پیشاهنگ
_
-عزیز فاطمه جان جهان به قربانت
سلام بر لب عطشان و چشم گریانت...💔
پیشاهنگ
_
اربعین میرسد و دیده ی گریان دارم
خوف جاماندن ازاین سیل خروشان دارم
دوستانم همه آماده رفتن شده اند
افسوس بازهم من جا ماندم :))
enc_16619692957371511709762.mp3
2.99M
اگه مردم چی اگه قبل اربعین چشمامو بستم چی
اگه مُردم چی همه رفتن پس منکه دلشکستم چی . . . :)!💔'
''مـُبتلابـِهحـَـ HARAM ــرَم''
پیشاهنگ
_
اومدمنگاتڪنمتوهممنونگاڪنی
اومدمصداڪنمتوهممنوصداڪنی...(:💚
چندقدمتا حسین.m4a
1.96M
#چند_قدم_تا_حسین !💛
#پادکست
جا که دارد حرمت
قصهی جا ماندن چیست؟
داستانی شده ، گلچین و سوا کردن ما…💔
ـ ــــــ
قلم وَ نواۍِ جاماندھ
''مـُبتلابـِهحـَـ HARAM ــرَم''
Hasan Kateb - Ghadam Ghadam Ba Ye Alam (1).mp3
6.21M
-قدم قدم با یه علم
ان شاءالله اربعین میام سمت حرم..(:
''مـُبتلابـِهحـَـ HARAM ــرَم''
هدایت شده از مهجه ؛
نام ِ تو دواى ِ درد است حسین ..
بى یاد ِ تو بین که چهره زرد است حسین ؛
عشق ِ تو مرا ز خویش بیگانه نمود ..
بى عشق ِ تو بین که سینه سرد است حسین ((:
#آقایاباعبدالله
پیشاهنگ
*
بی حوصله کانال های ایتا را بالا و پایین میکردم
شاید مطلبی ، عکسی ، کلیپی یا هر چیز دیگه درمان این درد دوری بشه
اما نبود هر چه گشتم چیزی را پیدا نکردم
تا مرهم شود بر قلبی که از معشوقش دور است ..
دستم را روی قلبم گذاشتم چند باری با صدایی که میلرزید سلام دادم ..
برای آخرین بار زمزمه کردم :
صَلَّىاللَّهُ عَلَیْکَیَا أَبَاعَبْدِاللَّه
پیشاهنگ
بی حوصله کانال های ایتا را بالا و پایین میکردم شاید مطلبی ، عکسی ، کلیپی یا هر چیز دیگه درمان این د
بغضم ترکید و خودم را به کنج اتاق رساندم
چشمانم را با درد بستم حالا که از حرم دورم
خودم را وسط بین الحرمین تصور کردم ...
یه طرف حرم امام حسین و یه طرف حرم حضرت ابوالفضل ..
وسط بین الحرمین با چشمانی تار سرم را به چپ و راست تکان میدادم ..
دستم را روی سینه ام گذاشتم و سلام دادم ..
این قشنگترین سلام عمرم بود ..
چشمانم را باز کردم اشکانم راه بلد شده بودند و میدانستند چه موقع فرو بریزند..
نگاهم را دور تا دور اتاق تاریک چرخاندم
کاش به جای پناه گرفتن به کنج این اتاق تکراری
کنج ضریح باشم و انگشتانم پنجره های ضریح را در برگیرد .. (:💔
پیشاهنگ
بغضم ترکید و خودم را به کنج اتاق رساندم چشمانم را با درد بستم حالا که از حرم دورم خودم را وسط بین
پوزخندی مهمان لبانم شد بازم خیال !
بازم آرزو !
بازم !
نگاهم به تصویر قاب شده حرم می افتد ..
دست دراز میکنم و قاب عکس را برمیدارم و
نگاه میکنم ...
گنبد آقا زیر نور ماه :)
قاب را به سینه ام میچسبانم و زمزمه میکنم :
-اومدم تنهای تنها من همون تنهاترینم
اومدم تو این غریبی زیر سایه تون بشینم
اومده دوباره اونکه بی قرار و سر به زیره
همه حاجتش اینه پای پرچمت بمیره
اومدم با آه و گریه این قشنگ ترین سلامه
همه دار و ندارم اشک روی گونه هامه..
صدای گریه ام بالا میگیرد و
من هم مثل همیشه کنج اتاق
آرزومو مرور میکنم و برایش اشک میریزم ... (:
- به قلم میم | پنجشنبه ۲۱:۵۶ | ۱۸ صفر ۱۴۴۴