قیام نو
✅ هفته حقوق بشر آمریکایی است. گیلان هم از حقوق این هفته بینصیب نبوده است. در همین رابطه، اخیراً به
✅ روایت شفاهی درباره دانشسرای کشاورزی لاکان و حضور آمریکاییها در گیلان:
https://www.aparat.com/v/f1gqu
#زنگ_تاریخ
🔻 قیام نو | سید رسول منفرد
🔺 http://Eitaa.com/qeyameno
هدایت شده از حوزه هنری گیلان
47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📚زنگ تاریخ
📌به هر دلیلی، تاکنون کمتر موقعیت گفتوگو پیرامون حضور دهها هزار آمریکایی در ایرانِ پهلویِ دوم فراهم شده و این بخش از تاریخ سیاسیاجتماعی، تقریباً برای ما سر بهمهر باقیمانده است.
در یکی از ماجراهای کمتر گفته شده، در سال ۱۳۳۸ شمسی، با حمایت بنیاد خاور نزدیک آمریکا، هنرستانی با عنوان «دانشسرای کشاورزی لاکان» در رشت بازگشایی میشود. بنای این دانشسرا بر جذب دانشآموزان برتر دوره اول دبیرستان، دو سال آموزش آنها، اعطای «دیپلم ناقص» و سپس اعزام ایشان به روستاها بود. این الگوی تربیت معلم، کمتر از ده سال بعد، تعطیل شد.
زندهیاد احمدعلی راغب و شهید نادرخیرخواه از محصلهای شناخته شده این دانشسرا بودند که هر دو پس از مدتی، فضای فعالیت خود را تغییر دادند.
سیروس قربانی، شاعر و فرهنگی بازنشسته صومعهسرایی، برای دقایقی از آن دانشسرا میگوید.
🆔 @artguilanews
🌐 artguilan.ir
✅ کافهگفتوگو، هر هفته سهشنبهها، ساعت ۲۳:۲۰ از شبکه باران
🔻 قیام نو | سید رسول منفرد
🔺 http://Eitaa.com/qeyameno
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ برشی از توقع طبیعی مردم از مدیران و علما
#حسن_رحیمپور
🔻 قیام نو | سید رسول منفرد
🔺 http://Eitaa.com/qeyameno
✅ تئاترهای با نشانههای بومی، خیلی زیاد نیستند. حضور ما در اجرای این معدود کارها، حتماً باعث تقویت انگیزهها برای گسترش کمی و کیفی آثار بومی میشود. برای حضور، فقط تا هجدهم فرصت است:
jaminhub.ir
🔻 قیام نو | سید رسول منفرد
🔺 http://Eitaa.com/qeyameno
هدایت شده از واحد خواهران حسینیه هنر سبزوار
🔶حکایت زن های ناراضی
🔹یادداشتی بر مستند زنان جبهه شمالی
✍️ مریم برزویی
قصه فیلم از یک ناآسودگی شروع میشود و تا خط مقدم پیشروی میکند. صدای شیهه آژیر در همان آغاز فیلم و رجزخوانی زنها توی خط مقدم، آب پاکی را میریزد روی دست دشمن!
ناآسودگی که این روزها جنسش کمیاب شده یا بهتر بگوییم نوع آن تغییر کرده. آسایش را جای آرامش جاساز کردهاند و به خوردمان دادهاند. هرچه هم در این چاه بی سروته آسایش میریزیم، پر نمیشود. زنان ناآسوده این مستند، اما یک روز را هم با خیال معمولی زنانه نگذراندهاند. فکر و ذکرشان جهاد و مبارزه و بیرونزدن از چارچوب خانه خود بوده است.
جنیدی سردسته زنان رودسری، وقتی به همراه همسرش در کسوت امام جمعه، به رودسر کوچ میکند، اوضاع کشور تازه انقلاب کرده، آرام و قرارش نمیدهد. به توصیه همسر وارد انجمن زنانهای در شهر میشود و عَلَم کارهای جهادی را بلند میکند. هنوز شیرینی انقلاب زیر زبان مردم مزه نکرده است که دیوانهای سنگی توی چاه میاندازد و جنگ آغاز میشود.
زنهای انجمنی گوش به فرمان امامشان، چادر همت به کمر میبندند و وارد فعالیتهای پشتیبانی جنگ میشوند. کمکم مزه جنگ را عوض میکنند.
رندهبهدست برای پخت مربا میآیند. شال و کلاه میبافند. کلههای قند را حبهحبه میکنند. هر نقطه شهر تبدیل میشود به پایگاه کمکهای مردمی. از مدرسه خانم موسوی گرفته تا خانه خانم منزوی!حالا تو در خیال خودت داری مستند تماشا میکنی و هر بار اشکهایت سرازیر میشود. درود میفرستی به غیرت زنان سرزمینت. اما در میانه مستند ورق برمیگردد. کار زنها به پشتیبانی جنگ ختم نمیشود. گلهمندند. به همین مقدار سهمشان از جنگ راضی نیستند. میخواهند در جبهه نزدیکتری بجنگند. ماجرا از رفتوآمدهای خانم امام جمعه به خط مقدم شروع میشود.
آشپزخانه گردان ۱۴صاحبالزمان، قرار است رخت نو بر تن کند. ۲۲۰زن گیلانی رضایتنامه به دست، عازم خط مقدم میشوند و تو شاهد ساک بستن مردها برای زنهایشان هستی. آشپزخانه هویزه میشود معبر و مسجد و سنگر زنان!
مستند در دقایق پایانی خاطرات تلخ و شیرین روزهای خط مقدم را زیرورو میکند. حتی زمانی که خبر عقبنشینی زنها به پشت جبهه میآید، گریه و غم دوام نمیآورد و آغازی میشود برای مسیر دوباره.ای کاش پایان مستند با خندههای همان مادر شهیدی ختم میشد که میگفت: «محال است بتوانی گریه مرا درآوری! من مقاومت میکنم!»
دوربین حالا بعد گذشت چند دهه، چهرههای چروکافتادهای را به تصویر میکشد که روایتهایی از سالهای نزدیک با خودشان آوردهاند. لهجه محلی راویها، انطباق تصاویر و فیلمهای مرتبط با روایتها، دستنوشتههای زنان و... مستند را دیدنیتر کرده است. هرچند ابهاماتی در مستند دیده میشود و جای خالی پرداختن به آنها خودنمایی میکند: بچهداری، همسرداری، مدیریت امور منزل در زمان حضور در جبهه و فعالیتهای پشتیبانی جنگ، مصاحبه با اعضای خانواده، پرداختن به انجمن زنانه و فعالیتهایش، آموزشهای قبل از حضور در جبهه، شرح بیشتر وقایع، زمان حضور در جبهه و...
مستند زنان جبهه شمالی، حکایت زنهای ناراضی است. زنهایی که به دنبال سهمخواهی از جبهه و جنگ هستند. اما نه آن سهمخواهیهای معروف!
این زنان، معرفهای خوبی از الگوی سوم زن هستند. الگویی که در بستر انقلاب اسلامی شکل گرفت و در مقابل نگاه شرقی و غربی به زن، قد علم کرد. زنی که نه مثل زن غربی از ارزشهایش کوتاه آمده و نه، چون زن شرقی زنانگیاش را به محیط زندگیاش محدودکرده، بلکه آن را به اندازه یک سرزمین وسعت داده است.
#مستند_دیدم
#معرفی_مستند
#زنان_جبهه_شمالی
🆔 @hhonarkh
قیام نو
🔶حکایت زن های ناراضی 🔹یادداشتی بر مستند زنان جبهه شمالی ✍️ مریم برزویی قصه فیلم از یک ناآسودگی ش
✅ دستمریزاد به نویسنده سبزواری این یادداشت.
سوژه و کارگردان مستند، هر دو گیلانی هستند اما یادم نمیآید در استان، تاکنون یادداشتی بر این فیلم نوشته شده باشد.
درباره مستندهای دیگری مثل «بر اثر زلزله»، «یک سر و هزار سودا»، «بیپایان» و... نیز شرایط همینطور بود.
این نشان میدهد در موضوع ژورنالیسم فرهنگ و هنر، به رغم فعالیتهای برخی از دوستان، چقدر خلأ وجود دارد.
شما در این زمینه پیشنهادی دارید؟
🔻 قیام نو | سید رسول منفرد
🔺 http://Eitaa.com/qeyameno
هدایت شده از رواق
🔰نظر رهبر معظم انقلاب اسلامی در مورد ابتهاج «سایه»
🔻غلامعلی حداد عادل رئیس فرهنگستان ادب و فرهنگ فارسی نقل می کند:
▫️حضرت آقا میبینند در ضمن کتابها و دفترهایی که برایشان آمده است، یک دفتر شعر قدیمی مربوط به سال ۱۳۲۵ وجود دارد. ایشان تشخیص میدهند که این شعرها شعر آقای «ابتهاج» است. به دفتر خود مأموریت میدهند بروند خدمت آقای ابتهاج و دفتر را تقدیم کنند. آنها هم وقت میگیرند و سلام آیتالله خامنهای را همراه با آن شعر تقدیم میکنند.
▫️آقای سایه گفتند که من دو دفتر شعر گم کرده بودم؛ این یکی از آن دو دفتر است. این نشان میدهد که شعر تا کجاها میتواند برود: «تو ببین کاین دمِ سبحان به کجاهات کشاند».
۹۵٫۸٫۵مراسم تجلیل از هوشنگ ابتهاج و اهدای بیست و سومین جایزه بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار به این شاعر معاصر
@Revvagh
هدایت شده از رواق
روایت علی معلم از دیدار خصوصی حضرت آقا با ابتهاج
آقا با شاعران دیدارهای خصوصیتری نیز دارند. چند سال پیش، به اتفاق یکی دو نفر از دوستان و آقای هوشنگ ابتهاج (سایه) خدمت آقا رسیدیم دیداری با ایشان داشتیم که رسانهای نشد. جلسه بسیار صمیمی و گرمی بود. یکی از خاطرات جالبی که از آن دیدار به یاد دارم این است که یکی از همراهان در مورد چند تصنیف، به آقا گفت که اینها کار آقای سایه است. آقا به اصطلاح تجاهلالعارفی کردند و بهخاطر آن شعرها آقای سایه را تشویق کردند. اما در ادامه این جلسه معلوم شد که آقا به تازگی شعری از آقای سایه خوانده بودند و حتی برخی مصراعهای آن را هم در ذهن داشتند.
متن کامل مصاحبه http://www.javann.ir/000R5g
@Revvagh
هدایت شده از رواق
🔆ابتهاج در نگاه رهبری
..در خصوص معرفی مترجمان و کارهای آنها هم میتوانید فعال باشد. ما ترجمههای خوب و مترجمان خیلی خوبی داریم؛ اینها چهرههای معروفی هستند؛ هیچ اشکالی ندارد که کارهاشان معرفی بشود. مثلاً بهآذین و محمّد قاضی مترجمان خوبی هستند؛ چه عیبی دارد که ما ترجمههای اینها را معرفی کنیم؟ مشکلی در کار بهآذین وجود ندارد؛ او از خیلی از نویسندگان و مترجمانی که الان هستند، بهتر است. بهآذین مترجمی بسیار قوی است؛ به نظر من او از قاضی هم چیرهدستتر است. شعرایی از این قبیل هم هستند؛ مثلاً در شعر، عِدل بهآذین، ابتهاج است. ابتهاج شاعر خوبی است؛ شعر خوبی از او بخوانید؛ مانعی ندارد.
بیانات در دیدار اعضای گروه ادب و هنر صدای جمهوری اسلامی ایران ۷۰٫۵٫۱۲
@Revvagh
✅ در پیشینه سرودها و نماهنگهای ساخته شده در گیلان، «مارش میرا» کار خاصی است؛ دارای نگاه جهانی و برآمده از اعتمادبهنفس کهن گیلانی که مدتی است تقریباً گم کردهایم.
اگر ما در تولیدات هنری، «صدا» و «سیمای» مردم گیلان را جستجو میکنیم پس باید بخشی از تولیدات، آثاری باشند که گیلانِ ایران را مرکز عالم میدانند و در آنها، گیلان از آنچه بود و میتواند و باید باشد کوچکتر نمیشود. هنرمندان گیلانی حق دارند که با آثار خود در تحولها یا سناریوهای فراملی حاضر و کنشگر باشند، همانطور که خود گیلان در گذر تاریخ چنین نقشی را ایفا کرده است.
یکسال قبل، گروه منادیان بصیرت، مارش میرا را به مناسبت سالگشت کشتار مردم بیپناه در سربرنیتسا تولید کرد، کاری که در آن ایده و نگاه، بزرگتر از پروداکشن و سرمایه بود و توانست تلنگری باشد برای یادآوری یک گونه کمیاب از آثار هنری گیلانی. خداوند پشت و راهنمای همیشگی بانیان این کار باشد.
🔻 قیام نو | سید رسول منفرد
🔺 http://Eitaa.com/qeyameno