eitaa logo
افسران جنگ نرم 🇮🇷
79 دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
12.9هزار ویدیو
40 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از  طنز سیاسی و اجتماعی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بازیکن آمریکا، دستشو با لباس عکاس خشک میکنه!! لابد فردا میخواید دماغتون رو با لباس توپ جمع کن پاک کنید! آدم باشید :) 🤣 @Tanzsiyase
11.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 بدون تعصب گوش کنید 🔹 به نفع حکومت است ، که حجاب را آزاد کند 🔹 ما حق ناامیدی نداریم. عالیه این کلیپ ✅ ☑ برای پیوستن به کانال روی لینک بزنید👇 🔰 eitaa.com/joinchat/1246953475Cf749f8ac9b حتماعضوشوید👆 👈 عضوشوید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♥️ سلامی از دوستان دلتنگتان... سلامی از مشتاقانِ چشم براهتان... سلامی از منتظرانِ تنهایتان... سلامی از دردمندانِ فراقتان... سلامی از فرزندانِ گرفتارتان... سلامی از محبینِ بغض آلودتان... سلام بر شما که خوبترینید،عزیزترینید... سلام برشما که دوستمان دارید...
✍ از آیت الله پرسیده شد چگونه درب خانه را بکوبیم که بهترین راه باشد !؟ 👌 فرمودند : دعا برای (علیه السلام) اگر فقط لسانی نباشد و قلبی باشد ، مگر می شود در جلب محبت بیشتر او به ما و ازدیاد محبت ما به او مؤثر نباشد ! 📚حدیث دلتنگی، ص۲۲۶
F .M: F .M: مردى در برابر لقمان ايستاد و به وى گفت تو لقمانى، تو برده بنى نحاسى؟ لقمان جواب داد آرى. او گفت پس تو همان چوپان سياهى؟ لقمان گفت سياهى ام كه واضح است، چه چيزى باعث شگفتى تو درباره من شده است؟ آن مرد گفت ازدحام مردم در خانه تو و جمع شدنشان بر در خانه تو و قبول كردن گفته هاى تو. لقمان گفت برادرزاده، اگر كارهايى كه به تو مى گويم انجام بدهى، تو هم همين گونه مى شوى. گفت چه كارى؟ لقمان گفت فرو بستن چشمم، نگهدارى زبانم، پاكى خوراكم، پاکدامنى ام، وفا كردنم به وعده و پايبندى ام به پيمان، مهمان نوازى ام، پاسداشت همسايه ام و رها كردن كارهاى نامربوط. اين، آن چيزى است كه مرا چنين كرد كه تو مى بينى. منابع: ۱. البداية و النهاية، جلد ۲، صفحه ۱۲۴ ۲. تفسير ابن كثير، جلد ۶، صفحه ۳۳۷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم🌹شهید ابراهیم هادی ✨✨✨ یک روز ابراهیم بسیار ناراحت و بی تاب بود علت را پرسیدیم گفت: دیشب با بچه ها رفته بودیم شناسایی وقت برگشتن درست در کنار مواضع دشمن آقا ماشاالله معلم گیلانی رفت روی مین و شهید شد😔 عراقی ها تیراندازی می کردند و ما در تاریکی برگشتیم ولی ماشاالله همانجا ماند✨ نیمه های شب ابراهیم با خوشحالی داد زد بیایین کمک کنین ماشاالله زنده هست آمبولانس را خبر کردیم ولی ابراهیم در فکر بود گفتم چیزی شده گفت: وسط میدان مین من دیدم که ماشاالله شهید شده ولی وقتی شب رفتم پیکرشو بیارم آنجا نبود کلی راه رفتم تا اینکه دیدم جای امنی نشسته و منتظر من هست🌹ماشاالله گفت:من از حال رفته بودم و خون زیادی از من رفته بود و عراقی ها به خیال اینکه مرده ام رفتند✨من با خودم زمزمه می کردم یا صاحب الزمان ادرکنی🤲هوا که تاریک شد دیدم آقای نورانی و زیبایی بالای سرم آمد✨من به سختی چشمانم را باز کردم ایشان مرا بلند کردند و به جای امنی بردند دیگر جایی از بدنم درد نمی کرد🌹آقا گفتند: یکی از دوستان من می آید و تو را از اینجا می برد کمی که گذشت دیدم ابراهیم آمد و مرا بلند کرد و برد✨آقا ما شاالله تا آخر جنگ در جبهه می ماند و سپس در یک تصادف از دنیا می رود روحشان شاد و یادشان گرامی 🌹🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا