eitaa logo
کانال قرآن و اهلبیت علیهم السلام
1.2هزار دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
1.3هزار ویدیو
21 فایل
رستگاری در پرتو معرفت به قرآن و اهل بیت (علیهم السلام) و پیروی از ولایت فقیه ارتباط با ادمین: 👇 @alamdar3313 "تبادل و تبلیغ انجام نمی شود"
مشاهده در ایتا
دانلود
امام مهدي(عج) از ديدگاه پيامبر مهربانی ها لو لم يبق من الدنيا الا يوم واحد، لطول الله ذلک اليوم حتي يبعث رجلا من ولدي، اسمه اسمي. اگر از عمر دنيا به جز يک روز باقي نباشد، خداوند آن روز را طولاني سازد و مردي ازتبار من و هم نام با من برمي انگيزاند. سلمان پرسيد: از کدامين فرزندت، اي رسول خدا؟ فرمود: از اين پسرم و با دست مبارکش به شانه ي امام حسين عليه‌السلام زد. @B3313M ذخائر العقبي/ ص136
همیشه فکر می کردم معلم کسی ست که سر کلاس درس می دهد، امتحان می گیرید،‌ کم و زیاد نمره می دهد و تمام، اما با گذر زمان فهمیدم معلمـها قدرت عجیبی دارند، آنها می توانند دید آدمها‌ را به زندگی تغییر دهند...‌. فهمیدم معلمـها همیشه در مدرسه نیستند... معلم می تواند همان کودکی باشد که تمام ناراحتی و دلخوری اش به چند دقیقه نرسیده تمام می شود، کودکی‌ که کینه به دل نمی گیرد و درس بخشش می دهد... معلم می تواند پیرزن بی سوادی باشد که به فرزندان و نوه هایش بی انتها عشق میورزد و هیچکس مهربانی و عشق را به خوبی او یاد نمی دهد... معلم‌ می تواند کسی باشد که برای رسیدن به آرزوهایش از هیچ‌ تلاشی شانه خالی نمی‌کند و‌ حقش را از زندگی می‌گیرد... دنیا پر از معلم است، معلمهایی که جدا از سن و سال؛ جدا از تحصیلات؛ درس زندگی می دهند... هر کدام از ما می توانیم حتی برای یک نفر معلم باشیم، به شرط اینکه چیزی برای یاد دادن داشته باشیم... ای معلم تو را سپاس ای آغاز بی پایان ای وجود بی کران، تو را سپاس ای والا مقام، ای فراتر از کلام، تورا سپاس ای که همچون باران بر کویر خشک اندیشه ام باریدی 💐روزت مبارک @B3313M
انتظار، ملکه و حالتی نفسانی و امری کاملاً وجدانی است؛ اگر کسی واقعيت آن را ادراک نکرده باشد، هرگز با توصيف و تعريف‌ ذهنی، حقيقتش را نمی‌فهمد. اين حالت نفسانی، آمادگی درونی نسبت به چيزی است که فرد، انتظارش را می‌کشد و نقطۀ مقابل آن نااميدی است. مانند هر حالت نفسانی ديگر، انتظار هم مراتبی دارد. هر چه منتظَر، محبوب‌تر، باعظمت‌تر، پرسودتر و نزديک‌تر‌ باشد، آمادگی منتظِر، بيشتر و شوق او قوی‌تر و چهره‌ا‌ش شاداب‌تر است‌؛ حالت انتظارش، شعاع وسيع‌تری می‌گيرد و به ديگران هم منتقل می‌شود. در حالی كه اگر قدر و منزلت منتظَر برايش پايين‌ باشد، فقط خودش آن حالت درونی را می‌فهمد. پس آماده شدن منتظَر حالتی قلبی است، ولی آثار خارجی هم پيدا می‌کند. هر قدر انتظار شديدتر باشد، آمادگی و تلاش برای حركت در مسیر سنخيت با منتظَر و ايجاد شرايطی که او می‌پسندد، بيشتر خواهد شد. مثل اينكه در بُعد دنيوی وقتی منتظر آمدن كسی هستيم كه خيلی دوستش داريم، حاضريم طرح فرش و پرده و مبل و حتی رنگ خانه‌مان را متناسب با سليقه‌اش تغییر دهيم و البته این کارها را با شوق انجام می‌دهیم. بندۀ مؤمنی هم که حقیقتاً منتظِر مولايش است، با شوق و عشق همه چيزش را طبق سليقۀ آن حضرت آماده می‌کند. @B3313M
کوه صفا کنار صفای شما کم است ذبح منا به پای منای شما کم است من از تو پادشاهی عالم نخواستم این چیزها برای گدای شما کم است آماده ام که دعبل دربارتان شوم بر شانه ام هنوز عبای شما کم است در ثبت اسم نوکری ام گیر کرده ام وقتی که مهر کرب و بلای شما کم است دیگر نمی شود نفس راحتی کشید اینجا چقدر حال و هوای شما کم است ماها کجا و دست علمدارتان کجا سرها به خیر مقدم پای شما کم است زخم شما که خوب نشد خاک بر سرم این گریه ها چقدر برای شما کم است در قتلگاه لحظه ی تقطیع جسمتان  معلوم شد که چند هجای شما کم است نــوكـــر نـوشـــت: آن لحظه ڪه جان می رود از دست، حسین دیدار تو آخرین امید است، «حسین» تا همّت عشق است چرا منّت مرگ؟ باید به «شہیدان» تو پیوست حسین صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام اباعبدالله
ز شهد لعل لبت حاجت رطب دارم دعای بوسهای از کنج لعل لب دارم اگر چه قابل این مدّعا غلامت نیست من از خدای رئوفم تو را طلب دارم سلاح نیمه شب من نگاه رحمت توست به عشق روی تو میل نماز شب دارم شبی که صبح شود بی تو، روز من تیره است سحر که با تو شود تا به شب طرب دارم به دست دوستیات حبّ تو رفیقم شد که گفته مهر تو در سینه بی سبب دارم؟ ردم نمیکنی از نوکری درگاهت که من به کسوت این نوکری لقب دارم اگر اجازه دهی روضهای کنم تقدیم به یاد آنکه ز داغش همیشه تب دارم صدای نالهی جانسوز مادرت آید چه کاروان غریبیست نیمه شب دارم من از وداع مدینه به نیزه میبینم سری بریده که تا شام و تا حلب دارم امان از اینکه شود هتک حرمت زینب که من ز حلم خداوند خود عجب دارم نــوكـــر نـوشـــت: باز هم بوی حرم، هوی مسیحا شده اسٺ و هوایٺ به دم و بازدمم جا شده اسٺ اول صبح، سلامی به ضریحٺ دادم زندگی ڪردنِ امروز، چه زیبا شده اسٺ صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلامٌ عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... آدینتون معطر بنام منتقم خون اباعبدالله
یا علـــــی، با نام تو دل عشـــــــق بازی میکند شــــیعه با حبّ تــــــو مـــولا سرفرازی میکند گر که با "نـــاد علــی" بعد از خــدا جویی مدد گفتن ذکـــر عــــلــی صد چــــــاره سازی میکند مــــدعــی گر بی "علـی" گیرد وضو، جاهل بُوَد چون که بی حبّ عـــلــــی او آب بــــازی میکند نام حـیــــدر تــــا ابــد بـر کلّ شیعه زینت است چونکه نام اعظـمـــش خود شیعه سازی میکند ما تـهـی دســتـیــم و در کویش گدایی میکنیم شــیعـیــان را خـوش عـلی مهمان نوازی میکند نــوكـــر نـوشـــت: ڪارم اینسٺ ڪه هر روز همان اول صبح یڪ سلامی طرفِ ڪرب و بلایٺ بڪنم دسٺ بر سینه و با دیده ی پُر اشڪِ خود طلبِ دیدنِ آن صحن و سرایٺ بڪنم صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام ارباب بی کفن
امید آخر دل های بی قرار حسین مرا هزار امید است و هر هزار حسین به کوه امنیت و بندگی رسید سریع به کشتی تو هر آن کس که شد سوار حسین تویی که شان نزول تبارک الهی خدا به خلقت تو کرده افتخار حسین خدا به طالع ما مهر نوکری زده است به غیر نوکریت نیست کار و بار حسین غلام و نوکر و مداح و شاعر و خادم گذاشتی سر ما اسم مستعار حسین گناهکارم و در بین خلق محترمم غلامی تو به من داده اعتبار حسین از این محبت و این عشق و این حسینیه ها هزار شکر که لایمکن الفرار حسین اگرحبیب به عشقت دو بار جان داده ست هزار جان بده تا من هزار بار حسین نــوكـــر نـوشـــت: السلام علیـڪ هـر صبحـــی رو به ارباب گرچه مُستَحب سٺـــ این رَه و رَسـمِ عاشقـــی ڪردن شیـوه‌ی نوڪران با اَدب سٺــــ صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام خامس آل عبا
به نام آنکه تو را داده است نام حسن درود احسن الارباب من سلام حسن سلام بر برکات سپید سایه‌ی تو که نور داده به خورشید مستدام حسن سلام بر درجات زبرجدت که از او عقیق دست سلیمان گرفته وام حسن فدای قامت بنده نواز تو که نماز به احترام قدت می‌کند قیام حسن قبول نیست سجودی که پاش مُهر تو نیست رکوع بی تو رکوعی‌ست نا تمام حسن به اتفاق برادر به حشر گر برسی به جذبه خیره شود چشم خاص و عام حسن پیمبران متحیر به خویش می گویند بود کدام حسین و بود کدام حسن؟ به خشت خشت ستون های عرش رب کریم نوشته با قلم حسن، یا امام حسن شکست شیشه‌ی خون دل شما روزی به دست سوده‌ی الماس های شام حسن صلات ظهر، چه تشییع بی نظیری شد به لطف بدرقه‌ی تیرها ز بام حسن نــوكـــر نـوشـــت: عارفی رفت به آینده چو برگشت، همی دیدم او مست شده، حال و هوایی دارد گفتمش چیست در آینده چه دیدی؟ گفتا: به به ایوان حسن، عجب صفایی دارد صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... دوشنبتون امام حسنی (ع)
از نگاهت یک گلستان رازقی حاصل شده آیه ي دلدادگی در شأن تو نازل شده با حضورت موج ها گرم تلاطم می شوند عشق تو انگیزه ی رقصیدن ساحل شده سال اول (عین) بودی، سال دوم (شین)شدی سال سوم (قاف) گشتی، اسم تو کامل شده هرکسی یک دفعه دیده روی تو، دیوانه شد هرکسی دیوانه ی عشق تو شد، عاقل شده باز هم با حال مستی وارد صحنت شدم باز هم بخشیده ای و لطف تو شامل شده توبه کردم از شراب و مستی و دیوانگی توبه هایم رو به روی صحن تو باطل شده پادشاهی جهان تنها برای آنکسی ست: که همیشه جای او دوش ابوفاضل شده فاش می گویم: رقـیـه دختر سلطان عشق مالک هر قلب و صاحبخانه ی هر دل شده نــوكـــر نـوشـــت: عقيله آمد و قنداقه را به دستش داد حسين گـريه كنان، ياد ِمادرش افتاد به گريه گفت: غم از ديده ي ترم رفته نگـاه كـن چـقــدر او به مــادرم رفـتــه صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... ایام یادبود میـلاد فرخنـده حضرت رقیـه (س) نازدانه و دردانه آقا امام حسین (ع) بر همه ی شیعیـان مبارکبـاد💐
یا رقیه گفتم و بهتر شدم با رقیه آمدم نوکر شدم در حقیقت روضه هایش کیمیاست خاک بودم، تیره بودم، زر شدم من شب سوم پرستم تا ابد سومین شب بود دیده تر شدم سرنوشتم را چه دیدی شایدم با رقیه وارد محشر شدم کاش میشد در دفاع از مرقدت مادرم میدید که بی سر شدم یک عروسک نذر خانم کرده ام هر زمان که سائل این در شدم دختر ارباب دستم را گرفت یا رقیه گفتم و بهتر شدم بهتر از این نیست ما را میخرد نوکران را پیش بابا می برد نــوكـــر نـوشـــت: ممنون حسینم کـه مـرا داده حـواله گاهی به علی اصغر و گاهی به رقیّه هرکس که امیدش شده از کل جهان قطع انداخـتـه با گــریه نگاهی به رقـیّه صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... میـلاد فرخنـده حضرت رقیـه (س) نازدانه و دردانه آقا امام حسین (ع) بر همه ی شیعیـان مبارکبـاد💐
گدای کوی تو هستم مرا مران ز درت  گداییم در این خانه بوده درد سرت به خاکبوسی این خانه کرده ام عادت  به جان مادرتان وا مکن مرا ز سرت  گناه بال و پرم را شکسته، کاری کن  دوباره جا بده من را به زیر بال و پرت  گناه چشم مرا کور کرد و گوشم کَر عنایتی بنما بر گدای کور و کرت  ببین چه میکشم از دست نفس أمّاره جدا نموده مرا از دعای هر سحرت  قبول، من بدم اما تو سر به راهم کن بده اجازه که باشم همیشه دور و برت  بگو به فاطمه امشب صبا پیامم را  که کرده ام همه شب روضه خوانی پسرت  صدای مادرت از دور میرسد ای وای خـدا کند که نبیند تن جـدا زسرت نــوكـــر نـوشـــت: امروز سلام من چه سلام مبارڪی ست جـانم حسین، تکه کلام مبارڪی ست اسمـی به نازنینـی نامـش ندیده ام انصافا این "حسين" چه نام مبارڪی ست صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام ارباب بی کفن
شنیدم سینه زن ها را پریشان دوست داری میان روضه هایت چشم گریان دوست داری همین اشک و همین دستی که میکوبم به سینه   همـین یعنی تو نوکـــر را کـماکان دوست داری أحَبَّ اللّه مــَن فـی قَـلـبِـهِ حُـبِّـک، از این رو مسیحی را محرم چون مسلمان دوست داری اگـر خـــادم، اگـر شاعـــر، اگــر مـــداح باشـد تو نوکر را به هرجا با هر عنوان دوست داری عزادار تو از هر کشوری باشد عزیز است ولی آقا کجا را قدر ایران دوست داری؟ مگر اینـکه خـــودم  از  راه  برگــردم  و گـرنه تو هرجوری که باشم حتی الامکان دوستم داری اگـر گفتم فـدایت میشوم مـرد است و قـولش بـمـیـرم پیش چشمان تـو الآن؟ دوست داری؟ شبی دیدم بخواب، اذن حرم دادی و گفتی: شنیدم کـربـلا و کـنـج ایوان دوست داری نــوكـــر نـوشـــت: دل شکسته ی ما گــرم ربنـای حسین گرفته پَر به هواخواهی هوای حسین شبم گذشته به فکر و خیال شش گوشه سلام؛ صبح ِ دل انگـیـزِ کــربلای صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام اباعبدالله