eitaa logo
کانال قرآن و اهلبیت علیهم السلام
1.4هزار دنبال‌کننده
6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
21 فایل
رستگاری در پرتو معرفت به قرآن و اهل بیت (علیهم السلام) و پیروی از ولایت فقیه ارتباط با ادمین: 👇 @alamdar3313 "تبادل و تبلیغ انجام نمی شود"
مشاهده در ایتا
دانلود
پروازمان دهید که بی بال و پر شدیم یک عمر در هوای شما در به در شدیم کالیم و خشک و زرد، خدا را چه دیده ای؟ شاید به لطفِ یک نفست بارور شدیم تو آب زاده ای، پدرت هم رزقی به ما دهید که بی برگ و بر شدیم هر چه شما کریم تری ما گداتریم از اعتبار نام شما معتبر شدیم ما را به راه راست کشاندی تو ما در مسیر تو ز خدا با خبر شدیم آقاییِ تو شاملِ حالِ گدا شد و... ما هم به نوکری شما مفتخر شدیم ما را به نامتان  ثبت کرده اند ما سالهاست حلقه ی آویزِ در شدیم : 💔 دوباره صبح دوشنبه، دوباره روز کریم دوباره یاد ، یاد بارگاه و حریم سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، . @Quranahlebayt
ما درد میدهیم و دوا میدهی به ما بیمار می شویم و شفا میدهی به ما بیمار می شویم و گلایه نمی کنیم خیر است هرچه دردوبلا میدهی به ما ای باغبان قلب، تو این باغ خشک را آباد میکنی و صفا میدهی به ما فهمیدم از سه مرتبه انفاق زندگیت هرچه به تو رسد همه را میدهی به ما لقمه نخورده ایم ز دستان هیچ کس ای سفره دارِ شهر، غذا میدهی به ما؟ در خانه ی تو جای گداصدرمجلس است پیش خودت همیشه توجامیدهی به ما : 💔 شد عاقبتش خیر هر آنکس که در عالم گردید غـلامی ز سرای تو سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، . @Quranahlebayt
فدای جود کسی که هرآنچه را بخشید فقط به خاطر خشنودی خدا بخشید از ابتدا پدرش فکر ما گداها بود که سفره ی کرمش را به مجتبی بخشید غریب بود، اگرچه گدا فراوان داشت کریم بود، بدون سروصدا بخشید کریم کار ندارد به اسم و رسم کسی غریبه را چه بسا بیش از آشنا بخشید ملامتش نکنید آنکه را مدینه نرفت مدینه زائر خود را به کربلا بخشید گمان کنم که دگر مادری زمین نخورد خدا فقط به حسن اینچنین بلا بخشید گمان دیگرم این است که دم آخر به غیر قاتل مادر بقیه را بخشید : 💔 سرهر‌سفره‌که‌پهن‌است‌گدایی‌نکنم نان‌هرسفره‌حرام‌است‌به‌جز‌نان‌حسن سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، . @Quranahlebayt
آنکه دارد به دلش غصه‌ی بسیار، منم ساکن غمکده‌ی ماتم دلدار، منم همه‌ی شهر، سر سفره‌ی من نان خوردند ولی انگار به یک شهر بدهکار، منم آنکه یک عمر، شبش سر شده با کابوسی که در آن مادرِ او می‌شود آزار، منم وسط کوچه‌ی غم، خانه خرابم کردند آنکه دنیا شده روی سرش آوار، منم مقتل اصلی من در وسط آتش بود آنکه جان داده میان در و دیوار، منم اشک هم داغ دلِ خون مرا سرد نکرد سینه‌ی سوخته از سرخی مسمار، منم دست سنگین کسی خورد به روی مادر ولی آنکه شده نیلی رخش انگار، منم : 💔 تو کریم اهل بیتی، من تهیدست و فقیر ای عصای دست مادر دست مارا هم بگیر سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، . @Quranahlebayt
سلام من به حَسَن شاهِ بی مِثال و قَرین سلام من به حَسَن نورِ چشم اهلِ یقین سلام من به صفایَش به صُلحِ بی مَثَلَش سلام من به حَسَن پیشوایِ اهلِ یمین سلام من به تو ای جلوه گاهِ حضرت حق  سلام من به تو اُستادِ جبرئیلِ امین سلام من به تو ای قبله ی بدونِ حرم سلام من به تو ای نورِ آسمان و زمین سلام میدَهَمَت ای سرورِ قلبِ نبی اِی آنکه حبِّ تو باشد کلیدِ خُلدِ برین هزار شُکر که هستم غلام درگَهِ تان نباشَدَم به جهان منصبی فراتر از این : 💔 حسن امام من است و منم گدای حسن تمام هفته فدای دوشنبه های حسن سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، . @Quranahlebayt
همیشه صبح و شبم غرق صحبت حسن است که زنده روح من از این محبت حسن است اگر که بی حسنم سمت دوزخم ببرید کلید جنت من در رضایت حسن است به زیر منت دنیا نمی روم هرگز همیشه گردن من زیر منت حسن است عجم شدم که شوم شیعه با نگاه حسن که شیعه گشتن ایران کرامت حسن است مسیح اگر که دمش مرده می کند زنده ز گریه بهر حسین و عنایت حسن است سکوت کردن او عین جنگ رو در روست که صلح نقطه ی عطف ولایت حسن است هنوز حک شده در لوح سینه ی تاریخ جمل نشانه ی خشم و شجاعت حسن است کجا روی تو برادر سخن به حق بشنو حسین تحت لوای امامت حسن است اگر برای حسینش به سینه می کوبیم حسین گفتن ما تحت دولت حسن است دعای مادر او بیمه می کند ما را نگاه فاطمه فردا به امت حسن است دلم خوش است که گریه به غربتش کردم چه غم ز بار گنه تا شفاعت حسن است : 💔 ما گداییم و همین لذت اجدادی ماست این اسیری به خدا معنی آزادی ماست ما اسیریم و گدای شرف و جود حسن ذکر ارباب حسن مایه ی آبادی ماست سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، . @Quranahlebayt
تربتی را میشناسم دردل این خاکدان عاشق هرذره اش هستند اهل آسمان درهوای قبرخاک آلوده اش خورشید وماه در مسیر چشمهای او مدار کهکشان مرد تنهایی که عمری با وجود دردها برلبانش خنده بود ودرگلویش استخوان از میان سفره ی با برکت دستان او مانده چشمم سالها درحسرت یک لقمه نان میتوان فهمید از حس اجابتگاه او ارتباط ویژه دارد با خدا این آستان این اساس کار فرزند برومند علیست بس که میبخشدفراوان بازمیماند دهان کشته ی برق نگاه مجتبی هرکس که شد روی سنگ قبراو حک میشود *جنت مکان* : 💔 دست ما را هم به دامان پر از مهرت رسان فوقِ فوقش دامنت یک کم "گدایی" میشود سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، . @Quranahlebayt
قلم به دست شدم تا كه از شما بنويسم ولى بگو چه نويسم، تو را كجا بنويسم؟ قلم به صفحه ى دل ميزنم به لطف تو از اقـتـــــدار بلنــدت به كــــبريا بنويسم هنــوز پـرچــــــم تو بين أولياء بالاست من از مـقـــــام شما بين أنبيـاء بنويسم به جان حضرت زهرا كه جات پيش خداست تو را به عرش نويسم، كجا تو را بنويسم؟ تو آســمـان اباالفضل و آفــتــاب حسينى به خــط نستعليق اين وقــار را بنويسم غريب بودن اين طايفه يقين إرث است كنــار اسم تو بايد رضــا رضـــا بنويسم ولى به جان خودت غربت تو بى همتاست ز پاره هاى جـگـر نه، ز كـوچـه ها بنويسم از آن دمى كه تو بودى و مادرت بود و از ازدحام و از آن مردِ بى حيا بنويسم قلم به دست من انگار بيد مجنون است نخواست تا كه از آن ضرب بى هوا بنويسم نخواست تا كه از آن بغض در گلو گويم نخواست تا ز غلاف و ز ضرب پا بنويسم نخواست تا بنـــويسم كه راه را گـــــم كرد نخواست تا كه از آن گوشواره ها بنويسم همين بس است بگويم حسين بى سر شد نبود قسمت مــــن تـــا ز بــوريــا بنويسم : 💔 یقین کنید که روزی به چشم خواهید دید پیاده می‌روم آخر به کرب و بلای سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، . @Quranahlebayt
پدرم با غمِ بی گنبدی ات خو کرده چشم خود را ز غریبی تو کم سو کرده در خیالات خودش خادم صحن تو شده حرمت را چقَدَر با مژه جارو کرده هر کجا روضه ای از غربت تو خوانده شده مجلست را پرِ فریاد و هیاهو کرده به امیدی که به درد حرم تو بخورد نذرِ ضریح تو النگو کرده با گسل های غمت پیکر او لرزیده درد خود را همه شب لرزش زانو کرده آنقَدَر غصه ی خاک حرمت را خورده بوی "نا" را فقط از چشم ترش بو کرده شکر، که بچه ی یک و یک ادبِ این دو مرا نیز، "حَسَن جو" کرده عاقبت نوکر تو صحن تو را می سازد چون در حرم کرده : 💔 همیشه داغ دلم، قبر خلوت است به سر هوای و زیارت حسن است تمام هفته برای می سوزم ولی دوشنبه ی من وقف غربت حسن است سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، . @Quranahlebayt
روزی رسد كه يک حرمی را بنا كنيم تا تَحتِ قُبه ی حسنی ات دعا كنيم با اولين سلام به درب ورودی ات ذكر دخول درب حـرم را نوا كنيم طفلانِ ما برای تو قُلَک شكسته اند شادند از اينكه كُلِّ حرم را طلا كنيم يک پنجره براي حــرم جور ميكنيم دردی كه بی دواست در آنجا دوا كنيم بــر رويِ قـبـــر اُمِّ بنـيـن مــادر شما آيا شود كه خانه ی سقا بنا كنيم؟ حتماً بـراي شستن قـبــر رفيعِ تو با اين گلاب چشم حرم را جلا كنيم : می شود روزی که از خون دواعش گستریم فرش قرمز در بقیع در صحن باب المجتبی افتتاحش هم به دست یوسف زهرا که تا کـربلای دیگـری گـردد برای شیعه ها سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، ( ) . @Quranahlebayt
بانی جنگ جمل داشت تماشا می کرد تیغ در دست حسن حل معما می کرد رجز حیدری اش بود که غوغا می کرد روی لبـهای علی خنده شکوفا می کرد ناگهان از وسط معرکه این صوت آمد سر بدزدید، حسن نه، ملک الموت آمد به علی رفته که تیغ سخنش برنده ست مثل زهرا چقدر خطبه ی او کوبنده ست اینکه در جنگ جمل زلزله ای افکنده ست به گمانم دو سه تا قلعه ی خیبر کنده ست رجزش ولـولـه ای در دل صحرا انداخت نیـزه ی او شتـر سرخ جـمل را انداخت روزها ذکر من این است و همه شب سخنم شـیـعـه ی حـیـدر و مدیون امام حسنـــم : او کریم است و بدنبال گدا میگردد کار صد حاتم طائی به درش نوکری است بنویسید به هر خاک بقیع این مصرع بی حرم ماند بفهمند حسن مادری است سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، . @Quranahlebayt
شروعِ روضه‌ی او انتهایِ آن کوچه‌ست وَ قتلگاهِ حسن در فضایِ آن کوچه‌ست چه روضه‌ها که نخوانده‌ست در سکوتِ خودش چرا که مرثیه‌ی بی صدایِ آن کوچه‌ست نرفته‌ خاطره‌ی تلخِ کوچه از ذهنش هنوز شاهده بر روضه‌هایِ آن کوچه‌ست همیشه خلوتِ خود را به گریه پر کرده دو چشمِ خیسِ حسن از بلایِ آن کوچه‌ست شبیه صاعقه، دستی به رویِ مادر خورد که بغضِ او فقط از بی حیایِ آن کوچه‌ست به جز حسن که خودش دیده، ما نفهمیدم که گوشواره‌‌ی مادر کجایِ آن کوچه‌ست به شکلِ خون، غمِ در سینه‌اش به لب آمد نه سم، که قاتلِ او ماجرایِ آن کوچه‌ست میانِ بستر خود گفت: ای برادرِ من تمامِ شامِ بلا از بنایِ آن کوچه‌ست : من که از کار شما سر در نیاوردم کریم هرچه من بد میکنم، آقا بزرگم می کنی سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، . @Quranahlebayt