ادیسون به خانه بازگشت و یادداشتی به مادرش داد، گفت:
این را معلم داد و گفت فقط مادرت بخواند، مادر در حالی که اشک در چشم داشت برای کودکش خواند:
فرزند شما یک نابغه است و این مدرسه برای او کوچک است؛ آموزش او را خود بر عهده بگیرید!
سالها گذشت، مادرش درگذشت.
روزی ادیسون -که اکنون بزرگترین مخترع قرن بود- در گنجه خانه، خاطراتش را مرور میکرد که برگه ای در میان شکاف دیوار او را کنجکاو کرد! آن را درآورده و خواند، نوشته بود:
کودک شما کودن است؛ از فردا او را به مدرسه راه نمیدهیم!
ادیسون ساعت ها گریست و در خاطراتش نوشت:
توماس ادیسون کودک کودنی بود که توسط یک مادر قهرمان نابغه شد.
تنها و تنها انگیزه و امید...
ـــ
از کنار یک تیمارستان رد می شدم .
بیماران روانی موجود در تیمارستان با صدای بلند می خواندند ۱۳, ۱۳، ۱۳.
دیوار بلند بود و نمیتونستم داخل رو ببینم ، بالأخره سوراخی توی در تیمارستان پیدا کردم و از اونجا داخل رو نگاه کردم .
یکی از دیوونه ها از توی سوراخ چوبی در چشم من فرو کرد و بعدش شنیدم که با هم میخوندن :۱۴،۱۴،۱۴.
😂😂😂😂
آخر عاقبت آدم فضول
♡••
هرگز حالِ دلت را
بھ بودن یا نبودنِ آدمـھا گرھ نزن...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فاصله بین مرگ و زندگی تنهاچند سانت 😨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚠️ حتماً شفافیت برای عدهای ضرر دارد که در تصویب طرح شفافیت تعلل میکنند!
🔻 نمایندهای که اسم مردم را «گروه فشار» میگذارد، به مردم توهین کرده
🔻 از شورای نگهبان میپرسم: نمایندهای که مردم را «گروه فشار» مینامد، آیا هنوز صلاحیت نمایندگی دارد؟
#شفافیت_مجلس
چرا تعلل کی ذینفع هست
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با خدا حرف بزنید
هر شب
هر روز
تمام لحظه ها
باور کنید
خدا منتظر صداش بزنیم
و درهای رحمتش همیشه به رومون بازه❤️🙏
√هی میشینیم میگیم:
🔸اگر خوشگل تر بودم...
🔹اگر پولدار تر بودم...
🔸اگر در یک شهر دیگر زندگی میکردم...
🔹اگر از کشور خارج میشدم...
🔸اگر یک دهه زودتر بدنیا آمده بودم...
🔹یا اگر الان برای خودم اسم و رسمی داشتم،
لابد اِل میشد و بِل میشد!
▫️ولی این خبرها نیست
و ما این را دیر میفهمیم
شاید ده ها سال دیر
زمانی که عمرمان را دویده ایم که در فلان خیابان خانه بخریم و فلان ماشین را داشته باشیم و از فلان مارک لباس و کیف و کفش بخریم!
▫️یک روزی میرسد که میبینیم به هرچه که فکرش را میکردیم رسیدیم ولی حالمان جوری که فکرش را میکردیم نشد!
و آن روز است که میفهمیم روزهای زندگی را برای ساختن آینده از دست دادیم...
آدم های اطرافمان را که #ناب بودند
برای بدست آوردن آدم های دیگر از دست دادیم...
چقدر می توانستیم با دیگران مهربان تر باشیم و کار خیر انجام دهیم و #غفلت کردیم...
و از همه مهمتر، چقدر می توانستم به خدا نزدیک شوم ولی همه اش غُصه ی روزیِ فردایی را خوردم که خداوند #تقدیر فرموده بود...
👈🏻بهتر است خانه ی ذهنمان را #بکوبیم و از #نوبسازیم!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_تصویری
🎙سخنرانی حاج آقا #دانشمند
🎬موضوع: ای بشر تو چه کردی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ پست ویژه
🎬 مستندجذاب1400 #یأجوجومأجوج ۱
➕یأجوجومأجوجکیهابودند؟
🔻 ظهور بسیار نزدیک است
35.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ پست ویژه
🎬 مستندجذاب1400 #یأجوجومأجوج ۲
➕ ذوالقرنین
🔻 ظهور بسیار نزدیک است
42.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ پست ویژه
🎬 مستندجذاب1400 #یأجوجومأجوج ۳
➕ سد و خواستگاهها
🔻 ظهور بسیار نزدیک است
38.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ پست ویژه
🎬 مستندجذاب1400 #یأجوجومأجوج ۴
➕ اورشلیم
🔻 ظهور بسیار نزدیک است
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸امیدوارم چشمانتون بدرخشد
🍰از بارقه های امید
🌸و لبانتون با لبخند مهر
🍰گشوده شودو کلامتون
🌸آراسته به مهربانی
🍰و نگاهتون به سمت
🌸محبت باشد زندگی به
🍰کامتون شیرین و گوارا
🍰میلاد با سعادت حضرت جواد الائمه ع مبارک
#قسمت_اول
✍️🌷نمیدانم تا به حال به غروب خورشید خیره شدهاید یا نه؟ حس خاصی به آدم دست می دهد. آفتاب انگار موقع رفتن، حرفهایی میزند که اهل دل آن را به خوبی درک میکنند.
من در رفتار شهدا خیلی دقت میکردم. بعضی از کارهای شان به ما میفهماند که دیگر ماندنی نیستند. بسیاری از شهدا علاقه عجیبی به تماشای غروب خورشید داشتند. عصرها یک گوشه کز میکردند، به آفتاب خیره میشدند و در سکوتی پر معنا فرو میرفتند. انگار به آفتاب دل بسته بودند که با رفتنش، حس و حال شان عوض میشد، اما نه. شهدا و دلبستگی؟!
محمد هم از همین قبیله بود. با این که خیلی دوستش داشتم و همیشه با او شوخی میکردم اما غروب وقتی یک گوشه مینشست و به شفق خورشید نگاه میکرد، دیگر جرأت نزدیک شدن به او را نداشتم.
اگر قسم بخورم که نور صورت محمد را در نیمه شب، در تاریکی سنگر با چشمان خود دیدم، باور خواهید