eitaa logo
| پـٰاتـوق‌مهدویـون |
1.9هزار دنبال‌کننده
12.2هزار عکس
8.3هزار ویدیو
187 فایل
بی‌توآوارم‌‌و‌بر‌‌خویش‌‌فروریخته‌‌ام ای‌همه‌‌سقف‌و‌ستون‌و‌همه‌آبادی‌من(:🌿 . [ وقف لبخند آسیدمهدی💚 ] . _سعی داریم مفید باشیم! . آیدی جهت ارتباط و تبادل : @R_Aa_8y . گوش شنوای حرفاتون🌚🌻 : https://daigo.ir/secret/1796928
مشاهده در ایتا
دانلود
یک‌بار خواب امام رضا (ع) را دیدم. یه پرونده توی دستش بود. به من گفتند؛ احمد دیگه ۲۷ ساله است و این پرونده اوست، عمر احمد در دنیا تمام است. ناراحت شدم. خب چه کنم،مادرم دیگر! به‌امام گفتم: آقا! ناراحتم! و امام فرمودند : ناراحت نباش، تمدیدش کردم. وقتی خوابم را برایش تعریف کردم، فقط خندید. انگار می‌دونست که مدت این تمدید کوتاه است، خیلی کوتاه، فقط به اندازه یک ماه! ✍🏻به روایت مادر @Patoghemahdaviyoon🌱
«💓» . هرموقع‌میخواست‌از📲فضا‌ےِمجازۍ ‌استفاده‌کنہ،حتماًوضو‌میگرفت‌و ‌معتقدبود‌کہ‌این‌فضاآلوده‌است‌و‌ شیطان‌ما‌را‌وسوسہ‌میکند...!✌️🏻 @Patoghemahdaviyoon🌱
شهید ‎سیف الله شیعه زاده از شهدای بهزیستی استان مازندران که با یک زیر پیراهن راهی جبهه شد و هیچکس در جبهه نفهمید كه او خانواده ای ندارد:) کم سخن می گفت و... ‏با سن کم سخت ترین کار جبهه یعنی بیسیم چی بودن را قبول کرده بود. سرانجام توسط منافقین اسیر شد برگه و کدهای عملیات را قبل از اسارت خورد و منافقین پس از شهادت رساندن وی ، برای به دست آوردن رمز و کد های بیسیم، سینه و شکمشرو شکافتند ولی چیزی نصیب آنها نشد ...! @Patoghemahdaviyoon🌱
🍃زنے‌آمده‌بود‌کہ‌پسر‌سومش‌را، راهےجبهہ‌کند. خبرنگارگفت: ناراحت‌نیستید زن‌گفت‌:خیلے ناراحتم.💔 خبرنگارگفت:شماکہ دوتا از پسر هایتان شهید شده‌اند چرا رضایت‌دادید‌سومے‌هم برود!؟ زن گفت: "ناراحتم چون پسر دیگرےندارم کہ بہ جبهہ‌بفرستم✨" خبرنگارمنقلب‌شد... آن زن،مادر۳شهید خالقےپور و آن خبرنگار👤... شهید آوینے بود.(: ✎بسم‌ربّ‌العشق❤️ 🌱|@Patoghemahdaviyoon
••🥀🕊•• ". همیشہ‌مےگفت: . واسہ‌ڪےڪارمےڪنے؟ . مےگفتم:امام‌حسین.. . مےگفت:پس‌حرف‌هارو‌بیخیال . ڪار‌خودت‌روبڪن . جوابش‌باامام‌حسین . . ." -شھیدمحمدحسین‌محمدخانے🌱 🕊💔 🌱|@Patoghemahdaviyoon
♥️🕊 |شھادت!ツ |آغاز خوشبختے است! |خوشبختے‌اۍ‌ڪہ‌پایانے نداردツ شہید ڪہ بشوے! خوشبختِ ابدے میشوے♥️:) ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‎‎‌@Patoghemahdaviyoon🌱
نزدیڪ عملیات بود.میدانستم دختر دار شده.یک روز دیدم سر پاکت نامہ از جیبش زده بیرون‌.گفتم این چیہ!؟ گفت عکس دخترمہ. گفتم بده ببینمش، گفت خودم هنوز ندیدمش گفتم چرا!؟ گفت الان موقع عملیاتہ میترسم مهر پدر فرزندے کار دستم بده بعد... @Patoghemahdaviyoon🌱
شهید علی لندی: کسی‌که شدافتخار دهه هشتادی‌ ها لطفا دهه هشتادی ها رو با چندتانوجوون هیجان زده تو اغتشاشات نشناسید ... دهه هشتادی با غیرتی هم داریم مثلِ علی لندی که برای حفظ ارزش ها از جون شون مایه میزارن🌱(: ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌱|@Patoghemahdaviyoon
شهید علی لندی: کسی‌که شدافتخار دهه هشتادی‌ ها لطفا دهه هشتادی ها رو با چندتانوجوون هیجان زده تو اغتشاشات نشناسید ... دهه هشتادی با غیرتی هم داریم مثلِ علی لندی که برای حفظ ارزش ها از جون شون مایه میزارن🌱(: ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
یکی از مدافعان حرم به حاج قاسم گفته بود: جنگ سوریه تمام شد ولی ما شهید نشدیم، حاج قاسم پاسخ داده بودند در آینده ای نزدیک فتنه هایی پیش رو دارید که کل شهدا آرزوی حضور به جای شما رو داشته باشند آن روز من نیستم اما شما پشت آقا رو خالی نکنید .. @Patoghemahdaviyoon🌱
محمد و رحمان هر دو رفیق بودند بچه محل،عضویڪ گردان. باهم پیمان برادری بسته بودند. محمدشده بود فرمانده؛ رحمان رو گذاشت بیسیم چیش امارحمان تو کربلاے ۵ پر کشید و رفت محمدخیلے بیقرارے می‌کرد چند بار وقتے می‌خواست مداحے کنه اول دعا که اومد بسم الله رو بگه وقتے به بسم الله الرحمن می‌رسید دیگه نمی‌تونست ادامه بده...گریه امانش نمی‌داد یہ شب محمد تو مناجاتاے سحرش با رحمان صحبت می‌کرد ڪہ: رفیق من!بنا نبود نامردے کنے و تنہا بری:) بعداز یہ مدت بالاخره نوبت محمد شد تا با پهلوے دریده به دیدار خدا بره. اینگونه بود ڪه محمد رضا تورجے زاده فرمانده گردان یا زهرا از لشڪر امام حسین اصفهان بعد از گذشت چند ماه از دوستش سید رحمان هاشمے به خدا پیوست الانم مزارشون ڪنار هم تو گلزار شهداے اصفهانه. عجب رفاقتی... :) @Patoghemahdaviyoon🌱