eitaa logo
| پاتـوق مهـدویون |
4هزار دنبال‌کننده
11.6هزار عکس
8.6هزار ویدیو
191 فایل
[ وقف ِلبخند آســیدمهدی💚 ] . _سعی داریم مفید باشیم! . محتوا ؟ فاقد ثبات ؛ کپی ؟ روزمرگی‌ها نه ، بقیش حلالت مؤمن . . جهت ارتباط : @R_Aaa806
مشاهده در ایتا
دانلود
♥️ اوایل‌امسال‌،باتعدادی‌ازرفقا‌ مِن‌جمله‌شهید‌سیدابراهیم(مصطفی‌صدرزاده)🌿 رفته‌بودیم‌براشناسایی‌قبل‌از‌عملیات(تومنطقه‌ی‌درعا).‌ حین‌برگشت،باتوجه‌به‌فصل‌بھار‌کشتزارهای‌گسترده‌ی‌ تومنطقہ،حاشیه‌ی‌راه‌بوته‌های‌بلندی‌که‌انتهای‌ساقه‌ هاشون،‌خارهای‌توپی‌شکل(اندازه‌ی‌یه‌گردوی‌بزرگ)‌ رشدکرده‌بود...📬 ومن‌رووسوسه‌میکردکه‌باپوتین‌بزنم‌زیرشون!😑 ‌ بالاخره‌شرو‌ع‌کردم‌واولیش‌روباپوتینم‌هدف‌گرفتم‌ وبادورخیزی،‌محکم‌زدم‌زیرش...که‌بعدازکنده‌شدن‌به‌ هواپرتاب‌شد...باخودم‌گفتم‌عجب‌کیفی‌داد!🚶🏻‍♂ بعدش‌شرو‌ع‌کردم...دومی‌وسومی.... تااینکہ‌سیدابراهیم‌صدام‌کرد:ابوووووعلی؟ گفتم‌جانم... باهمون‌لحن‌شیرین‌وقشنگش‌گفت:‌قربونت‌بشم...‌ آخه‌ایناهم‌موجودزنده‌ان‌ وهمین‌باعث‌‌میشه‌شھادتت‌عقب‌بیوفتہ!!!✨ ‌ بعدازین‌حرفش‌کلی‌توفکررفتم‌وگفتم‌بابااین‌سیدتاکجاهاشومیبینه...ونفهمیدم‌کی‌رسیدیم‌به‌مقر. وفهمیدم‌که‌تاسیب‌نرسه‌ازدرخت‌نمیوفتہ:)🤞🏻 بله!من‌وامثال‌من‌هنوزکال‌هستیم‌و‌لایق‌نشدیم...‌ شھداگاهی‌نگاهی...دعاکنیدلایق‌بشیم...!🥀• °•.@patoghemahdaviyoon
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💫 -وسرنوشت‌ما‌جز‌شھادت‌نیست🥀✊🏻 ʝơıŋ➘ |❥ @Patoghemahdaviyoon
💚 حاجے‌ݕعد‌ݜما، هیݘے‌مٽݪ‌قݕݪ‌ݩݜد!💔 ʝơıŋ➘ |❥ @Patoghemahdaviyoon
وتو‌مے‌آیے و‌آوینےروایت‌میڪند فتح‌نهایےࢪا.... أَيْنَ‌الطَّالِبُ‌بِدَمِ‌الْمَقْتُولِ‌بِكَرْبَلاءَ°♡🌱
یادتون هست چند روز پیش توی برنامه "زندگی پس از زندگی" قسمت بیست و دوم جوانی بود به اسم آقای "حامد طهماسبی" که یکی از بهترین و تاثیرگذارترین قسمت های این برنامه بود و یکی از آموزنده ترین بخش های صحبت هاشون اونجایی بود که تعریف می‌کردند زمانی که بچه بودند توی حسینیه، پیرمردی بود که موقع خروج کفش هایش را گم کرده بود و ایشون کفشهای پیرمرد رو پیدا میکنه و جلوی پاهاش جفت میکنه. پیرمرد خیلی خوشحال می شه و براش دعا میکنه و میگه که: " الهی پاهات بلا نبینه جوان" و بعد در عالم بعد از مرگ بهش نشون داده بودند که ایشون در طول زندگی سه مرتبه با موتور تصادف کرده بوده و یک بار از بالای درخت افتاده بوده و یک بار هم که همون تصادف آخرش که منجر به تجربه مرگش میشه که دکتر ها بهش گفته بودند باید پاهات قطع می‌شد..... اما توی هیچ کدوم از این حوادث هیچ وقت هیچ آسیبی به پاهاش نرسید و این در اثر همون دعای ساده و مختصری بود که این پیرمرد در حقش کرده بود و گفته بود که: "الهی پاهات بلا نبینه جوان" حالا خواهشی که من ازتون داشتم همینه🙏 که بیایم از این به بعد همه مون به بهانه های مختلف بیشتر در حق همدیگه دعا کنیم و این دعا ها رو ساده نبینین و از اثرات دعا ها غافل نشیم.... مثلاً وقتی کسی برامون کاری انجام داد به جای این که بهش بگیم "مرسی" که یک واژه بیگانه هست و هیچ لطفی نداره و حتی وقتی که میگیم خیلی ممنون، متشکرم ،لطف کردین ، در کنارش یه دعای کوچیک و قشنگ هم داشته باشیم مثلاً بگیم : "خدا امواتت رو بیامرزه" یا " ان‌شاءالله زیارت بقیع نصیبت بشه" یا" ان‌شاء‌الله همیشه جیبت پر از پول باشه" یا " ان شاءالله خدا ازت راضی باشه " و یه دعای خیلی مهم که بگیم:" ان شاءالله که هر کس حقی به گردنت داره ازت راضی بشه و هیچ حق الناسی به گردنت نمونه" و یا خیلی دعاهای مادی و معنوی زیبا و عمیقی که خود شما خیلی بهتر از من بلد هستید🌺 مطمئناً وقتی که ما صادقانه و خالصانه در حق کسی دعایی بکنیم خداوند هم که از ما بسیار بسیار مهربون تر و بخشنده تر هست همون دعاها رو در حق خود ما هم به اجابت میرسونه🌺 اگر که دوست داشتید این تقاضای من رو برای گروه‌ها و دوستانتون بفرستید و مُبَلِغ این کار خیر باشید.🌺 ان شاءالله که خدا به همه مون توفیق بده كه با همین دعاهای به ظاهر کوچک و ساده باعث رفع مشکلات و همینطور ایجاد خیرات و برکات مادی و معنوی بسیاری برای خودمون و دیگران باشیم و ان شاءالله که عاقبت همه مون ختم بخیر بشه🙏🤲 التماس دعا 🙏🤲
کار ما نیست غزل بافتن از نامِ حسن کامِ ما مستِ عسل یافتن از جامِ حسن حسنی نیست لبی کز لب لعلَش نَمکَد صد و ده بار نمک گیر شده کامِ حسن حسن بن علی از بس بغلِ مادر بود مادری شد همۀ عمر و سرانجامِ حسن 💚 ❤️ @patoghemahdaviyoon💚
طبق محاسبات کوانتومی رییس جمهوربعدی عینک نداره:)
✍داستانی بگویم ... [دانشگاه] لیلا میگفت ؛ توی کلاس چادرت را دربیاور ، راحت باش ... بعد از کلاس سر میگذاریم . من 🤔 مات می ماندم از اینکه نامحرم داخل کلاس با نامحرم بیرون از کلاس چه فرقی دارد ..! مثلا نکند کور بود بدبخت؟! [مرکز خرید] توی پاساژ دیگر چادرت را در بیاور ... همه دارند نگاهمان میکنند دختر ... سمت خانه که رسیدیم سر میکنیم! من 🤔 نامحرم بالای شهر با پایین شهر چه فرقی دارد؟!نکند خونش رنگین تر بود و من بیخبر؟ [مسافرت] آخه کی لب دریا چادر سر میکند که ما دومی باشیم! چادرت را در بیاور ، رفتنی باز سر میکنیم ... من 🤔 نامحرم لب دریا با نامحرم ویلا چه فرقی دارد!؟ ته ته فرقشان یک کرم ضد آفتاب بود! [عروسی] دم هتل و تالار و ... چادرت را بگذار توی کیف برگشتنی سر میکنیم ... من 🤔 نامحرم توی تالار با نامحرم کوچه بازار چه فرقی دارد؟! فوقش یک کروات بیشتر داشت؟! لیلا میگفت ؛ انقدر نامحرم نامحرم نکن ...😡 اصلا بقول معروف : خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو!😊 و من هاج و واج میماندم ؛ بشوم همرنگ؟! نشوم همرنگ؟! گاهی "من و من ها"، میان این دو راهی های سخت ، هاج و واج میمانیم ... خوشبحال "من هایی" که ... پیش از آنکه بال مشکی رنگشان بشکند و سقوط کنند ... "راه" را از "بیراهه" تشخیص میدهند! آری! بعضی چادری ها؛ گرچه رسوای "یک" جماعتند ... درعوض ... "یک" پا برای خودشان ، فرشته اند! پ.ن : بقول استادم این جمله اشتباست : خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو ... در اصل این درسته : خواهی نشوی همرنگ رسوای جماعت شو ... خدابیامرزه