eitaa logo
کانال پاتـــــوق دوستـــــان
2.6هزار دنبال‌کننده
122.1هزار عکس
88.1هزار ویدیو
266 فایل
سلام وعرض ادب واحترام خدمت شما سروران وبزرگواران کانال پاتوق بهترین جملات زیبا, مذهبی , واشعار وبهترین جملات ناب لینک کانال @Patoghedoostanha
مشاهده در ایتا
دانلود
13آبانی عزیز تولدت مبارک ❤️ @Patoghedoostanha
تو ایران پنج چیز برنمی‌گرده: عمر جوونی فندکی که میدی به رفیقت فامیلی که از شهرستان میاد و کارمندی که رفته نهار و نماز 😂😂 ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸امـروز 🍃روز زیبایی خواهد بود اگر 🌸با اکسیر مهربانی 🍃اندوه از دل بزداییم 🌸و با اعجاز لبخند 🍃شادی آفرین باشیم 🌸و از یاد نبریم 🍃به دوستان و عزیزانمان 🌸شادی ومهربانی راهدیه کنیم دلتون همیشه مهربان❤️
🔻 هنوز هم از نامش می‌ترسند! اصلا با آخرالزمانی‌ها مشکل دارند. همین که آخرین مُنجی از نسل آخرین پیامبر است، خواب را از چشمشان گرفته. 🌐 تا که دینِ محمد(ص) عالمگیر نشود، دست به هر کاری می زنند، با تحریف نشد، با توهین. وجهه خدا اما از بین رفتنی نیست.
💠♥️💠 ♥️💠 💠 صدا کمی بلند است و نگرانم میکند. بلند میشوم و گوشه ي پرده را کنار میزنم. برق از سر میپرد. سیاوش،سبد گلی به دست دارد و روبه روي عمو و بابا ایستاده. بابا چند قدم جلو میرود و با مشت به شانه ي سیاوش میکوبد.. باید کاري کنم... صحبت هایشان به نظر دوستانه نمیآید. دامنم را صاف میکنم و مانتو بلندم را میپوشم،سریع دست میبرم و شالم را بیرون میکشم.. در حالیکه تند از پله ها پایین میروم،موهایم را میبندم و شال را سرم میکنم . در خانه باز است و حیاط دیده میشود.. بابا جلو رفته و بلند با سیاوش حرف میزند. حواسم پرت میشود،پایم پیچ میخورد و از پله ي دوم میخورم زمین. آخ بلندي میگویم.. مچ پایم را در دست میگیرم و کمی فشارش میدهم. سرم را کمی بلند میکنم. بابا یقه ي سیاوش را میگیرد. سریع از جا میپرم... درد را فراموش میکنم و به طرف حیاط میدوم.بابا،سیاوش را به دیوار میکوبد.. :_پسر بهت مؤدبانه گفتم دست از سر زندگیم بردار..فکر نمی کنی ما آبرو داریم؟ عمو جلو میرود تا جدایشان کند... :+مسعـــود،به خودت مسلط باش دسته گل،روي زمین افتاده و گل هایش زیر پا له شده.. مینالم:بـــــابـــــا هرسه متوجه من میشوند. بابا یقه ي پیراهن سیاوش را رها میکند. جاي چنگ بابا روي پیراهن سیاوش،چروك شده... بابا چند قدم دور میشود. سیاوش سرش را پایین میاندازد... بابا برمیگردد،انگشت اشاره اش را به نشانه ي تهدید به طرف سیاوش میگیرد :_دیگه این اطراف نبینمت... به طرف من میآید :_نیکی...بریم تو عمو دستی به پیراهن سیاوش میکشد. 💠 ♥️💠 💠♥️💠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بحیراء نصرانی و شناختن حضرت محمّد مصطفی (صلّی الله علیه و آله و سلّم) در کودکی؛.. که او نه به ابطال، که به تکمیل می آید‏..