هم مورد تضعیف قرار گرفته است. از طرفی دیگر ممکن است که مقصود از این احادیث، مدّت عملیات تهاجمی لشکریان حضرت باشد که در طول هشت ماه ادامه مییابد.
این نکته نیز قابل توجه است که کاری بس عظیم که حضرت انجام می دهد یعنی همان گسترش حکومت عدل جهانی در سطح کره روی زمین اقتضای چنین قتل و کشتاری گر چه در حدّی محدود را دارد، زیرا با قیام حضرت هرگز ستمگران ساکت نخواهند بود، ولی این کشتارها را در مقابل قیامها و نهضتهای دیگر که ملاحظه میکنیم چندان قابل توجه نیست.
----------
[۱]: ۴۲. کمال الدین، ج ۲، ص ۶۵۵ و ۶۵۶، باب ۵۷، ح ۲۹.
[۱]: ۴۳. الغیبة، نعمانی، ص ۲۷۴، باب ۱۴، ح ۵۴.
[۲]: ۴۴. کمال الدین، ج ۲، ص ۶۵۵، باب ۵۷، ح ۲۷.
[۱]: ۴۵. بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۳۸۷، باب ۲۷، ح ۲۰۳.
[۲]: ۴۶. مستدرک علم رجال الحدیث، ج ۱، ص ۳۶۵.
[۱]: ۴۷. کنز العمال، ج ۱، ص ۵۸۹.
[۲]: ۴۸. کمال الدین، ج ۱، ص ۳۱۸، باب ۳۰، ح ۵.
[۳]: ۴۹. الغیبة، نعمانی، ص ۱۶۴.
چرا استفاده از زور!؟
از کارهای حتمی امام موعودعلیه السلام جنگی تمام عیار با تمام انسانهای خون آشام است. در مسأله جنگ ممکن است چنین انگاشته شود که هدایت انسان و ساختن جامعه بشری با دعوت اخلاقی و تربیت درست، امکان پذیر است و نیازی به خونریزی و جنگ نیست؟
ولی در توجیه این احتمال میگوییم:
مطالعه تاریخ بشری - از روزی که تاریخی بر جای مانده است - به خوبی این واقعیت را آشکار میسازد که موانع راه رشد و تکامل انسان جز با قدرت و خونریزی از سر راه برداشته نمی شود، و تعالیم اخلاقی و اصول تربیتی هر چند تأثیرهای ژرف و گسترده داشته است لیکن این تأثیرها در برخی از افراد نجیب انسانی بوده است، و در طبقه سلطه طلب و دنیادار و استثمارگر که منابع اقتصادی، سیاسی و نظامی جامعهها را در دست داشته و دارند، یا هیچ تأثیری نداشته و یا تأثیر آن تحوّل آفرین و دگرگون ساز نبوده است.
برای تربیت و هدایت آنان باید عامل دیگری به کار میرفته است تا سدّ راه انسانها نگردند و راه رشد را بر تودهها نبندند، تا همگان بتوانند بی هیچ گونه مانعی به راه رشد خویش ادامه دهند. از این رو مسأله جنگ و کاربرد نیرو به عنوان یک ضرورت برای دستیابی به هدفهای انسانی مطرح میگردد. اسلام، با توجه به همین واقعیتها جنگ را نه به عنوان هدف و آرمان بلکه به عنوان راه و وسیله برای تحقق توحید و عدل پذیرفته است.
در قرآن کریم آمده است: « وَقاتِلُوهُمْ حَتّی لاتَکُونَ فِتْنَةٌ وَیَکُونَ الدِّینُ کُلُّهُ للَّهِ ِ... »؛ [۱] «با آنان نبرد کنید تا دیگر فتنه ای نباشد و دین، همه اش برای خدا گردد... ».
از این رو پیامبر اسلام که «رحمة للعالمین» است فرمود: «الخیر کلّه فی السیف وتحت ظلّ السیف، ولا یقیم الناس إلّا السیف، والسیوف مقالید الجنّة والنار»؛ [۲]
«تمام نیکی و خیر در شمشیر است و در زیر سایه شمشیر، و مردمان را جز شمشیر راست نمی کند. و شمشیرها کلیدهای بهشت و دوزخند. » امام باقرعلیه السلام فرمود: «... إنّ فی القائم من آل محمّد شبهاً من خمسة من الرسل... وأمّا شبهه من جدّه المصطفی فخروجه بالسیف وقتله أعداء اللَّه وأعداء رسوله والجبّارین والطواغیت، وأنّه ینصر بالسیف والرعب... »؛ [۳] «قائم آل محمدعلیهم السلام شباهتهایی با پنج تن از پیامبران دارد...
امّا شباهت او به جدّ خود رسول اکرم صلی الله علیه وآله قیام با شمشیر است و کشتن دشمنان خدا و پیامبرش، و جبّاران و سرکشان، او با شمشیر و ترس [که در دل جباران افکنده میشود ]مدد میگردد. »
----------
[۱]: ۵۰. سوره بقره، آیه ۱۹۳.
[۲]: ۵۱. وسائل الشیعة، ج ۱۱، ص ۵.
[۳]: ۵۲. کمال الدین، ج ۱، ص ۷.
شیوه و رفتار امام زمان علیه السلام با ظالمان
مطابق برخی از روایات کسانی مورد غضب امام عصرعلیه السلام قرار میگیرند که حجت بر آنان تمام شده ولی عناد و سرکشی کرده و حجّت خدا را نمی پذیرند. امام صادق علیه السلام فرمود: «... در این هنگام قائم علیه السلام ظهور میکند و سبب نقمت خدا و خشم و غضب او بر بندگان میگردد؛ زیرا خداوند از بندگانش انتقام نمی گیرد مگر بعد از آن که حجّتش را انکار کنند».
کشتار مسلمین!!
مستفاد از روایات آن است که بیشتر قتلها در محدوده بلاد اسلامی و بین مسلمانان اتفاق خواهد افتاد، سؤال این است: چگونه چنین خواهد شد با آن که میدانیم مشرک و کافر از حقّ دورترند تا مسلمان، و لذا آنها به کشته شدن سزاوارترند تا مسلمان.
در پاسخ به این سؤال میگوییم:
اولاً: روایات دلالت ندارد بر این که کشتارها و قتلها فقط در محدوده مسلمانان است و حضرت کسی از کفار را به قتل نمی رساند، بلکه ظاهر برخی از روایات عموم است که شامل هر معاندی که درصدد ایجاد مانع از برپایی حکومت حضرت است، میشود.
ثانیاً: گر چه اسامی برخی از جماعاتی که توسط حضرت و اصحابشان به قتل میرسند در روایات ذکر شده است، ولی این دلالت ندارد که قتل و کشتار در دستهها و جماعات دیگر اتفاق نمی افتد و حضرت از کفار و مشرکان کسی را به قتل نمی رساند.
ثالثاً: بر فرض که روایات، ظهور در اختصاص کثرت قتلها در مسلمین داشته باشد، این امری غیرمنتظره نیست، بلکه مطابق با قواعد کلّی است؛ زیرا مطابق برخی از روایات، بسیاری از بلاد کفر تسلیم حضرت خواهند شد، و کثرت قتل در بین مسلمین به جهت پاک سازی آنان از عناصر نامطلوب است. در میان امت اسلامی حجّت در تمام جوانب برای مردم تمام شده است لذا از هیچ کس عذری پذیرفته نمی شود.
توضیح این مطلب این که:
یکی از مشکلاتی که امام مهدی علیه السلام با آن روبه رو میشود مشکل انحرافها و برداشتها و تفسیرهای نادرستی است که در راه و روشهای دین خدا و اصول و فروع احکام الهی پدید آمده و قرنها در ذهن جامعه اسلامی نفوذ و رسوخ کرده است.
این موضوع، مانعی عظیم بر سر راه امام مهدی علیه السلام است.
مانع کفر و بی دینی و بی اعتقادی در برابر این مانع امری ساده است. کفر به سلاحی مجهّز نیست و انسان بی اعتقاد حقّی را به نام اسلام واژگونه نیاموخته است، و برای او اصل یا اصولی را نادرست تفسیر نکرده است، و چیزی را به شکل انحرافی و نادرست به نام دین خدا در ذهن جای نداده است، و آیه یا حدیثی را به دلخواه خویش معنی نکرده است.
ولی با مسلمان و مدّعی خداشناسی که تعالیم دین یا بخشهایی از آن را به گونه ای انحرافی آموخته و معنای بسیاری از احادیث و آیات قرآنی را واژگونه فهمیده است، و به اصول و مبانی و راه و روشهایی پای بند و معتقد است که در حقیقت ضدّ دین خدا و راه و روش پیامبران است، چگونه میتوان روبه رو شد؟ بخشی از برنامههای کشتار گسترده و فراگیر امام مهدی علیه السلام در جامعههای اسلامی شاید به این علت باشد که مسلمانان با حربه اسلام انحرافی - که در حقیقت ضدّ اسلام است - به جنگ با امام بر میخیزند، و امام ناگزیر با قاطعیّت با آنان روبه رو میشود و کار آنان را یکسره میکند، البته در صورتی که از افکار و اندیشههای نادرست خویش دست برندارند. امام صادق علیه السلام فرمود: «... وإنّ القائم یخرجون علیه فیتأوّلون علیه کتاب اللَّه ویقاتلونه علیه»؛ [۱] «لیکن قائم [در هنگام رستاخیز خویش با مردمی روبه رو میشود که رو در روی او میایستند و آیههای کتاب خدا را در برابر او به نظر خود تأویل میکنند، و در همین راستا با او به نبرد بر میخیزند. »
----------
[۱]: ۵۳. الغیبة، نعمانی، ص ۲۹۷.
جنگ با اعراب!!
مجلسی به سند خود از امام صادق علیه السلام نقل کرده که فرمود: «ما بقی بیننا وبین العرب إلّا الذبح، وأومأ بیده إلی حلقه»؛ [۲] «بین ما و بین عرب چیزی به جز ذبح باقی نمی ماند.
آن گاه حضرت به دست مبارک خود به حلقشان اشاره نمودند. » در توجیه این روایت میگوییم: ۱ - ظاهر حدیث این است که عرب هر یک از ائمه اهل بیت علیهم السلام را به قتل خواهد رساند.
۲ - احتمال دیگر این که امام صادق علیه السلام اشاره به جنایات و قتل و ذبحی است که منصور عباسی در عصر آن حضرت نسبت به بنی هاشم و ذریه پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله داشته است. و مطابق تاریخ تعداد زیادی از آنها را به قتل رسانید.
----------
[۲]: ۵۴. بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۳۴۹.
شدت برخورد با اعراب!!
در غالب روایاتی که در آن سخن از سنت جدید، قضاوت جدید، امر جدید و کتاب جدید به میان آمده این تعبیر به چشم میخورد: «علی العرب شدید».
در توجیه این روایت میگوییم:
آنچه به ذهن میآید - و العلم عند اللَّه تعالی - این که: حضرت مهدی علیه السلام قیام خود را از مکه که سرزمین عرب است شروع خواهد کرد. حضرت با برنامه ای اصلاحی و توسعه همه جانبه، مقصد و مرام خویش را به پیش خواهد برد.
طبیعی است که پیاده کردن این برنامهها با مشکلات فراوانی همراه است، درگیری با سفیانیها و دجّالها و دیگر منحرفان که با برنامههای حضرت به مقابله برخواهند خاست، در همین منطقه خواهد بود. طبیعی است که با چنین شرایطی برنامه حضرت در عصر سختی پیاده خواهد شد.
لذا عرب سختیهای فراوانی از آن خواهد کشید، گرچه امام زمان علیه السلام از امکانات اعجازی نیز استفاده و بهره خواهند برد. شاهد این معنا این که در برخی از روایات ذیل جمله «علی العرب شدید» چنین آمده است: «ویل للعرب من شرّ قد اقترب» [۱] یعنی وای بر عرب از شرّی که بر او نزدیک شده است. و این ممکن است که به جهت اظهار ترحّم بر آنها باشد.
----------
[۱]: ۵۵. بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۲۹۴، ح ۴۲.
شروع از منحرفان مذهب
مفضل بن عمر میگوید: از امام صادق علیه السلام شنیدم که میفرمود:
«اگر قائم ما قیام کند از دروغ گویان شیعه شروع کرده، آنها را به قتل خواهد رساند». [۱]
در توجیه این حدیث میگوییم:
اولاً: بعد از چشم پوشی از ضعف سند حدیث، میدانیم که کلمه «شیعه» فرقه امامیه، اسماعیلیه، زیدیه و دیگر فرقههای شیعی را شامل میشود، همان گونه که بر کسی که خود را به تشیّع نسبت داده ولی بعد از مدّتی از خطّ اهل بیت منحرف شده است اطلاق میگردد. ابوالخطاب، مغیرة بن سعید، احمد بن هلال عبرتایی، ابن ابی العزاقر و دیگر منحرفین که ادعای تشیّع داشتند، در حالی که اهل بیت علیهم السلام از آنها بی زار بودند از این دسته اند.
لذا کشّی خبر فوق را تحت عنوان «ما روی فی محمّد بن ابی زینب» معروف به ابوالخطاب که فرقه خطابیه به او نسبت داده میشود، نقل کرده است. او کسی بود که احادیث زیادی از طرف امام در مورد لعن و نفرین او صادر شد و از خداوند طلب نمود که حرارت شمشیر را به او بچشاند. [۲]
در نتیجه: مقصود از کذابین شیعه، همین افراد و یا فرقههای دیگر شیعه، غیر از امامیه اند که با نسبتهای ناروا و دروغ، گروهی را منحرف کرده اند و لذا امامان شیعه آنها را لعن کرده و حکم به کفر آنها نموده و از آنها تبرّی جسته اند.
و هنگام ظهور نیز امام زمان علیه السلام در ابتدا آنها را نابود خواهد کرد.
ثانیاً: از آن جهت که حضرت مهدی علیه السلام مردم را دعوت به اسلام ناب محمّدی که در تشیّع اصیل متبلور است دعوت میکند، باید در مرتبه اوّل منحرفین از این راه اصیل را از بین برده، تا بتواند دیگران را به این راه وارد کند. کسانی که مقابله با آنها به مراتب سخت تر و دشوارتر از کفّار و صاحبان ادیان و مذاهب دیگر است.
در نتیجه: حدیث فوق هرگز ربطی به راویان حدیث اهل بیت علیهم السلام ندارد، آنهایی که علوم اهل بیت را اخذ کرده و با دقت تمام به دست آیندگان رساندند. آنان کسانی بودند که از طریق امامان شیعه مورد مدح و ستایش قرار گرفتند که میتوان در رأس آنها از زراره، محمّد بن مسلم، برید عجلی، ابوبصیر نام برد.
----------
[۱]: ۵۶. اختیار معرفة الرجال، ج ۲، ص ۵۸۹.
[۲]: ۵۷. همان، ص ۵۹۱.
🔻عضو کانال مذهبی خادم الشریعه شوید :🔻
https://eitaa.com/joinchat/2573139970C315370f986
✅لینک کانال ما را برای بقیه ارسال کنید اجرتون با امام زمان عج
🔻عضو کانال مذهبی خادم الشریعه شوید :🔻
https://eitaa.com/joinchat/2573139970C315370f986
✅لینک کانال ما را برای بقیه ارسال کنید اجرتون با امام زمان عج
وظایف حضرت عیسی علیه السلام بعد از نزول از آسمان
ابوهریره در حدیثی از رسول خداصلی الله علیه وآله نقل میکند که فرمود: «... او از آسمان فرود میآید... با مردم به جهت دعوت به اسلام جنگ خواهد کرد، صلیب را خرد کرده و خوک را میکشد و جزیه وضع میکند. خداوند در عصر او همه ملتها به جز اسلام را نابود میگرداند و مسیح دجال را نیز به هلاکت میرساند. در روی زمین چهل سال درنگ میکند و بعد از وفات، مسلمانان بر او نماز میگزارند». [۱]
ممکن است که مقصود از کشتن خوک، کنایه از تحریم خوردن آن بر مسیحیان آن عصر باشد. و مقصود از وضع جزیه، کنایه از ابطال جمیع ادیان است. [۲]
----------
[۱]: ۵۸. سنن ابی داوود، ج ۲، ص ۳۱۹، ح ۴۳۲۴؛ کنزالعمال، ج ۱۴، ص ۳۳۳، ح ۳۸۸۴۳.
[۲]: ۵۹. المسیح المنتظر و نهایة العالم، ص ۲۴۰.
شریعت عیسی علیه السلام بعد از نزول
از برخی روایات استفاده میشود که حضرت عیسی علیه السلام بعد از فرود آمدن از آسمان، به شریعت اسلام عمل میکند نه به شریعت خود.
سمره از رسول خداصلی الله علیه وآله نقل کرده که فرمود: «عیسی بن مریم در حالی که تصدیق کننده به محمّدصلی الله علیه وآله و بر ملت او است نزول میکند، آن گاه دجال را به قتل میرساند... ». [۱]
ابن حبّان در صحیح خود از ابوهریره نقل کرده که گفت: از رسول خداصلی الله علیه وآله شنیدم که میفرمود: «... و هنگامی که سر از رکوع برمی دارد «سمع اللَّه لمن حمده» میگوید... ». [۲]
----------
[۱]: ۶۰. مسند احمد، ج ۵، ص ۱۳؛ المعجم الکبیر، ج ۷، ص ۲۲۱.
[۲]: ۶۱. صحیح ابن حبّان، ج ۵، ص ۲۲۳.
منجی و رهبر در حکومت عدل توحیدی
توضیح در مورد منجی و رهبر در حکومت عدل جهانی توحیدی سه احتمال وجود دارد:
۱ - منجی و رهبر جهانی همان عیسی بن مریم است، و منظور از مهدی نیز اوست.
۲ - منجی و رهبر، مهدی موعود اسلامی است، که از او به مسیح نیز تعبیر شده است.
۳ - منجی و رهبر، حضرت مهدی است که حضرت عیسی نیز از جانب خداوند به مساعدت او میشتابد.
ادلّه احتمال اول
۱ - لفظ مسیح که مقصود از آن، نجات بخش و منجی است لقب حضرت عیسی علیه السلام میباشد.
۲ - در برخی از اناجیل و روایات اسلامی به طول عمر حضرت مسیح در آخرالزمان اشاره شده است. [۱]
۳ - در برخی از روایات آمده: «ولا مهدیّ إلّا عیسی بن مریم»؛ «و مهدی به جز عیسی بن مریم نیست. »
پاسخ:
اولاً: نامگذاری حضرت عیسی علیه السلام به مسیح بر استقلال او در برپایی حکومت عدل جهانی دلالت ندارد؛ زیرا نام «مسیح» را برخی از کاتبان اناجیل بر حضرت مسیح اطلاق نمودند و قرآن نیز به جهت شهرت آن بر آن حضرت اطلاق کرده است.
و دیگر این که کافی است در لقب دادن حضرت عیسی به مسیح به جهت آن که در تأسیس حکومت عدل جهانی مشارکت دارد.
ثانیاً: توافق اسلام و مسیحیت در بازگشت حضرت عیسی علیه السلام در آخرالزمان و طول عمر او دلالت بر استقلال ایشان در تشکیل حکومت و رهبری ندارد.
ثالثاً: در مورد حدیث «ولا مهدیّ إلّا عیسی بن مریم» که ابن ماجه آن را در سنن خود نقل کرده اشکالاتی وجود دارد:
الف. این حدیث معارض با روایات متواتری است که مهدی را از ذریه رسول خداصلی الله علیه وآله معرفی کرده است.
ب. این روایت از منفردات محمّد بن خالد جندی است و تنها اوست که آن را نقل کرده است در حالی که او کسی است که به تعبیر آبری، نزد اهل سنّت معروف نیست. و به تعبیر حاکم نیشابوری، مجهول بوده و نقل حدیثش به جهت تعجب است. [۱] لذا قرطبی میگوید: «احادیث نبوی که دلالت بر خروج مهدی علیه السلام از عترت پیامبرصلی الله علیه وآله و از اولاد فاطمه علیها السلام دارد اصحّ از این حدیث است و حکم، مطابق آن احادیث است». [۲] ابونعیم اصفهانی نیز حدیث را غریب میداند. [۳]
----------
[۱]: ۶۲. انجیل متّی، ۲۸ / ۱۹ - ۲۰.
[۱]: ۶۳. المنار المنیف، ص ۱۲۹.
[۲]: ۶۴. التذکرة، ج ۲، ص ۲۹۹.
[۳]: ۶۵. حلیة الاولیاء، ج ۹، ص ۱۶۱.