🌹☘🌹☘🌹☘
☘🌹☘
🌹☘
☘
🍇
🔮 پهلوان
راوی: حسين الله کرم
(ســيد حسين طحامي)کشتي گير قهرمان جهان به زورخانه ما آمده بود و با بچه ها ورزش ميکرد.
هر چند مدتي بود که ســيد به مســابقات قهرماني نميرفت، اما هنوز بدني بســيار ورزيده و قوي داشــت. بعد از پايان ورزش رو کرد به حاج حســن و گفت: حاجي، کسي هست با من کشتي بگيره؟
حاج حســن نگاهي به بچه ها کرد و گفت: ابراهيم، بعد هم اشاره کرد؛ برو وسط گود.
معمولاً در کشتي پهلواني، حريفي که زمين بخورد، يا خاک شود مي بازد.
کشتي شــروع شد. همه ما تماشــا ميکرديم. مدتي طولانی دو کشتي گير درگير بودند. اما هيچکدام زمين نخوردند. فشار زيادي به هر دو نفرشان آمد، اما هيچکدام نتوانست حريفش را مغلوب كند، اين کشتي پيروز نداشت.
بعد از کشتي سيد حسين بلندبلند ميگفت: بارک الله، بارک الله، چه جوان شجاعي، ماشاءالله پهلوون!
٭٭٭
ورزش تمام شده بود. حاج حسن خيره خيره به صورت ابراهيم نگاه ميکرد.
ابراهيم آمد جلو و باتعجب گفت: چيزي شده حاجي!؟
حاج حســن هم بعد از چند لحظه سکوت گفت: تو قديم هاي اين تهرون، دو تا پهلوون بودند به نامهاي حاج سيد حسن رزاّز و حاج صادق بلور فروش، اونها خيلي با هم دوست و رفيق بودند.
توي کشــتي هم هيچکس حريفشــان نبــود. اما مهمتر از همــه اين بود که بنده هاي خالصي براي خدا بودند.
هميشه قبل از شروع ورزش کارشان رو با چند آيه قرآن و يه روضه مختصر و با چشمان اشــک آلود براي آقا اباعبدالله شروع ميکردند. نََفس گرم حاج محمد صادق و حاج سيد حسن، مريض شفا ميداد.
بعــد ادامه داد: ابراهيم، من تو رو يه پهلوون ميدونم مثل اونها! ابراهيم هم لبخندي زد و گفت: نه حاجي، ما کجا و اونها کجا.
بعضــي از بچه ها از اينکه حاج حســن اينطور از ابراهيــم تعريف ميکرد، ناراحت شدند.
فرداي آن روز پنج پهلوان از يکي از زورخانه هاي تهران به آنجا آمدند. قرار شد بعد از ورزش با بچه هاي ما کشتي بگيرند. همه قبول کردند که حاج حسن داور شود. بعداز ورزش کشتي ها شروع شد.
چهار مسابقه برگزار شد، دو کشتي را بچه هاي ما بردند، دو تا هم آنها. اما در کشتي آخركمي شلوغ کاري شد!
آنها سر حاج حسن داد ميزدند. حاج حسن هم خيلي ناراحت شده بود. من دقت کردم و ديدم کشــتي بعدي بين ابراهيم و يکي از بچه هاي مهمان اســت. آنها هم که ابراهيم را خوب ميشناختند مطمئن بودند که مي بازند.
براي همين شلوغ کاري کردند که اگر باختند تقصير را بيندازند گردن داور!
همه عصباني بودند. چند لحظه اي نگذشــت که ابراهيم داخل گود آمد. با لبخندي که بر لب داشــت با همه بچه هاي مهمان دست داد. آرامش به جمع ما برگشت.
بعد هم گفت: من کشتي نميگيرم! همه با تعجب پرسيديم: چرا !؟
كمي مكث كرد و به آرامي گفت: دوســتي و رفاقت ما خيلي بيشتر از اين حرفها وكارها ارزش داره!
بعد هم دست حاج حسن را بوسيد و با يك صلوات پايان کشتي ها را اعلام کرد.
شــايد در آن روز برنده و بازنده نداشتيم. اما برنده واقعي فقط ابراهيم بود. وقتي هم ميخواستيم لباس بپوشيم و برويم. حاج حسن همه ما را صدا کرد و گفت: فهميديد چرا گفتم ابراهيم پهلوانه!؟
ما همه ساکت بوديم، حاج حسن ادامه داد: ببينيد بچه ها، پهلواني يعني همين کاري که امروز ديديد.
ابراهيم امروز با نَفس خودش کشتي گرفت و پيروز شد.
ابراهيم به خاطر خدا با اونها کشتي نگرفت و با اين کار جلوي کينه و دعوا را گرفت. بچه ها پهلواني يعني همين کاري که امروز ديديد.
٭٭٭
داستان پهلواني هاي ابراهيم ادامه داشت تا ماجراهاي پيروزي انقلاب پيش آمد.
بعد از آن اکثر بچه ها درگير مســائل انقلاب شدند و حضورشان در ورزش باستاني خيلي کمتر شد.
تا اينکه ابراهيم پيشــنهاد داد که صبحها در زورخانه نماز جماعت صبح را بخوانيم و بعد ورزش کنيم و همه قبول کردند.
بعد ازآن هر روز صبح براي اذان در زورخانه جمع ميشديم. نماز صبح را به جماعت ميخوانديم و ورزش را شروع ميکرديم. بعد هم صبحانه مختصري و به سر کارهايمان ميرفتيم.
ابراهيم خيلي از اين قضيه خوشــحال بود. چــرا که از طرفي ورزش بچه ها تعطيل نشده بود و از طرفي بچه ها نماز صبح را به جماعت ميخواندند.
هميشــه هم حديث پيامبر گرامي اسلام را ميخواند:» اگر نماز صبح را به جماعت بخوانم در نظرم از عبادت و شب زنده داري تا صبح محبوبتر است.«
با شروع جنگ تحميلي فعاليت زورخانه بسيار کم شد. اکثر بچه ها در جبهه حضور داشتند.
ابراهيم هم کمتر به تهران ميآمد. يکبار هم که آمده بود، وســائل ورزش باســتاني خــودش را برد و در همان مناطق جنگي بســاط ورزش باســتاني را راه اندازي کرد.
زورخانه حاج حســن تــوکل، در تربيت پهلوان هاي واقعــي زبانزد بود. از بچه هاي آنجا به جز ابراهيم، جوانهاي بســياري بودند که در پيشگاه خداوند پهلواني شان اثبات شده بود!
آنها با خون خودشان ايمانشان را حفظ کردند و پهلوان هاي واقعي همينها هستند.
دوران
زيبا و معنوي زورخانه حاج حسن درهمان سالهاي اول دفاع مقدس، با شهادت شهيد حسن شهابي(مرشــد زورخانه) شهيد اصغررنجبران( فرمانده تیپ عمار )، و شــهيدان ســيدصالحي، محمدشــاهرودي، علي خرمدل،حسن زاهدي، ســيد محمد سبحاني، سيد جواد مجد پور، رضاپند، حمدالله مرادي، رضا هوريار، مجيد فريدوند، قاســم كاظمي و ابراهيم و چندين شهيد ديگر و
همچنين جانبازي حاج علي نصرالله، مصطفي هرندي وعلي مقدم و همچنين درگذشت حاج حسن توکل به پايان رسيد.مدتــی بعد با تبديل محل زورخانه به ســاختمان مســکوني، دوران ورزش باستانی ما هم به خاطره ها پيوست.
ادامه دارد.......
📚 کتاب سلام بر ابراهیم
🌹
☘🌹
🌹☘🌹
☘🌹☘🌹☘🌹
#هم_اکنون
#پخش_زنده
🌹یادوارهشهدایمحلهشهیدانفاطمی
💠هیئتمحبیناهلبیتعلیهمالسلام
مسجدوپایگاهامیرالمؤمنین(علیهالسلام)
👌بارعایتشیوهنامههایبهداشتی
_ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _
🎧 #پخش_زنده_صوتی:
🔻در سایت 👇
http://mohebbin.net/portal/live-audio.php
🖥 #پخش_زنده_تصویری:
🔻در آپارات👇
http://aparat.com/mohebbin_net/live
🔻در ایتا👇
http://aparat.com/mohebbin_net/live/?eitaafly
🔻در روبیکا👇
rubika.ir/eheyat
🔻در هیئتآنلاین 👇
heyatonline.ir/heyat/1440
_ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _
✍ @Qomtanhamasiri
🛑 مشکلات مالی گریبان گیر باشگاههای پرورش اندام قم
🔹امیر رسولی، قهرمان قمی رشته پرورش اندام گفت: بعد از تعطیل شدن باشگاههای پرورش اندام در سطح شهر بهدلیل کرونا، مشکلات مالی گریبان باشگاهداران را گرفته است.
🔹متاسفانه مسئولین و متولیان ورزش استان قم علیرغم قولهایی که برای مساعدت با ورزشکاران این رشته داده بودند کمکی به ما نکردند و تنها کسی که در این روزهای سخت واقعا برای این رشته کار کرد رئیس هیئت پرورش اندام استان قم بوده است.
✍ @Qomtanhamasiri
🛑 امامجمعه قم: جوان امروزی از جهاتی از جوانان عصر انقلاب هم بهتر است
🔹آیتالله اعرافی در دیدار اعضای ائتلاف سراسری جاهد گفت: باید نسل جدید را دریابیم، چرا که جوان امروزی با جوانان عصر انقلاب و دفاع مقدس فرقی نکرده و از جهاتی بهتر هم هست
🔹جوان امروزی با هجمه های زیادی روبروست که جوان عصر انقلاب و دفاع مقدس با آن روبرو نبوده است
✍ @Qomtanhamasiri
6.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🛑🎥 برداشتن محدودیتها برای دارندگان کارت واکسن دیجیتال
وزیر بهداشت:
🔹افرادی که یک یا دو نوبت واکسن کرونا زدهاند ، میتوانند در سامانه salamat.gov.ir کارت واکسن دیجیتال خود را به صورت رایگان دریافت کنند
✍ @Qomtanhamasiri
•°🌱
#اربابم حسین جان❤️
هرچند باز اذن زیارت نداشتیم
اما زِ دست دوست شکایت نداشتیم
از تو به غیر لطف ندیدیم یا حسین
قسمت اگر نبود لیاقت نداشتیم...
#شبتون_حسینی🌙
#سلام_امام_زمانم 💕🍃
🌤بارها روی تو دیدم ولی نشناختم
لاله از باغ رخت چیدم ولی نشناختم
🌤کعبه را کردم بهانه تا بگردم دور تو
آمدم دور تو گردیدم، ولی نشناختم
#اللهمعجللولیڪالفرج
@Qomtanhamasiri
8.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚠️ صفِ انتظارِ بلیط در آخرالزمان ‼️
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@Qomtanhamasiri