هدایت شده از اخبار قدس
🔸لاپید رسما اعلام کرد که رژیم صهیونیستی و لبنان به توافقی تاریخی برای تعیین مرزهای آبی دست یافته اند
📡 @quds_sepah
هدایت شده از اخبار قدس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸️ پرواز« شاهد ۱۳۶» در آسمان ونیز; نیروگاه حرارتی شهر هدف قرار گرفت.
📡 @quds_sepah
حادثه برای هواپیمای تابان در فرودگاه مهرآباد/ منبع آگاه: عصر امروز پرواز تهران- مشهد هواپیمایی تابان پیش از پرواز دچار حادثه شد که پس از رفع مشکل پرواز انجام شد/ باند فرودگاه باز است
سری که به خاطر تعظیم نکردن برای کومله با موزاییک قطع شد
شهید «دارا کهنهپوشی» یکی از جوانان مبارز مریوانی بود که در درگیری با گروهکهای ضدانقلاب اسیر میشود و آنها وی را به طرز وحشیانهای شکنجه کرده بودند.
«دارا کهنهپوشی» از خیل شهیدانی که یک زندگی متفاوت با دیگران داشته است در روز اول مهرماه سال ۱۳۴۰ در روستای حسنآوله به دنیا آمد، او تمام وقتش را یا در مدرسه و یا مسجد در زمینه تعلیم و تعلم میگذراند. چون خانوادهاش در روستا زندگی میکردند هر وقت که به روستا میرفت از فرصت استفاده میکرد و به آموزش جوانان روستا میپرداخت وعظ و تذکر برنامه همیشگی او و بسیار کم سن و سال بود، اما اعتماد به نفس بالایی داشت، در جمع مردم روستا حضور پیدا میکرد و بدون هیچ واهمهای برای آنها سخنرانی میکرد و آنچه آموخته بود به دیگران یاد میداد و آن را ادای وظیفه و عبادت میدانست.
تلاشهای پیگیر و خستگی ناپذیر او در زمینه هدایت و راهنمایی مردم، از او چهرهای مردمی و مورد اعتماد ساخته بود که بهرغم کمی سن، مردم سخنانش را به جان میشنیدند و بکار میگرفتند.
در سال ۵۷ که حرکتهای آزادیخواهانه ملت قهرمان ایران شروع شد، دارا گمشده خود را در وجود رهبر کبیر انقلاب اسلامی یافت و پیروی از منویات و دستورهای او را، چون سایر فرایض دینی بر خود واجب شمرد و برای انجام دستور مقتدایش هیچ درنگی را جایز نمیدانست و پیوسته در تلاش و کوشش بود. دارا با پیروزی انقلاب اسلامی گویی تولدی دوباره یافت.
در کانون اسلامی جوانان و مدرسه قرآن مریوان، شبانهروز مشغول تلاش و فعالیت بود؛ آنگاه که احساس کرد باید از محدوده شهر خارج شود این کار را با طیبخاطر انجام داد و همه مخاطرات راه را با جان و دل پذیرفت، به روستاها میرفت و یکه و تنها در جمع نمازگزاران در مسجد حاضر میشد و بدون هیچ واهمهای آنچه لازم بود باز میگفت.
عقاید و کارهای «دارا» گروهکهای ملحد را به شدت عصبانی کرده بود تا جای که چندین مرتبه طرح ترور او را ریختند، اما ناکام ماندند.
پیراهنی که «دارا» بخشید
پدر شهید دارا میگوید: او یک پارچه نور و رحمت بود، هیچ وقت نمازش ترک نمیشد انس با قرآن و تلاوت مکرر آیات نورانی آن جزو جدا ناپذیری از برنامه زندگیاش بود.
محمود کهنهپوشی افزود: دارا حافظ و حامی محرومان و مستضعفان بود و مردم فقیر منطقه، همیشه وی را حامی و پشتیبان خود میدانستند، وی علاوه بر تدریس قرآن و علوم اسلامی در کانون و مدرسه قرآن همیشه جزو اولین کسانی بود که برای بحث رویارویی با گروهکهای ملحد حاضر میشد و بطلان عقیده و باور آنها را با دلایل محکم و استوار برملا میکرد، تمام نظریهپردازان الحادی گروهکها در مقابلش به ستوه آمده بودند و هیچگاه نتوانستند در مقابل او سخنی منطقی عرضه کنند و هر جا دارا حضور مییافت دشمن سپر میانداخت و صحنه را ترک میکرد.
آن هنگام که اراده جمع مجاهدان بر این قرار گرفت که نهاد مقدس سپاه در مریوان بنیان نهاده شود دارا جزو پیشگامان بود، سلاح و صلاح را توامان به دست گرفت و از دستاوردهای انقلاب به پاسداری پرداخت، دشمنان اسلام که تاب دیدن نور حقانیت اسلام را نداشتند در قالب توطئهای به مقر سپاه حملهور شدند و بهترین فرزندان دین را به مسلخ کشاندند، وی از جمله مجاهدانی بود که در این مصاف نابرابر حضور داشت، اما خداوند همچنان که اراده کرده بود زندگی دارا با دیگران متفاوت باشد.
دارا قلبی بسیار رئوف و مهربان داشت، خداوند او را جز برای خدمت به خلق نیافریده بود، مدام در فکر خدمت به مردم محروم و مستضعف بود. یک روز پیراهنی برای او خریدم به خانه آوردم و بر تنش پوشاندم خیلی خوشحال شد بعد بیرون رفت وقتی برگشت متوجه شدم پیراهن نو را تن ندارد و همان پیراهن کهنه قبلی خود را پوشیده است، سوال کردم چرا پیراهنت را در آوردهای؟ گفت: بیرون که رفتم، فقیری را دیدم که چیزی بر تن نداشت، پیراهنم را به او بخشیدم.
یک روز دارا از مریوان به روستا آمد غمگین و افسرده بود، علت را از او پرسیدم گفت: پدر جان عدهای آمدهاند میخواهند پرچم کمونیست در این منطقه برپا کنند و بساط بی دینی و لاابالیگری را بگسترانند باید به هر طریقی که شده مانع آنها شویم.
طولی نکشید دیدم بلندگوی مسجد به صدا درآمد، دارا بود که مردم را به مسجد فرا میخواند، به دلیل نفوذی که در بین مردم داشت، تعداد زیادی از مردم در مسجد جمع شدند دارا ماوقع را برای آنها شرح داد و یادآور شد که اسلام در خطر و این وظیفه ما است که مردانه به مقابله برخیزیم تا اینها جرات طرح این اندیشهها را نداشته باشند حالا هر کسی که دلش برای اسلام میتپد و نمیخواهد شاهد افول اندیشههای پاک پیامبر بزرگوار اسلام باشد، آماده شود تا به شهر برویم و به مبارزه با آنها بپردازیم.
ادامه در پست بعدی 👇👇
ادامه از پست قبلی👆👆
«دارا» پرچم کمونیستها را پاره کرد
عده زیادی آماده شدند و ماموستای روستا نیز قرآنی به دست گرفت و جلو افتاد، صحنه زیبایی بود، همه حرکت کردیم و در مکانی که پرچم را نصب کرده بودند تجمع کردیم، به محض رسیدن دارا رفت پرچم را پایین کشید و آن را پاره کرد.
گروهکهای کومله و دموکرات تهدید کردند که دارا را خواهیم کشت، اما دارا در کمال متانت و خونسردی گفت: «شما هیچ کاری نمیتوانید انجام بدهید جان من در ید قدرت خداوند است و تا وقتی که او اراده کند من زنده خواهم ماند و تا زندهام با شما مبارزه میکنم»، دارا پرچم لاالهالاالله را برافراشت بعد همه تکبیرگویان به روستا برگشتیم.
سر «دارا» را با موزاییک بریدند
نحوه شهادت شهید دارا با دیگر یارانش تفاوت داشت همرزمانی که در رکاب این مجاهد فیسبیلالله بودند، میگویند: در تمام مدتی که در حلقه محاصره بودیم، دارا با روحیه عالی که داشت، کمترین هراسی به دل راه نمیداد و با رشادتی غیرقابل توصیف جنگید.
وقتی که فرمانده رشید و فداکار، عبدالله طرطوسی به شهادت رسید، دشمن توانست به داخل مقر نفوذ کند، جنگ تن به تن آغاز شد و دشمن با تمام توان تلاش کرد، دارا را زنده دستگیر کند تا آنکه حیله آنها به نتیجه رسید و دارا پس از اینکه مهماتش تمام شد به اسارت درآمد.
از آنجا که «کومله» کینه فراوانی از این جوان نستوه به دل داشتند تمام بدنش را با آتش سیگار سوزاندند و با سر نیزه زخمهای متعددی به بدنش وارد کردند و در نهایت پس از شکنجههای وحشیانه سرش را با موزائیک بریدند و از تن جدا کردند.
یکی دیگر از همرزمان شهید دارا در مورد شخصیت وی میگوید: دارا را از زمان کودکیاش میشناختم، او در یک خانواده مذهبی و متدین به دنیا آمده بود و عرق دینی او بسیار زیاد بود، در زمان حکومت پهلوی که از دین و دینداری جز پوستهای نمانده بود، وی در بطن دین و مسایل دینی قدم میزد، در نمازش صحنههای بسیار جالبی از عبودیت را به تصویر میکشید و این برای همه جای تعجب بود که در یک جامعه آنچنانی در آن زمان، چگونه یک جوان کم سن و سال به این درجه از اخلاص و معنویت رسیده است.
علی احمدی افزود: دارا جزو چند نفری بود که هسته اولیه سپاه را در مریوان پایهگذاری کرد و بهرغم مسؤولیتی که به لحاظ امنیتی بر عهده داشت در زمینههای فرهنگی و قرآنی نیز فعال بود، تمام زندگیاش را وقف انقلاب اسلامی کرده بود، همیشه و در همه جا خود را سرباز گمنام امام معرفی میکرد.
وی ادامه داد: در ۲۳ تیرماه سال ۱۳۵۸ که مزدوران استکبار به بهانههای واهی لشکرکشی کردند و مقر سپاه را به محاصره خود درآوردند من و دارا در یک سنگر بودیم، در سپاه ادوات و امکانات نظامی بسیار کم بود، تجهیزات مدرن و پیشرفته حتی سلاحهای نیمه سنگین نیز وجود نداشت، تمام افراد سپاه که در لحظه درگیری حضور داشتند تعدادشان کمتر از ۲۰ نفر بود و تنها سلاحی که داشتیم همان سلاح انفرادی بود.
با آتش سیگار بر روی بدن «دارا» یادگاری نوشتند
روحیه و ایمان رزمندگان بینظیر بود و با اینکه دشمن از هر طرف حمله میکرد، بچهها خم به ابرو نیاوردند و مردانه جنگیدند و از طرف دشمن نارنجکی پرتاب شد، نارنجک بین من و دارا به زمین افتاد، دارا بدون اینکه دچار هول و هراس شود نارنجک را برداشت و دوباره به طرف دشمن پرتاب کرد و من از این همه شهامت و رشادت تعجب کردم و گفت: «نترس خدا با ماست، چه بکشیم و چه کشته شویم، پیروز میدان ما هستیم».
حلقه محاصره لحظه به لحظه تنگتر شد، برخی از برادران شهید شدند، تعدادی نیز مجروح بودند، شهید دارا جزو معدود افرادی بود که سالم مانده بود و با تمام توان میجنگید.
آنقدر جنگید که دیگر هیچ مهماتی نداشت، او را دستگیر کردند و با آتش سیگار روی بدنش یادگاری نوشتند و وی را به طرز بسیار فجیع و وحشیانهای شکنجه کردند، اما او مردانه و استوار مقاومت کرد، دشمن وقتی مشاهده کرد دارا تن به تسلیم و خفت نمیدهد زنده زنده با موزاییک سرش را بریدند.
روایت شهادت یک دارا که سر ندارد : سری که به خاطر تعظیم نکردن برای کومله با موزاییک قطع شد...
https://eitaa.com/QodsTV/5569
https://eitaa.com/QodsTV/5570
جنایتهای وحشیانه کومله در کردستان؛ از سر بریدن با موزاییک تا راه انداختن جوی خون در روستای کردنشین
کومله از همان اوایل علیه جمهوری اسلامی دست به اقدامات مخربانه زد و مبارزه مسلحانه را علیه انقلاب اسلامی در پیش گرفت.
ماجرای فوت مهسا امینی را دست مایهای برای عقده گشایی خود از نظام جمهوری اسلامی قرار دادند و در راستای بهرهبرداری سیاسی مجموعهای دست به دست هم داد تا امنیت کشور را بر هم بزنند. دشمنان جمهوری اسلامی سعی کردند اعتراضات را از فضای مسالمتآمیز به سمت درگیری و اغتشاش سوق دهند و فضای آشوب و ناامنی را بر جامعه حاکم کنند.
در این روزها فعالیت لایههای پنهان فتنهگر تشدید شده و با پروژههای سنگین خود به دنبال این هستند تا با گسترش اغتشاشات و آشوب ها بتوانند به نتیجهای برسند. همین اقدامات سبب شد تا امکان شناسایی عوامل مخرب و تروریست از سوی سربازان گمنام افزایش پیدا کند.
در روز های گذشته وزارت اطلاعات بیانیه مهمی را از پشت صحنه و عوامل در صحنه آشوب های اخیر در کشور به انتشار رساند. در اطلاعیه ای که وزارت اطلاعات به انتشار رساند، حزب کومله از سردمداران اغتشاشات، دست به توطئههای متعدد زده است و ۷۷ نفر از عواملگروهکی کردستان موسوم به کومله، دموکرات، پاک، پژاک که در دو سوی مرز های غربی کشور که مشغول توطئه علیه مردم کردستان بودند بازداشت شده اند.
در اطلاعیه وزارت اطلاعات آمده است؛ در میان بازداشت شدگان، یک کادر برجسته و عضو مرکزیت یکی از گروهکهایی که مقیم اقلیم کردستان عراق است نیز حضور دارد. وی آموزشهای نظامی را در پایگاههای آمریکایی ـ صهیونیستی اقلیم مذکور فراگرفته و بهعنوان فرمانده مبرز نظامی شناخته میشود. او در حال طراحی، سازماندهی و هدایت هستههای آشوبگر برای منطقه غرب کشور بود که طی یک عملیات غافلگیرانه، دستگیر و به محلهای از پیش تعیین شده منتقل و هماکنون در زندان است.
حزب کومله؛ نامی آشنا
گروهک تروریستی "کومله" همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۵۷، توسط ۱۰ نفر اعلام موجودیت کرد و وارد فضای سیاسی مناطق کردنشین کشور شد. این گروهک هیچگاه نتوانست پایگاه اجتماعی مناسبی که منجر به مشروعیت آن در میان مردم شود، داشته باشد، همین امرسبب شد تا مسیر خیانت به کشور را در پیش بگیرد.
آغاز به فعالیت "کومله"بر اساس اسناد و شواهد تاریخی به زمستان ۵۷ بر میگردد، قبل از پیروزی انقلاب هیچ سندی وجود ندارد که نشان دهد این گروهک در دوره رژیم ستم شاهی وجود داشته و همراه با مردم بر علیه این رژیم مبارزه کرده ، حتی بعد از پیروزی انقلاب نیز اسمی از "کومله" وجود ندارد. بر همین اساس با توجه به وقوع انقلاب ۵۷ و به وجود آمدن خلا قدرت حکومت در مناطق کردنشین کشور، این گروه از فضای به وجود آمده علی الخصوص در شهر سنندج سو استفاده کرد و با ایجاد آشوب و ناامنی قصد سعی کرد تا حکومتی کمونیستی بر اساس آموزههای مائو را در این شهر برپا کند.
دبیر کل کومله کیست؟
عبدالله مهتدی دبیر کل این حزب و از موسسین کومله است. او فرزند رحمان مهتدی از فئودالهای منطقه بوکان است. عبدالله مهتدی تحصیلات خود را در تهران ادامه داد و در این شهر با مارکسیسم آشنا شد و به یک فرد مارکسیست تبدیل شد و بعدها به عنوان دبیرکل کومله و حزب کمونیست ایران در دهههای شصت و هفتاد، و تا به امروز به عنوان دبیرکل گروهک کومله کردستان ایران به فعالیت خود ادامه داده است.
کومله از همان اوایل علیه جمهوری اسلامی دست به اقدامات مخربانه زد و مبارزه مسلحانه را علیه انقلاب اسلامی در پیش گرفت؛ ترور و ارعاب افراد، مصادره و به آتش کشیدن اموال دولتی حمله به پادگان های نظامی از جمله جنایت های این گروه مافیایی است. گروه مافیایی را از اینجهت می توان برای این دسته بکار برد که حاضرند در برابر دریافت پول بیشتر حتی هم گروهی های خود را به قتل برسانند. زیرا وقتی یک فرد یا یک گروه به هموطن خود خیانت کند هرگونه خیانت دیگر از آن فرد یا گروه به دور از انتظار نیست. دارو دسته ی حزب کومله سه گروه است ابراهیم علیزاده عبدالله مهتدی، عمر ایلخانی زاده، این افراد وقتی علیه همدیگر بیانیه می دهند تند ترین و زشت ترین کلمات را به کار می برند و همدیگر را به هرگونه جنایتی که ممکن است تصور کرد، متهممی کنند، آنها همدیگر را سارق، فالانژ، لجن پراکن، کلاهبردار سیاسی قوم پرست و القابی از این دست می خوانند.
کومله از کجا تقویت می شود؟
این گروهک با مشی تروریستی مسلحانه و با داشتن حامیان بیگانه اعم از قدرتهای بینالمللی مقابله باجمهوری اسلامی را در پیش گرفته است.
این گروه تروریستی که می توان آنها را سرباز های دشمن در داخل خاک جمهوری اسلامی دانست در کشور های بیگانه و در قدرت های بین المللی حامیانی دارند. در حال حاضر دو قدرت خارجی از گروه کومله حمایت می کند. اول دولت سوئد است و دوم اسرائیل
ادامه درپست بعدی👇👇
ادامه از پست قبلی👆👆
سوئد همواره دشمنی خود به جمهوری اسلامی را علنا به نمایش گذاشته است و کشوری است که مامن گروه های تروریستی است و یکی از مراکز اصلی استقرار اعضای کومله هم محسوب می شود. حمایت اسرائیل از این گروهک ترویستی هم پوشیده نیست، برای اسرائیل مهم است که گروه هایی را در اختیار داشته باشد که علیه جمهوری اسلامی ایران اقدام کنند اسرائیل از هر ظرفیتی استفاده می کند به ایران صدمه بزند.
کومله روابط پنهانی خود را با اسرائیل آشکارا بیان کرد ، عبدالله مهتدی در جایی گفته بود که ما با دولت اسرائیل مشکلی نداریم. می توان این را یک چراغ سبز به اسرائیلی ها برشمرد. طبق گفته کارشناسان این روابط با اسرائیل از مدتها قبل شکل گرفته فقط مهتدی در آن گفت و گو این همکاری را قبل از انکه فاش شود افشا کرده است.
اقدامات تروریستی این گروهک
در جریان بمبگذاری ۳۱ شهریور ماه سال ۱۳۸۹ که همزمان با رژه نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران بود عوامل گروهک تروریستی"کومله" به دستور سرکرده این گروهک یعنی عبدالله مهتدی، بمبی را در میان جمعیتی که برای دیدن مراسم رژه نیروهای مسلح در مرکز شهر مهاباد جمع شده بودند منفجر کردند که در جریان این انفجار تروریستی متاسفانه ۱۲ نفر به شهادت رسیده و ۴۰ نفر نیز بشدت مجروح میشوند.
فاجعه ۲۳ تیر ۵۸ مریوان به روایت شهید چمران
مصطفی چمران به عنوان یکی از اعضای هیئت اعزامی به مریوان، واقعه ۲۳ تیرماه را این چنین توصیف کرده است: در شهر مریوان ۲۵ پاسدار کرد محلی زندگی میکردند که اهل مریوان بودند و در مریوان خانه داشتند و تنها گناه آنها این بود که به انقلاب اسلامی ایران معتقد بودند و نمیخواستند از احزاب چپ متابعت کنند. در تاریخ ۲۳ تیرماه ۵۸ صدها نفر از مسلحین احزاب چپ وارد مریوان شدند و پاسداران را محاصره کردند و نیمی از آنها را کشتند و بقیه را مجروح کردند. یکی از مجروحان پاسدار را با موزائیک سر بریده بودند و پیکر او را روی سنگفرشها و اطاقها کشیده بودند و نواری پهن از خون او همه جا را گلگون کرده بود آنها دهان پاسداران را با نارنجک منفجر کرده و ریشهای آنها را سوزانده بودند.بدنش را با آتش سیگار سوزانده و سرش را با موزائیک جدا کردند.
بدنش را با آتش سیگار سوزانده و سرش را با موزائیک جدا کردند
پاسداری که کومله سر او را با موزائیک برده بودند شهید «دارا کهنه پوشی» بود؛ همرزمانی که در رکاب او بودهاند در مورد نحوه شهادتش چنین نقل میکنند: در تمام مدتی که در محاصره بودیم دارا با روحیه عالی که داشت کمترین هراسی به دل راه نداد و با رشادتی غیرقابل وصف جنگید وقتی که فرمانده رشید و فداکار عبدالله طرطوسی به شهادت رسید دشمن توانست به داخل مقر نفوذ کند جنگ تن به تن آغاز شد دشمن با تمام توان تلاش کرد دارا را زنده دستگیر کند تا اینکه او به اسارت درآمد. گروهک بر اساس کینه بسیاری که از او داشتند تمام بدنش را با آتش سیگار سوزاندند و با سر نیزه زخمهای متعددی به بدنش وارد کردند و در نهایت پس از شکنجههای وحشیانه سرش را با موزائیک بریدند و از تن جدا کردند.
هشتگ کومله چیست؟
روایت ها در فضای مجازی از هشتگ کومله چیست؟ جنایت های این حزب را افشا می کند، روایت هایی که حتی با خواندنش هم روح آدمی به درد می آید و رعب و وحشت تمام وجود ادمی را فرا میگیرد.
جنایتهای کومله و دموکرات
جانباز سعید بلوری از رزمندگان گردان تخریب لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) از لحظه ورودش به سقز این گونه روایت کرده است: وقتی به سقز رسیدیم، صدای خواندن دعای کمیل ما را به سمت خود کشید. کسی که دعا میخواند، در بین دعا خاطرهای از آن منطقه تعریف کرد و گفت:کوملهها ۱۰ نفر از سربازهای ارتش را اسیر کردند و گفتند: ما به شرطی گروگانها را پس میدهیم که یک پاسدار به ما بدهید.
یکی از برادران سپاه، داوطلب شد و گفت: من حاضرم بروم. برادران دیگر اعتراض کردند و گفتند: ما هم میخواهیم برویم. قرعهکشی شد و قرعه به نام همان داوطلب اولی درآمد. او رفت و ما با دوربین نگاه میکردیم. منافقین آن پاسدار را گرفتند و به غیر از یک سرباز، ۹ اسیر را آزاد کردند.
با چشمانمان دیدیم که اول لباس فرم آن سپاهی را سالم درآوردند و بعد مثل وحشیها با چاقو بر سر او ریختند و هر کدام تکهای از بدنش را کندند. هر کسی این منظره را با دوربین نگاه میکرد، حالش بد میشد. بعد کوملهها بدن تکهتکه شده را داخل پلاستیک گذاشتند و لباس سپاه را رویش قرار دادند و به آن سرباز گفتند: این هم پاسدار شما، حالا برو.
محمدرحیم حمهویسی فرمانده وقت پایگاه مقاومت روستای دولاب سنندج ماجرای حمله کومله به این روستا را اینگونه روایت می کند: ...وقتی کومله خبردار شده بود که تعداد زیادی از نیروهای ما به دروه آموزشی رفتند و نفرات ما کم است از فرصت استفاده کردند و ساعت ۴ صبح به روستای دولاب حمله کردند.
ادامه درپست بعدی👇👇
ادامه از پست قبلی👆👆
تمام مردان روستا که در روستا حضور داشتند اسلحه به دست گرفتند و اطراف روستا را گرفتند، درگیری شدیدی شروع شد صدای تیر و تفنگ، رگبار و ... از هر طرف روستا به گوش میرسید، رعب و وحشتی کل روستا را فرا گرفته بود از ترس ضدانقلاب سالخوردگان، بچهها و زنان در آغول حیوانات خود را پنهان کرده بودند آنهایی هم که توانایی جنگیدن داشتند اسلحه دست گرفته بودند و در نقاط مهم روستا مستقر شدند.
تعداد نیروهای کومله زیاد بود یکی یکی نیروهای ما شهید میشدند و جوی خون در کوچه پسکوچههای روستای دولاب جاری شده بود، در این درگیری که از ساعت ۴ صبح تا ۷ شب ادامه داشت ۱۸ نفر از اهالی روستای دولاب و ۲ نفر بسیجی به شهادت رسیدند حتی مردم روستا فرصت نداشتند که جنازهها را از داخل کوچهها جمع کنند دیگر کاری از دستمان برنمیآمد، ضدانقلاب بخشی از روستا را گرفته بود و اگر اقدامی نمیکردیم مطمئنا کل روستا را میگرفت...
جنگ کومله و دموکرات
در سال ۱۳۶۳ جنگی میان کومله و دمکرات از منطقه اورامانات آغاز شد که تا سال ۱۳۶۷ به صورت پراکنده ادامه یافت. در این رویارویی، هر جا مسلحین کومله، مسلحین حزب دمکرات را میدیدند به آنها حمله میکردند و یا مسلحین حزب دموکرات به اعضای کومله هجوم می آوردند. در اول مرداد ماه سال ۱۳۶۴ در یکی از این درگیریها که افراد مسلح کومله به مرکز آژوان حزب دمکرات حمله کردند، ۷ مسلح عضو کومله و ۶ مسلح عضو حزب دمکرات کشته شدند. مرور تمامی این رخدادها نشان میدهد که احزاب جنگطلب فعال در ناحیه کردنشین ایران به رغم شعارهایی که میدادند؛ برای رسیدن به اهداف حزبی و سازمانی خود چه جنایت هایی را مرتکب شدهاند.
این گروهک ها سالها بر اثر اقتدار امنیتی و اطلاعاتی جمهوری اسلامی ایران توان عرض اندام در ایران نداشتند ولی در سالهای اخیر، جریانات صهیونیستی-سعودی با حمایت مالی و سیاسی از آنان در صدد هستند تا تهدید امنیتی این گروهک ها را در مرزهای ایران بصورت آماده و فعال نگه دارند تا در وقایعی چون آشوبهای اخیر به عنوان پیاده نظام کف خیابان از آنان بهره برداری کنند. امری که با اقتدار نظامی سپاه و قدرت اطلاعاتی نهادهای امنیتی عقیم ماند.
جنایتهای وحشیانه کومله در کردستان؛ از سر بریدن با موزاییک تا راه انداختن جوی خون در روستای کردنشین
https://eitaa.com/QodsTV/5572
https://eitaa.com/QodsTV/5573
https://eitaa.com/QodsTV/5574
هدایت شده از صدای ایران | VOI
🔺 وکیل خانواده ی #مهسا_امینی هم پذیرفت که او سابقه ی بیماری داشته است
🎙به کمپین#صدای_ایران بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/1564672000C862dbe03c9
هدایت شده از بصائر
مرحومه #مهسا_امینی هم عمل جراحی داشته، هم سابقه بیماری، هم مصرف دارو و استمرار شرایط بیماری! حالا هم مشخص شده پدرش برای بیماری مهسا درخواست انتقالی داده!
اگه بگیم جملهی «بچه من هیچ بیماری نداشته و فقط برای سرماخوردگی دکتر رفته» از عوامل ریخته شدن خون جوونا بوده، اغراق نکردیم…
#برخورد_قاطع
@basaeer