-

باز هم مثل شب های قبل نیمه شب که از خواب بیدار شدم، دوباره دیدم که ابراهیم روی زمین خوابیده..! با اینکه رختخواب برایش پهن کرده بودیم، اما آخر شب، وقتی از مسجد آمد، دوباره روی فرش خوابید. صدایش کردم و گفتم: داداش جون، هوا سرده، یخ می کنی. چرا توی رختخواب نمیخوابی..! ؟ گفت: خوبه، احتیاجی نیست. وقتی دوباره اصرار کردم گفت: رفقای من الان توی جبهه‌ی گیلان غرب، توی سرما و سختی هستند. من هم باید کمی حال اونها رو درک کنم... #داداش_ابࢪاھیم

[بسم الله]

یہ‌سلام‌بدیم‌بہ‌ آقامون‌صاحب‌الزمان🌿"! روبہ‌قبلہ: السَّلامُ‌علیڪَ‌یابقیَّةَ‌اللّٰہ یااباصالحَ‌المَهدے‌یاخلیفةَالرَّحمن ویاشریڪَ‌القرآن ایُّهاالاِمامَ‌الاِنسُ‌والجّانّ‌سیِّدے ومَولاےالاَمان‌الاَمان . . . (:🌱" 「 @Qarib_14 」

.🤍🔗.

انتظار این است که: تک‌تکِ لحظات و اعمالمان را، در جهت رضایت امام زمان(عج) تنظیم کنیم..

تویی قرارِ همه بی‌قرارها! برگرد! #این_صاحبنا

چه‌کار‌کنیم‌؛که‌مشمول‌عنایت‌خاص‌امام‌زمان‌.عج. بشیم؟! #امام_زمان | #پیشنهاد_دانلود 「 @Qarib_14 」

ء . خدا خودش دستم را در دستِ شهدا گذاشت و این رفاقت آغاز شد ! 「 @Qarib_14 」

به یکی از دوستانِ شهید ابراهیم هادی گفتم: خاطره‌ای از ابراهیم به یاد دارید؟ گفت: یکبار که جلـویِ دوستـانم قیافه گرفته بودم، ابراهیم آمد کنارم و آرام گفـت: نعمتـی که خدا به تو داده را به رخِ دیگران نکش !(: -شهید ابراهیم هادی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌+کاش ماهم یه رفیق مثل ابراهیم هادی مےداشتیم(': 「 @Qarib_14 」