💠♥️💠
♥️💠
💠
#فراری
#part11
:_نــه،من خـــوبم
:_بعدش چی شد؟
موبایلم را درمیآورم و جلویگوش فاطمه میگیرم:ببین،این داشت
پخش میشد.
فاطمه سر تکان میدهد:آره..اینو شنیدم،خیلی قشنگه.
:_مداحی که تموم شد،حال یه آدمی رو داشتم که میخواد پرواز
کنه،اونقدر گریـــه کرده بودم که چشمام باز نمیشد،یعنی اون شب
به اندازه ي تمام عمرم گریه کردم.هیچ کس نبود.. دلم نمی خواست
تنها باشم براي همین رفتم پیش منیرخانم ،بنده خدا منو تو اون حال
دید،کلی ترسید. از تلویزیون اتاق منیر خانم صداي سینه زنی
میاومد.
بهش گفتم چه خبر شده منیرخانم؟
گفت
:شب عاشوراست دیگه
پرسیدم
:عاشورا چیه؟
با گریـــه گفت
:شهادت امام حسینه دیگه.
بهش گفتم
:می دونم،ولی اصلا امام حسین کیه؟ چرا من این همه گریه
کردم براش؟
خودمم نمیدونستم چه بلایی سرم اومده،از بچگی عاشق،تاسوعا عاشورا بودم،چون دوروز تعطیل بودیم.. میدونستم شهادت امام
حسیـــنه،ولی درك نمیکردم چرا بعد از هزار و چهارصد سال،براي
کسی بخوان این همه عزاداري کنن،رفتم سراغ اینترنت...
میدونی اولین صفحه اي که باز شد چی بود؟ عکس گنبد سیدالشهدا
و یه حدیث ازپیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم)
★ان الحسین مصباح الهدي و سفینه النجاه★
من،کشتی نجاتم رو پیدا کرده بودم،عین یه آدم تشنه،کــه مدام آب
شور میخوره،حریص فهمیدن شده بودم. شروع کــردم به کتاب
خوندن،تحقیق کــردن،هیچکسی هم دور و برم نبود کـه بخوام
ازش سوال بپرسم،گاهـــی وقتا،قایمکــی میرفتم مسجد،به خانم
هایی که نماز می خوندن با دقت خیره می شدم.
:_چرا؟
:_میخواستم ببینم،موقع نماز،اصلا حواسشون هست که چی کار می
کنن،عظمت نماز رو درك میکنن یا نه.... یه بارم تصمیم گرفتم خودم
نماز بخونم. هیچی بلد نبودم ولی خب،گفتم ببینم چه جوري
میشه...با شوق و کلی استرس رفتم صف اول وایسادم...بلد نبودم
نماز خوندن رو ولی می خواستم ببینم چه احساسی داره...
:_خب...با یادآوري آن روز گـُر میگیرم...پوزخند میزنم.
:_رفتم صف اول،یه چادر از جالباسی مسجد برداشته بودم،کج و
کـــوله سر کرده بودم،مُکــــبِر داشت اذان میگفت،تصمیم گرفتم
هــرکاري بقیه میکنن منم انجام بدم،یهو یه حاج خانمی صدام کرد.
گفت
:دخترجون اینجا چی کار میکنی؟
نزدیک بود پس بیفتم،حس میکردم همه شون میدونن من بلد نیستم
و میخوان داد و بیداد کنن.
مکث میکنم،کمی لب هایم را تر می کنم..
فاطـــمه مشتاق میگوید
:خب،بعدش
:_برگشتم به طرفش،شبیه این حاج خانم هایی بود تو فیلما نشون
میده که روز و شب کارشون نماز و دعاست،بهش گفتم میخوام نماز
بخونم..گفت
:کــار خوبی میکنی،ولی صف اول جاي تو نیست،تو باید
حالا حالاها عقب وایسی،بچــه که صف اول نماز نمیخونه،برو عقب
بذار بزرگترا جلو وایسن....
همه نگاهم میکردن و سر تکون میدادن،یعنی همه شون مثل اون
خانم فکر میکردن؟
فاطـــمــــــه از شدت عصبانیت نفهمیـــدم چی کار میکنم،از
هـــرچی مسجد و آدم مذهبیه متنفر شدم...بلند شدم از مسجد
#ادامه_دارد
💠
♥️💠
💠♥️💠
💠♥️💠
♥️💠
💠
#فراری
#part12
اومدم بیرون...
رفتم خونه،تو راه بغضم شکســـت و گریه کردم... با خودم گفتم
همه ي حرفایی که بابا و مامان ، همیشه میگن،درست بوده...مذهبیا
فکــر میکنن مسجد فقـــط مال اوناست.صف اول نماز مال
اوناست.خدا مال اوناست. من،که تازه داشتم طعم دین رو حس
میکردم ، فقط به خاطر تکـــبر و فخـــرفروشی یکی از آدماي
خشکه مذهب،بازم از دین زده شدم. خواستم تلافی کنم،تلافی
غرورم که تو مسجد شکست، شب یه مهمونی دعوت بودیم،جشن
کریسمس یکی از دوستاي ارمنی بابام،چقدر من بچه بودم....
:_مگه چی کار کردي؟
:_هیچی،تصمیم گرفتم یه لباس مزخرف تنم کنم، کلی به خودم
برســـم... از اول تا آخر مهمونی فقط برقصم،می فهمی فاطمه؟من
تو راهی که تازه اولش بودم شکست خوردم... هنوز مومن نشده،از
اسلام زده شدم،خیلی روزاي سختی بود...من سَرخورده شده
بودم،کاش اون خانم میفهمید چه بلایی سر شکوفه ي ایمان من آورد
و ظالمانه پرپرش کرد......
فاطــمه با تحیر نگاهم میکند،ساعت گوشیم را نگاه میکنم:اوه اوه
فاطمه پاشو،الان کلاس شروع میشه ...فاطــمه میگوید:واي نیکی بقیه شو تعریــــف کن.
:_بلند شو،مگه دارم فیلم سینمایی برات تعریف میکنم؟؟ پاشو بریم
حالا بعدا بهت میگم.
فاطـــمــه با اکراه بلند میشود.
صداي زنگ موبایلم بلند میشود،کتاب را میبندم و گوشی را
برمیدارم،فاطمه است:
:_الو،سلام فاطمه جون
:+سلام نیکی جونم،چطوري؟خوبی؟مزاحمت کــه نشدم؟
:_نه بابا،مراحمی این حرفــا چیه.
:+خلاصه اگه مزاحمت هم شده باشم حقته،چقدر درس میخونی آخه
تو!
:_دیگ به دیگ میگه ماکروویو!
صداي خنده اش از پشت تلفن میآید
:+خب حالا،ماکروویو جان،زنگ زدم دعوتت کنم، حق نه گفتن هم
نداري،گفته باشم!
:_عه؟کجا دعوتم؟
:+خونه ي ما. همین الآن:_به چه مناسبت؟
:+به مناسبت بی مناسبتی،به صرف عصرونه!
:_نه مزاحم نمیشم فاطمــه
:+چه مزاحمتی،مگــه دیروز سرکلاس نگفتی مامان و بابات خونه
نیستن؟خب پاشو بیا دیگه!تعارف نداریم که
:_آره،مامان و بابام صبح رفتن ترکیه،ولی آخه....
:+آخه بی آخه،زود بیا منتظرتم،خداحافظ
منتظر جواب من نمیماند.
کمی دو دلم...از طرفی دوست دارم مادر فاطمـــه را ببینم،از طرفی
هم کمی معذبم...
موبایل را برمیدارم و شماره ي مامان را میگیرم. بعد از سه بوق جوابم
را میدهد:
:+بله؟
:_سلام مامان
جوابم را نخواهد داد،انتظار بیهوده اســـت،صحبتم را از ســر
میگیرم.
:_مامان میشه من برم خونه ي دوستم؟
:+کـدوم دوستــت؟
#ادامه_دارد
💠
♥️💠
💠♥️💠
🌸🍃
دلت گرفته...الهی که غم نداشته باشی
فدای چشمت اگر دوستم نداشته باشی
دم غروب مرا در خودت ببار که چیزی
در آن هوای غریبانه کم نداشته باشی
عجیب نیست...من آنقدر خرد و خسته ام از خود...
که حال و حوصله ام را تو هم نداشته باشی
"دچار آبی دریای بیکرانم و تنها"
اگر هوای مرا دم به دم نداشته باشی
به جرم کشتن این خنده ها در آینه...سخت است
کسی به غیر خودت متهم نداشته باشی
غمم تو هستی و شادم اگر به سر نمی آیی
منم غم تو… الهی که غم نداشته باشی...!
نمیدانم از دلتنگی عاشقترم یا از عاشقی دلتنگ تر
فقط میدانم در آغوش منی ، بی آنکه باشی
و رفتی ، بی آنکه نباشی . . .
شب
نبودنت را میکوبد توی صورتم
چشمهایم میسوزد
باران میگیرد
مثل معتادی که نمیتواند ترک کند
بدنم درد میگیرد
مثل معتادی که باید ترک کند
چشمهایم را میبندم و
ترکت میکنم!!!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴جادوی دلار
پاسخ به خیلی از سوالات را در این کلیپ ببینید
چرا ایرانی ها مرگ بر آمریکا می گویند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بفرست واسه اونایی که تولدشون تو قرنطینه افتاده 😁
تولد قرنطینگیت مبارک رفیق 🤗
هرچہ بہ جز خیالِ او قصدِ حریمِ دل ڪند
در نڱشایمش بہ رو، از درِ دل، بِرانمش.
#همهبرسرزبانندوتودرمیانجانی
اللهم الرزقنا همان که میدانی😍❤️
مرد فقیری از خدا سوال کرد :
چرا من اینقدر فقیر هستم ...؟
خدا پاسخ داد :
چون یاد نگرفته ای که بخشش کنی ...
مرد گفت :
من چیزی ندارم که ببخشم ؟
خدا پاسخ داد : دارایی هایت کم نیست...!
یک صورت ، که میتوانی لبخند برآن داشته باشی !
یک دهان ، که میتوانی از دیگران تمجید کنی و حرف خوب بزنی!
یک قلب ، که میتوانی به روی دیگران بگشایی!
چشمانی ، که میتوانی با آنها به دیگران با نیت خوب نگاه کنی!
" فقر واقعی فقر روحی است ..."
...إلا حُسين؛
مَن زارَه
زارَ الله...؟!
جز حسين؛
چه کسی زیارتش
زیارت خداست...؟!
#یاحسینجان ؛
جانها سرگشته در زیبایی توست ...
#السلامعلیکیاسیدشباباهلالجنه
#اللهم_الرزقنا_ڪربلا ❤️
بخدا ای پسر فاطمه
تنها نه حرم منتظر توست،
عرب تا به عجم منتظر توست!
نه اسلام، که ابناء بشر منتظر توست...
زمان منتظر توست، جهان منتظر توست
حسین و حسن و هفتاد و دو تن منتظر توست
بیا!فاطمه بیش از همگان منتظر توست...
#اینَصاحبنا؟
#صاحب_الزمان_عج
#ادرکنی