فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😂خنده حلال
بچه رو با بابا تنها نذارین😜😁
@Patoghedoostanha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😂خنده حلال
این دخترها همیشه اینطورین😉😁
@Patoghedoostanha
#کلام
خداوند را درجاده
دوگانگی های بیم و امید،
عشق ونفرت ویانور وتاریکی
نمیتوان یافت..
او در دوگانگی ها یافت نمیشود.،
چون یکتاست .
خداوند برجاده قلب توست..
#مولانا
ای دل اگرت طاقت غم نیست برو
آوارهٔ عشق چون تو کم نیست برو
ای جان تو بیا اگر نخواهی ترسید
ور میترسی کار تو هم نیست برو
پس انداز من در سال 2020 :)))
@Patoghedoostanha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینطوری باید از هم تیمیات دفاع کنی 😐😂😂
@Patoghedoostanha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نوازش رو از ایشون یاد بگیریم😂😍
@Patoghedoostanha
بر آنم گر تو بازآیی که در پایت کنم جانی
و زین کمتر نشاید کرد در پای تو قربانی
امید از بخت میدارم بقای عمر چندانی
کز ابر لطف بازآید به خاک تشنه بارانی
میان عاشق و معشوق اگر باشد بیابانی
درخت ارغوان روید به جای هر مغیلانی
#سعدی
#فرزند_دلبندم
🛑 اگر کودک محبت بین والدینش را ببیند قطعا در یک محیط امن پرورش پیدا میکند و از روحیه و شخصیت سالمتری برخوردار میشود.
این بچهها به راحتی میتوانند از رفتار والدینشان الگوبرداری کنند.
28.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سخن دکتر انوشه :«در زندگی دنبال تعمیر باش تا تعویض»😉👌
اهل نفرينت نبودم بهترين ها سهم تو
اعتمادم را گرفتى، باورم را پس بده
سکوت کن...
فرقی نمیکند از روی رضایت باشد یا دلخوری،
این مردم از سکوت
کمتر داستان می سازند...!
سکوت خطر ناکتر از حرف های نیشدار است !!
بدون شک کسی که سکوت می کند ،
روزی حرف هایش را سرنوشت به شما خواهد گفت ..
گاهی سکوت
شرافتی دارد که گفتن ندارد ...
سکوت در اثر بستن دهان نیست؛
در اثر باز کردن فکر است،
هر چه فکر بازتر، سکوت بیشتر،
هر چه فکر بسته تر، دهان بازتر
👤 الهی قمشه ای
کانال پاتـــــوق دوستـــــان
💠♥️💠 ♥️💠 💠 #part107 :+الآنم من باهاش بر طبق شرع اسلام رفتار میکنم اجازه ي ازدواج با این پسره رو ب
💠♥️💠
♥️💠
💠
#part108
ترجیح میدم منطقی باشم...
اشک هایم که تا گونه ام کشیده شده اند،پاك میکنم.
فاطمه بغلم مٻکند...
خدایا،چرا از این کابوس،بیدار نمیشوم؟
*
عمو ݒوفی میکند و کتش را روي تختم میاندازد.
:_چقدر هوا سرده!
:+بهمنه دیگه عموجان
این پا و آن پا میکنم،نگرانم..
عمو روي مبل می نشیند،روبه رویش مینشینم و زل میزنم به زمین.
:+عمو...چی شد؟
:_بذا نفسم جا بیاد دختر...بعد...
:+عمــــــــــو؟
:_خیلی خب بابا... هیچی..حرفات رو بهش زدم.. اونم آروم لبخند زد
، گفت{من شده تا سر قاف میرم و پر سیمرغ رو میآرم تا آقاي نیایش
راضی بشه}
:+یعنی چی عمو؟؟ همه ي حرفاي منو بهش گفتین ؟
:_بله،همه رو گفتم.. گفتم این دفعه جواب خود نیکی منفیه... گفتمنیکی حاضر نیست شما بیشتر از این به زحمت بیفتید.. گفتم کلا
قصد ازدواج نداره،چه باتو چه با هرکس دیگه... ولی سیاوش کوتاه بیا
نیست نیکی جان..از اول هم گفتم،در این مورد شبیه باباته...
کلافه میشوم،اصلا انتظار این جواب را نداشتم...
باید جا میزد،باید بعد از جواب منفی من کنار میکشید..
.نمیخواهم بیشتر از این بیهوده تلاش کند...
احساس عذاب وجدان دارم..
صداي عمو از فکر و خیال بیرونم میکشد
:_آها...یه چیز دیگه ام گفت..
گفت {من نه آن مستم که ترك شاهد و ساغر کنم/محتسب داند که
من این کارها کمتر کنم}
.*
موهایم را پشت گوشم میدهم و کتاب را ورق میزنم.
صداي در میآید. اهمیتی نمیدهم.
دوباره مشغول مطالعه میشوم...
سرم را با کتاب داستان مشغول کرده ام تا کمتر فکر و خیال به
سراغم بیاید و من کمتر به جان ناخن هایم بیفتم!
صداي گفت و گو چند نفر از حیاط میآید.
#ادامه_دارد
#فراری
💠
♥️💠
💠♥️💠