✅تفاوت داستانهاي قرآن با ساير داستانها:
👈قصهگو خداوند است. «نحن نقص»(یوسف/۳)
👈هدفدار است. «نقص عليك من انباء الرسل مانثبتبه فؤادك»(هود/۱۲۰)
👈حق است، نه خيال. «نحن نقص عليك نبأهم بالحق»(کهف/۱۳)
👈بر اساس علم است، نه گمان. «فلنقصن عليهم بعلم»(اعراف/۷)
👈وسيلهي تفكر است، نه تخدير. «فاقصص القصص لعلهم يتفكرون»(اعراف/۱۷۶)
👈وسيلهي عبرت است، نه تفريح و سرگرمي. «لقد كان في قصصهم عبرة»(یوسف/۱۱۱)
@Qoranekarim
✨ #قصص_قرآنی
✨#اصحاب_اخدود
✨#قسمت_اول
👈ماجراى اصحاب اخدود، و مكافات عمل آنها
🌴در قرآن در سوره بروج، پنج آيه (از آيه 4 تا 8) پيرامون ماجراى دردناك شهادت مسيحيان با ايمان، در نجران، كه قبل از ظهور پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم رخ داد آمده است كه به داستان اصحاب اخدود معروف است، نظر شما را به اين سرگذشت، كه از سويى درس ايثار و فداكارى به ما مى آموزد، و از سوى ديگر تابلو واژگونى و مكافات عمل ستمگران شكنجه گر را به ما نشان مى دهد جلب مى كنيم:
🌴تاريخ يهود عنود، پر از جنايات وحشت بار است، يكى از آن جنايات هولناك، سوزاندن حدود بيست هزار نفر از مؤمنان مسيحى نجران در كوره هاى آدم سوزى است كه به وجود آورده بودند. توضيح اين كه:
🌴ذونواس آخرين طاغوت از سلسله قبيله حِميَر بود كه بر سرزمين يمن سلطنت مى كرد و خود را يوسف مى ناميد، او يهودى بود، و افراد قبيله حِميَر و ساير مردم يمن را به اين آيين دعوت كرد، و همه از او پيروى كردند و سراسر كشور پهناور يمن پيرو آيين يهود شدند.
🌴ولى در قسمت مرزى بين حجاز و يمن منطقه وسيعى به نام نجران، داراى هفتاد دهكده، وجود داشت كه جزء كشور يمن بود، اما تبليغات مسيحيان به آن جا راه يافت، و مردم آن جا به آيين مسيحيت گرويدند.
🌴ذونواس كه يك طاغوت گردن فراز بود و اگر مى توانست مى خواست همه دنيا را تحت تسخير خود در آورد، تصميم داشت كه همه مردم يمن، پيرو همان آيين يهود باشند كه خود طرفدار آن بود.
🌴در اين شرايط، مردى مسافر از نجران به صنعاء آمد و يك راست به طرف قصر ذونواس حركت كرد، وقتى به قصر رسيد، به دربانان گفت: من از نجران به اينجا آمده ام و حامل پيام مخصوص براى شاه هستم.
🌴وزير دربار گفت: ملاقات با اعلى حضرت ممنوع است، ولى تو كه اين گونه اصرار دارى، صبر كن تا وقتي كه شاه از قصر خارج مى شود، ترتيب ملاقات تو را با او خواهم داد.
🌴وزير دربار ماجرا را به ذونواس گزارش داد، سرانجام مرد مسافر به حضور او رسيد، ذونواس از او پرسيد: چه خبر؟
🌴مرد مسافر: من از نجران مى آيم، در آن جا حادثه ناگوارى رخ داده كه اگر به طور جدى وسريع از آن جلوگيرى نشود، ترس آن است كه به ساير شهرهاى يمن سرايت كند، و سراسر يمن، بلكه جهان را بگيرد.
🌴ذونواس: آن چه حادثه اى است؟!
🌴مرد مسافر: مدتى است دين تازه اى به نام نصرانيت وارد نجران شده، بت پرستان نجران آن را با آغوشى باز پذيرفته اند، و گروه گروه به آن گرويده اند، جمعى از يهوديان نيز آن را پذيرفته اند، و آن جماعت از يهود كه بر يهوديت باقى مانده اند، به انواع شكنجه ها گرفتارند، هرگاه اعلی حضرت ذونواس به فرياد ما و مردم نجران نرسد، نجران از دست رفته است.
🌴ذونواس، پس از بررسى علل نفوذ مسيحيت به نجران، در حالى كه آتش خشم از درونش شعله مى كشيد، تصميم گرفت مردم نجران را كه به مسيحيت گرويده اند با سخت ترين شكنجه ها سركوب و نابود كند، تا به آيين يهود برگردند. به دنبال اين تصميم با لشگرى مجهز و انبوه به طرف نجران حركت كرد و شهر را محاصره كرد و به زودى بر آن مسلط شد. ذونواس در آغاز علما و بزرگان نجران را جمع نموده و با آنها به مذاكره پرداخت، و به آنها گفت: به ما چنين خبرى رسيده است. تا تيغ در ميان شما نينداخته ام، به آيين يهود بازگرديد.
🌴علماء و بزرگان گفتند: آيين نصرانيت در اعماق دل و جان ما نفوذ كرده، به طورى كه محال است از آن دست برداريم.
🌴ذونواس وقتى كه سرسختى و استقامت آنها را ديد، دستور داد خندقها و گودالهاى بزرگى را حفر كنند، و درون آنها را پر از هيزم نموده، و آتش هاى شعله ور به وجود آوردند.
ادامه دارد....
📚دانشنامه قرآن کریم
https://eitaa.com/Qoranekarim
✨ #قصص_قرآنی
✨ #اصحاب_اخدود
✨ #قسمت_دوم
👈كوره هاى آدم سوزى طاغوت يمن
🌴فرمان ذونواس اجرا شد، مأموران جلاد او مسيحيان با ايمان را دستگير كرده و در كام آتش مى افكندند، به طورى كه سرزمين نجران از همه مسيحيان تهى شد، و جز يهود كسى در آن جا باقى نماند.(اقتباس از قصص قرآن صدر بلاغى، ص 289 - 283، سيره ابن هشام، ج 1، ص 35 - 37)
🌴در تفسير على بن ابراهيم نقل شده: ذونواس و مأمورانش، مسيحيان را مى گرفتند و آنها را بين پذيرش آيين يهود، و آتش، مخير مى ساختند، ولى آنها مقاومت كرده و آيين خود را رها نمى نمودند، در نتيجه بعضى از آنها را با شمشير، بعضى را با مُثلِه كردن (بريدن اعضاء) و بعضى را با آتش، كشتند و سوزاندند، به طورى كه بيست هزار نفر از آنها به شهادت رسيدند.(تفسير نورالثقلين، ج 5، ص 544)
🌴خداوند در قرآن ماجراى قساوت و بى رحمى يهود، و مقاومت مسيحيان مؤمن را پس از پنج سوگند چنين بيان كرده است:
🍃قُتِلَ أَصْحَابُ الاُْخْدُودِ النَّارِ ذَاتِ الْوَقُودِ - إِذْ هُمْ عَلَيْهَا قُعُودٌ - وَ هُمْ عَلَى مَا يَفْعَلُونَ بِالْمُؤْمِنِينَ شُهُودٌ - وَ مَا نَقَمُوا مِنْهُمْ إِلَّا أَن يُؤْمِنُوا بِاللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ🍃
✨مرگ و عذاب بر شكنجه گران صاحب گودال (آتش) باد،گودال هايى پر از آتش شعله ور، هنگامى كه در كنار آن نشسته بودند، و آنچه را نسبت به مؤمنان انجام مى دادند (با خونسردى) تماشا مى كردند، هيچ ايرادى بر آنان (مسيحيان مؤمن) نداشتند جز اينكه آنها به خداوند عزيز و حميد، ايمان آورده بودند.(سوره بروج/آیات 4 تا 8)✨
🌴به اين ترتيب خداوند، مسيحيان با ايمان را كه در آيين خود (قبل از ظهور اسلام) ايستادگى كردند و كشته شدند و راه خدا را بر تسليم در برابر طاغوت يهود، ترجيح دادند ستوده، و دشمنان خونخوار آنها را سرزنش نموده، و به عذاب دردناك دنيوى و اخروى، هشدار داده است. و اين درسِ تاريخى را به مسلمانان داده كه در برابر زورمندان بايستند، و ديكتاتورى دشمن، آنها را مرعوب و تسليم نكند.
🌴قابل توجه اين كه بعضى مى نويسند: يهوديان نخستين كسانى بودند كه كوره هاى آدم سوزى را بدعت نهادند، و سرانجام همين بدعت دامان آنها را گرفت، و گروه زيادى از يهود در قرن حاضر، در ماجراى آلمان هيتلرى، در كوره هاى آدم سوزى به آتش كشيده شدند و به مكافات دنيوى اعمالشان رسيدند.
🌴درباره ماجراى اخدود،مطالب ديگرى در روايات آمده ولى معروف و مناسبتر همان بود كه در بالا ذكر گرديد.
ادامه دارد....
📚دانشنامه قرآن کریم
https://eitaa.com/Qoranekarim
✨ #قصص_قرآنی
✨#اصحاب_اخدود
✨#قسمت_سوم
👈متلاشى شدن سلطنت ذونُواس
🌴در گير و دار سوزاندن مسيحيان مؤمن، يك نفر از مسيحيان نجران به نام دَوس از منطقه گريخت و به سوى روم رفت، و ماجرا را به قيصر روم كه مسيحى بود گزارش داد، قيصر ضمن اظهار تاسف گفت: سرزمين من به يمن دور است، من نامه اى را به پادشاه حبشه كه سرزمينش نزديك يمن است، مى فرستم و از او مى خواهم به شما در سركوبى دشمن كمك كند.
🌴او نامه اى نوشت و همان مسافر مسيحى نامه را به حبشه رساند و نامه قيصر را به نجاشى پادشاه حبشه داد، نجاشى پس از خواندن نامه سخت ناراحت شد، و از خاموشى چراغ مسيحيت در نجران، افسوس خورد، و تصميم گرفت از ذونُواس انتقام بگيرد.
🌴لشگر انبوه و مجهزى را كه از هفتاد هزار نفر تشكيل مى شد به فرماندهى ارياط و اَبرهه، به جنگ با سپاه ذونواس به سوى يمن فرستاد، لشگر حبشه وارد يمن شدند و به جنگ با سپاه ذونواس پرداختند. ذونواس با اسبش به طرف دريا گريخت و خود را به دريا افكند و هلاك شد.
🌴طولى نكشيد كه شكست سختى به لشگر ذونواس وارد شد، و كشور يمن به دست لشگر نجاشى فتح گرديد، در نتيجه كشور يمن به عنوان يكى از استانهاى حبشه در آمد، نجاشى ارياط را حاكم استان يمن كرد. به اين ترتيب ذونواس و لشگرش تار و مار شدند.(سيره ابن هشام، ج 1، ص 38 و 39)
💥پـایـان
📚دانشنامه قرآن کریم
https://eitaa.com/Qoranekarim
✨#قصص_قرآنی
✨#حضرت_آدم_عليه_السلام
✨#قسمت_اول
👈خبر از آفرينش خليفه خدا در زمين، و پاسخ به سؤال فرشتگان
🌴خداوند اراده كرد تا در زمين خليفه و نماينده اى كه حاكم زمين باشد قرار دهد، چرا كه خداوند همه چيز را براى انسان آفريده است.(بقره/29)موقعيت و لياقت انسان را به گونه اى قرار داده تا بتواند به عنوان نماينده خدا در زمين باشد.
🌴خداوند قبل از آن كه آدم عليه السلام پدر انسانها را به عنوان نماينده خود در زمين بيافريند، اين موضوع بسيار مهم را به فرشتگان خبر داد. فرشتگان با شنيدن اين خبر سؤالى نمودند كه ظاهرى اعتراض گونه داشت و عرض كردند:
💫پروردگارا! آيا كسى را در زمين قرار مى دهى كه:
1 - فساد به راه مى اندازد
2 - و خونريزى مى كند
💫اين ما هستيم كه تسبيح و حمد تو را به جا مى آوريم، بنابراين چرا اين مقام را به انسان گنهكار مى دهى نه به ما كه پاك و معصوم هستيم؟
👌خداوند در پاسخ به سؤال آنها فرمود: من حقايقى را مى دانم كه شما نمى دانيد.(بقره/30)
🌴خداوند همه حقايق، اسرار و نامهاى همه چيز (و استعدادها و زمينه هاى رشد و تكامل در همه ابعاد) را به آدم عليه السلام آموخت. و آدم عليه السلام همه آنها را شناخت.
🌴آنگاه خداوند آن حقايق و اسرار را به فرشتگان عرضه كرد و در معرض نمايش آنها قرار داد و به آنها فرمود: اگر راست مى گوييد كه لياقت نمايندگى خدا را داريد، نام اينها را به من خبر دهيد، و استعداد و شايستگى خود را براى نمايندگى خدا در زمين، نشان دهيد.
🌴فرشتگان (دريافتند كه لياقت و شايستگى، تنها با عبادت و تسبيح و حمد به دست نمى آيد، بلكه علم و آگاهى پايه اصلى لياقت است از اين رو) با عذرخواهى به خدا عرض كردند: خدايا! تو پاك و منزه هستى، ما چيزى جز آن چه تو به ما آموخته اى نمى دانيم، تو دانا و حكيم مى باشى(بقره/32)
🌴به اين ترتيب فرشتگان كه به لياقت و برترى آدم عليه السلام نسبت به خود پى برده و پاسخ سؤال خود را قانع كننده يافتند، به عذرخواهى پرداخته، و دريافتند كه خداوند مى خواهد انسانى به نام آدم عليه السلام بيافريند كه سمبل رشد و تكامل، و گل سرسبد موجودات، و ساختار وجودى او به گونه اى آفريده شده كه لايق مقام نمايندگى خدا است.
ادامه دارد....
📚 دانشنامه قرآن کریم
https://eitaa.com/Qoranekarim