استفاده از سگ در برخی خانواده ها با تقلید از فرهنگ غربی، به عنوان رفتاری لوکس و مدگرایانه محسوب میشود در حالیکه اسلام، ١۴٠٠ سال پیش به صراحت دستور جداسازی زندگی سگ از زندگی انسان را توصیه کرده است.
#کیپاپ #آیدل #فرهنگ_مهاجم
مد گرایی و توجه به الگوهای بیگانه در جایی که باعث ضررهای جسمانی، روانی و روحی یا دینی شود خسارت محض است.
انسان فطرتا زیباخواه است و مد گرایی و پیروی از رفتارها یا سبکهای جدید و جذاب از ویژگیهای برگرفته از فطرت زیباخواه ماست. دین و شریعتی که خداوند برای ما فرستاده است نیز با فطرت ما سازگار است به همین خاطر پیروی از مد به شرط آنکه با شریعت خدا 😘 سازگار باشد امر ناپسندی نیست.
↘️ @AsrAdyan ↙️
#کیپاپ #فرهنگ_مهاجم
در جستجوی حقیقت✐
سگ مخلوق خداست و در فرهنگ اسلامی مورد نفرت نیست. نجاست سگ به معنای جداکردن زندگی سگ از زندگی انسانها
کلا سگ یه حیوون نگهبانه باید کسایی داشته باشن که کوچه شون یا محله شون امنیت نداره ی دزدی میاد دنبالش یا نگهبانی توی باغ ، ویلا ، نگهبانی گله گوسفند، کمک به پلیس ولی برای سرگرمی نیست این حیوون گناه داره جاش ی جای دیگه است باید تربیت بشه شکاری بشه تا بتونه نگهبانی بده نه پفکی و ناز کلا هم از نظر بهداشت و هم گناهه اینو از خانواده اش جدا کنی این موجود جاش جای دیگه ای هست من خودم سگ ها رو دوست دارم اما دلم نمیخواد چیز نجس داشته باشم یا کثیف همه حیوونا خیلی خوبن فقط بیماری داره حتی کبوتر دیدید همشون تو کوچه خیابون افتادن مردن! وقتی سرش رو کج میکنه کلی بیماری داره خرگوش دختر هم بیماری داره نصف حیوانات به خصوص جوجه هم چون از مامانش دورباشه میمیره! 🙂🐥💔
مثلا بعضی ها میگید همش اسلام میگه نماز نماز
خو مگه تو پرستنده خدا نیستی!؟ چرا برش سجده نمیکنی؟؟
تو حسش رو نداری حوصله اش رو نداری دلیل نمیشه که از اسلام بدت بیاد
میگویند نماز کلیدی به بهشت است!!
دلیل نمیشه چون من 12 سالمه بچه ام فکرم کهنه است
هی دارم دستور خدا رو اطاعت میکنم ن این از نظر عقلیه
کسی که چادر رو انتخاب میکنه عقلش بالاس نه کسی که تازه داره
از اسلام دور میشه هزار سال پیش هم رقص و کارهای زنان بدحجاب بود
پس من تنها کهنه نیستم درسته که تو مد هست زیاد تو خیابون هست
ولی خیلی ها هستن تو خونه میمونن و کلا بیرون نمیان
اطاعت از دستور خدا کهنه است؟! کار نادرستیه؟!
مثلا یکی رو میشناسم کلی توهین به امام اسلام...... کرده بعد گفت حالا من
مسیحی هستم و از دین اسلام بدم میاد کلا 3 پیامبر هست
موسی اسراییل
عیسی اروپا غربی ها
حضرت محمد (ص) مسلمانان
خب خود حضرت عیسی و موسی (ع) پیامبر رو دوست دارن
امام ها رو دوست دارن توقع شفاعت هم داره😐
هعی آخر ازمانه بعضی ها تازه از دین خارج شدن
سرویسهای خبری آخرین اخبار
یکشنبه ۷ شهریور ۱۴۰۰ - ۰۶:۱۴ GMT 01:44
جمعه / ۱۲ مرداد ۱۳۸۶ / ۱۲:۰۱ دستهبندی: دین و اندیشه کد خبر: 8605-18350.59196
حجاب از منظر آيين اسلام، مسيحيت، يهود و زرتشت
پوشش و حجاب به عنوان يكي از مقولات فراموششدهي دنياي مدرن امريست كه در همه اديان مورد تاكيد قرار گرفته و حتي آياتي پيرامون آن در كتب مقدس اين اديان آورده شده است، در آيين زرتشت، يهود، مسيحيت و اسلام حجاب بر زنان امرى لازم بوده است و كتابهاى مقدس مذهبى، دستورها و احكام دينى، آداب و مراسم و سيره عملى پيروان اين اديان چهارگانه، بهترين شاهد و عالىترين گواه بر اثبات اين مدعاست.
حجاب در آيين زرتشت
به گزارش سرويس اديان و تمدنهاي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، نخستين مردمى كه به سرزمين ايران آمدند، آريايىها بودند. آنان به دو گروه عمده «مادها» و «پارسها» تقسيم مىشدند. با اتّحاد مادها، دولت «ماد» تشكيل شد. پس از مدّتى پارسها توانستند دولت ماد را از بين ببرند و سلسلههاى هخامنشيان، اشكانيان و ساسانيان را بنيانگذارى كنند.
پژوهشها نشان مىدهد زنان ايران زمين از زمان مادها كه نخستين ساكنان اين ديار بودند، داراى حجاب كاملى، شامل پيراهن بلند چيندار، شلوار تا مچ پا و چادر و شنلى بلند بر روى لباسها بودهاند. اين حجاب در دوران سلسلههاى مختلف پارسها نيز معمول بوده است؛ بنابراين، در زمان بعثت زرتشت و قبل و بعد از آن، زنان ايرانى از حجابى كامل برخوردار بودهاند.
برابر متون تاريخى، در همه آن زمانها پوشاندن موى سر و داشتن لباس بلند و شلوار و چادر رايج بوده است و زنان هر چند با آزادى در محيط بيرون خانه رفت و آمد مىكردند و همپاى مردان به كار مىپرداختند، اما اين امور با حجاب كامل و پرهيز شديد از اختلاطهاى فسادانگيز همراه بوده است. زن هميشه در همه اديان الهي و در كتب ديني به بهترين شكل توصيف و تمجيد شده است. اديان متناسب با فطرت او و حسب شرايط خاص زماني، حفظ حجاب و پوشش را براي زنان در نظر گرفتهاند. در اديان زرتشت، يهوديت، مسيحيت و اسلام حجاب زن امري لازم و واجب شمرده شده است.
در دوره زرتشت زنان از لباسهاي بلند و روسري استفاده ميكردند ، حتي زنان اشراف علاوه بر اينان در خارج، از روبند براي پوشاندن صورت استفاده ميكردند. زرتشت با پند و اندرزهاي خود حجاب را تحكيم ميبخشيد و حتي بعد از او در زمان داريوش حجاب با الزام بيشتري در بين زنان معمول بود.
اهميت حجاب در نزد زنان زرتشتي را در قضيه اسارت دختران كسري ميتوان ديد كه با وجود تمامي تازيانهها حاضر به كنارزدن حجاب خود نبودند.
حجاب در آيين يهود
همه مورخان، از حجاب سخت زنان يهودى سخن گفتهاند. ويل دورانت مىگويد: گفتوگوى علنى ميان ذكور و اِناث، حتى بين زن و شوهر از طرف فقهاى دين ممنوع شده بود. دختران را به مدرسه نمىفرستادند و در مورد آنها كسب اندكى علم را به ويژه چيز خطرناكى مىشمردند. با اين همه، تدريس خصوصى براى اناث مجاز بود. نپوشاندن موى سر خلافى بود كه مرتكب آن را مستوجب طلاق مىساخت. زندگى جنسى آنان، علىرغمِ تعدد زوجات، به طرز شايان توجه ، منزه از خطايا بود. زنان آنان، دوشيزگانى محجوب، همسرانى كوشا، مادرانى پرزا و امين بودند و از آنجا كه زود وصلت مىكردند، فحشا به حداقل تخفيف پيدا مىكرد.
بدون ترديد مبناى حجاب در شريعت يهود، آيات تورات بود كه بر حجاب تأكيد مىكرد. كاربرد واژه «چادر» و «برقع» كه به معناى روپوش صورت است، در آن آيات، كيفيت پوشش زنان يهودى را نشان مىدهد. تورات تشبه مرد و زن به يكديگر را نهى كرده و مىگويد: متاع مرد بر زن نباشد و مرد لباس زن را نپوشد؛ زيرا هر كه اين را كند، مكروه «يَهْوَه» خداى توست و بىحجابى سبب نزول عذاب معرفى شده است.
در كتاب مقدس آنان آمده است: «از اين جهت كه دختران صهيون متكبرند و با گردن افراشته و غمزات چشم راه مىروند و به ناز مىخرامند و به پاىهاى خويش خلخالها را به صدا مىآورند؛ بنابراين خداوند فرق سر دختران صهيون را گل خواهد ساخت و خداوند عورت ايشان را برهنه خواهد كرد و در آن روز، خداوند زينت خلخالها و پيشانىبندها و هلالها را دور خواهد كرد و گوشوارها و دستبندها و روبندها را و دستارها و زنجيرها و كمربندها و عطردانها و تعويذها را و انگشترها و حلقههاى بينى را و زخوت نفيسه و رداها و شالها و كيسهها را و آينهها و كتان نازك و عمامهها و برقعها را و واقع مىشود كه به عوض عطريّات، عفونت خواهد شد و به عوض كمربند، ريسمان و به عوض موىهاى بافته، كَلى و به عوض سينهبند، زنار پلاس و به عوض زيبايى، سوختگى خواهد بود. مردانت به شمشير و شجاعانت در جنگ خواهند افتاد و دروازههاى وى، ناله و ماتم خواهند كرد و او خراب شده، بر زمين خواهد نشست.»
افزون برموارد فوق، در كتاب مقدس، وجوب پوشاندن موى، سر لزوم پرهيز از زنان فريبكار و بيگانه، نهى از لمس و تماس
و واژه چادر، نقاب و برقع آمده است؛ به عنوان نمونه در مورد عروس يهودا مىخوانيم:« پس رخت بيوگى را از خويشتن بيرون كرده، برقعى به رو كشيده و خود را در چادرى پوشيد و به دروازه عينايم كه در راه تمنه است، بنشست.»
در «تلمود»، نيز بر لزوم پوشاندن سر از نامحرمان، لزوم سكوت زن و پرهيز از هرگونه آرايش براى ساير مردها، پرهيز از نگاه زن به مردان بيگانه، اجتناب از نگاه مرد به زنان نامحرم و لزوم پرهيز از هر امر تحريكآميز، تأكيد شده است.
برخورد حضرت موسى(ع) با دختران شعيب كه به آنان فرمود تا پشت سر او حركت كرده، از پشت سر، او را به منزل پدرشان هدايت كنند، و نيز سيره عملى يهوديان مبنى بر استفاده از چادر و برقع و روبند، تفكيك و جدا بودن محل عبادت زنان از مردان در كنيسه، ناشايسته شمردن اشعارى كه در تمجيد زيبايى زنان سروده شده است و ايراد خطابه توسط زنان از پشت پرده، بيانگر كيفيت شديد و سختگيرانه حجاب نزد يهوديان است.
حجاب در آيين مسيحيت
مسيحيت نه تنها احكام شريعت يهود در مورد حجاب را تغيير نداد، بلكه قوانين شديد آن را استمرار بخشيد و در برخى موارد، قدم را فراتر نهاد و با سختگيرى بيشترى وجوب حجاب را مطرح ساخت؛ زيرا در شريعت يهود، تشكيل خانواده و ازدواج امرى مقدس محسوب مىشد و طبق نوشته ويل دورانت، ازدواج تا سن بيست سالگى اجبارى بود؛ اما از ديدگاه مسيحيت قرون اوليه، تجرد، مقدس شمرده مىشد. بنابر اين مسيحيت، براى از بين بردن زمينه هرگونه تحريك و تهييج، زنان را به صورت شديدترى به رعايت كامل پوشش و دورى از هر گونه آرايش و تزيين فراخواند.
برابر متون تاريخى، چادر و روبند، براى همگان - حتى براى خاتونهاى اشراف - ضرورى بود و در اعياد نيز كسى آن را كنار نمىگذاشت؛ بلكه با طلا و نقره و پارچههاى زربفت آن را تزيين مىكردند و حتى براى تفريح نيز با حجب و حياى كامل در مجالس انس و يا گردشهايى دور از چشم نامحرمان، شركت مىجستند.
انجيل در موارد فراوان، بر وجوب حجاب و پوشش تأكيد و پيروانش را به تنزه از اعمال شهوت و عفاف فراخوانده است؛ در انجيل مىخوانيم: «همچنين زنان پير در سيرت متقى باشند و نه غيبتگو و نه بنده شراب زياده، بلكه معلمات تعليم نيكو تا زنان جوان را خِرد بياموزند كه شوهر دوست و فرزند دوست باشند و خردانديش و عفيفه و خانهنشين و نيكو و مطيع شوهران خود كه مبادا كلام خدا متهم شود.»
در «كتاب مقدس» در مورد لزوم آراستگى به حيا و كنار نهادن آرايش ظاهرى چنين آمده است: «همچنين زنان، خويشتن را بيارايند به لباسِ مزين به حيا و پرهيز؛ نه به زلفها و طلا و مرواريد و رخت گران بها، زن با سكوت به كمال اطاعت تعليم گيرد و زن را اجازت نمىدهم كه تعليم دهد يا بر شوهر مسلّط شود؛ بلكه در سكوت بماند، همچنين اى زنان و شما را زينت ظاهرى نباشد از بافتن موى و متحلّى شدن به طلا و پوشيدن لباس، بلكه انسانيت باطنى قلبى در لباس غير فاسد، روح حليم و آرام كه نزد خدا گرانبهاست، زيرا بدين گونه زنان مقدسه در سابق نيز كه متوكل به خدا بودند، خويشتن را زينت مىنمودند.»
افزون بر موارد پيشين در «عهد جديد» نيز لزوم پوشاندن موى سر، به ويژه در مراسم عبادى، لزوم سكوت به ويژه در كليسا، با وقار و امين بودن زن و نهى از نگاه ناپاك به بيگانگان را خاطرنشان ساخته و مىگويد:« كسى كه به زنى نظر شهوت اندازد، همان دم، در دل خود با او زنا كرده است، پس اگر چشم راستت، تو را بلغزاند، قلعش كن و از خود دور انداز؛ زيرا تو را بهتر آن است كه عضوى از اعضايت تباه گردد، از آن كه تمام بدنت در جهنم افكنده شود.»
دستورات دينى پاپها و كاردينالهاى مسيحى كه بر اساس آن پوشاندن صورت الزامى و تزيين موى سر و آرايش آن و تنظيم آنها در آيينه و سوراخ نمودن گوشها و آويختن گلوبند، خلخال، طلا و دستبند قيمتى، رنگ نمودن مو و تغيير صورت ظاهرى ممنوع بود، شدت بيشترى رانشان مىدهد.
در مورد سيره عملى زنان مسيحى، دايرة المعارف لاروس مىگويد: دين مسيحى، براى زن، خمار را باقى نهاد؛ وقتى وارد اروپا شد، آن را نيكو شمرد. زنها در كوچه و وقت نماز، خمار داشتند. در قرون وسطى، خصوصاً قرن نهم، خمار رواج داشت. آستين خمار، شانه زن را پوشيده، تقريباً به زمين مىرسيد. اين عادت تا قرن سيزدهم باقى ماند. ساق پاى زنان چيزى نبود كه در ملأ عام و يا رايگان به چشم خورد. البسه بانوان در مجالس تورنه، موضوع مهمى براى روحانيون بود كه كاردينالها، درازى جامههاى خواتين را معين مىكردند. هنگامى كه كشيشان چادر و روبند را يكى از اركان اخلاقيات عيسوى دانستند، به دستور زنها، چادرها را از مشمش ظريف و حرير زربفت ساختند.
تصويرهايى كه از پوشاك مسيحيان و زنان اروپا به جا مانده، به وضوح حجاب كامل زنان را نشان مىدهد.
بدون شك، پوشش زن در برابر مردان بيگانه، يكى از ضروريات دين اسلام است. قرآن كريم مىفرمايد: «و به بانوان باايمان بگو چشمهاى خود را فروپوشند و عورتهاى خود را از نگاه ديگران پوشيده نگاه دارند و زينتهاى خود را، جز آن مقدارى كه ظاهر است، آشكار نسازند و روسرىهاى خودرا بر سينه خود افكنند و زينتهاى خود را آشكار نسازند؛ مگر براى شوهرانشان، پدرانشان، پدر شوهرانشان، پسرانشان، پسران همسرانشان، برادرانشان، پسر برادرانشان، پسر خواهرانشان، زنان همكيششان، كنيزانشان و مردان سفيهى كه تمايلى به زنان ندارند و كودكانى كه از امور جنسى بىاطلاعند و پاهاى خود را بر زمين نكوبند تا زينتهاى پنهانشان آشكار شود و همگى به سوى خداوند توبه كنيد، اى مؤمنان! باشد كه رستگار شويد». افزون بر آن، در آيات ديگر، پوشيدگى كامل اندام،نيك و شايسته، با وقار و بدور از تحريك سخن گفتن و دورى از آرايشهاى جاهليت نخستين، توصيه شده است.
در روايات نيز پوشيدن جامه بدننما و نازك نزد نامحرم، آرايش و استعمال عطر در خارج از خانه، اختلاط فساد برانگيز زن و مرد، دست دادن و مصافحه با نامحرم و تشبه به جنس مخالف منع شده است و مردان باغيرت به عفت نسبت به زنان مردم و دورى از چشمچرانى توصيه شدهاند.
پس معلوم شد كه تفاوت اساسى حجاب اسلامى با حجاب اديان گذشته، در اين است كه اسلام وجوب پوشش زنان را متناسب با شئون انسان، با تعديل و نظم مناسب و به دور از افراط و تفريط، سهلانگارى مضر يا سختگيرى بىمورد به جامعه بشرى ارزانى داشته است. حجاب اسلامى همچون حجاب مورد توصيه پاپها، به معناى حبس زن در خانه يا پردهنشينى و دورى از شركت در مسايل اجتماعى نيست؛ بلكه بدين معناست كه زن در معاشرت خود با مردان بيگانه، موى سر و اندام خويش را بپوشاند و به جلوهگرى و خودنمايى نپردازد.
اين نقلها و گزارشهاي تاريخي اين نظر را تأكيد ميكند كه حيا و آزرم يكي از فلسفههاي پوشش بوده است. تمام انگيزه انسان حفاظت از سرما وگرما و يا زيور و خودنمايي نبوده است؛ گر چه نميتوان اين انگيزهها را در كيفيت و نوع پوشش نفي كرد.
نكته ديگري كه از اينها ميتوان به دست آورد اين است كه رعايت حيا وعفت در ميان زن و مرد به تناسب آفرينش هر يك متفاوت بوده است.
پوشش زنان و مردان هميشه متفاوت بوده و زنان از پوشش بيشترياستفاده ميكردند. اگر تنها سرما و گرما انگيزه بود، اين تفاوتها قابل تحليل نبود. حتي زيباييجويي صرف نميتواند آن را پاسخگو باشد.
تحولي كه در نيم قرن گذشته در لباس پديد آمده، به ويژه در كشورهاي صنعتي دليل خاص دارد. برخي پژوهشگران آن را چنين تحليل كردهاند : «با آغاز جنگ جهاني دوم، جنگي كه بنيان تمدن را تكان داد تكامل لباس شكلي انقلابي به خود گرفت. لباس كه بازتابي است از توان اقتصادي، نگرش سياسي، قابليتهاي فرهنگي و اجتماعي، باورهاي مذهبي و فلسفي و پايبنديهاي رسمي و سنتي، در روند تكامل خود، زير نفوذ سيطره نظام نقشهدار سرمايه قرار گرفت. در اين نظام، جايگاهي ديگر يافت و به كالا تبديل شد و همانند كالا ارزشي دوگانه پيدا كرد. به ديگر سخن هم برآورنده نيازهاي بشري گرديد و هم محصولي شد براي فروش.»
انتهاي پيام
کد خبر: 8605-18350.59196
حجاب از منظر آيين اسلام، مسيحيت، يهود و زرتشت
پوشش و حجاب به عنوان يكي از مقولات فراموششدهي دنياي مدرن امريست كه در همه اديان مورد تاكيد قرار گرفته و حتي آياتي پيرامون آن در كتب مقدس اين اديان آورده شده است، در آيين زرتشت، يهود، مسيحيت و اسلام حجاب بر زنان امرى لازم بوده است و كتابهاى مقدس مذهبى، دستورها و احكام دينى، آداب و مراسم و سيره عملى پيروان اين اديان چهارگانه، بهترين شاهد و عالىترين گواه بر اثبات اين مدعاست.