیل کرده بودیم و سوخت نداشتیم.
🔹ایران و ونزوئلا در زمانهای سخت از یکدیگر حمایت کردهاند. شنبه نقشهای برای همکاری میان دو کشور به مدت ۲۰ سال امضا خواهیم کرد که به منزله شروعی جدید در روابط میان مردمان ایران و آمریکای جنوبی خواهد بود.
#ختمصلوات
هدیه به
#امامرضاجان
به نیت سلامتی وتعجیل درفرج امام زمان عج
سلامتی حضرت آقا
شفای مریضا
عاقبت بخیری جونا
حاجت روایی همه