eitaa logo
علیرضا زادبر
55.2هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.2هزار ویدیو
11 فایل
دکتری علم سیاست، گرایش مسایل ایران تاریخ ثبت نام کلاس های ترم جدید از ۳۱ خرداد
مشاهده در ایتا
دانلود
شیخ حسین انصاریان همان شیخ حسین سال‌های قبل است. https://eitaa.com/Politicalhistory
خدایا دین علی(ع) را از شر برخی مداحان نجات بده https://eitaa.com/Politicalhistory
💢بخشی از اعمال سفارش شده در شب بیست و سوم رمضان اعمال شب بیست و سوم: ۱) خواندن سوره‌های مبارک عنکبوت، روم و دخان ۲) هزار مرتبه خواندن سوره‌ی قدر ۳) خواندن دعاهای جوشن‌کبیر، مکارم‌الاخلاق و افتتاح ۴) خواندن دعای فرج "أَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنْ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ فِي هذِهِ السَّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَة وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلِيلاً وَعَيْناً حَتَّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فِيها طَوِيلاً َ" ۵) خواندن ۸ رکعت نماز و طلب استغفار و دعا برای خلق خدا https://eitaa.com/Politicalhistory
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زیربنا و اساس جامعه ما در عصر الحاد و بی دینی قطعا مذهبی است وظیفه ما تقویت خوبی هاست متا سفانه زشتی ها را بیش از خوبی ها تبلیغ می کنیم https://eitaa.com/Politicalhistory
امشب از همه شما التماس دعا و کسب حلالیت دارم. برای دیگران دعا کنیم. برای جامعه دعا کنیم. دعا مقدرات را تغییر میدهد، دعا برای خود، برای اهل خود، برای همسایه خود، دوستان خود... و دعای برای مقدرات جامعه، برای جامعه اسلامی دعا کنیم. دعا ضامن است. التماس دعا https://eitaa.com/Politicalhistory
از امیرالمومنین سوال شد چرا شب قدر مخفی است؟ کلیت سوال این بود که آیا شما می دانید کدام یک از این سه شب، شب قدر است؟ https://eitaa.com/Politicalhistory
نماز شب قدر دو رکعت است. در هر رکعت بعد از سوره حمد، نمازگزار باید هفت بار سوره توحید را بخواند و بعد از تمام شدن نماز هفتاد مرتبه ذکر «استغفر الله و اتوب الیه» را تکرار کند https://eitaa.com/Politicalhistory
امشب خواندن سوره روم و عنکبوت سفارش شده است https://eitaa.com/Politicalhistory
دربار از درون، شاه بدون روتوش چرا باید یادداشت‌های اسدالله عَلم را خواند؟ 🔹٢۵ فروردین ۱۳۵۷ اسدالله علم، دوست صمیمی شاه و وزیر دربار یازده‌ساله‌ی او در بیمارستانی در نیویورک از دنیا رفت. پدرش ابراهیم معروف به شوکت‌الملک که از زمان مظفرالدین‌شاه حاکم بیرجند و پس از آن امیرِ قائنات بود، از نزدیکان و همراهان رضاشاه و در چند کابینه مختلف سالها وزیر پست و تلگراف بود. 🔹رضاشاه دوبار در زندگی اسدالله علم دخالت مستقیم کرده بود: اولین بار زمانی بود که پدرش قصد داشت او را برای تحصیل در رشته کشاورزی به اروپا بفرستد، ولی شاه امر کرد در مدرسه کشاورزی کرج تحصیل کند. دومین بار هم زمانی بود که رضاشاه امر کرد اسدالله با دختر قوام شیرازی ازدواج کند و همین اتفاق افتاد. هم خاندان خودش و هم خاندان قوام از متحدین سنتی انگلیس بودند. 🔹علم از سال ۲۶ تا ۴۵ به تدریج پله‌های رشد در نظام پهلوی را طی کرد: فرماندار بلوچستان، وزیر کشور، وزیر کشاورزی، وزیر کار، دبیرکل حزب مردم، سرپرست اداره املاک و مستغلات پهلوی و رئیس بنیاد پهلوی. او تیرماه ۴۱ پس از علی امینی نخست‌وزیر شد و پس از استعفاء در اسفند ۴۲ رئیس دانشگاه پهلوی شیراز شد. 🔹مهمترین فصل زندگی علم، از آذر ۴۵ تا شهریور۵۶ رقم می‌خورد که وزیر دربار است. او بیش از آن که وزیر دربار محمدرضا باشد، دوست، همراه، محرمِ راز و مشاور او بود. علاوه بر اینکه به اقتضای جایگاه حقوقی‌اش هر روز چند ساعت با شاه در تعامل بود، همراه خلوت و گردش‌های شاه، هم‌سفره‌ی شام و ناهار شاه و فرح و پایه‌ی تفریحات شخصی و جنسی شاه هم بود. 🔹او در تمام این سال‌ها یادداشت‌های روزانه منظم و مفصلی می‌نوشت و به دور از چشم شاه به صندوق امانات بانکی در سوئیس می‌سپرد. تابستان ۵۶ وقتی سرطانش شدت گرفت از وزارت دربار استعفا داد و برای درمان راهی اروپا و نهایتا امریکا شد. شاید در همین دوران بود که به خانواده‌اش سپرد یادداشت‌ها را روزگاری منتشر کنند که خاندان پهلوی در کشور حاکم نباشد. 🔹نخستین جلد این یادداشت‌ها مهر ۱۳۷۰ در لندن و جلدهای بعدی نیز به تدریج منتشر شد. یادداشت‌های علم که مربوط به بازه زمانی بهمن ۴۷ تا شهریور ۵۶ است به خوبی شخصیت شاه، فضای داخلی خانواده پهلوی، معادلات سیاسی کشور، پشت‌پرده تصمیمات و اتفاقات کشور در آن سالها، مناسبات شاه و اطرافیان و نسبت رژیم پهلوی با سایر کشورها را پیشِ روی خواننده قرار می‌دهد. چرا که علم با سخاوت گفتگوهای مختلف و متعددش با شاه و فرح و سایرین را نقل کرده، نظراتشان را گفته و ابعاد مختلف زندگی شخصی خود و شاه را بیان کرده است. https://eitaa.com/Politicalhistory
. انا لله و انا الیه راجعون با یک پُست و استوری نمیشود از کنار خبر رحلت عماد افروغ گذشت. مرگ داستان پرتکرار و حتمی ماست، هر روز تکراد میشود، اما مرگ آدم‌هایی همچون افروغ فقدان یک آدم معمولی نیست. افروغ از معدود منتقدینی بود که "میفهمید" طوطی وار کلام دیگران را تکرار نمی کرد. خودش میفهمید چه می گوید، نه به این معنا که هر آنچه می گفت بلاشک صحیح و بدون خدشه است. اما "میفهمید" و انتقاد می کرد. نظام فکری منسجمی داشت و میدانست از انقلاب و ایران چه می‌خواهد، میدانست برای انقلاب و ایران چه باید بکند. انقلاب اسلامی یک منتقدِ معتقد به خود را از دست داد. در جامعه دانشگاهی به مانند او سخت پیدا میشود که ضمن حفظ اصول، برای همان اصول با نقد منصفانه و دلسوزانه غصه بخورد. خدایش بیامرزد https://eitaa.com/Politicalhistory
علیرضا زادبر
دختر مورد علاقۀ شاهنشاه دیشب دچار [قی ] و اسهال شد، به علت خوردن چغاله بادام! پدرسوختۀ سوئدی به چغاله چه کار دارد؟! باری من دستپاچه شدم و فوری دکتر [عباس] صفویان را خواستم و به عیادت فرستادم و او را با رانندۀ خودم روانۀ محل توقف او کردم. رانندۀ من که عجلهۀمرا در می یابد و از وجود دختر دیگر خبر ندارد، درست به حرف من و آدرسی که می دهم، گوش نمی دهد و دکتر را پیش دختر فرانسوی -دوست من- می برد! دکتر وارد می شود و می گوید: فلانی مرا برای معالجۀ شما فرستاده. چه خورده اید و از کِی دچار قی و اسهال شده اید؟! دختر (فرانسوی) دچار تعجب می شود و می گوید من چنین مرضی ندارم! ولی دکتر اصرار [می کند] که چرا مرض دارید، به من نمی گویید؟ نباید از دکترهای ایرانی بترسید! از او انکار و از دکتر اصرار، تا بالاخره دختر به من تلفن می کند و مشت من و دکتر، هر دو باز می شود و من دکتر را پیش دختر سوئدی می فرستم! به قدری [با شاه] خندیدم که اگر پیشخدمت احیاناً در این لحظه وارد اتاق [شاهنشاه] می شد، تعجب می کرد که چه شده! من که به حالت گریه افتاده بودم و شاهنشاه هم خیلی خندیدند. باری به حمدالله امروز حال دختر خوب شد و او را به کیش فرستادم که فردا خودمان هم برویم! ولی از بخت بد، بیچاره دختر سوئدی از کیش تلفن زد که عادت زنانگی من یک هفته جلو افتاده و من بسیار ناراحتم که وقت را تلف خواهم کرد! من هم بسیار ناراحت شدم. قبل از این که سر شام علیاحضرت ملکه پهلوی تشریف ببرند، من رسیدم، مطلب را ناچار عرض کردم. مدتی شاهنشاه راه رفتند و فکر کردند که چه کنیم؟! کس دیگری بفرستیم [یا] اصولاً نرویم؟ و جهات مختلف را صحبت کردیم، در حدود ۱۰ دقیقه، و بالاخره فرمودند: خوب، می رویم و کاملاً استراحت می کنیم. مردمی که در اطراف ایستاده بودند، منجمله والاحضرتها، تعجب کردند که چه معضلی پیش آمده که من که معمولاً دیگر شبها مزاحم شاهنشاه نمی شدم، امشب ۱۰ دقیقه وقت همایونی را گرفتم!. 1355/1/25 https://eitaa.com/Politicalhistory