قول معروف | علیرضا رنجبر
احتمالا این روزها اتفاق تلخ درمانگاه قم را دیدهاید یا بالاخره خواهید دید؛ اما فارغ از اینکه اصل این ماجرا چیست، باید گفت اگر وضعیت همینگونه پیش برود، مسأله مهمی که در آینده با آن روبرو هستیم، بیتفاوتی و عدم اجرای کامل و صحیح #قانون توسط مسئولین اداری، انتظامی و قضایی است؛ که این امر، بهجز تقابلهای بیش از پیش، میان کسانی که بهدنبال اجرای قانون و خواهان امنیت و آرامش روانی جامعه در مقوله حجاباند، و کسانی که با وجود فراوانی بیان منطقی قانون #حجاب، همچنان بر مسیر اشتباه خودشان در قانونگریزی پافشاری میکنند، نتیجهای نخواهد داشت که آثار ناخوشایند آن بر ملت و کشورمان باقی میماند.
اگر مجری قانون، این نظم و تعادل میان قانونمداران و قانونگریزان را برقرار نکند، عاقبت جامعهای دچار هرج و مرج بهوجود خواهد آمد که هر کسی برای احقاق حقوق اجتماعیاش مطابق قانون، شخصاً اقدام کند.
مثلا اگر قانون با دزد برخورد نکند، مردم هم نسبت به اموالشان بیتفاوت باقی نمیمانند، در نتیجه تقابل شدیدی بهوجود میآید که ممکن است گاهی تبعات مرگباری در پی داشته باشد؛ اما چون قانون و مجری قانون در قضیه دزدی خیلی جدی و محکم و با قاطعیت برخورد میکند، اولین و بهترین اقدام هر شخص در مواجهه با چنین جرمی، مراجعه به پلیس و پیگیری از طریق قضایی بوده و هست.
همین مسائل پیشآمده در نارنجستان شیراز و درمانگاه قم [و ماجراهای مشابه آن]، با دو برخورد متفاوت آن، که یکی گونهٔ باحجاب و دیگری گونهٔ بدحجاب است، ضرورت التزام بیشتر مجریان قانون، در پیگیری قوانین موجود را نشان میدهد؛ که اگر همان جدیت برخورد با دزد مال مردم را در برخورد با دزدان آرامش جامعه داشتند، هرگز چنین اتفاقات تلخی رقم نمیخورد که دستاویزی برای شبکه تروریستی اینترنشنال هم باشد تا به امنیت روانی جامعه چنگ بیندازد.
اما شاید نکته اساسی در الزامات قانون حجاب، همین کلام رهبر عزیزمان باشد که فرمودند: «حجاب یک حکم شرعی و یک مسئلهی قانونی است و در این زمینه باید در درجهی اول، دستگاههای دولتی و حکومتی و مدیران آنها مراقبت کنند تا بر اساس قانون عمل شود». (منبع)
جالب اینجاست که ایشان پیگیری امور دینی و فرهنگی (از جمله حجاب) را از سوی مدیران ارشد و مدیران میانی دستگاهها تأثیرگذار دانسته و تقویت حرکت دینی را یکی از اسباب پیشرفتهای مادی در کشور میدانند. (منبع)
سؤال مهمی که در طول سالیان مختلف بیپاسخ مانده، این است که چرا با وجود قوانین مشخص در حوزه پوشش کارکنان، هیچ التزام عملی در مورد پیگیری نحوه پوشش در بانکها، ادارات، مؤسسات مرتبط با دولت، درمانگاهها و بیمارستانها و مراکز مجاز به فعالیت براساس قوانین جمهوری اسلامی، وجود نداشته است؟!
مگر میشود به مردمی که هر روز در اینسو و آنسو سر و کارشان به ادارات و نهادهای مرتبط با حاکمیت میافتد و شاهد بدحجابیها و آرایش و تبرج کارکنان هستند، الزام رعایت حجابِ مناسب را دیکته کرد؟! که به قول معروف «کَل اگر طبیب بودی، سر خود دوا نمودی».
صدافسوس که متولیان حرم، خود حرمت نگه ندارند و جانب شریعت و قانون نایستند؛ اما بخواهند به زائران این حریم چنین و چنان آموزند.
به قول «پروین»:
سورِ موش است اگر گربه شود بیمار!
عیدِ گرگ است اگر شیر شود لاغر!
🔸
💬 قول معروف | علیرضا رنجبر
@Qmar71
🔸
سلام بر #رمضان، سید و سالارِ روزهای آفرینش، که پنجرهٔ خِرد را بر شبزدگانِ غفلت گشود.
سلام بر ماهِ مهررویان، که سجادهٔ نیازِ انسان را، رو به قبلههای ملکوت پهن کرد.
همان که فوارههای رحمت را باز کرد تا ما لباس کهنهٔ عصیان را به اشکِ توبه بشوییم.
و جویهای بخشش را روان ساخت تا ما آبی بر صورتِ خوابهای عمیقِ ناامیدی بزنیم و به تولدی دیگر، سلامی دوباره کنیم.
سلام بر بهارِ معجزهها، که شورهزارِ بیخیالی را به جوانههای آیاتش سبز کرد و قدرِ شب و روزها را برایمان به شمارش درآورد.
و سلام بر خیل فرشتگانی که به برکت رمضان، از زمینِ وهم و خیال به عرشِ تعقل پرواز کنند و ملکوتی شوند.
به قول «صائب»:
میتوان یافت ز سی پارهٔ #ماه_رمضان
آنچه ز اسرار الهی، همه در قرآن است
هست در غنچهٔ لببستهٔ این ماه نهان
گلستانی که نسیمش، نفسِ رحمان است
مشو از عزتِ این مهرِ الهی غافل
که درین مهرِ بیگنج، گُهر پنهان است
🔸
💬 قول معروف | علیرضا رنجبر
@Qmar71
🔸
سلام 🌸
طاعات و عباداتتون قبول باشه 🤲🏻
به امید خدا پویش «یک ماه، سی ستاره» رو شروع میکنیم
تا در طول #ماه_رمضان
با سی نفر از یارانِ
مولا امیرالمؤمنین (مـ🌙ـاهِ شهیدِ رمضان)
که کمتر از اونها شنیده شده، آشنا بشیم.
✨در روز عید فطر هم آزمونی از مطالب این پویش برگزار میشه که به قید قرعه به برندگان هدایایی🎁 تقدیم خواهد شد☺️
به قول «معزی»:
مخلوق فراوان است، الله یکی است
وانجا که حقیقت است، درگاه یکی است
هستند ستارگان بسی، ماه یکی است
بسیار ملک هست، ملکشاه یکی است
🌱 دوستان خود را با اشتراکگذاری نوشتهها، مهمان #یک_ماه_سی_ستاره کنید 🌙💫
🔸
💬 قول معروف | علیرضا رنجبر
@Qmar71
🔸
🔹غلام جوانی در خانهٔ عباس عموی پیامبر مشغول خدمت بود که او را ابورافع صدا میزدند. مدتی گذشت و عباس او را به رسول خدا هدیه کرد. سرنوشت ابورافع که جوانمردی آزاده بود، با آوردن خبر آشکار شدن اسلام عباس، آزادی را برایش رقم زد که پیامبر به او بخشید؛ همین بود که ابورافع همیشه به این افتخار میکرد که آزادشدهٔ رسول خداست.
🔸ابورافع گرچه آزاد شده بود اما چنان اسیر محبت و ولایت پیامبر بود که حاضر نشد از ایشان جدا گردد. پیامبر هم کنیز خود به نام سلمی را به ازدواج او درآورد تا همین وصلت باعث شود یکی از خاندانهای دانشمند و محب رسول خدا و اهلبیت ایشان، شکل بگیرد.
🔹او در جنگهای مختلف از خندق و خیبر گرفته تا جمل و صفین در رکاب پیامبر و امیرالمؤمنین حضور داشت و میجنگید. اما جهاد دیگر او در بیان روایات رسول و ولیّ خدا بود که ابورافع را در نگاه بسیاری از علما و مورخان، به عنوان نویسنده و دانشمندی شیعه که اولین کتاب فقهی را در اسلام نگارش کرده، قرار داده است.
🔸ابورافع که پیامبر او را امین جان خود و اهلبیتش به مردم معرفی کرد، در زمان امام علی هم امین بیتالمال مسلمین شده بود و پسرانش هم از کاتبان حضرت بودند. همین انس و الفت و همراهی با مولا علی بود که ابورافع و خانواده و نسل وی را از شیعیان اهلبیت قرار داد.
🔹او در بسیاری از اتفاقات مهم تاریخی صدر اسلام حضور داشته و آنها را روایت کرده، که مهمترین آنها غدیر خم است.
منابع: أسدالغابة، ج۵، ص۱۰۶؛ رجال نجاشی، ش۱.
#یک_ماه_سی_ستاره ۱
🌱 دوستان خود را با اشتراکگذاری نوشتهها، مهمان #یک_ماه_سی_ستاره کنید 🌙💫
🔸
💬 قول معروف | علیرضا رنجبر
@Qmar71
🔸
قول معروف | علیرضا رنجبر
🔹غلام جوانی در خانهٔ عباس عموی پیامبر مشغول خدمت بود که او را ابورافع صدا میزدند. مدتی گذشت و عباس
🔸 ابورافع میگوید: روزی وارد اتاق پیامبر شدم و آن حضرت را در حالت وحی یا خواب دیدم. گوشه خانه هم ماری بود که اگر میخواستم آن را بکشم، ممکن بود پیامبر بیدار شود. پس میان پیامبر و مار خوابیدم تا اگر آزاری داشته باشد، تنها به من برسد.
کمی بعد پیامبر برخاست و این آیه را تلاوت فرمود:
«إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ»[۱]
و سپس فرمود: «خدا را سپاس که آنچه برای علی مقدّر کرده بود تکمیل نمود و آنچه او را بر دیگران برتری داد گوارایش باد».
بعد که پیامبر متوجه حضور من شد فرمود: ابورافع! اینجا خوابیدهای!
من ماجرای مار را تعریف کردم.
فرمود: برخیز آن را بکش.
بعد از اینکه مار را کشتم، پیامبر دستم را گرفت و فرمود:
ای ابورافع! آنگاه که گروهی با علی بجنگند در حالی که او بر حق و آن گروه بر باطلند و جنگیدن با آنان سزاوار و مورد رضایت خداست، تو چه میکنی؟
گفتم: ای رسول خدا، برایم دعا کن اگر چنین موقعیتی را درک کردم خدا کمکم کند و مرا در جنگ با آنان نیرومند سازد.
پیامبر دعایم کرد و فرمود: خدایا، اگر ابورافع آن گروه را درک کرد برای جنگیدن با آنان او را قدرت بده و یاور او باش.
بعد با هم از خانه بیرون آمدیم و پیامبر به مردم فرمود:
ای مردم، کسی که دوست دارد به امینِ جان من و اهل بیت من نگاه کند، به ابورافع نگاه کند که امینِ من است.
🔹 سالها بعد از این ماجرا، هنگامی که مردم با امام علی(ع) بیعت کردند و طلحه و زبیر به بصره رفتند، ابورافع گفت: «این است آنچه پیامبر فرمود که به زودی جمعیتی با علی میجنگند و جنگیدن با آنان جهاد در راه خداست»؛ پس خانه و زمینی را که در خیبر داشت، فروخت و با آنکه پیر بود با مولا علی(ع) برای جنگ جمل حرکت کرد.
[۱] ولیّ و سرپرست شما تنها خدا و رسول اوست و کسانی که ایمان آوردهاند؛ همانها که نماز را برپا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند. (سوره مائده: ۵۵)
منابع: فضائل أمیرالمؤمنین(ع)، ص۱۸۷؛ سعد السعود، ص۹۶؛ وسائل الشیعة، ج۱۱، ص۵۳۶؛ کشف الیقین، ص۲۳۵.
#یک_ماه_سی_ستاره ۱
🌱 دوستان خود را با اشتراکگذاری نوشتهها، مهمان #یک_ماه_سی_ستاره کنید 🌙💫
🔸
💬 قول معروف | علیرضا رنجبر
@Qmar71
🔸
🔸 جوانمردی آزاده بود و فطرت پاکی داشت. همین بود که تا خبر فرستادهٔ خدا به گوشش رسید، شوق دیدار در دلش شعله کشید و همراه عدهای از افراد قبیلهاش به محضر رسول خدا(ص) آمد و مسلمان شد.
🔹 چنان شیفتهٔ پیامبر شد که دیگر دلش به بازگشت نبود؛ در کنار حضرت ماند و ذرهذره روحش را با ایمان و معرفتی که از ایشان میگرفت پرورش داد.
🔸 او جندب بن زهیر ازدی است که علاوه بر ایمان راسخ و پرهیزکاری، همیشه با قدرت و شجاعت، در راه اسلام وارد میدانهای نبرد میشد و جانانه میجنگید.
🔹 به قول امروزیها انقلابی هم بود؛ همراه دوستانش مثل مالک، چنان به فسادها و بیعدالتیهای دوران خلافت عثمان و والیان حکومتش اعتراض میکرد که ابتدا به شام تبعید شد.
🔸 در شام هم مشغول جهاد تبیین بود؛ معارف اسلام ناب را که از محضر رسول خدا(ص) آموخته بود، به مردم عرضه میداشت. همین کار جندب، باعث ترس معاویه (والی شام) شد و به عثمان نامه نوشت که او و دوستانش را به کوفه برگرداند تا مردم کمتر آگاه شوند!
منابع: طبقات، ج۱، ص۲۷۹؛ اعیان الشیعه، ج۴، ص۲۴۴؛ مروج الذهب، ج۲، ص۳۳۵؛ الغدیر، ج۹، ص۳۵.
ادامه دارد...
#یک_ماه_سی_ستاره ۲
🌱 دوستان خود را با اشتراکگذاری نوشتهها، در #ماه_رمضان مهمان #یک_ماه_سی_ستاره کنید 🌙💫
🌱 در روز عید فطر در آزمون شرکت کنید و جایزه بگیرید 🎁
🔸
💬 قول معروف | علیرضا رنجبر
@Qmar71
🔸
قول معروف | علیرضا رنجبر
🔸 جوانمردی آزاده بود و فطرت پاکی داشت. همین بود که تا خبر فرستادهٔ خدا به گوشش رسید، شوق دیدار در دل
🔸 جندب بن زهیر و همراهانش هنوز از تبعید شام به کوفه برنگشته بودند که دوباره انتقاد و اعتراض به ستمگری و فساد دستگاه حکومتی خلیفه را شروع کردند؛ این بار هم عثمان دستور داد آنها را به حمص تبعید کنند.
🔹 مدتی گذشت و اعتراضِ مخالفانِ خلیفه و والیانش، سبب قتل عثمان شد. جندب که در همان روزها در مدینه حاضر بود و آرزوی حکومتی همچون حکومت رسول خدا(ص) در دل داشت، در زمره اولین کسانی بود که با امیرالمؤمنین علی(ع) بیعت کرد.
🔸 او چنان بر عهدی که با مولا علی(ع) بسته بود ثابتقدم ماند که در جنگ جمل به فرماندهی بخشی از سوارهنظام سپاه امیرالمؤمنین منصوب شد و از خود رشادت و شجاعتی بینظیر نشان داد.
🔹 جندب که راه حق با علی(ع) بودن را دریافته بود، در نبرد صفین هم در لشکر امام حضور داشت و هیبت و قدرت او در جنگ جمل، باعث شده بود نامش همچون مالک اشتر لرزه بر پیکر لشکریان معاویه بیندازد.
همین بود که یکی از یاران امام خطاب به سپاه معاویه فریاد زد که از مالک اشتر و جندب بن زهیر بترسید! که اشتر دامن زره خود را بالا زده و جندب از خشم و رشادت زره میدرد تا شمشیر را بزند.
🔸 در صفین دلیرانه میجنگید و رجز میخواند و میگفت: این است علی که به راستی هدایت با اوست؛ بارالها او را حفظ کن و تباهش مدار؛ پروردگارا او فقط از تو میترسد، پس مقامش را بلند دار؛ و ما در پیکاری که او میکند، وی را یارى میدهیم؛ او داماد پیامبر است که سر به فرمان او نهاد و نخستین کسى است که با او بیعت و از او پیروى کرد.
🔹 جندب پس از نبردی طوفانی و با وجود جراحتی که بر اثر نیزه دشمن بر او وارد شده بود، به جنگیدن و شمشیر زدن ادامه داد تا سرانجام در رکاب مولایش علی(ع) و بر هدایت او، به آرزوی همیشگیاش که شهادت در راه خدا بود، رسید.
منابع: الغدیر، ج۹، ص۳۵؛ جمل (شیخ مفید)، ص۱۷۱ و۱۹۴؛ وقعة صفین، ص۲۰۵ و۲۶۲؛ اعیان الشیعه، ج۴، ص۲۴۴.
.#یک_ماه_سی_ستاره ۲
🌱 دوستان خود را با اشتراکگذاری نوشتهها، در #ماه_رمضان مهمان #یک_ماه_سی_ستاره کنید 🌙💫
🌱 در روز عید فطر در آزمون شرکت کنید و جایزه بگیرید 🎁
🔸
💬 قول معروف | علیرضا رنجبر
@Qmar71
🔸
🔸 روزی جوان مسلمانی، پیامبر خدا(ص) را با آب یا شیر سیراب کرد و حضرت در حق او اینگونه دعا فرمود که: «خدایا او را از جوانیاش برخوردار گردان!»
او عمرو بن حمق خزاعی بود که تا هشتاد سالگیاش حتی یک تار موی سفید بر صورتش دیده نشد.
🔹 بعد از شهادت رسول خدا(ص)، از مدافعان حق ولایت امیرالمؤمنین(ع) بود و هرگز خلافت را شایسته دیگران ندانست. زبانش همیشه گویای فضایل و حقانیت مولایش علی(ع) حتی پس از شهادت ایشان بود؛ همین زبانِ سرخ او سبب شد تا دشمنان سر او را از تن جدا کنند، و این اولین سری بود که در اسلام بر نیزه زدند و شهربهشهر گرداندند تا نزد معاویه ببرند!
🔸 جایگاه عمرو بن حمق نزد مولایش علی(ع)، همچون سلمان برای رسول خدا(ص) بود.
🔹 از امام کاظم(ع) نقل شده که فرمود:
«روز قیامت منادی ندا میدهد که حواریون علی بن ابیطالب - وصیّ رسول خدا محمد بن عبدالله - کجایند؟
عمرو بن حمق خزاعی، محمد بن ابی بکر، میثم تمار و اویس قرنی از جای برمیخیزند»؛
و اینها از جمله اولین پیروان و مقربان پیامبر و اهل بیت هستند که در قیامت پاداش میگیرند.
منابع: اسدالغابه، ج۴، ص۱۰۰؛ تهذیب التهذیب، ج۶، ص۱۳۶؛ الإختصاص، ص۶۱؛ إختیار معرفة الرجال، ص۹.
ادامه دارد...
#یک_ماه_سی_ستاره ۳
🌱 دوستان خود را با اشتراکگذاری نوشتهها، در #ماه_رمضان مهمان #یک_ماه_سی_ستاره کنید 🌙💫
🌱 در روز عید فطر در آزمون شرکت کنید و جایزه بگیرید 🎁
🔸
💬 قول معروف | علیرضا رنجبر
@Qmar71
🔸
قول معروف | علیرضا رنجبر
🔸 روزی جوان مسلمانی، پیامبر خدا(ص) را با آب یا شیر سیراب کرد و حضرت در حق او اینگونه دعا فرمود که:
15.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
زمانی که سپاه امیرالمؤمنین در صفین آماده رویارویی با سپاه معاویه بود، عمرو بن حمق خزاعی در بیان اطاعت و فرمانبرداری خود، به مولایش علی(ع) چنین گفت:
ای امیرمؤمنان، به خدا سوگند، با تو بیعت کردم و دوستت دارم، نه بخاطر آنکه میان من و تو نزدیکی است، یا خواسته باشم مالی از تو به من برسد، یا قدرتی کسب کنم که موجب آوازه و شهرت من شود؛ بلکه شما را دوست دارم برای پنج ویژگی که در شما یافتهام که برای دیگران نیست:
اینکه تو پسرعمو و وصیّ رسول خدایی؛
نخستین کسی هستی که به آن حضرت ایمان آوردی و از همه در اسلام آوردن پیشگامتری؛
همسر بهترین زنان امت یعنی فاطمه دخت پیامبری؛
پدرِ ذریه و فرزندزادگان رسول خدایی؛
و دیگر اینکه سهم تو در جهاد با دشمنان خدا، از همه بیشتر است.
سپس در تکمیل ارادت خود عرضه داشت:
یا علی، حتی اگر کوهها را جابهجا کنم و آب دریاها را بکشم، تا آنکه روزی دوست تو را تقویت و دشمن تو را خوار و زبون سازم، گمان میکنم هنوز نتوانستهام تمام حقوق شما را که به گردن من است، ادا کرده باشم.
امیرالمؤمنین(ع) چون سخنان گرم او را در دفاع از حریم ولایت شنید، در حقش دعا کرد و چنین فرمود: «پروردگارا، دل او را به نور تقوا روشن ساز، و او را همواره به راه راستت هدایت کن».
آنگاه فرمود: «کاش در سپاهیانم صد نفر مثل تو داشتم».
منابع: وقعة صفین، ص۱۰۳؛ شرح ابن أبی الحدید، ج۳، ص۱۸۲.
.#یک_ماه_سی_ستاره ۳
🌱 دوستان خود را با اشتراکگذاری نوشتهها، در #ماه_رمضان مهمان #یک_ماه_سی_ستاره کنید 🌙💫
🌱 در روز عید فطر در آزمون شرکت کنید و جایزه بگیرید 🎁
🔸
💬 قول معروف | علیرضا رنجبر
@Qmar71
🔸
🔸 مگر میشود زنی را به جای شوهرش دو سال زندانی کرد؟! آن هم به جرم عشق علی(ع)!
این کاریست که معاویه و مزدورانش انجام دادند! وقتی نتوانستند بر عمرو بن حمق دست یابند، همسرش آمنه را که شیرزنی با فصاحت و بلاغت و شیعهٔ مولا علی(ع) بود، در کوفه دستگیر کرده و به شام بردند و زندانی کردند.
🔹 وقتی سر بریدهٔ عمرو بن حمق به دربار معاویه رسید، دستور داد تا آن سر مبارک را بر دامان همسرش آمنه بنت شرید بیندازند تا او را آزرده و امتحان کند.
آمنه از دیدن سر بریده همسر خود بیتاب شد و از هوش رفت. وقتی به هوش آمد با نالهای جانسوز گفت: «وا مصیبتا! از خواری دنیا و ظلم سلطان...».
بعد به زندانبان گفت برو به معاویه بگو: «خدا فرزندانت را یتیم و خانهات را ویران کند، خانوادهات را به وحشت اندازد و هرگز تو را نیامرزد».
🔸 معاویه که از نفرین آمنه باخبر شد او را احضار کرد و به او گفت: ای دشمن خدا، تو در حق ما چنین نفرین کردهای؟
آمنه گفت: بله، من این کار را کردم، نه انکار و عذرخواهی میکنم، و نه دست برمیدارم؛ به جان خودم قسم، آنقدر تو را نفرین کردهام تا در تو اثر کند؛ بدان که حق در پی مردان خداست و خداوند همیشه در کمین توست تا تو را کیفری سخت دهد.
🔹 سخنان شجاعانهٔ آمنه، چنان معاویه را برآشفته کرد که گفت: از شام خارج شو تا دیگر تو را نبینم و صدایت را نشنوم!
منبع: اعیان الشیعه، ج۲، ص۹۵.
ادامه دارد...
#یک_ماه_سی_ستاره ۴
🌱 دوستان خود را با اشتراکگذاری نوشتهها، در #ماه_رمضان مهمان #یک_ماه_سی_ستاره کنید 🌙💫
🌱 در روز عید فطر در آزمون شرکت کنید و جایزه بگیرید 🎁
🔸
💬 قول معروف | علیرضا رنجبر
@Qmar71
🔸
قول معروف | علیرضا رنجبر
🔸 مگر میشود زنی را به جای شوهرش دو سال زندانی کرد؟! آن هم به جرم عشق علی(ع)! این کاریست که معاویه
🔸 آمنه بنت شرید پس از آنکه معاویه او را از شام بیرون کرد، بلافاصله گفت: ای معاویه، به زودی خواهم رفت، چون به ماندن در شام علاقهای ندارم و در اینجا روز خوش ندیدم و خبر خوشی نشنیدم و جز رنج چیزی نصیبم نشده؛ شام وطن من نیست و در آن فامیل و عشیرهای ندارم، در این شام ویران، بدهیهایم سنگین شده و دیدگانم به هیچ امری روشن نشده است.
ای معاویه، مطمئن باش از اینجا میروم و هرگز برنمیگردم و هرجا که باشم از تو به بدی یاد میکنم.
🔹 آمنه که خواست خارج شود، معاویه با دست اشاره کرد که برو! آمنه گفت: آری، معاویه با دست اشاره میکند که بروم، ولی از ترسِ پاسخ تند من، زبانش را حرکت نمیدهد!
ای معاویه، بدان اگر من هم سکوت کنم، فردای قیامت شوهرم [عمرو بن حمق] با زبانی که از شمشیر برندهتر و از افعی گزندهتر است با تو جدال خواهد کرد.
🔸 آمنه با دلی پر از آه و درد از معاویه، از شام بیرون رفت ولی در بین راه بود که فرستادهای به دستور معاویه، هدیهای برای آمنه آورد تا زبان او را از بدگویی به معاویه باز دارد! اما وقتی هدیه را به آمنه داد، او گفت: تعجب از معاویه است که شوهر مرا میکشد اما برای من جایزه میفرستد!
او هدیه معاویه را نپذیرفت و رفت تا به شهر حمص رسید؛ ولی در آنجا به مرض طاعون مبتلا شد و همانجا با آن بیماری از دنیا رفت و به شوهر شهید خویش ملحق شد.
🔹 معاویه پس از شنیدن خبر وفات آمنه بنت شرید، خوشحال شد که او دیگر زنده نیست تا معاویه را نفرین و از او نزد مردم بدگویی کند.
منابع: اعیان الشیعه، ج۲، ص۹۵؛ تراجم اعلام النساء، ج۱، ص۱۹۸.
.#یک_ماه_سی_ستاره ۴
🌱 دوستان خود را با اشتراکگذاری نوشتهها، در #ماه_رمضان مهمان #یک_ماه_سی_ستاره کنید 🌙💫
🌱 در روز عید فطر در آزمون شرکت کنید و جایزه بگیرید 🎁
🔸
💬 قول معروف | علیرضا رنجبر
@Qmar71
🔸
🔸در یکی از روزهای جنگ صفین، پرچمداران سپاه امیرالمؤمنین علی(ع) یکی پس از دیگری به سمت لشکر شامیان حمله میکردند و در نبردی سخت به شهادت میرسیدند؛ تا آنکه پرچم به دست عبدالله بن کعب مرادی افتاد و به سمت دشمن حملهور شد و شجاعانه جنگید تا بهشدت مجروح شده و بر زمین افتاد.
🔹بعد از نبرد، یکی از یاران امام به نام اسود، در میان کشتهها جستجو میکرد تا به عبدالله بن کعب رسید که آخرین نفسهای خود را میکشید. به او گفت: به خدا قسم، شهادت تو برایم ناگوار است، کاش موقع مبارزه کنار تو و مدافعت بودم و جانم را فدایت میکردم. سپس بالای سر عبدالله نشست و گفت: مرا وصیت کن.
🔸عبدالله گفت: تو را به تقوای الهی وصیت میکنم و اینکه خیرخواه امیرالمؤمنین باشی و با پیمانشکنان بجنگی تا حق ظاهر شود یا به خدا ملحق گردی.
سلام مرا به مولایم علی(ع) برسان و بگو بجنگ و در میدان پیشروی کن تا معرکه نبرد را پشت سر قرار دهی؛ زیرا هر کس بجنگد و معرکه پشت سرش باشد، پیروزی برای اوست.
عبدالله، پس از این سخنان جان به جانآفرین تسلیم کرد و بر ولایت و محبت علی(ع) به شهادت رسید.
🔹اسود به محضر امام(ع) آمد و سفارش عبدالله بن کعب را به عرض رسانید، حضرت فرمود: «رحمت خدا بر او، که در حال حیات همراه ما جنگید و هنگام وفات ناصح و خیرخواه ما بود».
منابع: وقعة صفین، ص۴۵۷؛ اسدالغابه، ج۳، ص۲۴۹؛ تاریخ طبری، ج۵، ص۴۶.
.#یک_ماه_سی_ستاره ۵
🌱 دوستان خود را با اشتراکگذاری نوشتهها، در #ماه_رمضان مهمان #یک_ماه_سی_ستاره کنید 🌙💫
🌱 در روز عید فطر در آزمون شرکت کنید و جایزه بگیرید 🎁
🔸
💬 قول معروف | علیرضا رنجبر
@Qmar71
🔸