#داستانهای_آسمانی
لحظه بیداری
☀️پیامبر اکرم (ص) و گروهی از مسلمانان در محلی نشسته بودند و امام حسن مجتبی (ع) که در آن زمان سن کمی داشت، در کنار رسول خدا (ص) نشسته بود.
☀️آنگاه پیامبر به اصحاب فرمودند: حسن (ع) بعد از من (و بعد از امامت علی (ع)) امام و راهنمای شما خواهد شد و دین اسلام را به مردم معرفی خواهد نمود....
در این هنگام مردی بیابانگرد با چهره ای عصبانی از راه رسید و با بی ادبی گفت: «در میان شما محمد کیست؟
☀️رسول خدا (ص) با خوش رویی فرمود: «کمی آرام باش. من محمد پیامبر خدا هستم.»
مرد گفت: «من از دشمنان تو هستم چون بدون دلیل ادعای پیغمبری می کنی. اگر فرستاده ی خدا هستی چه نشانه ای داری؟»
☀️رسول خدا (ص) فرمود: «اگر یکی از فرزندانم جواب تو را بدهد راضی می شوی؟»
مرد گفت: «آری»
☀️آنگاه پیامبر به حسن (ع) فرمود: «بلند شو و جواب این مرد را بده.»
مرد با بی ادبی گفت: «این کودک نمی تواند پاسخگوی سئوال های من باشد.»
⭐️آن کودک فرزانه به مرد بیابانگرد گفت: «آرام باش و توجه کن. امیدوارم که اسلام را بپذیری.»
آن گاه حسن (ع) فرمود: «تو با قوم بت پرستت جمع شدید و حرف های زشت به پیامبر (ص) نسبت دادید و گفتید محمد نسلی از خودش ندارد و هر کس او را بکشد هیچ کس چیزی نمی گوید، و تو پیش خودت فکر کردی که اگر پیامبر (ص) را بکشی، دوستانت خرج زندگی ات را می دهند. ای مرد، اکنون با اسلحه ای (که پنهان کرده ای) به اینجا آمده ای تا خون رسول خدا را بریزی.
هنگامی که می خواستی به اینجا بیایی در شبی طوفانی، در بیابان گرفتار شدی و نزدیک بود که بمیری، نه می توانستی به راهت ادامه بدهی، نه می توانستی برگردی. با مرگ دست و پنجه نرم می کردی که یک دفعه چشم هایت را باز کردی و خودت را (نجات یافته) نزد ما دیدی و حالا چشمت روشن شد و آرامش یافتی.»
مرد بیابانگرد با تعجب پرسید: «ای پسر! این گفتار را از کجا می گویی؟ انگار که در همه جا همراه من بوده ای و از علم غیب خبر داری!!»
⭐️رفتار و گفتار حسن (ع) آنقدر دلنشین بود که نور ایمان را در دل آن مشرک روشن ساخت. مرد که از رفتار خود شرمنده شده بود پرسید: «ای آقای من! اسلام چیست؟»
⭐️حسن (ع) فرمود: «اسلام عبارت است از تکبیر و گواهی به یکتایی و بی همتایی خدا، و اینکه محمد (ص) بنده و رسول خدا است.»
⭐️مرد بیابانگرد در همان لحظه مسلمان شد و پیامبر (ص) آیاتی از قرآن را به او تعلیم داد.
سپس از رسول خدا (ص) اجازه خواست تا این ماجرای عجیب را برای مردم قبیله ی خود تعریف کند.
🌸کانال همراه باقرآن👇
http://eitaa.com/joinchat/2407792641Cff651469da
ُ┄┄┅🍃🌸♥🌸🍃┅┅┄┄
4_5787136636546449780.zip
743.2K
#رنگ_آمیزی نماز
🎨آموزش واهمیت #نماز و مسجد برای بچه هاازطریق نقاشی
🌸کانال همراه باقرآن👇
http://eitaa.com/joinchat/2407792641Cff651469da
ُ┄┄┅🍃🌸♥🌸🍃┅┅┄┄
4_6028559604407861497.mp3
775K
#تفسیر_کوتاه_قرآن
🔊 فایل صوتے18🔊
📑دور زدن ممنوع!📑
🌸کانال همراه باقرآن👇
@QuranHamrah
✅ آیه ی مربوط به فایل صوتی ۱۸
سوره ی مبارکه ی بقره ، آیه ۲۲۲
إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابينَ وَ يُحِبُّ الْمُتَطَهِّرينَ
يقيناً خدا كسانى را كه بسيار توبه مىكنند، و كسانى را كه خود را پاكيزه میكنند. دوست دارد.
🌸کانال همراه باقرآن👇
@QuranHamrah
هدایت شده از کانال تربیتی یک مربی
هر بار خطایی میکرد و نگران فاش شدنش میشد، با خودش میگفت: چه کسی میتواند بفهمد! به این میگویند جوانی کردن، اشکالی ندارد؛ همینطور که مادر با تلویزیون قرآن میخواند، یکلحظه نگاهش به صفحه تلویزیون افتاد: یوم التبلی السرائر (1): روزی که رازها فاش میشود؛ خشکش زد.
تابهحال کارهای خود را از چه کسی مخفی کردم؟ از همانکسی که همهچیز را میداند یا از خانوادهام؟ خانوادهام میخواهند به من کمک کنند یا آنکسی که همه دنیا دست او است؟
گاهی با یک تلنگر کوچک، خیلی چیزها را با عمق وجود خود درک میکنیم.
پینوشت:
1) طارق، آیه 9
#حیات_طیبه_97
🌸یک مربی مرجعی برای مربیان ومبلغان👇
@yekmorabbi