eitaa logo
کانال قرآن و اهلبیت علیهم السلام
1.3هزار دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
1.4هزار ویدیو
21 فایل
رستگاری در پرتو معرفت به قرآن و اهل بیت (علیهم السلام) و پیروی از ولایت فقیه ارتباط با ادمین: 👇 @alamdar3313 "تبادل و تبلیغ انجام نمی شود"
مشاهده در ایتا
دانلود
3.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یک وجب خاک میان کفنم بُگذارید مرهمی بربدن سینه زنم بُگذارید یک وجب خاک فقط ازحرم کرب و بلا بِگُذارید به روی بدنم بُگذارید حتما اینگونه کمی بوی حرم میگیرم ذره ای کاش محل بر سخنم بُگذارید تاکه درقبر فقط ناله زنم ذره ای تربت اعلی، دهنم بُگذارید همه جا جارزدم که وطنم کرب و بلاست پس به روی لحدم از وطنم بُگذارید یک وجب پارچه هم هست که اشک آلود است این کمی پارچه را هم به تنم بُگذارید کاش میشد که کمی تربت اعلای بقیع در مزارم ز غبارِ حـَسَنَـم بُگذارید : 💔 دَمَم حسین ولی بازدَم حسن‌جان است به غیر این دودمه که دمی ندارد دل سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، . @Quranahlebayt
1.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
درجگرمیسوزدآهى درگذرازکوچه ها خاطراتی دارم اما بیشتر از کوچه ها آنچه دیدم رانگفتم لحظه ای با مادرم آنچه دیدم رانگفتم با پدر از کوچه ها یک کبوترنامه ای دردست،بس کن، بگذریم جمع کردم بعدازآن یک مشت پَراز کوچه ها از دوشنبه میرود تا کربلا، تیر سه سر میرودبرحلق قاسم نیشتر از کوچه ها کوچه ها یک روزسیلی،کوچه ها یک روز تیر دائما میبارد آری دردسر از کوچه ها شام کوچه،کوفه کوچه،درمدینه کوچه بود زینب ازمن بیشترداردخبر از کوچه ها شام اگرچه شام اماصبح محشر می شود میرودبرنیزه خورشیدوقمر از کوچه ها  : 💔 زهراحرم نداشت،تو هم بی‌حرم شدی از کودکی همیشه هوادارِ مادری سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، . @Quranahlebayt
فدای جود کسی که هرآنچه را بخشید فقط به خاطر خشنودی خدا بخشید از ابتدا پدرش فکر ما گداها بود که سفره ی کرمش را به مجتبی بخشید غریب بود، اگرچه گدا فراوان داشت کریم بود، بدون سر و صدا بخشید کریم کار ندارد به اسم و رسم کسی غریبه را چه بسا بیش از آشنا بخشید ملامتش نکنید آنکه را مدینه نرفت مدینه زائر خود را به کربلا بخشید گمان کنم که دگر مادری زمین نخورد خدا فقط به حسن اینچنین بلا بخشید گمان دیگرم این است که دم آخر به غیر قاتل مادر بقیه را بخشید : 💔 سرهر‌سفره‌که‌پهن‌است‌گدایی‌نکنم نان‌هرسفره‌حرام‌است‌به‌جز‌نان‌حسن سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، . @Quranahlebayt
مادرم در بستر است این روزها روزی ام چشم تر است این روزها مردمِ شهر مدینه کارشان ترک نهی از منکر است این روزها از زبان دوست و دشمن فقط طعنه سهم حیدر است این روزها ذکر من امن یجیب و پر زدن... آرزوی مادر است این روزها خواست تا حال علی بهتر شود گفت: حالم بهتر است این روزها هیچ کس باور نکرد این جمله را پهلویش گویاتر است این روزها چه بلایی بر سرش آورده اند مردم دنیاپرست این روزها نیمه شبها دردپهلو می کشد بازویش دردسر است این روزها دردها از دست مادر خسته اند دردش از پا تا سر است این روزها مجتبی هم پیر شد بس که فقط فکر مسمار و در است این روزها شانه زد موی مرا فهمیده ام روزهای آخر است این روزها : 💔 بانو حسن چه دیده که هی زار می زند؟ هی دست مشت کرده، به دیوار می زند؟ سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، . @Quranahlebayt
آغاز شد تا ماجرا در آن دوشنبه بیچاره شد شیرخدا در آن دوشنبه در حین صحبت کردن بانوی حیدر یک مرتبه زد بی هوا، در آن دوشنبه بادست چپ زد،فاطمه باصورت افتاد روی زمین درکوچه ها در آن دوشنبه بادست دنبال حسن میگشت، ای وای له شد غرورمجتبی در آن دوشنبه تنها فقط را نکشتند کشتند اهل بیت را در آن دوشنبه خیلی مسائل باهمان سیلی عوض شد یعنی کفن شد در آن دوشنبه یعنی که حتی زینت دوش پیمبر افتاد زیردست و پا در آن دوشنبه با ضربه های خنجر شمر حرامی راسش جدا شدازقفا در آن دوشنبه اجناس خیمه یک به یک غارت شدو رفت گهواره و خلخال با، در آن دوشنبه : 💔 کوچه باید گذر نعش عدو میشد، حیف حیف آن روز علمـدار جمل کوچک بود سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، . @Quranahlebayt
ایل و تبار تو همه از سفره‌دارها ایل و تبار ما همه از ریزه‌خوارها ایل و تبارت از همه خلق برتر است قربان خانواده‌ات ایل و تبارها درحال گردش است به امر تو کائنات در حلقه ی توئند ولایت‌مدارها اخلاص با ولای تو سنجیده می‌شود میزان عشق توست ملاک عیارها روزی که می‌کشید خدا نقش خلق را طرح شمایل تو شد از شاهکارها باید نشست منتظر دیدن رُخَت باید نیاز کرد به ناز نگار ها ای سبزپوش فاطمه با خاک پای تو سرسبز می‌شود همه‌ی شوره‌زارها اموال خویش را همگی وقف کرده‌ای یک بار نه، دو بار نه و بلکه بارها وقت نبرد کار همه زار می‌شود جولان دهی اگر که تو در کارزارها از شهرهای دور به شهر تو آمدند پیچیده شهرت کرمت در دیارها در خانه ی کریم گدا معتبر شود داریم از گدایی تو اعتبارها در شأن اهل بیت قبور بقیع نیست باید ضریح ساخت برای مزارها : 💔 سردرخانه ام ای کاش چنین حک می شد  اهل این خانه ز خُدام حریم حسن اند سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، . @Quranahlebayt
هردم بخوان آیات جاری حسن را جود و سخا و بردباری حسن را درزیرقبه که دعاها مستجاب است کن آرزو خدمتگزاری حسن را این قبه خود یک عمر بین سینه دارد شوق بقیع و همجواری حسن را درکربلا موکب به موکب جلوه دادند یک گوشه ای از سفره‌داری حسن را در کربلا قاسم ضریح مجتبی شد بوسه بزن این یادگاری حسن را با ذکر لایوم کیومک شرح دادند مرثیه‌خوانها بیقراری ِ حسن را یک تشنه درگودال یااُمّاه میخواند برپا کند تا سوگواری حسن را در بین کوچه گوشواره درک کرده لحظه به لحظه شرمساری حسن را حوریه ای در بین کوچه گیر افتاد سیلی رقم زد جانسپاری حسن را : 💔 مادرم نامِ حسن برد سپس شیرم داد پدرم گفت حسین، عاقبتم نوکر شد سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، . @Quranahlebayt
ماجرای کوچه چشمان ترم را زخم کرد آه از دردی که قلب مضطرم را زخم کرد آتش این زهر، آبی روی آتش بوده است آتشی دیگر دل شعله ورم را زخم کرد روضه‌خوانی میکنم هرروز وشب درخلوتم روضه ی سنگین مادر حنجرم را زخم کرد این مصیبت‌نامه را جز من نمیداند کسی دست نامردی رسید و باورم را زخم کرد حوریه حتی نسیمی بررخش دارد ضرر باد گلبرگ گل پیغمبرم‌ را زخم کرد سالها گریان داغ ضربت یک سیلی ام ضربه ای محکم که روی‌مادرم را زخم کرد با شتاب و ناگهانی رد شد از روی سرم این مصیبت بود از پا تا سرم را زخم کرد آنقدر گفتم به جای مادرم من را بزن این تقلا کردنم بال و پرم را زخم کرد عرش هم آنروز از غصه تلاطم کرده بود مادرم درکوچه راه خانه را گم کرده بود : 💔 آقا ميان كوچه چه ديدى كه بعد از آن وقت عبـور، هر قدمت فـرق مى كـند؟ سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، . @Quranahlebayt
بر شانه می‌آورد تا بانو نیافتد آرام تا این شمع از سوسو نیافتد پروانه بود و دورِ مادر چرخ میزد حتی نگاهی بر جلالِ او نیافتد تا دید میآید حرامی سویشان گفت ای کاش راهِ نانجیب این سو نیافتد خیلی حواسِ مجتبیٰ جمع است اینجا زخمی دگر این دفعه بر بازو نیافتد وقتی که زد سیلی تقلا کرد طفلی یعنی اگر اُفتاد هم با رو نیافتد پهلویِ او تازه شکسته بود اُفتاد اما نشد بر خاک از پهلو نیافتد ای کاش دیوارِ گذر،احساس هم داشت ای کاش جایِ سنگ بر اَبرو نیافتد یکروز در گودال هم می‌گفت مادر زینب بیا از رویِ زین با رو نیافتد قاتل رسید و مادرش فریاد می‌کرد ای کاش بر این سینه با زانو نیافتد ای کاش آبی رویِ این لبها بریزد یا اینکه دستش بر سرِ گیسو نیافتد : 💔 حسنی هستم و از حشر چه باکی دارم؟ که سروکار غلامان با زهـراست سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، . @Quranahlebayt
چه خوب می شود از خواب سر که برداری تمام غصه ی خود را کنار بگذاری برای مادرت اینبار خانه امن شود نه میخ باشد و آتش نه در نه آزاری نه کوچه ای که ببندند راه را بر تو نه ضربه ای که بکوباندت به دیواری خدا کند که نبینی به خواب هم حتی مصیبتی که چشیده حسن به بیداری : 💔 مادرم خورد زمین و جگرم تیر کشید از غم بال و پرش، بال و پرم تیر کشید سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، . @Quranahlebayt
تنهایی یک مرد را اینجا نمی فهمند حتی جواب خوب بودن را نمی فهمند دربین آن شهری که ظلمت حاکمش گشته همسفره ات باشندجذامیها نمی فهمند وقتی همه درفکردنیایند و بی دین اند تقسیم مالت با خدا آنها نمی فهمند حتی به روی دوش پیغمبر تو را دیدند اما چرا قدر تو را مولا نمی فهمند تنهاترین سردار اسلامی و بی لشکر وقتی که یارانت بجزدنیا نمی فهمند مظلوم بودی آنقدر آقای ما آن قوم درپیش جدّت دفن گردی را نمی فهمند آنهاکه تیری میزدندبرجسم بی جانت حال حسین وزینب وسقا نمی فهمند آخربه روی داغ تومرهم نهد تا او نیاید قدر تو آقا نمی فهمند : 💔 نصیب هیچ غریبی دگر مکن داغی که گیسوان را سپید کرد سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، . @Quranahlebayt
امشب دلم گرفته برای دلت حسن قربان بیقراری و چشم ترت حسن یک گوشه ای نشستی و هی آه میکشی تصویر کوچه آمده در خاطرت حسن هربار وقت ضربه ی سیلی که میرسد خود را گذاشتی عوض مادرت حسن اوپیش چشم تو به زمین خوردوناله زد این داغ تا ابد نشود باورت حسن تو بهر گوش پاره ی او ناله ها زدی اوگفت زیرلب که فدای سرت حسن امشب کمی ملاحظه کن آه کم بکش درپیش چشم خواهر غم پرورت حسن : 💔 نام حَسن که میشنوم روضه ها همان روزدوشنبه،کوچه ی باریک ومادر است سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، . @Quranahlebayt