eitaa logo
پاورقی؛ حمید درویشی شاهکلائی
575 دنبال‌کننده
590 عکس
69 ویدیو
20 فایل
حمید درویشی شاهکلائی؛ دانش‌آموخته دکتری فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق پژوهشگر، ویراستار و کتابفروش @darvishi
مشاهده در ایتا
دانلود
خانم اقدس ملاحسینی، اهل عباس آباد تنکابن است. اوایل جنگ، دانشجویی به خواستگاری اش آمد. بله را گرفت و جشن عقد را به بازگشتش از سفر جبهه موکول کرد؛ اما پیکرش را به شهر آوردند. زن، صبوری کرد. رجب جورسرا به خواستگاری اش رفت و با او ازدواج کرد. سه ماه بعد از عقد بود که در عملیات آزادسازی خرمشهر، او نیز آسمانی شد. زن، دل به خدا بست و صبوری نمود. سال62، پرویز کهنسال با او ازدواج کرد و دو فرزند دوساله و هفت ماهه را به یادگار گذاشت و در جبهه مفقود شد. نه سال بعد، چند تکه استخوان و یک پلاک را از او به شهر آوردند. زن، بانوی استقامت بود. تمام عشقش را به خاک سپرد و به آسمان چشم دوخت. حسبنا الله و نعم الوکیل ... برگرفته از وبلاگ اشک آتش www.PavaraQi.ir | @PavaraQi
حاکمان سعودی سرزمین حجاز! خدا که به شما عقل داده، ✅ خب، زرنگ باشید! ازش استفاده کنید! 💡صهیونیست‌ها هم شده‌اند رفیق؟ www.PavaraQi.ir | @PavaraQi
امروز عصر ناگهانی خود را در مراسم عقد آقا داوود پیراندخت یافتم. او از خادمان قدیمی و مخلص راهیان نور؛ یادمان طلاییه است. مراسم عقد هم با حضور زائران و خادمان در یک قدمی مزار شهدای گمنام در حسینیه حضرت اباالفضل طلاییه برگزار شد. مجلس شاد و باصفایی بود. ان‌شاءالله همه مجردان بالغ به زودی زود در همین سال ۱۳۹۷ به خانه بخت بروند. www.PavaraQi.ir | @PavaraQi
بهار را با محبت تو آغاز می‌کنیم ... یا امام هادی! پیشاپیش سال نو تبریک! سالم و عزیز باشید! www.PavaraQi.ir | @PavaraQi
هدایت شده از 
غروبی، یه لنگه جورابم رو پیدا نکردم. یک جفت دیگه پوشیدم رفتم مسجد. از قضا برای همه نمازگزاران یک جفت جوراب خیرات کردند. #مسجد_ولیعصر_شیرگاه www.shirgahi.ir | @shirgahi www.PavaraQi.ir | @PavaraQi
هدایت شده از قفسه
این کتاب ۳۵۰ صفحه‌ای، خلاصه «نقطه‌های آغاز در اخلاق عملی» مرحوم مهدوی کنی است. فرصتی دست داد یک دور بخشی از معارف مکتب اهل‌بیت را بخوانم. ان‌شاءالله توفیق عمل هم بیابم. www.Qafase.ir | @Qafase
هدایت شده از ابرمیم
بسم اللّه الرحمن الرحیم چه آن زمان که ز ما نه چه این زمان که غم است وجود حضرت آدم نشانهٔ عدم است http://abrmim.ir/post/2
خوب نیست. جعفر کذاب هم فرزند امام بودند. نطفه، معجزه نمی‌کند. www.PavaraQi.ir | @PavaraQi
به بهانه برجام‌های بزرگ‌تر از هسته‌ای «باج می‌داد تا کاری بهش نداشته باشند ولی آدم بدا باز هم بدتر می‌کردند.» آیا شوراهایی که باید نگهبان اسلام، قانون اساسی و امنیت ملی باشند، هم کنوانسیون (لایحه الحاق ایران به کنوانسیون مبارزه با جرائم سازمان‌یافته فراملی) را تصویب می‌کنند؟ این بار، به بهانه مبارزه با تروریسم و پولشویی، استقلالمان را از دست ندهیم. www.PavaraQi.ir | @PavaraQi
یک کار خلاقانه، فعالانه و متفاوت www.PavaraQi.ir | @PavaraQi
شب عملیات خیبر است. 11 اسفندماه 62 . آقا محسن، فرمانده گردان قائم روبروی نیروهایش می‌ایستد و خبری را به نیروهایش می‌دهد. «فرماندهان ارشد دستوری به من داده اند که من اول زیر بار آن نرفتم. برخود واجب دیدم که دستور را به شما بگویم تا آگاهانه انتخاب کنید. به من خبر داده‌اند که هزاران نفر از نیروهایمان در جزیره مجنون محاصره شده‌اند. دشمن شیمیایی هم زده است و بچه‌ها دارند همگی شهید می‌شوند. مأموریت ما این است که به سمت دشمن برویم و درگیر شویم تا حجم آتش روی بچه‌های محاصره شده کم شده و بتوانند از محاصره خارج شوند. داستان این است. این رفتن بازگشتی ندارد. اگر حاضر هستید که برویم می رویم و هر کس هم با این وجود نمی‌تواند بیاید، می‌تواند همین جا بماند.» آقا محسن نیروهایش را به خط می‌کند و خودش پشت نیروها می‌ایستد و در تاریکی شب برای اینکه کسی از رفتن همرزم خود خبردار نشود چنین می‌گوید: «هر کس می‌خواهد برگردد، عقب عقب از جمع جدا شود» محسن آن شب کربلایی برپا می‌کند توی طلائیه. شرایط سختی بود. حدود سی نفر از نیروها عقب عقب از جمع خارج شده و پس از عذرخواهی از فرمانده و روبوسی برمی‌گردند. آقا محسن در نهایت غیرت و شجاعت و علم به اینکه این رفتن، رفتنی بی‌بازگشت است، گردان آسمانی‌اش را حرکت می‌دهد. گردان وارد یک شیار می‌شود. در باغ شهادت باز شده است. تمامی نیروهای گردان به جز تعداد اندکی در زیر انواع آتش نیروهای عراق به شهادت می‌رسند و تعداد زیادی از پیکرهای مطهر شهدا در منطقه باقی می‌مانند. محسن مجروح شده و به همراه تعداد اندکی از نیروها اسیر می شود. هنگامی که آزادگان برگشتند، محسن را پیدا کردم. گفتم: «اون شب من با گردان شهید صالح نژاد بودم. چی شد؟ چه اتفاقی براتون افتاد؟ سید احمد (برادرم) هم که اون شب شهید شد و جا موند.» محسن تا نام سید احمد را شنید، زد زیر گریه و گفت: «سید شهید شد؟ من سید و غفاری و بصیری رو یه گوشه‌ای از شیار مستقر کردم و گفتم جلو نیان.» گفتم: «یکی از بچه‌ها سیداحمد رو دیده که تیر خورده توی سینه‌اش و شهید شده.» محسن مدام گریه می‌کرد. بارها من و محسن برای پیدا کردن پیکر بچه‌ها رفتیم منطقه طلائیه. اما باتلاقی بودن اجازه هیچ کاری نمی‌داد تا سال 71 یا 72 بود که منطقه تقریباً خشک شد. محسن از روی کروکی‌ها شیار را پیدا کرد و شروع کردیم به پیدا کردن شهدا. مادرم گفته بود تا پیکر برادرت را نیاورده‌ای، خانه نیایی. قبل از عملیات من و سید احمد انگشترهایمان را با هم عوض کرده بودیم و همان روز پیکر برادرم سید احمد را از روی انگشتر شناختم. پیکر شهدا را به عقب منتقل کردیم. پس از مشخص شدن فهرست شهدا از روی پلاک‌هایشان وقتی فهرست شهدا را به محسن نشان دادیم، عکس‌العمل او بسیار غیر منتظره بود. نشست و شروع کرد با صدای بلند گریه کردن و مدام بر سر می‌زد. خیلی سعی کردیم آرامش کنیم اما نمی‌شد. محسن مرد روزهای سخت بود. فرماندهی که سخت‌ترین لحظه‌ها را تجربه کرده بود؛ در نبرد و در اسارت. به همین دلیل، این گریه کردن‌ها و بر سر زدن‌هایش همه را به تعجب وا داشته بود. در بین فریادهایش گفت: «سید محمود! می‌دونی این اسامی کیا هستن؟» گفتم: «نه! مگه کی‌ان؟» گفت: «همون سی نفری که شب عملیات برگشته بودن، اسمشون بین ایناس. اینا دوباره اومدن دنبالمون. برنگشتن عقب. این همه سال فکر می‌کردم که اینا برگشتن. فکر نمی‌کردم شهید شده باشن. حتی یکی از اونا نرفته عقب. آخه تنها من می‌دونستم کیا برگشتن.» راوی: دکتر سیدمحمود سید قلندر براساس مطلب وبلاگ «الف دزفول» www.PavaraQi.ir | @PavaraQi
امروز هفت اسفند است. ۲۶سال پیش در چنین روزی، درست یک ماه بعد از حماسه هزارسنگر آمل، مردم شهر من با فریادهای حماسه آفریدند. اعضای سازمان مجاهدین () پس از شکست‌های سیاسی، به حضور نظامی در جنگل‌های مازندران ادامه دادند. تصرف شهر بزرگ آمل در شش بهمن ۱۳۶۰ موفقیت بزرگی برای آنان می‌توانست باشد اما خدا شکست را برای منافقان و فتح را برای مؤمنان مقدر کرد. منافقان که از مردم آمل، درس نگرفته بودند، یک ماه بعد به گزینه تصرف شهر شیرگاه رسیدند. شیرگاه مثل آمل در مسیر تهران-شمال اما در محور فیروزکوه داشت. هشت هزار نفر جمعیت داشت و تصرف آن از نظر نظامی ساده بود. همین طور هم شد! عملیات با غافل‌گیری و سرعت اجرا شد. همان اول به ساختمان کوچک سپاه حمله کردند. نگهبان مجروح شد. فرمانده و یک نفر دیگر شهید شدند و هفتاد بسیجی غیرمسلح که آن‌شب در سپاه خوابیده بودند، به دست منافقان افتادند. همه این‌ها در یک نبرد نابرابر پنج‌دقیقه‌ای رخ داد. آن‌ها فکر می‌کردند اگر سپاه سقوط کند، شهر سقوط کرده‌است و کار تمام است. مؤذن بود. مثل همیشه سرشب خوابیده بود. ۲۲:۲۰ بود که از صدای انفجار و درگیری بیدار شده بود. الله اکبر گویان از جا برخاست و به طرف درگیری رفت. مردم آن طرف رودخانه هم صدایش را شنیدند و تکبیر گفتند و به طرف سپاه آمدند. طولی نکشید همه شهر با فریادهای الله‌اکبر و لا اله الا الله خود را به محل درگیری رساندند. بعضی تفنگ‌‌های شکاری داشتند اما عمده مردم فقط خلوص نیت خود را پای کار آورده بودند. منافقان از عظمت تکبیرهایی که از هر جهت به گوششان می‌رسید، ترسیدند. خدا بار دیگر رعب را در دل‌های دشمنان مؤمنان انداخته بود. آنان را توان مقابله با همه مردم نبود. فهمیده بودند شیرگاه جای آن‌ها نیست. منافقین، خسته و ناامید، پس از درگیری مختصری با مردم، فرصتی برای عقب‌نشینی و فرار همه اعضای خود ایجاد کردند. مردم شیرگاه نگذاشتند حتی یک شب شهرشان در اشغال بماند. خودشان، شهرشان را آزاد کردند. امروزه مردم ایران، شیرگاه را در سریال پایتخت با نقی معمولی، پنجه‌علی و ارسطو می‌شناسند. www.PavaraQi.ir | @PavaraQi
از هیچ چیز بعید نیست. آن اوایل فقط چهره‌های خاصی از اصلاح‌طلب و اصولگرا یا جوان‌ترین استاندار کشور در زمان را مثال می‌زدیم. بعد برخی ضدانقلاب‌ها را هم به عنوان محصولات عجیب دانشگاه اضافه کردیم. بعد با محمدحسن آشنا شدیم که نهایتاً سطح کار را خیلی برد بالا و با نام جدیدش، ، در در حین عملیات تروریستی پس از حمایت از کشته شد! آری؛ هرچند از شخص استاد دکتر بعید بود ولی استخر ماهی دانشگاه قبلاً شاهد منجر به مرگ ، استاد تراز اول اقتصاد در سطح جهانی، بود! دانشگاه امام صادق فقط بسیج دانشجویی و هیئت میثاقش نیست! از این شوخی‌ها بگذریم! سال اول دانشجویی‌ام بود. اطلاعیه‌ای دیدم مبنی بر تجلیل از یکی از استادان دانشگاه به اسم کاووس سید امامی در فرهنگسرای ابن‌سینا به مناسبت رونمایی از کتاب جدیدشان: تحقیق در رسانه‌های جمعی. نزدیک بود، رفتم. آنجا جمعی از استادان خودمان را دیدم. وقتی فهمیدم تخصص اصلی ایشان، جامعه‌شناسی دین است، خیلی خوشحال شدم؛ آن سال‌ها مطالعه دین از زاویه علوم اجتماعی برایم خیلی دوست‌داشتنی به نظر می‌رسید! یادم هست دکتر با یادآوری دوره شاگردی خودشان در نزد دکتر سید امامی، از ایشان بابت ترجمه این کتاب که پیش‌تر در مقطع دکتری فرهنگ و ارتباطات دانشگاه تدریس کرده بودند، تقدیر کردند. کتاب حجیمی بود. [یکی دو؟]سال بعد خریدمش. عصای دستمان بود. بارها خواندمش. حتی این اواخر برای آزمون جامع دکتری (پس از اتمام همه واحدها و کلاس‌ها)، خواندمش. این کتاب چیزهای فراوانی به من در زمینه آموخت. بعدترها که خودرو، کلاه و کلا نشاط ماجراجویانه بالای استاد سیدامامی را دیدم، همه را به پای سبک زندگی آمریکایی گذاشتم. اساتید اروپارفته، مثل دکتر همیشه حالت نزار و بیماری داشتند؛ انگار هنوز تو سرمای اروپا در حال پژمردگی‌اند اما این آمریکایی‌ها مثل پروفسور به شدت سرحال و بانشاط هستند. www.PavaraQi.ir | @PavaraQi
خوب حافظان امنیت، یک گروه را به اتهام فعالیت خطرناک و فوق‌العاده پیچیده‌ای که در پوشش اقدامات انجام می‌دادند، دستگیر کردند. بد دکتر کاووس ، استاد بدون‌حاشیه، برجسته و قدیمی که شخصیت علمی و اخلاقی او مورد توجه همگان بود، مدیر مؤسسه‌ای است که متهم است به بهانه گردشگری و حفاظت از یوز ایرانی، اطلاعات نظامی ایران را به دشمنان می‌رساند. همکاران و شاگردانش نمی‌توانند باور کنند. زشت در جریان تحقیقات، بعد از اینکه برخی اسناد را به دکتر نشان می‌دهند، او به شیوه‌ای کاملاً حرفه‌ای با حداقل امکانات موجود در سلول «می‌تواند» کند. این اولین خودکشی متهمان نیست. ان‌شاءالله آخرین آن‌ها باشد. www.PavaraQi.ir | @PavaraQi
امروز آیت‌الله صدیقی امام جمعه تهران بود. مردم بیش از همیشه آمده بودند. این حضور پرشور، نوید همان راهپیمایی تماشایی ۲۲ بهمن را می‌دهد. شعار مرگ بر غارتگر بیت‌المال هم در انتهای تکبیرها پررونق‌تر از گذشته سر داده شد. حاجی صدیقی مسئولان را پاسخگوی هر گناهی که در جامعه می‌شود،‌ دانست. او تأکید کرد اگر بنا داریم جامعه سالم باشد، باید همه مجاری نظام اداری،‌ قضایی و تقنینی ما از مجرای حلال به مسئولیت رسیده باشند. اگر کسی با پول حرام در منصبی قرار گرفته توقع نداریم او مروج حلال خوری باشد. حاجی صدیقی خطاب به مسئولان گفت: به حاشیه شهرها یک سری بزنید، در همین کوره‌پزخانه‌های اطراف تهران ببینید خانواده‌ها در چه دخمه‌هایی زندگی می‌کنند، گاهی مسئولان به خودشان اجازه دهند به آنجا سر بزنند. وی بیان داشت: اگر مسئولان از مردم یاد بگیرند و دستور اقتصاد مقاومتی دهند به همین زودی مشکلات حل خواهد شد. آن‌ها خودشان را از این کوخ‌نشینان برتر نبینند و در قصرها و کاخ‌های اشرافی ننشینند و مردمی باشند و به ایثارگران و جانبازان توجه کنند و به خانواده شهدا سر بزنند که ولی نعمتان ما هستند. امام جمعه موقت تهران خاطرنشان کرد: در همین نزدیکی‌های خودمان در منطقه آبسرد دماوند که ۱۱ شهید هم دادند گاز ندارند، این زاغه‌نشینان اطراف تهران شرایط سختی دارند، همین منطقه تهرانسر هم گاز ندارد، لذا از مسئولانی که سر سفره همین مردم و شهدا نشستند توقع داریم که اینها جلوتر بروند و مشکلات را رصد کنند و به داد مردم برسند. مردم هم بارها در وسط سخنرانی او گفتند: آقای رئیس‌جمهور گوش کن! این استاد اخلاق تلاش کرد با توجه به دستاوردهای انقلاب و جنبه‌های خوب زندگی، تلاش کرد تا امید را به مردم بازگرداند. www.PavaraQi.ir | @PavaraQi
امام روح‌الله ‌گفت ما انقلاب کردیم مسجد درست کنیم. اما این روزها ما جوانان امت حزب‌الله، مسجد را ول‌ کرده‌ایم و دغدغه اولمان دیدن فیلم‌های جشنواره فجر مثلاً انقلاب اسلامی است؛ جشنواره‌ای که هر سال بیش از پارسال، گل ‌به خودی به انقلاب و ارزش‌ها می‌زند! باز هم دم اونایی گرم که به بهانه دهه فجر، فیلم‌های آرمان‌گرا رو تو مسجدشون پخش می‌کنند. www.PavaraQi.ir | @PavaraQi
📣ثبت‌نام اردوی قم جمکران شب‌های جمعه دانشگاه امام صادق هم اینترنتی شد: ppng.ir/d/SIil www.PavaraQi.ir | @PavaraQi
خوبی این دولت اینه که به همه نشون داد تو دل هر پدیده‌ای یه بحران هست! www.PavaraQi.ir | @PavaraQi
این لینک باشگاه مشتریان است. تو باشگاه می‌تونید به‌ازای پرداخت قبض و خرید شارژ و... کلی امتیاز جمع کنید و با امتیازاتش، بسته‌های اینترنت، مکالمه و پیامک را رایگان فعال کنید. اخیرا خرید گوشی، مودم و حتی سفر رایگان با تپسی هم اضافه شده است. با عضویت از طریق این لینک، به محض ورودتون 20 امتیاز هدیه هم گیرتون می‌آد: http://my.mci.ir/user/clubInvitation?invId=tUCmvrv62F www.PavaraQi.ir | @PavaraQi
شیعه یک فرقه نیست، بلکه مسلمانی است که می‌خواهد بیش از هر مسلمان دیگری مسلمان باشد. سخنان استاد ارجمندمان در یک نشست علمی خیلی خواندنی شد: (yon.ir/AkeX9) دکتر احمد #پاکتچی را به عمق و دقت‌نظر علمی می‌شناسم. @PavaraQi | www.PavaraQi.ir
من برای برخی امور بانکی و پیام‌رسانی از پیام‌رسان «بله» (وابسته به بانک ملی) استفاده می‌کنم. علاوه بر خدمات بانکی مثل کارت‌به‌کارت، درخواست پول، خرید شارژ و پرداخت قبض، امکانات پیام‌رسانی (گروه، کانال، ارسال فایل) خوبی هم داره. تو بله به راحتی می‌شه یه فروشگاه اینترنتی راه انداخت یا برای کارهای خیریه پول جمع کرد. بله برای کسب‌کارها گزینه خوبی است. بله نسخه وب، دسکتاپ، اندرویدی و ... دارد. اگر هنگام عضویت، کد دعوت BLE053699 را وارد کنی، هر دو امتیاز می‌گیریم و می‌تونیم شانس بیشتری در جشنواره بانک ملی ایران داشته باشیم! دانلود از https://bale.ai/dl @PavaraQi | www.PavaraQi.ir
📹برای ضبط در حافظه تاریخی اللهم صل علی فاطمةَ و ابیها فاطمةَ و ابیها و بعلها و بنیها یا فاطمِه یا فاطمه یا فاطمه یا فاطمه لي خمسةٌ اُطفي بِهِم [بها] حَرَّ الجحیمِ الحاطمَه المصطفی و المرتضی و ابناهما و الفاطمه یا فاطمِه یا فاطمه یا فاطمه یا فاطمه جنت و کوثری نبود اگر نبودُ فاطمه هیچُ پیمبری نبود اگر نبودُ فاطمه یا فاطمِه یا فاطمه یا فاطمه یا فاطمه اگر تو را رها کنم،‌ مرا رها نمی‌کنی اگر به تو جفا کنم،‌ تو جز عطا نمی‌کنی یا فاطمِه یا فاطمه یا فاطمه یا فاطمه گرد حرم دویده‌ام،‌ صفا و مروه دیده‌ام هیچ کجا برای من کرب‌وبلا نمی‌شود یا ثارالله یا ثارالله یا ثارالله یا ثارالله مسیح اگر دوا دهد،‌ بی‌تو شفا نمی‌شود کلیم اگر دعا کند،‌ بی‌تو دعا نمی‌شود یا ثارالله یا ثارالله یا ثارالله یا ثارالله ✅بخش عربی را من در جلد نهم کتاب معادشناسی علامه حسینی طهرانی دیده‌ام. اشعار فارسی هم با کمی تفاوت(!) مربوط به شعرهای مختلفی از شاعر اهل بیت غلامرضا سازگار (میثم) است. ✅بیش از یک دهه است که این شعر به صورت هم‌خوانی در اردوهای دانشگاه امام صادق و اتوبوس‌های نماز جمعه خوانده می‌شود. همراه با بند آخر، سینه‌زنی هم شروع می‌شود یا در همان بیت آخر با یک صلوات تمام می‌شود. ♦اخیراً با تلگرامی‌شدن حافظه‌ها، مشاهده شده است وسط هم‌خوانی کسی یادش نمی‌آید بند بعدی چیست! 🔵معنی بیت اول: خداوندا! بر حضرت فاطمه، پدرش، شوهرش و فرزندانش درود بفرست. 🔵معنی بیت دوم: من پنج نفر را دارم که با آن‌ها آتش سوزان جهنم را خاموش می‌کنم؛ پیامبر، امیر مؤمنان، امام حسن مجتبی، حضرت سیدالشهدا و حضرت مادر. 🔴[این شعر را من الآن از حافظه‌ام نوشته‌ام. چه بسا کم و کاستی داشته باشد. ممنون می‌شوم لغزش‌های احتمالی را اطلاع دهید.] www.PavaraQi.ir | @PavaraQi
یادمانه مازندرانی‌ها نوحه ها و اشعار نقش بسیاری در دفاع مقدس داشتند. معروف‌ترین نوحه‌ای که نماد حضور مردم مازندران در جنگ تحمیلی شد، در سال 63 با نام «کاروان کربلا» توسط آقای صادقعلی رنجبر سروده و بارها از سیمای ملی پخش شد. مداح پاسدار عسکری اسماعیل‌پور اجرای زیبا و خاطره‌انگیز آن را برعهده داشت: بهـــر فتــــح کــربـــــــلا بـا کــاروان می‌رود ایــن لشـــــــکر از مــازنــدران پـر امیـــد و پـرنشــــاط و پـرتـــوان می‌رود ایــن لشـــــــکر از مــازنــدران ای بسیــــج جـان بـه کـف، ای جـان نثـــار مـــژده فتــــح و ظفـــر را کـن شعـــــار بهــــر رفــــع فتنـــــــه‌هــا در آن دیـــــــــار روبـه سوی جبهــه‌هـا شو رهسپـــار غـم مخـــور هــرگـــز سپـــاه عاشقــــــان می‌رود ایــن لشـــــــکر از مــازنــدران رزم‌تـــــان بـا خصــم جنـــگ‌افـــــروز دون شـد مصـافـی بـی نظیـر در شط خـون دشمــن از عـــزم شمــا گیــــرد جنـــــون تهنیـــت بــادا شمــــا را ای قشـــــون مفتخـــــــر روح خــــــــدا بر ســــالـــــکان می رود ایــن لشـــــــکر از مــازنــدران عــاشقــان اینــک زمـــان هجـــرت است مـوسـم پیـــکار و عــزم و همـت اسـت رزم تـــــــان مصـــداق نـاب غیـــرت اسـت فتـــح و پیـــروزی نشـــان عــزت اسـت کـــــــــربـــــلاچشـــم انتــــظار زائــــــران می رود ایــن لشـــــــکر از مــازنــدران گشتـــه احیــــــــاء بــار دیــــــگر رزم مــا شهــر مـا پـر ولــولـه شد زیـن صفــــا در ســرم افتــــــاده شـــور کــــــــــربــــلا کــوی و بــرزن دارد اینـک نغمــــه هـا همــــــره خیـــل عظیـــــم رهـــــــــــروان می رود ایــن لشـــــــکر از مــازنــدران بـا شهیــــدان بستــه ایم پیمـــان جنگ سوی میــدان می رویم مـا بی درنگ ســـازش مـا بـا عــــــدو بـاشد چـو ننگ بـر زمیــن هـرگــز نمی مـــاند تفنــــگ بهــــر نـابـــودی دشمـــــن بـی امــــــان می رود ایــن لشـــــــکر از مــازنــدران بعــد از ایـن هـم از دیــــار عـاشقـــــان کــــــاروانــی از پـی ایـن کـــــــاروان می رود از خطـــــــه مـــــــازنــــدران تـا بگیــــرد انتقـــــام از غــاصبـــــان کــــــــربـــلا بــاشد هم اکنـون میــزبـان می رود ایــن لشـــــــکر از مــازنــدران www.PavaraQi.ir | @PavaraQi
نرم‌افزار «Duolingo: Learn Languages Free» را در بازار اندروید ببین: http://cafebazaar.ir/app/?id=com.duolingo&ref=share یک سرگرمی جالب می‌تونه یادگیری زبان‌های خارجی باشه! من ابتدا آموزش زبان ترکی از صفر را انتخاب کردم. خیلی سرگرم‌کننده بود. بعد هم در آزمون تعیین سطح آموزش زبان انگلیسی برای عرب‌زبان‌ها شرکت کردم. این هیجان‌انگیزتر بود. امکانات جانبی قشنگی هم دارد. همین‌طور تنظیم اینکه روزانه چقدر می‌خواهید وقت بذارید. www.PavaraQi.ir | @PavaraQi
✅برای جلسه سه‌شنبه؛ خودخداپنداری نامه‌ای به دستم رسید با سربرگ معاونت پژوهشی دانشگاه امام صادق که امضای معاون پژوهش و فناوری (!) را داشت. ظاهرا دانشگاه در یک اقدام صوری دیگر اسم معاونت پژوهشی را تغییر داده است ولی یادش رفته علاوه بر تابلوها، سربرگ نامه‌ها را هم عوض کند. معاونت پژوهشی بایست نمانام علمی دانشگاه باشد و معرف هویت دانشی ما. متأسفانه وزارت فرهنگ و آموزش عالی که هویت سکولار و تجربی‌زده را در نام جدیدش (علوم science، تحقیقات research، فناوری technology) وارد کرده، این‌ها به جای توجه به هویت علوم انسانی، عنوانی را انتخاب کرده‌اند که درخور دانشگاه‌های صنعتی و دانشکده‌های فنی مهندسی است؛ پژوهش و فناوری! نکته جالب ماجرا اینجاست که بعد از ۲۶ نیمسال حضور فعال در دانشگاه، یکی پیدا شده است و از یک دانشجو دعوت کرده و از او کمک خواسته. هرچند به نظر بسیاری از دانشجویان دکتری، با اقدام عوام‌فریبانه، ظاهری و متزورانه‌ای مواجهیم، وظیفه خود می‌دانم نامه و دعوت تلفنی را حمل بر صحت کرده و تشکر کنم. برخی از دانشجویان دکتری تأکید داشته‌اند نباید در جلسه شرکت کنیم؛ این‌ها می‌خواهند گزارش کار رد کنند و نهایتا هم حرف خودشان را با پشتوانه دیدگاه‌های دانشجویان دکتری بزنند. هیچ کس دوست ندارد در دعوای معاونت‌های دانشگاه، مورد سوءاستفاده قرار بگیرد. از طرفی روشن است مسئولان محترم چیزهایی را که می‌دانند درست است، انجام نمی‌دهند و کارهای نادرست را انجام می‌دهند. به صراحت هم خلاف اسناد بالادستی (راهبردهای ۱۰ساله که دوسالش تمام شده و اسناد دیگر) رفتار می‌کنند. مگر خودشان نمی‌دانند؟ اصلا اولین مشکل خود آقای معاون پژوهشی است که هم نقدناپذیر است و هم نابلد است و هم تقصیر را گردن دیگران می‌اندازد! خب، قرار نیست همه‌چیز را اینجا بگویم! اجمالا یکی از مشکلات دانشگاه را مطرح می‌کنم و دو آفتش را می‌گویم: یک مشکل دانشگاه ما برخی مدیران، استادان و حتی کارمندان است. خود را عالم و قادر مطلق می‌دانند و به نقدها بی‌توجهی می‌کنند. مثلا پاسخ یکی از خوبان دانشگاه به انتقادات دانشجویی این است که «من بیست سال اینجا درس خواندم و مسئولیت گرفتم تا الان ایده‌هایم را اجرا ‌کنم.» باور کنیم گاهی دانشجوی تازه‌ورود از ما بهتر می‌فهمد. مدرک دکتری و حکم مدیریت و معاونت، فهم و شعور نمی‌آورد. درک و فهم، انتصابی و اسپرم‌سالارانه نیست. ای کاش مسئولان فقط به دیدگاه‌های دانشجویان و خیرخواهان بی‌توجه بودند. این خودخداپنداری‌شان باعث شده به قوانین و آیین‌نامه‌های وزارت علوم هم بی‌توجه باشند و به راحتی به سرنوشت دانشجویان گند بزنند. خب، استاد ارجمند، مدیر محترم! این قانون را جمهوری اسلامی ایران برای تو تصویب کرده است و مشروعیت تو به آن است که آن را اجرا کنی. به قول امام روح‌الله: تو غلط می‌کنی قانون را قبول نداری، قانون را تو قبول ندارد. زشت است پشت ریش و چفیه و عمامه، در پناه اسم امام صادق، این‌قدر ظلم کنید و زندگی بهترین جوانان وطن را به لجن بکشانید که چی؟ ببین آیین‌نامه چه می‌گوید؟ همان را اجرا کن. جهان، خدا دارد. مملکت هم قانون دارد. این میزها هم ماندنی نیست ولی گندهایتان ماندنی است. امید که مجموعه جدید معاونت پژوهش و فناوری که اتفاقا در سند به اصطلاح اندماجی، سهم کمی را برای خود دیده است، بتواند با خودخداپنداری فردفرد‌ مجموعه‌اش مبارزه کند و اگر در راستای مرجعیت علمی و تربیت اسلامی گامی به جلو برنمی‌دارد، مانع بزرگ نباشد. غفرالله لنا و لکم! سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون www.PavaraQi.ir | @PavaraQi