eitaa logo
| پاتـوق مهـدویون |
4هزار دنبال‌کننده
11هزار عکس
8.3هزار ویدیو
174 فایل
[ وقف ِلبخند آســیدمهدی💚 ] . _سعی داریم مفید باشیم! . محتوا ؟ فاقد ثبات ؛ کپی ؟ روزمرگی‌ها نه ، بقیش حلالت مؤمن . . جهت ارتباط : @R_Aaa806
مشاهده در ایتا
دانلود
‍⏰ 🔻 بزرگ‌ترین اشتباهی که ما آدم‌ها در رابطه‌هامون می‌کنیم، این است که: 👂نصفه می‌شنویم؛ 🧮 یک‌چهارم می‌فهمیم؛ 🧠 و هیچی فکر نمی‌کنیم؛ 🗣 اما دو برابر واکنش نشان می‌دهیم . . . 🔺این نسبت‌ها رو تغییر بدیم که بدون تنش زندگی کنیم
| پاتـوق مهـدویون |
•|🖤✨🎙' #چله‌زیارت‌عاشوا | #روزاول :)"
ان‌شاءاللھ ڪھ این طرحمون یِ قدمۍ باشھ برای زمینھ‌سازۍ ظھور آقا . . ! :))🌱
26.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🦋از تا 🦋 🌷داستان تحول داداش رضا سلام...رضا هستم. متولد 19 مرداد سال 1393 و دقیقا پنج سالمه ! شاید از نگاه خیلی ها من 26 سالم باشه...اما خودم به همه میگم پنج سالمه... تعجبی هم نداره...چون از نظر من سن آدما از لحظه ای که مامانشون اونارو به دنیا میاره حساب نمیشه...بلکه عمر آدما از زمانی آغاز میشه که دوباره به خودشون میان و میخوان به تموم چیزایی که شنیده بودن شک کنن و زندگی خودشونو از صفر بسازن !🌷 😍پیشنهاد ویژه دانلود😍
6.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
باب الحوائج شد تا بگیرد دست‌ها را...💔 از کودکی نامت را شنیده‌ام، گره که به کارها می‌افتاد، نذر تو می‌کردند و حاجت‌روا می‌شدند. کاش تو مرا در این چهارچوب دنیا از گناه نگهم داری... نذر مرا هم قبول می‌کنی؟🥺 نذر وقف خودم برای مهدی فاطمه 🖤 حاج مهدی ▪️ایام شهادت
2.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این‌بار.. یوسف زنده از زندان نیامـــــد...💔 آهــــ...💔
6.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شانسی چیه؟! یه کاری کردی ک اینجوری شده! ما اینجا شانسی نداریم❌، همه چی روی حساب هست....
باب الحوائج شد بگیرد دستها اَســلــامــُ عــَلــَیــڪــَ یــا مــولــایــَ یــا مــوســے بــن جــعــفــر🖐 شهادت امام موسی کاظم علیه السلام را خدمت شما محبان اهل بیت علیهم السلام تسلیت عرض می نماییم🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸 در عالم برزخ (قسمت دهم 🌷نیک به من اشاره کرده و گفت: نگاه کن! به بالای دره نگاه کردم، هیکل بزرگ و سیاهی که قهقه زنان شادی می‌کرد، بر بالای دره ایستاده بود. 🍀نیک گفت: این هیکل، گناه🔥 آن شخص است که در حال سقوط بود و به واسطه قدرتی که داشت، توانست بر عمل نیک آن مرد چیره گردد و در نتیجه او را به ته دره پرتاب کند... نگاه نیک دستش را بر شانه‌ام نهاد و گفت: این است عاقبت پیروی از هوای نفس. ◾️با شنیدن این سخن، ترس از گناهانم و اینکه شاید گناه نیز لحظه‌ای بر من چیره گردد، وجودم را فرا گرفت. 🍀پس از طی یک راه طولانی، سرانجام به انتهای دره رسیدیم. آن مرد را نقش بر زمین دیدم که بیچاره همدم و همراه او یعنی نیک، چنان لاغر و ضعیف بود که هرچه تلاش می‌کرد او را بر دوش خود بکشد، نمی‌توانست. 🌼از نیک خواستم به او کمک کند. اما نیک، عذر خواست و گفت: من فقط مأمورم تو را همراهی کنم. گناه هر کس نیز در کمین خود اوست. 💥 گفتم: اما ما انسان‌ها در دنیا به کمک هم می‌شتافتیم! نیک گفت: در این عالم، هر کس، خود جوابگوی اعمالش است. اگر هم لیاقت شفاعت داشته باشد، من شفیع نیستم. 🙏 فقط دعا کن از دوستداران اهل بیت (علیه السلام) باشد، شاید که شفاعت آنان نصیبش شود... ⚡️شاید به حساب دنیا، ساعت‌ها در اعماق دره راه پیمودیم، تا به مسیری رسیدیم که به سمت بالا ختم می‌شد. در این لحظه نیک رو به من کرد و گفت: دوست من! خود را برای بالا رفتن از این دره هولناک، آماده کن.... پس از پیمودن مسیری بسیار طولانی، دوباره به دره خطرناک و لغزنده‌ای رسیدیم. 🔥از ترس اینکه مبادا این بار گناه از کمینگاهش بیرون آید و مرا پرت کند، بدنم به لرزه افتاد. 🌷نیک برگشت و گفت: چرا ایستادی؟ حرکت کن. گفتم: می‌ترسم. گفت: چاره‌ای نیست باید رفت.با نگرانی به سمت پایین حرکت کردم، 🍃اما هنوز چند قدمی از لب دره پایین نرفته بودیم که یک موجود بالدار نورانی💥 از آن سوی دره ظاهر شد و در یک چشم برهم زدن، خود را به نیک رساند و پس از اینکه جویای حال من شد، نامه را به او داد و پس از خداحافظی با همان سرعت بازگشت. 🌻نیک پس از خواندن نامه، آن‌را در پرونده اعمالم نهاد و لبخند زنان به طرفم آمد و گفت: مژده‌ای دارم. شگفت زده پرسیدم: چه شده؟ گفت خویشاوندان و دوستانت، برایت هدیه‌ای فرستاده‌اند، که هم اکنون توسط این فرشته الهی برایت آورده شده است و به همان اندازه از غم و اندوه تو کاسته خواهد شد... 📘ادامه دارد