eitaa logo
بسیج دانشجویی دانشگاه بین‌المللی قم🇵🇸
2.2هزار دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
1.2هزار ویدیو
96 فایل
بسیج دانشجویی یکی از ارزنده‌ترین یادگارهای امام راحل بزرگوار ماست. (امام خامنه‌ای مدظله) 📢پایگاه رسمی اطلاع رسانی بسیج دانشجویی دانشگاه قم روابط عمومی واحد برادران: @Qombasijadmin روابط عمومی واحد خواهران: @QomBasijkhaharan
مشاهده در ایتا
دانلود
📝 | خاطره‌نگاری اردوی زیارتی راهیان نور ۱۴۰۱ 🔻 بچه ها تمام شد عرض ادب و یادمان گردیمون رو با مقر شهید حسن باقری، جوان تکیده‌ای که حتی امید به زنده ماندنش هم نبود ولی شد اون آدمی که امام بعد از شهادتش فرمود سلام خدا بر آن شهید شب زنده‌دار جوانی که مرزهای اطلاعات و عملیات را جا به جا کرد و آقا محسن رضایی می‌گه هنوز هم که هنوزه ما مثل حسن باقری نداریم. 🔻 پله ها رو رفتیم بالا (داریم به سمت خدا میریم دیگه) رسیدیم به مقتل شهدای فکه و کمیل و شباهتشون به ارباب تشنه لبشون. از مقتل آمدیم بیرون تا پرچم‌دار باشیم مثل زینب که از مقتل سربلند بیرون آمد... فرمود می‌روم شام را خراب کنم. یاد آقا ابوتراب کنم. در مسیر دستمون پر شد در یادمان هویزه از معنویت قرآن و نهج‌البلاغه به برکت علم الهدی... 🔻 با دوبال قرآن و عترت به عملیات خیبر و سرزمین طلاییه رسیدیم. جایی که بهمون ولایت‌مداری و ایستادن پای آرمان‌ها رو یاد دادن به هر قیمتی ولو با بخشیدن جان... اون‌جایی که پیر جماران یک جمله فرمود جزایر مجنون باید حفظ شود. مجنون‌های لیلی جماران خون دادند ولی جزایر رو حفظ کردند. 🔻 کوله بار معنویتمون به شلمچه رسید رفقا. جایی که به رزمندگان اسلام آموخت در راه دفاع از دین و آرمان، حق نداریم ناامید بشیم و در اوج ناامیدی و شکست کربلای ۴، باید خالق کربلای ۵ باشیم... 🔻 و این مهمانی به سمت خدا، با معراج شهدا پایان یافت. همان جایی که مادر شهید خبردار شد شهید گمنام آوردند، اومد معراج. داشت بین این تابوت ها می‌گشت، نخ چادرش گیر کرد به یک تابوت. گفت این بچه منه. گفتند مادر، این گمنامه. حرفش رو تکرار کرد. این بچه منه‌... با اصرار تابوت رو باز کردند، گریه‌اش بیشتر شد گفت بهتون که گفتم این بچه منه. گفتن مادر از کجا می‌گی؟ گفت این پیراهنیه که خودم براش دوختم. رفقا التماس شهدا کنید که نخ دل ما رو گره بزنن به امام حسین... 🔻 توی معراجی نشستیم که ابراهیم هادی نقل میکنه، تو عملیات یکی از رفقام جا موند، با بدبختی و مشکل آوردمش عقب. چند روز بعد پدر و مادر رفیقش رو تو مراسمش دید گفتند حاج ابراهیم، فلانی ازت ناراضیه... گفت چرا مگه چه بدی‌ای بهش کردم. گفت تو عالم خواب بهم گفت تا وقتی تو صحرا بودم و گمنام بودم، هر شب مادر سادات به ما سر می‌زد... آری، امام فرمود سلام بر آن پاره‌های بدنی که جز نسیم صحرا و مادرشان زهرا، زائری ندارند... 🔻 اومدید به دیدار کسانی که هر شب حضرت زهرا اومده بالا سرشون.... یازهرا وای مادر. بمیرم برات که حواست به همه هست ولی کسی حواسش به تو نبود... چهل شب با پهلوی شکسته رفتی در خونه تک تک مردم نامرد مدینه رو زدی ولی کسی همراهی‌ات نکرد. نه تنها همراهی‌ات نکرد آتیش هم آوردن. هجوم هم اوردن. لگد هم زدن. صدا زد یا فضه خذینی. قد قتل ما فی احشامی... 📌 سرباز وظیفه، علی اکبر یزدیان 🌐 @QomBasij
📖 | کدام علی (ع) امام توست؟ 🔻بار دیگر بغضِ این پرسش، راه گلو را گرفته که کدام علی (ع)؟ 🖋 یادداشتی به قلم حجت‌الاسلام مجتبی نامخواه 🆔 @geraa_ir 🌐 @QomBasij
📖 | دکان محله یا سیتی سنتر؟ 💠(به بهانه روز بزرگداشت شیخ سعدی) 🔻(بخش اول) 🔹جناب سعدی در باب دوم بوستان، حکایتی به این مضمون نقل کرده است: بزارید وقتی زنی پیش شوی که دیگر مخر نان ز بقال کوی به بازار گندم‌فروشان گرای که این جو‌فروشی‌ست گندم‌نما‌ی روزی خانمی شوهر خود را از گندم گرفتن از بقال محله منع می‌کند. در عوض او را به خرید از میدان و بازار مرکزی شهر امر می‌کند زیرا از نظر او این کاسب مشتری ندارد و از کسادی کاروبار، مگس می‌پراند: نه از مشتری‌، کز زحام مگس به یک هفته رویش ندیده‌ست کس شوهر در جواب، عیال را اینگونه دلداری می‌دهد: به‌ دلداری آن مرد صاحب‌نیاز به زن گفت که ای روشنایی، بساز به امیدِ ما کلبه اینجا گرفت نه مردی بوَد نفع از او وا گرفت این کاسب به امید ما آمده اینجا دکان باز کرده. آیا جوانمردی و کرم اجازه می‌دهد که کاسب محله را رها کنیم و به بازار شهر برویم؟ پس آدمیت چه می‌شود؟ پس مردی و جوانمردی و مراعات حق همسایه و هم‌محل چه می‌شود؟ سپس اضافه می‌کند: رهِ نیک‌مردان‌ِ آزاده گیر چو استاده‌ای دست افتاده گیر ببخشای کآنان که مرد حق‌اند خریدارِ دکانِ بی‌رونق‌اند جوانمرد اگر راست خواهی، ولی‌ست کرم، پیشهٔ شاه مردان علی‌ست 🔸حقاً که فقط از ظریف‌بینی چون سعدی می‌توان انتظار داشت که این نکتۀ دقیق و مهم را فهم کند. نکته‌ای که یکی از مقومات و ارکان اساسی زیست محلی در فرهنگ اسلامی ایرانی است، یعنی رعایت اصل جوانمردی و همسایه‌داری بر اساس الگوی خرید و فروش و کسب و کار کوچک مقیاس. سعدی به خوبی ارتباط مسائل ریزی چون الگوی خرید و فروش را با اخلاق و ارزش‌های انسانی فهم کرده و آن را به ما تذکر می‌دهد. او خرید از کسب‌وکارهای کوچک‌مقیاس و محلی که ممکن است رونق بازارها و پاساژهای خوش رنگ و لعاب را نداشته باشند، ملازم آئین جوانمردی، فتوت و مردم‌داری قرار می‌دهد. 🌐 @QomBasij
بسیج دانشجویی دانشگاه بین‌المللی قم🇵🇸
📖 #بخوانید | دکان محله یا سیتی سنتر؟ 💠(به بهانه روز بزرگداشت شیخ سعدی) 🔻(بخش اول) 🔹جناب سعدی در
📖 | دکان محله یا سیتی سنتر؟ 💠(به بهانه روز بزرگداشت شیخ سعدی) 🔻(بخش دوم) 🔹اما ما ظرف کمتر از سه دهه موفق شدیم الگوی اقتصاد محله‌محور و خردمقیاس را با فروشگاه‌های زنجیره‌ای، مال‌ها و پاساژهای لاکچری نابود کنیم و مردم را عادت دهیم که سر ماه به فروشگاه زنجیره‌ای بروند، در صندوق عقب را بالا بدهند، انبوه پلاستیک‌ها را در صندوق جا داده و به خانه بیاورند. الگویی که نه با اسلامیت ما سازگار است، نه با ایرانیت ما و نه با انسانیت ما. این راحتی و رفاه ظاهری، در بلندمدت مناسبات عادلانه را به نفع سرمایه‌داری از بین می‌برد و به ضرر فرزندان همان مردمی است که فکر می‌کنند با پرسه‌زنی در مال‌ها و فروشگاه‌های بزرگ زرنگی به خرج می‌دهند و سود می‌کنند. از آن بالاتر، این مدل از الگوی تأمین مایحتاج، خلق و خوی جوانمردی و رحم و مروت را در جامعه از بین می‌برد و به نوعی از داروینیسم اجتماعی دامن می‌زند. 🔸رسول خدا و ائمه (علیهم السلام) مرد مؤمن را با علامت‌های گوناگونی توصیف کرده‌اند. یکی این است که او مایحتاج خانۀ خود را به شکل روزانه و حین بازگشت از نماز جماعت محله تهیه می‌کند و هیچ شبی دست خالی از مسجد به خانه نمی‌رود. 🔹امروز اما این سفارش‌ها با روحیۀ منفعت‌جویی، خودمحوری، سودمحوری و مصرف‌گرایی به حاشیه رفته و جامعه‌ای بی‌رحم را مخصوصاً در شهرهای بزرگ به وجود آورده است. این بی‌رحمی حتی از حالت عرف و فرهنگ هم خارج شده و به عنوان اقتضائات توسعه تجویز می‌شود. بر اساس دین جدید «GDPپرستی»، نه فقط رحم به همسایه و توجه به اقتصاد محله‌محور جزو دغدغه‌های مردم و مسئولان نیست، بلکه برخی صراحتاً تولید و مصرف درون محلی و خانگی را مانع رشد الیگارشی سرمایه‌دار و مانع حرکت موتور توسعه کشور می‌دانند! 🔸نقل است که مرحوم علامه سیدجلال آشتیانی وقتی شاهد رواج روحیۀ مصرف‌گرایی در دهه چهل و پنجاه بود به عنوان یک فیلسوف صدرایی، (بر خلاف صدرائیان امروز که در آسمان هستند و اساساً به این مقولات نمی‌پردازند) از این پدیده احساس تهدید کرده و تذکر می‌داد که زندگی مردم به سمتی می‌رود که انگار در زندگی هدفی جز پول درآوردن برای خرید دیوانه‌وار پلاستیک‌جات و تولید زباله ندارند. و سپس تکیه کلام همیشگی‌اش را محکم بیان می‌کرد: «باش تا صبح نکبتت بدمد»! 🌐 @QomBasij