⭕️ خروش خودجوش مردم دیار مینودری قزوین با شعار موشک جواب موشک شروع تجمع خودجوش مردم شهر قزوین در محکومیت جنایت رژیم کودک‌کش صهیونیستی در حمله به بیمارستان غزه با شعار سپاهی باغیرت، موشک جواب موشک ‌‌.... مرگ بر اسرائیل ‌.... خیبر خیبر یا صهیون، جیش المهدی قادمون 🔹قزوین، چهارراه فلسطین @qazvintanhamasiri

از امشب هزار شب، هر شب هزار روضه علی اصغر، هزار روضه ی جسم اربا اربای علی اکبر، هزار روضه‌ی علقمه و دست بریده و چشم‌های به خون نشسته، هزار روضه‌ی استخوان های درهم شکسته، هزار بار روضه‌ی مادران بی فرزند هزار بار روضه‌ی «مکن ای صبح طلوع» را بخوانید... ناحیه مقدسه را بیاورید و به صوت حزین بخوانید، بخوانید که روضه روضه‌ی قتله گاه است روضه ی گودال... بعد از جنایت حرمله‌ها در #بیمارستان_معمدانی حال همه‌ی ما امشب حال دختر علی است، آن هنگام که به حوالی گودی قتله‌گاه رسید..‌ غمزده و مصیبت‌دیده دست هایش را روی سرش گذاشت و با سوز جگر فریاد زد: آه شمر جلوتر بود... دیر رسیدم من... دیر رسیدم من... #سحر_شهریاری 😭💔 #طوفان_الاقصی #غزه #امام_زمان #فلسطین

💢تجمع خودجوش مردم دیندار شهر قزوین 🔹برای محکومیت جنایت رژیم غاصب صهیونیستی در حمله به بیمارستان غزه 🔹چهارشنبه_ساعت ۱۶ 🔹قزوین،میدان آزادی

اگر از تو درباره غزه پرسیدند.... 🔳@qazvintanhamasiri

زورِ داغ، خیلی بیشتر از ایناست... 🔳@qazvintanhamasiri

💢نمایی از حضور پرشور مردم انقلابی قزوین در تجمع ضدصهیونیستی 🌷 @qazvintanhamasiri

فلسطین و مردم فلسطین را تنها نخواهیم گذاشت...☝️🇵🇸 #طوفان_الاقصی #فلسطین #غزه @qazvintanhamasiri

5⃣ 🔸اونجا بار پیاده می‌کنند جنس خرید و فروش میشه آقای هاشم رئيس این کاروانه 🔻رئيس قبیله خزرج از ایشون دعوت میکنه مهمان قبیله خزرج میشه اون آقای رئیس طبق علائم و اطلاعاتی که گرفته متوجه می‌شه با این پیغمبر آخرالزمان ارتباط داره ❇️میگه آقا ما مایلیم شما داماد ما بشی بیا دختر منو برای خودت بگیر سلما دختر خودشو می‌ده به این هاشم هاشم اونجا ازدواج میکنه ⬅️ وقتی می‌خواد بره به سلما می‌گه تو از این ازدواج💍 پسری به دنیا می‌آری من از این سفر احتمال قوی جان سالم به‌در نمی‌برد این پسر🧒🏻 رو به دنیا آمد از یهود مخفی نگه‌دار یهود بفهمه می‌کشنش🔪 🔰این قضیه مال ١١٠ سال قبل از اینکه پیغمر ما به دنیا بیاد حضرت هاشم میره میزنن میکشنش با سم بچه👶🏼 به دنیا میاد نه سال بچه رو پنهان نگه می‌دارند عموی این بچه نامش مطلب برای تجارت💰 می‌رفته میهمان همین خانه می‌شه تو مدینه رفیق بودن با هم می‌بینه یه بچه توی این حیاط با بچه‌های دیگه کشتی🤼‍♂ می‌گیره اونارو می‌زنه وقتی میزنه می‌گه انا هاشمی من بچه هاشمم این براش سوال می‌شه میگه این بچه کیه⁉️❗️ نمیگن اصرار میکنه بابا این میگه هاشم✅ می‌گن بابا این برادرزاده‌ی تو برادر من اینجا بچه داره؟ آره نه سالشه؟ بله 👥قضیه رو می‌گن میگه خب چرا به ما خبر ندادی میگن وصیت خودش این بچه رو هیشکی نمیدونه گفت اگر بفهمن یهودی‌ها می‌کشنش🗡 ما مکه می‌تونید حفاظتش کنیم ما مکه 🕋 دارای قبیله هستیم بچه رو ورداشت همراه خودش آورد مکه دیدن عه مطلب یه بچه نه ساله آورده مطلب این چیه؟🧐 تو مسیر شام از بازار برده فروش‌ها خریدم برده است 👈🏻معروف شد به برده مطلب 👌🏻عبدالمطلب بردست دیگه به هیشک هیچی نمی‌گه این بزرگ شد به حدود سن ٢٤_۲۵ سالگی که رسید ☑️ دیگه می‌تونست از خودش دفاع💪 کنه گفت آقا این برده‌ی من نیست‌ها این برادرزاده منه یعنی چی؟ داستان📒 رو گفت چون اسم دیگه نداشت این روش موند عبدالمطلب نتونستن بکشن دیگه نمی‌شد بزنن 👤 اومدن سراغ بچه عبدالمطلب کی؟ عبدالله این عبدالله پدر پیغمبر قبرش کجاست❓ تو مدینه است عه این اهل مکه است قبرش اونجا چیکار می‌کنه؟ ایشون دیگه یهودی فهمیده بودن این بابای🧔🏽 پیغمبر آخرالزمان هستش یک زن👩🏼 یهودی رو فرستاده بودن زیبا مکه که تو برو تلاش کن با این ازدواج کنی اون پیغمبر به ما منتقل بشه💢 .. می‌اومد سر راه عبدالله که بیا با ما تو ازدواج کن تا ایشون گفت نه تا ایشون یعنی عبدالله با وهب و چند تا از اشراف قریش رفته بودن برای شکار🐎 👀 وهب می‌بینه از پشت ی کوهی چند نفر حمله کردند عبدالله رو بکشن می‌گه من رفتم ازش دفاع کنم دیدم نه اینا از یه‌چیزی ترسیدن😱 فرار کردن فهمیدم این با این حادثه‌ای که بخواد تو مکه اتفاق بیفته ارتباط داره ✴️میره خونه عبدالمطلب میگه نمی‌خوای واسه این پسر زن بگیری؟ می‌گه چرا؟ بیا دختر منو بگیر از اشراف بوده 🔵 اشراف که دختر خودشون رو به کسی پیشنهاد نمی‌کنن عبدالله با آمنه ازدواج کرد قانون اینه ازدواج که کردند برای تجارت💵 باید برم 📌 عبدالله مال‌التجاره از پدرمی‌گیره راهی تجارت می‌رسه به مدینه انا لله و انا علیه راجعون سمش میدن می‌میره اما تیرشان دیر به هدف می‌خوره نطفه بچه تو مکه بسته شده✔️ از رو علائم متوجه می‌شن میان سراغ خودش کی؟ صبح 🔷یکی از بزرگان یهود میاد دارالندوه دارالندوه محل اجتماع سران قریش بوده میگه: دیشب خدا به کدوم یک از شما بچه داده برای کدوم یکی‌تون پسر به دنیا اومده؟ هیچ‌کدوم 🔹 عبدالمطلب هنوز نیومده پس اون در شام به دنیا اومده امشب باید به دنیا اومده باشه میگن صبر کن عبدالمطلب هنوز نیومده میرن می‌بینن بله عبدالمطلب دارای فرزند🤗 شده می‌گن بریم بچه رو ببینیم میان بچه رو نگاه👁 می‌کنه می‌گوییم اون پارچه‌ای که روش انداختید بردارید پارچه رو برمی‌دارن یهو رنگش پرید شروع کرد لرزیدن 😨 بیهوش شد افتاد چرا این‌جوری شدی؟!! بهوشش میارن می‌گن چی شده؟ میگه این خودشه کی این؟ این همون کسی که می‌خواهد بساط ما رو از رو زمین ورداره♨️💯 🌷 @qazvintanhamasiri

🎥 #تماشایی 😵‍💫 رژیم غاصب، در حال تمام شدن! 😎 کار، کار فلسطینی‌هاست 📲 نسخه مناسب اشتراک در شبکه‌های اجتماعی 🌷 @qazvintanhamasiri