🌨🍁
از رفتن پاییز غصه نخور!
زمستان برای ما دلتنگها
فصل زیباتریست
باران نمیبارد
تا بوی هیچ خاطره ای بلند نشود!
فرید صارمی
🌠كوتاه ترین داستان فلسفی دنیا
🌏 جهانگردی به دهکده ای رفت تا زاهد معروفی را زیارت کند و دید که زاهد در اتاقی ساده زندگی می کند.
اتاق پر از کتاب بود و غیر از آن فقط میز و نیمکتی دیده می شد.
جهانگرد پرسید: لوازم منزلتان کجاست؟
زاهد گفت: مال تو کجاست؟
جهانگرد گفت: من اینجا مسافرم.
زاهد گفت: من هم🕊🕊🕊
شما می توانید به عبادتگاهی با شکوه بروید و ساعت ها به نيايش و دعا بپردازید، و بهترین قداست ها و پاکی ها را برای خود آرزو کنید.
اما اگر پیش از آن، در قلب خود عبادتگاهی نساخته باشید، با هیچ نیایشی حضور قلب خود را در آن عبادتگاه احساس نخواهید کرد.
همه هستی در درون شماست،،،
وین_دایر
🌹🌹🌹🌹🌹👌👌👌
♥️ #خداوندمتعال میفرماید:
🍀 و قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً
قسمتی از آیه 83 سوره بقره
📝 ترجمه: و با مردم با خوش زبانی سخن گویید
📎 یک مثال کوچک: از زیباترین چیزهایی که پشت تلفن میشه گفت: "زنگ زدم صدات رو بشنوم"
همین امروز زنگ بزن به پدر و مادرت احوالش رو جویا شو
اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج🎋
زنده یاد شهریار :
خلوتی داریم و حالی با خیال خویشتن
گر گذاردمان فلک حالی به حال خویشتن
ما در این عالم که خود کُنج ملالی بیش نیست
عالمی داریم در کنج ملال خویشتن...
4_6014827382781773943.mp3
7.89M
💢 آهنگ زیباے TurkanVelizade به نام CanimMenim
#ترڪے
┄┅✶┅
┄┅✶┅┄
شازده کوچولو میگفت :
گل من گاهی بداخلاق و کم حوصله و مغرور بود
اما ماندنی بود...
این بودنش بود که او را تبدیل به گل من کرده بود .
⚜
مرا هزار امید است و هر هزار تویی
شروع شادی و پایان انتظار تویی
بهارها که ز عمرم گذشت و بیتو گذشت
چه بود غیر خزانها اگر بهار تویی
دلم ز هر چه به غیر از تو بود خالی ماند
در این سرا تو بمان ای که ماندگار تویی
شهاب زودگذر لحظههای بوالهوسی است
ستارهای که بخندد به شام تار تویی
جهانیان همه گر تشنگان خون مناند
چه باک زان همه دشمن چو دوستدار تویی
دلم صراحی لبریز آرزومندی است
مرا هزار امید است و هر هزار تویی
خدا جون مرسی که هستی ♥️
#سیمین_بهبهانی🌹
از کسی پرسیدند
کدامین "خصلت"
از "خدای"
خود را "دوست" داری؟!
"گفت"
همین" بس" که میدانم
او میتواند
"مچم" را بگیرد
ولی "دستم" را میگیرد
💐💐💐💐👍👍
یکی بود یکی نبود
این داستان زندگی ماست
همیشه همین بوده
یکی بود یکی نبود
در اذهان شرقی مان نمی گنجد با هم بودن .
با هم ساختن . برای بودن یکی ، باید دیگری نباشد.
هیچ قصه گویی نیست که داستانش این گونه آغاز شود ،
که یکی بود ، دیگری هم بود .
همه با هم بودند .
و ما اسیر این قصه کهن ، برای بودن یکی ، یکی را نیست می کنیم .
از دارایی ، از آبرو ، از هستی .
انگار که بودنمان وابسته نبودن دیگریست .
هیچ کس نمیداند ، جز ما . هیچ کس نمی فهمد جز ما .
و آن کس که نمی داند و نمی فهمد ، ارزشی ندارد ، حتی برای زیستن .
و این هنری است که آن را خوب آموخته ایم .
"هنر نبودن دیگری" .....
┄
به خودت کمی اهمیت بده
وگرنه لا به لای زندگی از بین می روی
و هیچ کس هم نمی فهمد ...
┄•
عصرها ...💜
برای هر فردی
می تواندرنگی داشته باشد
بستگی به دلت دارد
و به علاقه هایت💜
که عصرگاه تو
چه طیفی و رنگی ست
هر چه هست
آرزو می کنم شاد باشد💜
و پر از بهانه برای لبخند
@Patoghedoostanha
🔰خاطره شهید حسین خرازی از یک شهید سوخته
مرحله دوم عملیات بیت المقدس بود. با حسین در حال سرکشی از خط بودیم که در مسیر دیدیم یک نفر بر پی ام پی در حال سوختن بود و رزمندگانی با دست خاک بر آن می ریختند تا خاموش کنند.
جلوتر رفتیم. رزمنده ای داخلش بود و حین سوختن با خدا بلند و سلیس صحبت میکرد:
خدایا الان پاهایم دارد می سوزد، می خواهم آن طرف پاهای مرا ثابت قدم کنی.
خدایا الان سینه ام سوخت. این سوزش به سوزش سینه حضرت زهرا (س) نمی رسد.
خدایا الان دستانم می سوزد. از تو می خواهم آن دنیا دستانم را به طرف تو دراز کنم؛ دستانی که گناه نداشته باشد.
خدایا صورتم دارد می سوزد. این سوزش برای امام زمان و برای ولایت است. اولین بار حضرت زهرا (س) این طور برای ولایت سوخت.
آتش به سرش که رسید، گفت: خدایا دیگر طاقت ندارم لا اله الا الله. خدایا خودت شاهد باش، خودت شهادت بده، سوختم ولی آخ نگفتم.
به اینجا که رسید سرش با صدای تقّی از هم پاشید.
بچه ها در حال خود نبودند. زار زار گریه می کردند. حسین را نگاه کردم، گوشه ای زانو بغل گرفته و نشسته بود. های های گریه می کرد. می گفت: خدایا من چطور جواب اینها را بدهم.
دستم را که روی شانه اش گذاشتم، گفت: ما فرمانده این هاییم. اینها کجا ما کجا؟ آن دنیا خدا ما را نگه نگه نمی دارد و نمی گوید جواب این ها را چه می دهی؟
پاهایش نای بلند شدن نداشت. پشت موتور که نشست، سرش را روی شانه ای گذاشت و آن قدر گریه کرد که پیراهن و زیر پوشم خیس اشک شد.
موقع برگشت بچه ها خاکسترش را در یک گونی ریخته بودند و برایش زیارت عاشورا می خواندند.
حسین می گفت: ای کاش ماهم مثل شهید معرفت پیدا کنیم.
هر وقت زیاد مغرور شدین و سر پدر مادرتون داد زدین به یاد بیارین شما با کمک اونا به اینجا که الان هستین رسیدین!
#پس_مغرور_نباشین :)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❣زندگی هرچقدر هم که
بد به نظر برسه،
همیشه کاری هست که
بشه انجام داد و
توش موفق بود.
تا زمانی که
زندگی هست، امید هم هست.🍃🍃🍃
🌸🍃🌸
🍃
🌸
5 نفرے ڪه شیطان را بیچاره ڪردهاند⁉️
🔰 #امام_صادق (؏) فرمود:
♨️شیطان گفته است؛ پنج نفر مرا بیچاره ساخته اند و سایر مردم در قدرت و اختیار من هستند؛
➊✨ڪسے که از روی نیت صادق و درست به خدا پناه ببرد و در تمام ڪارها توڪل به او ڪند.
➋✨ ڪسے که در شبانه روز بسیار تسبیح خدا گوید.
➌✨ ڪسے که هرچه برای خویشتن مےپسندد برای برادر مؤمن خود نیز بپسندد.
➍✨ ڪسے که به هنگام رسیدن مصیبت به او، ناله و فریاد نزند.
➎✨و ڪسے که به آنچه خدا قسمت او ڪرده راضے باشد و برای رزق و روزیش غم و غصه نخورد.
📚جامع احادیث شیعه، ج14